منتخب: امام‌حسین؛ کشته جلسه بنی‌ساعده

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی [۱]

وقتی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به امر خدای تبارک و تعالی، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را معرّفی کرد، درست‌است که عمر و ابابکر، اوّلین کسانی بودند که بَخٍ‌بَخٍ [تبریک] گفتند و در ظاهر با امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بیعت کردند؛ اما در اوّلین فرصت جلسه‌ای به‌نام جلسه بنی‌ساعده درست کردند. جبرئیل هم نازل‌شد: یا رسول‌ الله! این‌ها جلسه‌ای به‌ نام بنی‌ساعده درست کردند و گفتند ما زیر بار علی نمی‌رویم. عمر هم گفت: تا حالا خودِ پیامبر به‌سر ما حکومت کرده، پسر که ندارد، می‌خواهد دامادش را به‌جای خودش بگذارد؛ پس ما باید کمک کنیم و نگذاریم این‌کار صورت بگیرد. ببین عمر نگفت که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نبیّ بوده، گفت حکومت کرده؛ پس همین‌جا هم کافر شد! همه تأیید کردند.

این جلسه به‌ قدری بد و سَم‌آور بود که تولیدش امام‌کُشی شد. چرا؟ عمر و ابابکر، امام را جزء خلق حساب کردند و این خلق حساب‌ کردن جا افتاد. این‌جا افتادن یعنی‌ چه؟ وقتی امام‌ حسین (علیه‌السلام) دید که حاجیان زیر احرام‌شان شمشیر پنهان کرده‌اند و می‌خواهند او را بکشند، هشتم ذی‌الحجّه از مکّه حرکت کرد، شریح‌ قاضی فتوا داد: اگر کسی مثل امشب حرکت کند، پشت به خانه‌ خدا کرده و خونش هَدَر است؛ اما این خلق است که اگر پشت به خانه‌خدا کند، انگار پشت به امر کرده؛ امام‌ حسین (علیه‌السلام) خودش امر است، نه این‌که پشت به امر کند. صدها میلیارد خانه‌خدا فدای حسین (علیه‌السلام)! این‌ مردم اندیشه نداشتند که ائمه (علیهم‌السلام) را جزء خلق حساب کردند و عادی شدند! مثل همه مردم شدند! عمر و ابابکر، حریم ولایت را شکستند و به خلیفه‌ای که خدا معلوم‌کرده، گفتند: بیا با خلیفه مردمی بیعت کن! [۲]

این جلسه، منبع بی‌عدالتی بود که آن‌ را در دنیا و عالَم پخش کرد. والله، بالله، به‌ دینم قسم! اگر بعد از رسول‌ الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عدالت بود، زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) را نمی‌زدند، محسنش زیر پا نمی‌رفت. طناب گردن امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) نمی‌انداختند. بی‌عدالتی این‌قدر اوج گرفت که حسینِ ما را کُشتند، زیر سُم اسب کردند! آیا این بی‌عدالتی نیست؟! والله، اگر محسن زیر پا نمی‌رفت، علی‌اصغرِ ما را تیر به گلویش نمی‌زدند و علی‌اکبرِ ما را شهید نمی‌کردند!

حالا امام‌ حسین (علیه‌السلام) دارد ما را ادب می‌کند، سر بریده‌اش می‌فرماید: «أم حَسبتَ أنّ أصحاب‌ الکهف و الرّقیم کانوا مِن آیاتنا عجباً»[۳] ای خواهر! تمام این وقایع که صورت گرفت، از جلسه بنی‌ساعده شد، من کشته جلسه بنی‌ساعده‌ام؛ یعنی دور هم نشستند و از خودشان حرف زدند و مرا کُشتند؛ پس دنبال مردم نروید. این جلسه توطئه‌گری بود که خدا و امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) و زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) از آن راضی نبودند.

والله، عقیده ولایتی‌ام این‌ است، کسی به‌ من نگوید که سندش کجاست؟ سندش در قلب من است؛ هر کجا دور هم نشستید و حرف خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ولایت نزدید، حرف لغو زدید، آن جلسه بنی‌ساعده است. چرا؟ الآن روایتش را می‌گویم: امام‌ صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: دور هم می‌نشینید، حرف ما را بزنید، من غبطه به آن مجلس می‌خورم؛ پس امام‌ صادق (علیه‌السلام)، مجلس را هم روی عدالت معلوم کرده‌ است.[۴]

رفقای‌ عزیز! یک‌ حرفی می‌خواهم بزنم که نسبتاً تازه است! عمر، جلسه بنی‌ساعده درست کرد و امام‌ حسین (علیه‌السلام) می‌فرماید: من کشته جلسه بنی‌ساعده‌ام. مگر نمی‌گوید «قلب‌المؤمن عرش‌الرّحمن»؟! قلب تو عرش رحمان است، تا زمانی‌که مانند عرش خدا از آن اطلاعیّه نازل شود. همان‌طور که از عرش، اطلاعیّه به تمام خلقت و کُرات نازل می‌شود، از قلب تو هم باید اطلاعیّه نازل شود، باید در قلبت ولایت را ایجاد کنی. حالا اگر از خودت حرف بزنی، دلت جلسه بنی‌ساعده است؛ او امام‌ حسین (علیه‌السلام) را کشته، تو امر را می‌کشی. خدا هم به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: اگر از خودت حرف بزنی، رگ دلت را قطع می‌کنم. عزیز من! تو خودت مملکت هستی! چرا از خودت حرف می‌زنی؟! چرا توجّه نمی‌کنی که چه‌کسی هستی؟! چرا خودت را ارزان می‌فروشی؟! [۵]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه