صفحهٔ اصلی
فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 5
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
آرامش بشر این است که توی ولایت بیاید. آرامش بشر این است که گناه نکند. آرامش بشر این است که با خدا حرف بزند و بیتوته داشته باشد. آرامش بشر این است که دنبال امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و امام زمان (عجلاللهفرجه) باشد؛ نه دنبال خلق. هر دفعه تکرار میکنم که عکس مرا در خانههایتان بزنید و با آن نجوا داشته باشید؛ خدا هم خوشش میآید که شما با او صحبت کنید. این حرفها هست. شما همیشه این جلسه را کمک کنید. اگر آب به یک درخت ندهید، خشک میشود؛ این جلسه را کمک کنید، خشک نشود. [۲]
من بارهها به شما گفتم: ای دوستان عزیز، یک کناری بروید! نجوا با امامزمانتان بکنید! والله، امام زمان (عجلاللهفرجه) غریب است، نه اینکه غریب است، امام زمان (عجلاللهفرجه) مانند جدّش امام حسین (علیهالسلام) است؛ دارد «هل من ناصر» میگوید، چه کسی میرود طرفش؟ امام زمان (عجلاللهفرجه) در «هل من ناصر» غریب است، نه اینکه امام زمان (عجلاللهفرجه) غریب باشد. هر کسی این را بگوید، خودش غریب است و نفهمیده است؛ آقا امام زمان (عجلاللهفرجه) خواستش این است شما بروی درِ خانهاش، خواستش این است با او نجوا کنی، شب با چهکسی نجوا میکنی؟! خجالت میکشم، میخواهم دیگر نگویم، با چهکسی نجوا میکنی؟! با کجا نجوا میکنی؟! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، بیا عزیز من! از خدا بخواه که نجوای حقیقی کنی. [۳]
خدایا! به حقّ پنجتن، سخاوت را به ما تزریق کن که تو صفات خودت را به ما بدهی، ما صفات تو را میخواهیم.
خدایا! کمکمان کن از این مال دنیایی که به ما دادهای، خریداری آخرت کنیم.
خدایا! محبّت مرا در دل همسرم و محبّت او را در دل من زیاد کن!
خدایا! نسل ما را پیرو امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) قرار بده، نه پیرو خلق!
خدایا! جان ما را با ولایت سالم و بدن سالم بگیر و ما در بستر نیفتیم.
خدایا! دنیا و آخرتمان را کفایت کن!
خدایا! ما داریم در این دنیا «هل من ناصر» میگوییم، این جوانان عزیز به «هل من ناصر» پاسخ بدهند. اصلاً درخواست ما از آنها نباید درخواست دنیایی باشد.
وقتی زیر قبّه امام حسین (علیهالسلام) رفتم، گفتم: آقاجان! من چند درخواست دارم: اوّل اینکه اجازه به من بدهی کمی پدرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و مادرت زهرای عزیز (علیهاالسلام) را افشا کنم، چقدر به این مظلومه ظلم شد! یکی هم گفتم خجالت میکشم که بگویم در موقع جاندادن بیایید؛ اما درخواست میکنم با محبّت شما از دنیا بروم.
حالا تو از امام زمان (عجلاللهفرجه) چه چیزی میخواهی؟ دنیا میگذرد، هیچکس نیامده در این دنیا که بماند، باید برویم و تا ابد آنجا باشیم!
این حرفها در گردش دنیا میماند تا زمان رجعت! باید اینها را در خودتان پیاده کنید؛ آنوقت همیشه در حال نجوا هستید.
هیچکس به غیر از متقی این حرفها را نگفته است. خدا میداند اگر عمل نکنید، روزی میآید که پشیمان میشوید.
خودتان را محفوظ نگهدارید تا انشاءالله امام زمان (عجلاللهفرجه) بیاید. عهد و پیمان کنید با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و امام زمان (عجلاللهفرجه) که ما دست برنمیداریم، ما را کمک کن!
آسودهخاطرم که در دامن تواَم | دامن نبینم که در دامنش رَوَم | |
دامن بهغیر دامن تو بیمحتوا بُوَد | دامان توست اتّصال به ماوراء بُوَد |
یا علی
فرمایش منتخب: ماه رمضان 5
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۵]
عزیزان من! ما باید دائم روزه باشیم، روزه یعنی مُحرم باشیم. عزیزان من! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، بیایید حرف را گوش بدهید! چرا میگوید نفَسی که در ماه رمضان بکشی، ثواب دارد؟ من تکرار کنم، میدانم که بعضیها در مجلس اینطوری هستند. همینطور که به شما گفته روزه بگیر! همینطور هم گفته اگر نمیتوانی روزه بگیری، نباید بگیری. یکنفر در بازار بود که پدرش مقدّس بود؛ مقدّس خیلی خشک بود؛ از خشکی نزدیک بود که آتش بگیرد. پسرش هم مثل پدرش بود. به او گفتند: روزه نگیر! گفت: نه! من باید بگیرم. این آقا روزه گرفت، شاید یک ماه که از ماه رمضان گذشت؛ دکتر به او گفت: رودههایت به هم چسبیده است و نمیشود از هم باز کرد؛ بالأخره مُرد. خب، بفرما! چند تا بچّه داشت، دختر داشت؛ جوان هم بود. بعضیها میگویند که اینشخص، خونش گردن خودش است. چرا؟ امر را اطاعت نکرد؛ اما شما که میخواهی روزهات را بخوری، باید چه کار کنی؟ باید خودت را شبیه روزهدارها کنی! سحر که میشود، چراغت را روشن کن! یک چیز جزئی بخور! جلوی مردم چیزی نخور! خودت را به روزه بزن! والله، ثواب روزه را میبری. متوجّه هستی؟ خودت را شبیه روزهدارها کن! یک مقداری هم ناراحت باش و بگو: کاش من روزه میگرفتم؛ آنوقت تو ثواب روزهدارها را میبری. بیتفاوتی راجع به ولایت بد است، ما باید بیتفاوت نباشیم؛ اما امر را اطاعت کنیم. دوباره تکرار میکنم: بعضی از شما که برایتان روزه ضرر دارد، مبادا روزه بگیرید! مقدّس نشوید! اطاعت کنید! مقدّسی یک حرفی است، اطاعت حرف دیگری است. خیلی از ما مقدّس هستیم، میگوید: دلم نمیآید که روزه نگیرم. تو دلت شیطان است. ببین، امر چه میگوید؟ متوجّه عرض بنده شدید؟ عزیزان من! فدایتان بشوم، خدا میزبان شماست؛ اما دوباره تکرار کنم، خدا میزبان ولایت است. [۶]
من خدمت رفقای عزیز عرض کردم، یک وقت یکی از این مهندسها اینجا تشریف آورد و گفت که من چند وقت است دارم درباره ماه مبارک رمضان سخنرانی میکنم؛ در این ماه هیچ گنهکاری باقی نمیماند، خدا همه را میبخشد. بنا کرد صحبتکردن که شخص روزهدار، کارش عبادت است، نشستنش عبادت است، خوابیدنش عبادت است، مَلَک او را به اینطرف و آنطرف میکند. خیلی شرح داد که این ماه رحمت است، خدا ما را دعوت کرده است، همه اینها را که گفت؛ به او گفتم: آیا امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) بالاتر است یا ماه؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بالاتر است یا ماه؟ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بالاتر است یا ماه؟ حضرت زهرا، صدیقه طاهره (علیهاالسلام) بالاتر است یا ماه؟ ماه روی گردش افلاک است؛ چرا اینها که خدمت ائمه طاهرین (علیهمالسلام) و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند؛ اهل جهنّم شدند؟ بعد به او گفتم: جوابی که دادم چطور است؟ گفت: از این بهتر اصلاً نیست که اینقدر این حرف خوب و قشنگ است! گفتم: اینکه نیست؛ تو خودت باید مکان باشی. نمیخواهم به مکان جسارت کنم. من دلم میخواهد در این حرفهای من مطالعه کنید! اگر کشش نداشتی، بلند شو! با امام زمانت رابطه برقرار کن تا به شما کشش بدهد. من نمیگویم در حرم امام حسین (علیهالسلام)، یا این حرمها فرق ندارد؛ اما میگویم که خلاصه، خودت باید مکان باشی. مگر اویس قرن نیست که در بیابان است، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: اویس برادر من است، بوی بهشت میدهد. چرا؟ امر را اطاعت میکند. به او گفتم: همه آنهایی که با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند، امر را اطاعت نکردند، چرا عوض اینکه رحمت شامل حال آنها شود، اهل آتش شدند؟ عزیز من! قربانت بروم، خودت باید مکان باشی، خودت باید ولایتت را از دست ندهی و آن را حفظ کنی. به این حرفها توجّه کنید! این حرفها را بایگانی نکنید! [۷]
یا علی
ارجاعات
اخلاق در خانواده 14
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۸]
«إنّ أکرمکم عندالله أتقاکم»[۹] شما که میخواهی ازدواج کنی، به مادر عزیزت بگو: یک نفر که تقوا دارد، برای من بگیر! باید راجع به او و خانوادهاش تحقیق کنی. مواظب باش که پدر زنت هروئینی و تریاکی نباشد، مگر نداری ننگ است؟! بیتقوایی ننگ است! بیولایتی ننگ است! یکی از بندهزادههای ما میگفت: یکی از همسایه ما، مادرش خلاصه به خواستگاری دختری رفت. آن پسر گفت: مادر! این دختر پدر و مادرش خوب هستند، فقط این دختر زشت است. مادرش گفت: پس زشتها را چه کسی بگیرد؟! گفت: همین زشت را برایم بگیر!
من به قربان این پسر بروم، به حضرت عباس خیر میبیند، خود حضرت زهرا (علیهاالسلام) تضمین کرده، تضمین دخترهای زشت را کرده. عزیز من! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، ببین من چه میگویم؟ شما مقصدتان خدا باشد، زن که میخواهید بگیرید، باید بخواهید انسانسازی بکنید، اگر از انسانسازی تجاوز کنید، تجاوز به چه کردید؟ به تنظیم. [۱۰]
قبل از ازدواج تحقیق کنید! این بچّه خوب باشد، کارکُن باشد، باسواد باشد، با کمال باشد، انسان باشد، رفیقباز نباشد، تریاکی نباشد، دائیاش چه جور باشد؟ عمویش چه جور باشد؟ ریشهدار باشد، هفتاد، هشتاد، نود سال میخواهی با این شخص زندگی کنی. [۱۱]
زن خواستید بگیرید خانه مَهرش نکنید! اگر هر حرف مرا نشنیدید، این حرف را بشنوید! گرفتارتان میکند. الآن خانه مَهرش کرده، آمده به شوهرش میگوید: این خانه را میخری یا آن را بفروشم؟ میگوید: من پول ندارم! گذشت آنموقعیکه خانه مَهر میکردند. آنموقع خانمها خانهگی بودند، حالا بازاری شدند. اینقدر پُررُو است! چقدر چیز برایش آوردی، حالا میرود مَهرش را اجرا میگذارد، خانه را اجرا میگذارد، پول را میگیرد، همه را توی بانک میگذارد، نزول میخورد، حالا میگوید خدا و رسول به تو لعنت میکند. خودش را جهنّمی میکند. این زنها که اینجوریاند، اهل جهنّمند. [۱۲]
خانم! از امر ولایت ساقط نشو! امر شوهرت والله، امر ولایت است، بیا امر شوهرت را اطاعت کن! این چه سنگ تفرقهای است انداختی توی خودت که میگویی مَهرِ مرا بده؟! اگر خودت در اختیار ولایت بودی، خدا روزیات را میدهد، شوهرت نوکر توست خانم عزیز! میرود با عرق جبین پیدا میکند، به تو میدهد؛ تو حافظ داری! شوهرت حافظت است! چرا این کار را میکنی؟! [۱۳]
جوان عزیز! اگر زن گرفتی، حالا مرد شدی؛ باید عین امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) خیال کنی اصلاً زن در عالم به غیر از خانمت نیست. تو خانم! هم خیال کنی که دیگر مردی در عالم به غیر از شوهرت نیست. [۱۰]
ای دختر عزیز! ای جوان عزیز! همسرت از تو عکسبرداری میکند، میخواهد ببیند قابل هستی که هفتاد سال با تو زندگی کند. خانم! نگاه به دَرست نکن، اگر پیش پدر و مادرت، خودت را لوس میکنی، پیش همسر عزیزت لوس نکن! او دلش سرد میشود، الآن که به خانه میآید، بگو من دانشگاه بودم، فلانی درسش اینطوری بود، به او حسرت بردم، کوشش میکنم من هم مثل او بشوم.
چرا این همه زن و شوهریها به هم میخورد؟ تو زبانت جادوست! من هم به دخترها و هم به پسرها میگویم: بیایید امیدواری به هم بدهید! اگر شما الآن دلت یا سرت درد میکند یا اینکه سرگیجه داری، مبادا به شوهرت، به همسر عزیزت بگویی من میروم درس بخوانم، نمیتوانم درس بخوانم، فکرم اینجوری شده، او هم میگوید این ضعف اعصابی شده، این به درد من نمیخورد! [۱۴]
خانم عزیز! تو که مادرت را قبول نداری، این مادر دارد میگوید: دخترم به حرفم نیست! میگوید: من دیپلم دارم! خب این دیپلم را چه کسی به تو داده؟! مافوق دیپلم را چه کسی به تو داده؟! بیایید تفکّر داشته باشید، این خدیجه «سلام الله علیها» است هفتاد هزار مَلک به استقبالش میآید، مبارک باد به او میگویند! اما عایشه سیهزار حدیث از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) حفظ است. چرا اهل آتش است؟ این سواد دارد، چرا اهل آتش است؟! پس سواد نجاتدهنده بشر نیست، ولایت نجاتدهنده بشر است. [۱۵]
یا علی
ارجاعات
نگاه 28
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۶]
ما باید ملّت از ابراهیم داشته باشیم و غیرتمند باشیم. ابراهیم میخواهد زنش را از این شهر به یک جای دیگر ببرد، او را در صندوقی میگذارد و یکی دو تا سوراخ هم به آن میکند که بتواند نَفَس بکشد. حالا وقتی لب گمرک میآید، به او میگوید: این چیست؟ ابراهیم میگوید: این قاچاق است، هر چه بگویید، من میدهم؛ اما دست به صندوق نزنید! ابراهیم پولدار بود، علم کیمیا داشت. خبر به مَلِک [پادشاه] دادند که یک آدم فقیری آمده و نمیگذارد درِ صندوق را باز کنیم. گفت: او را با صندوقش، نزدم بیاورید! تا آورد و در صندوق را باز کرد، دید یک زن سیاه سوختهاست! (ناراحتیِ من این است که ابراهیم با این زن، خانه خدا را ساخته، اینقدر آفتاب به او خورده که دیگر سیاه است.) میفهمید من چه میگویم؟!
حالا مَلِک به او گفت: فلان فلان شده! میخواستی این زن را بکشی؟! تا این حاکم خیال خیانت کرد و رفت با او حرف بزند، لال شد. رفت به او دست بزند، روایت داریم، شاید آیه قرآن باشد؛ سه دفعه دستش خشک شد. ای باغیرت! آیا تو ملّت از ابراهیم داری که زنت را همه جا روانه میکنی؟! حالا خانمهای شما که در خانه هستند و خودخواه نیستند، میخواهند خودشان را حفظ کنند، خدا آنها را حفظ میکند. مگر کسی جرأت دارد به آنها نگاه کند؟! والله! خشک میشود. [۱۷]
اگر شما رنگ خدا بگیرید، نقش ولایت و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را داشته باشید، نباید به زن مردم نگاه کنید. [۱۸] اگر نگاه به زن و بچّه مردم نکردید و چشمتان را حفظ کردید؛ حُبّ دارید؛ وگرنه خدای نکرده بغض دارید. [۱۹] باید بدانید بچّه مردم، ناموس خداست؛ نه ناموس تو. بالاتر از ناموس توست؛ ناموس خداست. باید با ناموس خدا، رفتار خدایی بکنید، نه رفتار شهوتی. [۲۰]
شما ببین آقا امام حسین (علیهالسلام) چه کار میکند؟ تا آخرین نَفَس، نگاهش به خیمهها و حرمش بود. تو هم باید اینطور باشی! تمام هوا و هوست برود کنار! تمام توجّهت به ناموست باشد؛ ناموست هم تمام توجّهش به تو باشد. اگر امام حسین (علیهالسلام) میگوید: قبر من در دل دوستانم است؛ یعنی این. حالا شما حسابش را بکن! امام حسین (علیهالسلام) چه کار کرد؟ تا آخرین نَفَس نگاهش به خیام حرمش است، خدا حرمله را لعنت کند! آقا امام حسین (علیهالسلام) تیر سه شعبه به قلبش خورده، در ظاهر افتاده، ابنسعد میگوید: حسین «غیرة الله» است، اگر خدعه کرده، بروید رُو به خیمههایش! امام حسین (علیهالسلام) سرِ پا با زانو بلند شد و فرمود: «یا شیعیان أبوسفیان! دینُکم دینارُکم»: شما که دینتان را برای دینار دادید، آخر آن حَمیّت و غیرتتان کجا رفته؟! شما با من جنگ دارید، کجا رُو به حرم رسول الله میروید؟! [۲۱] حالا خانم عزیزش، رُباب هم به او پاسخ داد، روایت داریم: وقتی امام حسین (علیهالسلام) شهید شد، تا آخر عمرش سر قبر امام حسین (علیهالسلام) گریه کرد. بنیاسد رفتند چادری آوردند، خیمهای برایش زدند؛ تا آخر عمرش آنجا نشست. [۲۲]
باید تمرین کنید؛ من تا حتّی به مَحرم خودم هم نگاه کامل نمیکنم؛ به اینها که مَحرم هستند. والله! در تمام گلولههای خون من این است که نگاه به غیرِ خدا کردن، پشت به ولایت کردن است؛ چون عظمت آن را از عظمت امر بالاتر میدانی. [۲۳] اگر نگاه کردی به آنجا که خدا راضی نیست، امرت را به شیطان فروختی. عقیده ولایتیام این است که گناه چیزی نیست، آن پشتکردنی که به ولایت میکنی، گناه است. آن که ولایت را نمیبینی، گناه است. آن خیلی گناه بالایی است، آن توهین به ولایت است! [۲۴]
اگر احتیاج به نگاه غیر ولایت داشته باشی، مشرک هستی؛ اما توجّه نداری، یک نگاه کردی، یک خیال و فکر باطل کردی و دنبال خلق رفتی، تمام زحمات عمرت را از بین میبری. اگر نگاه ناجور به کامپیوتر جهانی کنی، تو را تکذیب کرده است؛ اما اگر نگاه نکنی، تو را تأیید کرده است. [۲۵] هر کتابی را نگاه نکنید! تو وقتی آن کتاب را رفتی دیدی که در ولایت به او عنایت نشده و یک چیز گفته، به او بدبین میشوی. من نمیخواهم که تو به آن عالِم بدبین شوی. [۲۶]
یا علی
ارجاعات
- ↑ شناخت نجوا ۷۷ (دقیقه ۱۵)
- ↑ کتاب امام زمان با متقی
- ↑ شناخت نجوا 77
- ↑ کتاب افشای ولایت
- ↑ سخنرانی عالم الست، دنیا، برزخ، قیامت 77 (دقیقه58) و فتنه آخرالزمان 81 (دقیقه 12)
- ↑ عالم الست، دنیا، برزخ، قیامت 76
- ↑ فتنه آخرالزمان 81
- ↑ تنظیم و تزویج ۸۳ (دقیقه ۳۵) و ولایت و خانواده ۷۷ (دقیقه ۴۱)
- ↑ (سوره الحجرات، آیه 13)
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ تنظیم و تزویج 83
- ↑ حضرت خدیجه 77
- ↑ نیمه شعبان 87
- ↑ میلاد صاحب الزّمان 83
- ↑ ولایت و خانواده 77
- ↑ سواد 76
- ↑ شناخت امام ۸۸ (دقیقه ۲۳) و اخلاق در خانواده، من نداشتن ۷۵ (دقیقه ۵۶)
- ↑ شناخت امام 88
- ↑ افشای ولایت
- ↑ عاشورای 84
- ↑ جلسه ولایت؛ 12 فروردین 97
- ↑ شیعه شفاعتکُن است 83
- ↑ اخلاق در خانواده، من نداشتن (خانواده) 75
- ↑ کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه دوم، اشیای خلقت
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
- ↑ ولایت در خلقت کفو ندارد 80