منتخب: جلسه ولایت 2
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
رفقای عزیز! اگر من از دنیا رفتم، مجلس ولایت را تا آخر برسانید! بعد از من لطمهای به شما میخورد، آنرا به خودتان وارد نکنید! الآن یک خُرده اینجا را رودربایستی میآیید، رودربایستی تمام میشود و خدا در کار میآید. اینجا را ترک نکنید؛ یعنی یقین کنید و آنرا مثل نماز حتّی یک خُرده بالاتر بدانید! محکم و استوار باشید، نه اینکه جلسه را از بین ببرید! من ممکن است در ظاهر از بین شما بروم؛ اما در باطن هستم، خبر دارم و خبر بهمن میرسد. همانطور که خدا یگانه است، مجلس ولایت هم یگانه است. اینجا را مطلق بدانید! اگر در تمام جمعیّت جلسه یک نفر نیامد، تو یکی بیا! اینجا خواست حضرت زهراست. وقتی به جلسه میآیید، بگویید: زهراجان! آنها نیامدند تو را یاری کنند، ما آمدیم؛ ما اینجا کشف بقاء میکنیم. [۲]
الآن این مجلسِ ولایت مثل چشمه است، دارد آب از آن میجوشد، این مجلس مثل چاه نیست که آب به آن بکنند، آب فرو برود. حرفهای دیگر مثل چاه میماند، آب به آن میکنند، آب دارد فرو میرود. حرف ناحسابی فرو میرود، پابرجا نیست، به دینم! نیست. دیدید که پابرجا نبود، چهجور شد؟! میتوانم بگویم؟! نه! ولایت پابرجاست، اسلام سقوط میکند! همساخت که سقوط کرد، از سقوطش لعنت هم شد، اسلام عمری، اسلام ابابکری سقوط کرد. حالا تو دنبالش برو! چه خبر است؟! این جوانها که در مجلس ولایت میآیند، خوب هستند. من گفتم به دینم! هر کدام از شما را از دنیا بیشتر میخواهم، اسمهایتان را هم نمیدانم؛ اما نگاه میکنم میبینم در مجلس ولایت حاضر شدید، سخی هستید، چشمچرانی نمیکنید، رئوف هستید، مهربان هستید، تاحتّی با خانمهایتان خوب هستید، تکبّر ندارید. [۳]
الحمدلله رفقای عزیز من، اینجا تشریف میآورند، من شرمنده آنها هستم. اصلاً حرف ماوراء زدن؛ یعنی حرف ولایت، حرف ولایت زدن از ماوراء بالاتر است. چرا توجّه ندارید؟ چونکه تمام ماوراء در اختیار ولایت است. ماوراء جسم است، مجلس ولایت، روح است. شما الآن در روح آمدید و دارید زندگی میکنید. از اینجا شما ماورایی میشوید. اگر سلمان ماورایی شد، از امر رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) شد، ما به غیر از امر رسولالله (صلیاللهعلیهوآله)، علی ولیّالله (علیهالسلام) حرف دیگری نمیزنیم. باید با یقین در مجلس ولایت بیایید. اگر در این مجلس میآیید، با همدیگر نجوا کنید. این آقا بگوید من اینجوری متوجّه شدم، آن آقا بگوید اینجوری باشید؛ یعنی مجلس ولایت باید به شما تزریق بشود؛ وگرنه میروید. آنموقع که به شما تزریق بشود، آن مجلس توی شماست، دیگر هر کجا بروید توی شما هست. [۴]
شما باید خواست دنیا را کنار بگذارید، در جلسه ولایت حاضر شوید. در جلسه ولایت حاضر شدن، شوخی نیست. اصلاً عرش خدا اینقدر قیمت دارد که خدا به عرش قسم میخورد. برای اینکه آنجا افشای ولایت میشود. چرا امام صادق (علیهالسلام) به مجلس ولایت غبطه میخورد و میگوید: دور هم جمع میشوید، حرف ما را بزنید، من به آن مجلس غبطه میخورم؟ آن مجلس هم افشای ولایت است. به حضرت عباس! مانند عرش خداست. هم حرفها را بنویسید، هم گوش بدهید، هم بفهمید و هم عمل کنید.
حالا نیامدن شما هم یکوقت آمدن است؛ این یعنیچه؟ الآن ایشان یک کاری دارد، نمیتواند در اینجا حاضر شود؛ اما حواسش اینجاست. این شخص در واقع به جلسه آمدهاست؛ چون میگوید هر کسی را بخواهی، با او محشور میشوی. اما تو اینجا آمدی؛ ولی نیامدی؟ چون اینجا آمدهای؛ اما حواست جای دیگری است. جسمت اینجاست؛ خدا روح میخواهد. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) روح میخواهد. او خودش روح است، میخواهد تو هم روح باشی. ببین اویس نیامده، آمده؛ اما این ملعونها آمدند، ده پانزده سال پیش پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند؛ نیامدند. آمدن شما چیست؟ فکر شما، خیال شما باید اینجا باشد. حالا چطور بفهمیم که هستیم؟ الآن این پسر که در کاناداست، اینجاست. صد تا چلو مرغ میدهد، میگوید بده به همینها بخورند؛ این شخص اینجاست.
چطور میشود که ما جلسه ولایت را از دست ندهیم؟ ما باید تسلیم جلسه ولایت باشیم، چون و چرا نداشتهباشیم. «إنّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبیّ، یا أیّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً»[۵] شما باید تسلیم این جلسه باشید. آنوقت امر این جلسه را اطاعت میکنید؛ اگرنه والله! اطاعت نمیکنید. میروید چیز دیگری هم جزءش میکنید. دلم میخواهد تسلیم این جلسه باشید. چرا؟ امام صادق (علیهالسلام) هم تسلیم است. میگوید من غبطه میخورم به آن مجلس. دوباره تکرار میکنم باید تسلیم مجلس ولایت باشید، چون و چرا نداشتهباشید؛ اگرنه با آن چون و چرایت میروید. دنبال چون و چرایت میروید. [۶] پس مجلس ولایت آمدن خیلی مهمّ نیست، ایمان به مجلس مهمّ است؛ وگرنه چقدر آمدند و رفتند. [۷]
من از شما تقاضا میکنم حافظ مجلس ولایت باشید. حرف ولایت از اینجا به ماوراء قسمت کرده میشود. چرا؟ چون امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در این مجلس آمده، حضرت زهرا (علیهاالسلام) آمده، امام حسین (علیهالسلام) آمدهاست. حرف آنها از اینجا به تمام ماوراء پخش میشود. [۸]
یکی از آرزوهایم این بود که خدا افرادی را نصیب من بکند که اینها ولایتفهم باشند. الحمد لله کوچک و بزرگتان ولایت دارید، ولایتفهم هم هستید. ولایت با ولایتفهم دو تاست. بعضیها ولایت دارند، ولایتفهم نیستند، قدر ولایت را نمیدانند. الحمد لله همه شما هم ولایت دارید، هم ولایتفهم هستید. این حرفها هم توحید است، هم نبوّت است و هم ولایت. دلم میخواهد رفقای عزیز توجّه بفرمایند! [۹]
خدایا! ما عوض نشویم. به مجلس ولایت تبصره نزنیم. تا میتوانیم بیاییم و به آن عمل کنیم؛ مثل کسانی نباشیم که مجلس میگیرند و کسی دیگر را تأیید میکنند. [۱۰]
خدایا! به گریههای حضرت زهرا قسم، کسانیکه به این دورهم نشستن ما میخواهند لطمه بزنند، همیشه چشمشان گریان باشد! زیرا این جلسه خواست حضرت زهراست، این جلسه، جلسه زهراست. [۱۱]