السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
به وجدانم قسم! نمیخواهم این مطلب را بگویم که خودم را معرّفی کنم؛ میخواهم بگویم که میتوان اینطور شد. ما شب ماه رمضان بود، یک قدری نشستیم؛ به خدا گفتم: خدایا! خودت گفتی که ما مهمان تو هستیم.
مهمان توییم، ایخدا! جایمان بده! | در خانه علی (علیهالسلام) و فاطمه (علیهاالسلام) راهمان بده! |
بعد گرفتیم خوابیدیم. یک وقت دیدیم اینجا، یک خانهای است، گویا خانه اهلبیت بود. حالا هر کسی میخواهد برود، باید یک کارت داشته باشد. ما وارد آن خانه شدیم، خیلی این خانه اعیانی بود، حالا خانه که میگوییم، میخواهیم خودمان حالیمان بشود، یک عالَمی بود. یک جوانی به من گفت: کجا بودی؟ گفتم: من با این کارت آمدم، کارت علی (علیهالسلام). گفت: برو بالا! تا نشانش دادم، گفت: برو بالا! ببین کارت از تو میخواهد. تو چه کارتی آنجا میبری؟! کارت تلویزیون، کارت ویدیو، کارت هوا، کارت هوس، کارت دنیا، کارت خیانت، کارت دروغ، کارت قرآن را به اسم کسی دیگر حسابکردن، نمیدانم کارت جنایت؟! چقدر من کارت دارم! کارت علی (علیهالسلام) از من میخواهد، میگوید: برو! همه اینها را دور بینداز! خدا میداند که این کارت علی (علیهالسلام) چقدر قیمت دارد! از کجا ما کارت علی (علیهالسلام) بگیریم و به ما بدهد؟ باید امرش را اطاعت کنی. مگر سلمان کارت علی (علیهالسلام) نداشت؟ مگر اباذر کارت علی (علیهالسلام) نداشت؟ مگر اویس کارت علی (علیهالسلام) نداشت؟ اصلاً ما در این فکرها نیستیم. این را من به شما بگویم. [۲]
کارت علی (علیهالسلام) میدانید یعنی چه؟ انشای ولایتم این است که خدا و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) ایمان شما را امضا کرده که در بین مردم سرافراز باشید. شما را در بین مردم افشا میکند که کارت علی (علیهالسلام) کارساز است! امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و زهرای عزیز (علیهاالسلام) میخواهند شما به کارت علی (علیهالسلام) افتخار کنید! اگر آن را داشته باشید، حیوانات و درندهها، تا حتّی آتش جهنّم به امر شما میشود. [۳] مگر سلمان نیست که به او گفتند: اگر میخواهی ما ولایت را قبول کنیم، به این آهوها بگو بیایند! آنها را بکُش! کباب کن و به ما بده بخوریم؛ بعد آنها را زندهکن و بگو بروند! سلمان آمد سه تا آهو را صدا کرد، وقتی آمدند، سرهایشان را برید و در ظرفی ریخت، یک مقدار قلوهسنگ هم زیرشان گذاشت. حالا از این قلوهسنگها به امرش آتش بیرون میآید. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آمد برود، گفت: سلمانجان! دیگر اینکارها را نکن! چون علی (علیهالسلام) باطنش را میداند که سلمان ذوق دارد و میخواهد دیگران را دوست علی (علیهالسلام) کند؛ (مثل بعضی از رفقا که ذوق دارند و میخواهند بقیّه مردم را مثل خودشان دوست علی (علیهالسلام) کنند؛ تو باید دنبال ولایت بیایی! همینطور که باید دنبال امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، دوازده امام، چهارده معصوم (علیهمالسلام) بروی، ولایت را هم باید دنبالش بروی، هر کسی باید دنبال ولایت بیاید، ذوقش را داشته باشد، به او القاء شود، زنگ به او بخورد. مگر ما میتوانیم هر کسی را ولایتی کنیم؟!) حالا وقتی سلمان اینکار را کرد و آهوها با اجازه ولایت و اجازه خداوند بلند شدند، جفت، جفت زدند و رفتند؛ آنها گفت: سلمان سِحر کرده است. خب، بفرما! حالا امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میداند که اینها این حرف را میگویند. سلمان با ذوق خودش میخواهد برای علی (علیهالسلام) طرفدار درست کند. رفقای عزیز! فدایتان بشوم، ما نمیتوانیم برای امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) طرفدار درست کنیم. به شما عرض کنم: ولایت یک چیزی است که ما نمیتوانیم تزریق کسی کنیم. آرام بگیرید! [۴]
- ↑ آخرالزمان 77 (دقیقه 51) و در مسیر ولایت؛ وداع ولایت 76 (دقیقه 29)
- ↑ فرمان ولایت و فرمان دل 77
- ↑ کتاب جامع ولایت
- ↑ در مسیر ولایت؛ وداع ولایت 76