السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی [۱]
شخصی، از یکی از شهرهای دور، به امام هادی (علیهالسلام) نامهای نوشت که آقا! من از شما دور هستم، گاهی حاجتی دارم، مشکلاتی دارم، در هر حال چه کنم؟ امام در جواب ایشان نوشتند: لَبت را حرکت بده! حرف بزن! بگو! ما دور نیستیم؛ یعنی نجوا کن! نجوا با ولایت بیزاری از دنیاست. چنان باید محبّت خدا و ائمه طاهرین (علیهمالسلام) در قلبت باشد که چیزی را نبینی تا به غیر آنها نجوا کنی. باید با آنها نجوا کنی. بارها به شما گفتهام: رفقا! کناری بروید و با امام زمان (عجلاللهفرجه) نجوا کنید، والله، امام زمان (عجلاللهفرجه) غریب است، مانند جدّش، امام حسین (علیهالسلام) دارد «هل مِن ناصر» میگوید؛ یعنی امام زمان (عجلاللهفرجه) خواستش این است که درِ خانهاش بروید و با او نجوا کنید! با چه کسی نجوا میکنید؟! اگر گوشهای بروید و با خدا و امام زمان (عجلاللهفرجه) نجوا کنید، میفهمید چه لذّتی دارد! هیچ کدامتان طعمش را نچشیدهاید! اینقدر نجوا بهمن لذّت داده بود که به امام رضا (علیهالسلام) گفتم: آقاجان! من هم شما را و هم نجوا را میخواهم. [۲]
رفقا! من بعضیوقتها پای منبر بعضی از افراد میرفتم، یک منبری یک ساعت صحبت میکرد. من همینطور به او نگاه میکردم، مثل کسیکه انتظار دارد چیزی به او بدهند؛ اما آخرش میدیدم که آن حرف را نمیگوید، چیز دیگری میگفت. اینها بندههای خدا تقصیر ندارند، حالا همینطور شدهاست. اشخاصی که در یک فکر و اندیشهای هستند، در فکر خودشان هستند. آن آقا دارد قشنگ صحبت میکند، حدیث و روایت میگوید؛ من در مقصد روایت و حدیث بودم که میخواستم حرف دیگری بزند؛ اما آن را نمیگفت. یک آقایی که من نام او را نمیبرم، خیلی مهمّ است؛ یعنی هر چه بگویی، مهمّ است. این بنده خدا روز غدیر، یک مجلس جشنی داشتند. گفته بود که شما بیایید! من فقه و اصول نمیگویم، از غدیر صحبت میکنم. یکی از طلبههای رفقای من، همه این مطالب را نوشته بود، حالا ببین، اینکه من میگویم مقصد؛ یعنی این. به امام زمان قسم، اگر من میخواستم این مطلب را بگویم؛ حالا پیش آمد. اصلاً نمیخواستم بگویم. این بنده خدا حدوداً یک ساعت راجع به غدیر صحبت کرده بود. بعد روی عبادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آورده بود. عبادت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) درست است، آقا امام هادی (علیهالسلام) فرموده است، حرف درست است که جدّم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) اینطوری نماز میخوانده، در نخلستانها اینطوری نماز میخوانده، خلاصه هزار رکعت نماز میخوانده است. این آقا عبادتهای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را گفته است؛ اما در نظر من، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را جزء خلق آورده است که از خلق، بالاتر عبادت میکند. شما اینطوری عبادت میکنید؛ اما او بالاتر عبادت میکند. من خیلی ناراحت شدم و گفتم: کاش ایشان این جمله را گفته بود؛ از من که نمیخرند؛ ولی از او میخرند؛ چون مشتری و خریدار من کم است. کاش ایشان عبادتهای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را که میگفت؛ یکدفعه میگفت که خدا میفرماید: اگر خلق، عبادت ثقلین [یعنی جنّ و انس] را بکند و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را دوست نداشته باشد؛ او را با صورت داخل جهنم میاندازم؛ کاش این مطلب را گفته بود! اما این را نگفته است. عزیز من! عبادت درست است، نماز و روزه و حجّ درست است؛ اما درستتر این است که ما امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را به وصیّ رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) قبول کنیم و مقصد خدا بدانیم. خدا در تمام خلقت یک مقصد دارد، آنهم علیبنابوطالب (علیهالسلام) است. اگر ما حقیقت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را افشا کنیم، این درست است. [۳]
دیگر ببینید
ارجاعات
- ↑ سخنرانی در محضر خدا؛ در امر ولایت و حبلالمتین 81 (اول سخنرانی)
- ↑ کتاب نجوا و نجوا با ولایت
- ↑ در محضر خدا؛ در امر ولایت، حبلالمتین 81