صفحهٔ اصلی

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً احد است، حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است

فرمایشات حاج‌حسین خوش‌لهجه راجع به ولایت

فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 2

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

بیتوته: یعنی خلوت‌ کردن با خدا، چطور؟ شما نباید به‌فکر این باشی که با محبّت اهل‌ دنیا خلوت کنی؛ چون باید در این دنیا یک مقصد داشته ‌باشی. مقصدت خدا و ولایت باشد. هر دوی این‌ها یکی هستند. [۲] بشر باید بیتوته داشته ‌باشد. بیتوته، آن درست‌است که یک ‌قدری، در یک‌ جای خلوت برود. آن جای خلوت، خلوت نیست. جای خلوت، جاهایی که آدم می‌رود با خدای خودش خلوت می‌کند، صحیح است؛ اما بیتوته قلبی این ‌است که دائم تو به‌فکر خدا و امام‌زمانت باشی. بیتوته قلبی این‌است که دائم به‌فکر واجباتت باشی. بیتوته قلبی باید محرّمات به‌جا نیاوری. بیتوته قلبی این ‌است که خدای‌ نخواسته نگاه ناجور نکنی، به جایی‌که خدا گفته، نگاه نکن! آن‌جا که گفته، نگاه کن! چشمت در اختیار امر باشد.

عزیز من! جوان ‌عزیز! فدایت شوم، تو باید در اختیار امر باشی، نه امر در اختیار تو. تو باید در اختیار پول باشی [پولی که به امر است، پول بیت‌المال است، باید آن را صرف امر کنی نه صرف تجدّد، نه صرف خیالات باطل، نه صرف هوا و هوس کنی]، نه پول در اختیار تو که هر جور بخواهی خرج کنی. این‌هم مثل همان‌است. تو دائم باید پایت در اختیار امر باشد، چشمت در اختیار امر باشد، خیالت در اختیار امر باشد، نشستنت در اختیار امر باشد. چرا سر نماز می‌گوید «بِحَول ‌الله و قُوّتِه أقوم و أقعُد»؟ یعنی ای‌خدا! تو قوّت به‌ من می‌دهی که می‌ایستم و می‌نشینم. تمام این حرف‌ها که داری می‌بینی، عزیز من! تو باید با آن چشم ولایت، امام ‌زمانت را ببینی؛ با چشم ولایت، خدا را ببینی. چطور خدا را ببینی؟ خدا که جسم نیست، امرش را ببینی. [۳]

نجوا؛ یعنی بیزاری جستن از اهل‌ دنیا، چنان باید محبّت خدا و ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) در قلبت باشد که چیزی را نبینی تا با آن ارتباط داشته ‌باشی و نجوا کنی. نجوا؛ یعنی در قلبت یا خدا! یا علی! یا زهرا! یا حسین! یا امام ‌زمان! بگویی. باید چنان محبّت ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) را داشته ‌باشی که چیزی را نبینی تا با آن‌ها نجوا کنی. نجوا؛ یعنی بیزاری از اهل‌ دنیا، بیزاری از بدعت‌گذار دین. [۲]

عزیز من! قربانت بروم، ببین این حرف‌ها چیست؟ با این حرف‌ها نجوا کن! به تمام آیات قرآن! این حرف‌ها روح است؛ باید روح به جسم شما نازل بشود تا شما هم روح بشوید. حرف ولایت، روح است، شما الآن جسم هستید، جسم علیین هستید؛ بگذارید علی (علیه‌السلام) وارد آن بشود تا روح شوید. مگر امام حسین (علیه‌السلام) نمی‌گوید: قبر من در دل دوستانم است؟ کجایی تو؟ آیا خدا قبر امام حسین (علیه‌السلام) را در دلت گذاشته است که یک فاتحه برای او بخوانی؟ خب بگویید! همه شما که باسواد هستید و آمدید با من روبرو شدید. امام حسین (علیه‌السلام) می‌گوید: یاد من باش! شما هر موقع یاد پدرت هستی، سر قبر او می‌روی. امام می‌گوید: یاد من باش که ثوابت، مطابق عبادت من است. خوب شد؟ مگر امام‌ صادق (علیه‌السلام) به آن فرد نگفت؟ یک سلام بر حسین (علیه‌السلام) گفته است، خودش را فدای حسین (علیه‌السلام) نکرده است؛ که اگر جانش را فدا کند، امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌گوید: پدر و مادرم به قربانت! شما در این مسیری که هستید، امام حسین (علیه‌السلام) می‌گوید: پدر و مادرم به قربان شما! ای کسی‌که یاد ما هستی، ای کسی‌که خلق را مؤثّر نمی‌دانی، ای کسانی‌که این‌جا جمع شدید و حرف ولایت را گوش می‌کنید و امر ولایت را اطاعت می‌کنید. [۴]

خدایا! محبّت ائمه (علیهم‌السلام) را به ما تزریق کن!

خدایا! تتمه عمر ما را در راه خودت قرار بده! در صراط مستقیم باشیم! صراط مستقیم علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) است.

علی‌جان! به زهرایت بگو این رفقای مرا راه بده! همین‌جور که سلمان را راه داد؛ مبادا مثل عباس (عموی پیامبر) باشیم که راه‌مان ندهد!

خدایا! این رفقای من هر جایی‌که بروند و هر جایی‌که باشند، از حبل‌المتین قطع نشوند؛ اتّصال به امر باشند.

خدایا! چیزهایی در ما هست که باعث تزلزل ماست، آن‌ها را بردار و محبّت خودت و ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) را جایگزین کن.

خدایا! جلسه ولایت را خودت حفظ‌کن!

خدایا! معامله فرعون را با ما بکن! رفقا اطمینان به ما دارند؛ آبروی ما را نریز! انگار کن فرعونیم، آمدیم درِ خانه‌ات؛ در این‌جا و آن‌جا پرده را کنار نزن! بدی ما را نشان نده! شیطان را از ما دور کن! هر کسی با تو نیست، از ما دور کن!

خدایا! گناهانی که از ما می‌بینی، جانِ علی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ندیده بگیر! خدایا! این رفقا مثل اُسامه نشوند، مثل مؤمن‌ طاق بشوند؛ امام‌زمان‌شان را یاری کنند!

خدایا! رفقا با هم هماهنگ باشند!

خدایا! به‌حقّ حقیقت زهرا، ما را از این دنیا و لهو و لعب نجات بده!

امام‌زمان! آقاجان! کاری کن ما یاور شما باشیم!

خدایا! ما جزء جامانده‌ها نباشیم!

خدایا! ولایت و جلسه ولایت را تا آخر برسانیم!

حسین‌جان! به‌حق خواهرت، دست ما را بگیر! حسین‌جان! به‌حق علی‌اکبرت، دست ما را بگیر! حسین‌جان! به‌حق علی اصغرت، دست ما را بگیر! حسین‌جان! به‌حق جدّ اطهرت، دست ما را بگیر! حسین‌جان! به‌حق پدرت، ولیّ خدا، ولیّ‌ الله دست ما را بگیر! حسین‌جان! ما را ببخش! ما آن معرفتی که باید داشته‌ باشیم را نداریم.

خدایا! شناسایی به ما بده! شناسایی که به حیوانات دادی، به ما هم بده!

دلم می‌خواهد این حرف‌ها پیش شما بماند. اگر من مُردم، تزلزل نداشته ‌باشید. من تاریخات را نقل می‌کنم که در حیاتم و مماتم هوشیار باشید. شما شب و روز در جلسه باید پَر بزنید، فراموش نکنید. دست از این‌خانه و سخاوت برندارید تا رجعت. این‌خانه، خانه آخرت است، بزرگ‌ترین گناه به‌هم‌زدنِ این جلسه است. من شما را فراموش نمی‌کنم، شما هم یاد من باشید. [۵]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


فرمایش منتخب: ماه رمضان 2

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۶]

ما شب اول ماه‌ مبارک رمضان بلند شدیم و نشستیم. گفتیم: خدایا! مهمان تو هستیم. تو خودت گفتی بیا! ماه توست. مگر ماه‌های دیگر مال خدا نیست؟ باباجان! این ماه ابعاد دارد. این ماه باید مُحرم شوی. همان‌طور که می‌گوید در خانه‌خدا باید مُحرم بشوید، این ماه هم باید مُحرم بشوید! چرا؟ اگر یک روزه خوردید، باید هشتاد تازیانه به شما بزنند! روزه دوم، روی زبان‌تان را بتراشند، روزه سوم باید تو را بکشند! حکمش این‌ است؛ یا این‌که باید مراقب باشی مُبطلات به‌جا نیاوری. ماه‌ رمضان عین مکّه، مبطلات دارد. حالا من به خدا چه بگویم؟ از خدا چه‌ چیزی بخواهم؟ نان بخواهم که به‌ من داده، برنج بخواهم که به‌ من داده، مرغ بخواهم که به‌ من داده، همه‌چیز به‌ من داده‌است؛ یک‌خانه به‌ من داده، در آن نشسته‌ام، قانع و راضی هم هستم؛ پس از خدا چه‌ چیزی بخواهم؟ هر چه فکر کردم که چه‌ چیزی بخواهم؟ چیزی به ذهنم نیامد. گفتم: خدایا! فکرش را خودت به‌ من بده! گفتم:

مهمان توییم ای‌خدا! راه‌مان بده!توی خانه علی (علیه‌السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) جایمان بده!

شما در ابعاد همه مردم نگاه کن! ببین اول ماه‌ مبارک رمضان از خدا چه‌ چیزی خواسته‌اند؟ ببین چه‌ چیزی به تو می‌گویند؟ این‌ است که آدم نمی‌خواهد بگوید. بابا! خدا یادت می‌دهد. به تو می‌گوید این‌طوری کن! این‌طوری حرف بزن! بیا پیش من! اگر تو از خدا و ولایت کمک خواستی، تو را یاری می‌کنند. عزیز من! اصلاً شیعه باید مُحرم باشد. اگر باید ماه‌ مبارک رمضان مُحرم باشی، شیعه باید همیشه مُحرم باشد. این شهر رمضان که می‌گوید مثل «أنا مدینة‌ العلم و علیٌ بابها» است. باید همین‌طور که از این در می‌روی، از درِ رمضان هم بروی؛ یا مثلاً مطلب دیگری می‌فرماید که با نظافت بیا! خودت را پاک کن! ما داریم چه‌کار می‌کنیم؟ اگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید در ماه‌ رمضان یک خرما به مردم بده و روزه‌شان را باز کن! والله! دارد افشا می‌کند. این آقا تمام ماه‌ رمضان می‌گذرد و یک افطاری به کسی نمی‌دهد. خب، نمی‌توانی افطاری بدهی، آیا می‌توانی یک کیسه برنج بخری و بین مردم تقسیم کنی؟! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌خواهد تو را با خدا آشنا کند. می‌گوید: به‌ قدر یک خرما، به بیچاره‌ای رحم کن! به گرسنه‌ای رحم کن! ما داریم چه می‌گوییم؟! گفت: یک نصف خرما به کسی بده! آیا همین‌است؟!

چندین‌ سال پیش یکی از رفقای‌ عزیز یک پول زیادی داد و من می‌خواستم به مشهد بروم. آن روزی که این پول را به‌من داد، فردایش ماه‌ مبارک رمضان بود. من هم قدری مرغ و برنج گرفتم و به فقرا دادم. عقیده‌ام این‌ است که اگر نیّت کردید به مشهد بروید، حتماً بروید؛ آدم پشت‌ِ پایش را می‌خورد. خلاصه وقتی این‌کار را کردم، در فکر رفتم که از آن‌هایی نباشم که نیّت کردم و نرفتم؛ بعد از یک‌ شب یا دو شب، خواب دیدم که با یک‌ نفر دیگر به عمره رفته‌ام و دارم برمی‌گردم. او به‌ من گفت: آیا می‌خواهی ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) را به تو معرّفی کنم؟ گفتم: معرّفی کن! همان جایی‌ که اشاره کرد، قدری جلو رفتم، دیدم ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) آن‌جا هستند. امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بیرون آمد، فوری دستش را بوسیدیم و خیلی با هم «لَحمُک لَحمی» بودیم، از خواب بیدار شدم. ببین امام‌ رضا (علیه‌السلام) به‌ من حالی کرد و فرمود: من که از دست تو راضی هستم، دوازده‌ امام، چهارده‌ معصوم (علیهم‌السلام) هم راضی‌اند. این‌کاری که تو کردی، رضایت ماست. اگر بخواهی امام‌ رضا (علیه‌السلام) حالی‌ات می‌کند و برایت راهنما و هدایت‌ کننده می‌گذارد که هدایتت کند. ما داریم چه می‌گوییم؟! ما نباید از یک زنبور کمتر باشیم. زنبور عسل نوکش را پُر از آب کرد که آتش ابراهیم را خاموش کند. جبرئیل به او گفت: کجا می‌روی؟ گفت: می‌خواهم بروم آتش ابراهیم را خاموش کنم. گفت: با چه‌چیزی؟ گفت: با این آبی که در نوکم هست. گفت: دوازده‌ فرسخ آتش است! گفت: به‌ قدر وسعم آن‌را خاموش می‌کنم. حالا ببین خدای تبارک و تعالی چه کرده؟ دهانش را پُر از عسل کرده، عسل شفاست. همین‌طور که می‌خواست ابراهیم را شفا دهد، خدا دهانش را پُر از عسل کرده، وحی هم به او می‌رسد. بیایید به‌ قدر یک زنبور عسل تکان بخوریم و برویم آتش یک بیچاره‌ای را خاموش کنیم تا وحی به ما برسد. از بس خدا خوشش می‌آید، وحی به او می‌رسد.

چرا به ما وحی نمی‌رسد؟ البتّه به ما هم وحی می‌رسد؛ اما از طرف چه‌کسی؟ از طرف شیطان. مرتّب به ما می‌گوید: این‌کار را بکن! این‌کار را نکن! ما هم می‌گویم: چشم! چشم! فدایت بشوم، امرت را اطاعت می‌کنم. اصلاً شیطان فرصت به تو نمی‌دهد که به‌فکر مردم باشی. به‌قدری کار جلویت گذاشته که اصلاً وقت نداری! [۷]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


اخلاق در خانواده 12

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۸]

جوان عزیز! هر چیزی باید برسد، شما ببین الآن سنجد اگر نرسد تلخ است. دست‌پاچه نشو! همه جوان‌ها زن می‌گیرند، در فکر خودت کار نکن! خدا به فکرت است. روایت داریم: اگر کسی قسمتش باشد مغرب عالم، مشرق عالم به هم می‌رسند، با هم می‌شوند. دست‌پاچگی نکن! باید به امر پدر، مادرت این کار را بکنی. چرا می‌روی بی‌امری می‌کنی؟! چهار روز خاطرخواه هستی، آن خاطرخواهی تمام می‌شود. الآن یک بنده خدا در کوچه ما بوده، همین‌طور بوده، این دختر را خواسته، او هم خواسته، چند وقت که با هم بودند، حالا می‌گوید من او را نمی‌خواهم! [۹]

جوانان عزیز! تا می‌توانید گناه نکنید! خانواده‌ای به اصفهان منزل قوم و خویش‌شان رفتند. زنش کار به آب داشت، صبح شد، به صاحب‌خانه گفت: حمّام کجاست؟ گفت انتهای کوچه حمّام منجاب است، این زن رفت سؤال کرد؛ یک ‌جوانی خانه خودش را نشان او داد، رفت داخل خانه و در را بست. آن‌ مرد به آن ‌زن گفت باید با من دوستی کنی، زن دید گیر افتاده، گفت حرفی ندارم. من غریب این شهر هستم، گرسنه‌ام؛ برو یک‌ چیزی بخر بیاور، این مرد هم رفت تا یک‌ چیزی بخرد و بیاورد، زن متوسّل به آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) شد. چون آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) خیلی نجات‌دهنده است. گفت ابوالفضل‌جان! من غریبم، این‌جا آمده‌ام، این مرد می‌خواهد به ‌من خیانت کند. خلاصه دری باز شد، این زن نجات پیدا کرد و رفت. آن‌ مرد وقتی برگشت، دید آن ‌زن رفته ‌است، این در دلش نقش بست. بعد از بیست ‌سال که می‌خواست بمیرد، گفت: خانم! حمّام منجاب این‌جاست و مُرد. «خَسِر الدّنیا و الآخرة» شد. با عشق و محبّت همچین چیزی مُرد. نقش آن‌ زن در دلش بود که گفت: خانم! حمّام منجاب این‌جاست. شیطان در قالب آن نقش آمد و او هم نقش را پذیرفت و از دنیا رفت. مواظب باشید نقش بد در دل‌تان ایجاد نشود. [۱۰]

از گناه گذشتن خیلی خوب است! عابدی بود، سال‌های سال در کوه عبادت می‌کرد، شاید نود سال و خُرده‌ای، بیشتر سِنّش بود، رزقش هم می‌رسید. یک وقت قدری تشنه شد، از بالای کوه آمد سرِ یک دریاچه‌ای بود، آمد که آب بردارد، دید جوانی کنار آن دریاچه است، گرما به این‌ها خیلی فشار آورد. آن عابد گفت: ای جوان! یک دعایی بکن که این دعا مستجاب شود و ابر بالای سرمان بیاید، این مسافتی که می‌خواهیم برویم از گرما سیاه می‌شویم، هوا خیلی گرم شده بود! گفت: باشد، من دعا کردم. ابر بالای سرش آمد.

آن‌جا که این جوان بود، قدری جلوتر رفت و آن عابد عقب‌تر، وقتی‌که از هم جدا شدند، عابد دید ابر روی سرِ آن جوان است. عابد خیال کرد به خاطر خودش ابر بالای سرشان آمد؛ چون‌که مقدّس بود! مقدّس‌ها از این خیال‌ها می‌کنند؛ نتوانست هضم کند. گفت: ای جوان! بیا! قسمش داد، گفت: تو چه کار کردی؟! گفت: وقتی من آمدم کنار دریا، زنی آمده بود که آب ببرد، من به طرفش رفتم، به من گفت: ای جوان! دامن مرا کثیف نکن! خدا ابر بالای سرت بیندازد! این است که عبادت خیلی فایده ندارد، نود سال عبادت کرده، پیرمرد هم شده، رزقش هم می‌آید؛ اما خدا این جوان که گناه نکرده را بهتر می‌خواهد! بیایید ای جوانان عزیز! از گناه بگذرید تا ابر بالای سرتان بیاید. [۱۱]

ببین ابن‌سیرین از آن امتحان در آمد، در صورتی‌که عیسوی مذهب است، گویا شیعه نیست؛ اما امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) صفات به او داد، پاکیزه شد و از آن گناه گذشت، یک عطری به او زدند که تا آخر عمرش بوی عطر می‌داد. [۱۲]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


نگاه 26

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱۳]

اگر به جایی که خدا گفته نگاه نکن! نگاه کنی، گناه با خون شما مخلوط می‌شود و در رگ‌های شما جریان پیدا می‌کند و شما به بی‌امری اتّصال می‌شوید. [۱۴] اگر به جایی که نباید نگاه کنی، نگاه کنی و به آن اصرار کنی، جاذبه‌اش در شما می‌آید و راه ولایت را سدّ می‌کند. [۱۵] اگر به زرد و سرخ دنیا نگاه کنید؛ محبّت آن در دل شما راه پیدا می‌کند و گرفتار می‌شوید. محبّت دنیا از هر گناهی بالاتر است. [۱۶] اگر چشمت به همه‌جا رفت، والله، دیگر چشم شما دید ولایت ندارد. عزیز من! خدا می‌داند فردای قیامت چقدر پشیمان می‌شوی که چرا گناه کردی؟ چرا روی چشم ولایت‌مان پرده کشیدیم؟! [۱۷]

اگر نگاه بد کنی و گناه کنی؛ بدان گناه، آدم را خراب می‌کند. [۱۸] اگر نگاه به زن مردم کردی، نظم عالَم را به هم زدی. [۱۹] شیطان تو را مبتلا می‌کند‌. [۲۰] رهبرت شیطان است. تو باید رهبرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) باشد، الآن باید رهبرت، وجود مبارک امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) باشد. به امر او نگاه کن! [۲۱]

چشمت را از امر جدا کردی. اگر عمر و ابابکر مردم را از ولایت جدا کردند، تو خودت را از امر جدا می‌کنی. عزیز من! تو مشابه آن‌هایی. آن بهره‌ای که به آن دو نفر داده، به تو هم می‌دهد؛ تو هم جداکُن هستی. [۲۰] بدان که خدا تو را کنار زده ‌است. مؤمن نیستی و سقوط کرده‌ای، از زیارت امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) محروم هستی. [۱۴] بهشت و فردوس و جنّات را با یک‌ نگاه از دست می‌دهی. [۹] اگر چشم ناپاک داشته ‌باشی؛ طرف اصحاب شمال هستی. [۲۲] به زن و بچّه مردم نگاه کنی؛ کور به محشر می‌آیی. [۲۳]

صورت‌های کثیف به اصطلاح درخشیده، همیشه خودش کثیف است، تو را هم کثیف می‌کند، به لجن می‌کشد. نگاه نکن! حالا یک‌ جلوه‌هایی دارد، آن جلوه، جلوه شیطان است. آن جلوه‌اش، جلوه تاریکی است. تو را هم تاریک می‌کند. [۲۴] این بدچشمی عطای شیطان است. [۲۵] تو داری خواست شیطان را به جا می‌آوری، چشم تو دارد نجوا می‌کند. امر شیطان را اطاعت می‌کنی. نجوای چه می‌کنی؟ نجوای گناه می‌کنی‌. [۲۶] دیگر نمی‌توانی ادّعای دوستی با امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) کنی. [۲۷]

عزیز من! وابسته نباش! جلوی چشمت را بگیر! مبتلا می‌شوی. امر خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امر پدرت را اطاعت کن! عزیز من! وابسته نشو. تو بلبل باغ ملکوتی، نه از عالم خاک. تو باید به جوّ آسمان بِپَری. تو باید عضو امام ‌زمانت بشوی. تو عضو چه هستی؟ تو عضو تلویزیون و ویدیو و ماهواره و رفیق‌های عشقی و شب‌نشینی‌های عشقی هستی. والله، باید قدر این جلسه را بدانید! اگر قدر ندانید، شما هم سُر می‌خورید. شکر کنید که الحمد لله همه شما متدیّن هستید. شکر کنید که خدا به شما ولایت داده‌ است. شکر کنید که محبّت این جلسه را دارید. شکر کنید که در این جلسه، از اوّل گفتنیم ما داریم تمرین می‌کنیم. [۲۸]

چه کار کنیم که خدشه به ولایت‌مان نخورد؟ گناه نکن! معصیت نکن! با ولایت بازی نکن! مقدّس‌گری درنیاور! امر ولایت را اطاعت کن! اگر تو امر ولایت را اطاعت کنی، امر الله می‌شوی. خانم‌های عزیز! به شما هم می‌گویم: گول نخورید! این لباس‌هایی که خارجی‌ها درست کردند، اگر بروید بپوشید، خدای نخواسته، نستجیر بالله یک‌ جوانی به تو نگاه کند، اهل ‌آتش هستی. چرا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود در آخرالزّمان زن‌ها پوشیده؛ اما برهنه‌اند؟! آن‌ها وضع‌شان درست نیست، توجّه کن! نمی‌گویم ببین زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) چه‌جور بوده؟ ببین مادرت چه‌جور بوده است؟ [۲۹] بیا دست بردار! به این حرف‌ها یقین کن! زهرای عزیز (علیهاالسلام) عصاره تمام خلقت است، اگر خودت را پوشاندی، امر زهرا (علیهاالسلام) را اطاعت کردی، واقع زهرای عزیز (علیهاالسلام) را خواستی، از حضرت زهرا (علیهاالسلام) رُو برنگرداندی. با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) که محشور می‌شوی، با تمام خلقت محشور می‌شوی. [۳۰]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


کتابها

تمام کتابها


سخنرانی‌ها

تمام سخنرانی‌ها

  1. نیمه شعبان ۸۲ (اوّل نوار) و نازله ۸۸ (دقیقه ۴۸)
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ کتاب نجوا
  3. نیمه شعبان 82
  4. نازله 88
  5. کتاب جامع ولایت
  6. یقین 75 (دقیقه 35 و 52)
  7. یقین 75 و کتاب امام‌رضا
  8. اربعین ۸۷ (دقیقه ۲۱) و سیر ماورائی (دقیقه ۲۲)
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ اربعین 87
  10. فُزت بربّ الکعبه 85 و سیر ماورائی 81 و کتاب افشای ولایت
  11. فتنه آخرالزّمان 81
  12. گریه 84
  13. وابستگی ۸۶ (دقیقه ۲۴) و إنا أنزلناه فی لیلة‌القدر (دقیقه ۳۲)
  14. ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ افشای ولایت
  15. جاذبه و تبلیغ 78
  16. احکام ولایت
  17. عالم الست، دنیا، برزخ و قیامت 76
  18. شناخت امام‌ زمان 85
  19. ولایت، شرط قبولی سنّت و عبادت؛ تولید 84
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ هدایت با خداست نه با خلق 81
  21. کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
  22. صفات اصحاب ‌یمین (2) 77
  23. شهادت امام ‌حسن و امام‌ رضا 85
  24. حاکمیّت شیعه (کامپیوتر جهانی 80، جلسه چهارم)
  25. امیرالمؤمنین را بهتر بشناسیم
  26. شناخت نجوا، نجوا با ولایت 77
  27. امام ‌زمان و ذکر الله 79
  28. وابستگی 86
  29. إنا أنزلناه فی لیلة‌القدر 84
  30. افشای شیعه 84
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه