صفحهٔ اصلی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۰: | سطر ۱۰: | ||
</div> | </div> | ||
--> | --> | ||
+ | {{فرمایش منتخب|عید نوروز 2}} | ||
+ | |||
+ | |||
+ | |||
{{فرمایش منتخب|بیتوته و نجوا با ولایت 3}} | {{فرمایش منتخب|بیتوته و نجوا با ولایت 3}} | ||
نسخهٔ ۱۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۳
فرمایش منتخب: عید نوروز 2
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
والله، بالله، دو شب است که نزدیک بود سکته کنم، باور کنید! بس که در فکر شما بودم. گفتم: خدایا! به من عیدی بده! به من بده که به اینها بدهم. ما باید در پیشگاه اقدس الهی، اوّل بگوییم:
خدایا! حدّ را از گردن ما بردار!
امام زمان! ای آقا! ما را بپذیر! الآن امام زمانِ ما تویی، عزیز من! تمام نفَسهایی که عالم میکشد در قدرت توست. تو قدرت داری این کار را بکنی.
ای خدا! عنایت کن! حدّ را از گردن ما بردار!
امام زمان! ما را بپذیر! ما را در پناه خودت راه بده!
اگر آدم خودش را در پناه امام زمان (عجلاللهفرجه) راه داده بود، والله، بالله، ترک اولی نمیکرد.
رفقای عزیز! اگر امام زمان (عجلاللهفرجه) به شما راه بدهد، معصیت که نمیکنید، ترک اولی هم نمیکنید.
گفتم: گناه مال لذّت است. وقتی تو لذّت از وجود مبارک امام زمان (عجلاللهفرجه) بردی، دیگر لذّتی نیست. گفتم:
آسوده خاطرم که در دامن تواَم | دامن نبینم که در دامنش رَوَم |
رفقای عزیز! اصلاً دامن نباید در دنیا ببینید، پایبند آن دامن میشوید. بیحیایی میشود، تو پایبند دامن هستی. هر جا میروی، یک رقم دامن میخری. تو کجا هستی که در دامن امام زمان (عجلاللهفرجه) باشی؟ تو پایبند دامن هستی. دامن نبینم که در دامنش بروم. دامن به غیر از دامن تو اشتباه بُوَد؛ چونکه دامن تو اتّصال به ماوراء بود. اگر تو، در دامن امام زمان (عجلاللهفرجه) باشی، اصلاً ماوراء را نمیخواهی. به دینم راست میگویم.
حالا که این حرفها را زدم، یک وقت دیدم، (حالا آدم چه اندازه بگوید؟ چطور بگوید که مِن بعد، بعضیها نگویند: حالا این هم ادّعا میکند.) ندا آمد: ما تأیید کردیم. رفقای عزیز! والله، بالله، امام زمان (عجلاللهفرجه) شما را تأیید کرده است. اما همینطور که میگویم باشید. من اینها را که میگویم، دارم میگویم تأییدی خوب است؛ آقا تأیید کرد. تا گفت تأیید کردم، به وجود امام زمان، من گفتم این تأیید را خدا کرد؛ یعنی فوراً از گردن خودم بیرون انداختم. دیدم این به ریخت من نمیآید، گفتم: این تأیید را خدا کرد. بفرمایید! اینجور باید باشید! عجب عیدی داد! عجب عیدی داد! عزیزان من!
دامن نبینم که در دامنش رَوَم | دامن به غیر دامن تو بیمحتوا بُوَد |
هیچ محتوایی ندارد، هیچ نتیجهای ندارد.
حالا عید چطور است؟ ما باید همینطور که عید میگیریم، دنبال یک عید دیگر هم باشیم. متوجّهید؟ این عید که میگیرید، یک عید دیگر هم از خدا بخواهید! خدایا! الآن که امروز نوروز است و عید است، ما به آن عید هم برسیم.
عید ما روزی بُوَد، از مشرکین اسمی نباشد | عید ما روزی بُوَد از منافقین اسمی نباشد |
عید ما روزی بُوَد، آن مهدی موعود بیاید. آن روز، عید ماست؛ اما این عید را هم باید عید بگیریم. اصلاً ببین، چقدر شستوشو میشود. کسیکه یک سال فرشهایش را نَشُسته است، میشوید. خانهاش را جارو نکرده، جارو میکند. اصلاً یک نظافتی در این خانهها ایجاد میشود. این چه عیبی دارد؟ آخر، بعضیها کجسلیقه هستند. هر چیزی که ائمه (علیهمالسلام) گفتند، ما باید بگوییم، امام صادق (علیهالسلام) تأیید کرده است. فضول! تو چه کاره هستی که تأیید نمیکنی و حرف هم میزنی؟! تو از امام صادق (علیهالسلام)، فهمت بیشتر است؟! [۲]
عزیزان! الآن نزدیک شب عید است، من نمیخواهم به شما بگویم، خدا میداند یک مراجعههایی که میشود، من فقط باید بسوزم، آن کفش ندارد، آن نمیدانم مانتو ندارد، آن فلان چیز ندارد، اینها هم رویشان به ما باز است. الحمد لله بعضیها هستند خب، کمک کردند، خدا یاریشان کند! نمیخواهم اسم بیاورم؛ اما الآن چهجور است؟ تو چطور اینجور هستی که نمیدانم سفره هفتسین درست میکنی؟! تو چه مسلمانی هستی؟! سفره هفتسین درست میکنی، هفتجور چیز میگذاری؛ آیا این است؟! این است ولایت؟! شرط ولایت این است که سفره هفتسین درستکنی؟ اگر هم پول نداری که سخاوت کنی، لااقل یکذرّه باید ناراحت باشی؛ اینکار را نکن!
من از اوّل عمرم، شب عید برنج درست نکردم؛ بروید ببینید! الآن شاید بچّههایم اینجا باشند. یک چیز مختصر میخورم، حالا یک مرتبه اگر یکی مهمانم کرد، مقدّسی نمیکنم، اگر یکی مهمانم کند، میخورم، اگر یکی برایم تعارف هم بیاورد؛ میخورم؛ اما خودم درست نمیکنم، میگویم همینقدر من یک قدری چیز کنم که اگر کسی اینجور است، من آنجوری نباشم، اینکار را که میتوانی بکنی. [۳]
یا علی
ارجاعات
فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 3
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۴]
دوستی به نام حاج مظلوم داشتم، باغی داشت که تمام انارهایش را به مردم میداد، البتّه اشخاص را هم میشناخت. مریض شد، برایش متوسّل شدم. وقتی به باغش رفتم، حاج مظلوم گفت: حاج حسین! یک نفر است که بعضی وقتها اینجا میآید، آنچه صفات خوب در عالم هست، به او جمع است. من میدانستم به غیر از امام زمان (عجلاللهفرجه) کسی نیست که تمام صفات خوب را داشته باشد.
وقتی به آخر باغش رفتم، دیدم آقا آنجاست. تا به من رسید، سلام کرد و فرمود: حسین! گفتم: بله! فرمود: خوشی تمام شد. گفتم: آقاجان! فرمایش شما درستاست، جدّتان هم بالای سر آقا علیاکبر (علیهالسلام) همین را گفت، خوشی در عالم نیست؛ اما به نظر من دو خوشی هست: یکی بیتوته شب، یکی هم دستم را بالا بردم و گفتم آدم خدمت امام زمانش باشد. آقا یک لبخند زد و مرا تأیید کرد، من هنوز عاشق دندانهای سفیدش هستم. [۵]
یک مورد دیگر اینکه در فکر رفتم که بالأخره سواد پیدا کنم. چند وقت به مسجد جمکران رفتم و نشد، بالأخره قهر کردم. گفتم: خب، تو بابایت رعیت است، اینجوری بوده، خودت اینجوری هستی، میخواهی آقا را ببینی؟ این چه خیالی است؟ قهرِ قهر کردم. یک اتاقی داشتم که در آن بیتوته میکردم، یک دفعه دیدم آقا با یک نفر دیگر تشریف آوردند. گفت که ایشان آقا امام زمان (عجلاللهفرجه) است. از او چه میخواهی؟ گفتم: من دو تا خواهش دارم و یک حرف هم میخواهم بپرسم، اجازه میخواهم. گفتم: آقا! خواهش من این است که دلم میخواهد یاور شما باشم. اگر شما الآن امر کنید، سلطنت سلیمان را به من بدهند، قدری هم بالاتر، سلطنت سلیمان حدّی داشت، از من حدّی هم نداشته باشد؛ یعنی حکومت عالَمی داشته باشم، دلم خوش نیست؛ تا احقاق حقّ از جدّت حسین (علیهالسلام) و مادرت زهرا (علیهاالسلام) نکنم. تا گفتم مادرش زهرا (علیهاالسلام)، ایشان تکان خورد. به خودم گفتم: خاک بر سرت! چطور میخواهی یاورش باشی؟ کاش نگفته بودم. بعد من به ایشان گفتم: آقا! چه کنم یاور شما باشم؟ ایشان فرمود: صلوات بفرست! حالا من یک صلواتی هر روز دارم. ببین من چه میگویم؟ میگویم اگر این عالم را در اختیار من بگذارید، من دلم خوش نیست؛ این یعنی چه؟ معنی این را میفهمید یعنی چه؟ یعنی باید ما همهاش در فکر یاوری امام زمان (عجلاللهفرجه) باشیم. همهاش بیتوته داشته باشیم. [۶]
هر کسی، حال بیتوته ندارد. بیتوته را باید امام زمان (عجلاللهفرجه) اجازه بدهد تا موفّق شوی که نجوا کنی. بیتوته وصل به خداست، وصل به امام زمان (عجلاللهفرجه) است، که به یک عالم میارزد. چونکه عالم خلق است؛ خلق که به تو عظمت و لذّت نمیدهد؛ امام عزّت، شرافت و دین است. آنچه خوبی در خلقت هست، امام است، اگر امام را اینطور شناختی، آنوقت عبادتت لذّتبخش است. اگر بخواهی اینطوری باشی، باید منتظر الهام باشی، کسیکه منتظر الهام است، اینطرف و آنطرف نمیرود، توی حرفهای دنیا نیست. خدا به شما سرمایه داده، سرمایه حقیقی شما ولایت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) است، با ولایت از اهلدنیا کنار برو! [۷]
اصلاً نجوا چیست؟ «حبل المتین» کیست؟ شخصی خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آمد. گفت: آقاجان! ما این آیه را متوجّه نشدیم، «حبل المتین» کیست؟ ما را آگاه کن! پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، دست آن شخص را در دست مبارکش گرفت و روی دوش علیبنابیطالب (علیهالسلام) گذاشت. [۸]
من دائم با خدا و امام زمان (عجلاللهفرجه) حرف میزنم:
خدایا! شکر که خودت را به ما دادی. خدایا! شکر که ولایت به ما دادی. خدایا! شکر که طرفدار ظالم نیستیم. خدایا! به عدد جانداری که از اوّل خلقت آمده، تو را شکر، به عدد آنچه که نفَس کشیدند تو را شکر، به عدد برگهایی که به درختان روییده و ریخته تو را شکر، به عدد بارانها و شبنمهایی که از اوّل چکیده تو را شکر، به عدد تمام ریگهای بیابان تو را شکر، به عدد تمام ستارههای آسمان تو را شکر، بعد میگویم تمام اینها عدد است، بیعدد تو را شکر! آیا شکر تو را کردم؟ نه والله! شکر رفقایم را هم نکردم. ما باید دائم الشکر باشیم؛ دائم الفکر، دائم الشکر است.
خدایا! عاقبتمان را بهخیر کن! عاقبت به خیری این است که ما را با ولای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) از این دنیا ببری که ما در محشر سرافراز باشیم تا ائمه (علیهمالسلام) بگویند این دوست مادرمان زهراست و ما را بپذیرند.
خدایا! ما را با خودت آشنا کن!
خدایا! شناخت خودت، ولایت و متقی را به ما عنایت کن!
خدایا! هر محبّتی در دل ما هست پاکسازی کن! محبّت خودت و چهارده معصوم (علیهمالسلام) و کسانیکه پیرو اینها هستند را جایگزینش کن!
خدایا! ما را از خودت جدا نکن! از ولایت هم جدا نشویم، ولایت را تا به آخر برسانیم!
خدایا! ما پشت و پناهی به غیر از تو نداریم، ما را نگهدار!
خدایا، تو را به حقّ امیرالمؤمنین، ما را در دنیا و آخرت از امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و زهرای عزیز (علیهاالسلام) جدا نکن!
خدایا! آنهایی که از تو دورند از ما دور کن! آنهایی که به تو نزدیکند به ما نزدیک کن!
خدایا! به حقّ زهرای عزیز، ما طرف هیچکسی نرویم، فقط طرف تو و امام زمان (عجلاللهفرجه) باشیم.
خدایا! مثل اسامه نشویم که تمام عمر خودش را تلف کرد و طرف عمر و ابابکر رفت.
خدایا! ما زورمان به شیطان نمیرسد، تو شیطان را از ما دور کن!
خدایا، دین ما طعمه شیطان نشود.
خدایا! به حقّ محمّد و آلمحمّد، ما را در این دنیا و آن دنیا سرافراز کن! سرافرازی ما ایناست که محبّت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) داشته باشیم.
خدایا! ما را تسلیم اهلبیت قرار بده! ما بنده باشیم، بندگی کنیم. بنده، امر مولایش را اطاعت میکند. ما هم امر تو و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را اطاعت کنیم.
خدایا! ما قانع و راضی باشیم که محتاج خلق نشویم؛ فقط محتاج تو و امرت باشیم.
خدایا! تو را به حقّ امام زمان، ما خریدار دنیا نشویم، خریدار امر تو باشیم. امر تو علیبنابیطالب (علیهالسلام) است، امر تو امام زمان (عجلاللهفرجه) است. ما امر آنها را اطاعت کنیم. آنها هم ما را دوست داشتهباشند.
خدایا، ما کاری نکنیم که امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) ما را دوست نداشته باشد.
خدایا! عمر ما را با برکت قرار بده؛ یعنی عمرمان با ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) باشد.
خدایا، ما عوض نشویم. به مجلس ولایت تبصره نزنیم. تا میتوانیم بیاییم و به آن عمل کنیم؛ چونکه امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: دور هم جمع میشوید حرف ما را بزنید؟ ما غبطه به آن مجلس میخوریم. مثل کسانی نباشیم که مجلس میگیرند و کسی دیگر را تأیید میکنند.
خدایا! ما را در قیامت رسوا نکن!
خدایا! ما را طرفدار بدعتگذار قرار نده!
خدایا! خجالت ولایت را قسمت ما نکن! ما اگر ولایت نداشته باشیم، خجلزدهایم؛ ما عضو ائمه (علیهمالسلام) باشیم.
یا علی
ارجاعات
فرمایش منتخب: ماه رمضان 3
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۹]
عزیزان من! الآن ماه مبارک رمضان است، خیلی توجّه کنید! این آقایی که نمیتواند روزه بگیرد، اگر روزه بگیرد، روزهاش نه پسندیده ولایت است، نه خدا، دلش خواستهاست. اگر شما روزه بگیری و بدانی که بعد از ماه رمضان مریض میشوی، روزهات صحیح نیست؛ پس اگر بخواهی روزه بگیری، باید بدانی که برایت ضرر نداشته باشد.
حالا اگر شما میخواهی یک جایی افطاری بروی و بدانی که اینشخص حسابسال ندارد و مجبور هم هستی و چارهای نداری که بروی؛ بیرون افطارت را بکن و برو! چون اگر بروی با آن مال خمس نداده افطار کنی، شصت تا روزه گردنت میآید. البتّه تجسّس حرام است؛ تجسّس نکنید! تا میتوانید در مورد قوم و خویشتان تجسّس نکنید؛ چون خودتان را گرفتار میکنید؛ این باز به غیر از ماه رمضان است. مثلاً اگر یکی از قوم و خویشهایت حسابسال ندارد یا غِش در معامله میکند و شما کارهایش را دیدی که مثلاً مالش حلال نیست، تا میتوانی به خانهاش نرو؛ اما اگر مجبوری و میبینی که به زندگی و ولایتت لطمه میخورد، باید بروی.
آدم باید یک جاهایی برود. شما حسابش را بکن! شما که از سلمان عزیزتر نیستی، از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بهتر نیستی، به سلمان گفت: برو! چون یک جاهایی میخواست حفظ شود؛ نه اینکه رضایت داشت. شما هم باید حفظ شوی، یک جاهایی مقدّسی نکن و برو! توجّه فرمودید؟! من عقیدهام این است که اگر ویدیو و تلویزیون دارد برو! چون خودت را میخواهی حفظ کنی، ولایتت را میخواهی حفظ کنی، شما که از او خوشت نمیآید. حالا اگر رفتی، مثلاً بهقدر پنج یک (یعنی خمسِ) آنچه که خوردی، خمس و سهم امام بده؛ اگرنه مال حرام خوردی؛ اما روزه اینطوری نیست، غیر از این است. اگر با مال حرام روزهات را باز کنی، شصت تا روزه گردنت میآید.
قربانتان بروم! این ماه مبارک رمضان، برای همه مبارک نیست. شما الآن مالت حرام است، هر دفعه شصت تا روزه به گردن خودت میآید، زنت و بچّهات هم هستند؛ هر کسی چهار، پنج تا بچّه دارد، آنها هم روزه میگیرند، تو مال حرام به آنها دادی و خوردند؛ روزههایشان هم به گردن توست. چرا ما توجّه نداریم؟! عزیزان من! اگر شما در امر باشید، امر اشتباه نمیکند. [۱۰]
یا علی
ارجاعات
اخلاق در خانواده 14
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۱]
«إنّ أکرمکم عندالله أتقاکم»[۱۲] شما که میخواهی ازدواج کنی، به مادر عزیزت بگو: یک نفر که تقوا دارد، برای من بگیر! باید راجع به او و خانوادهاش تحقیق کنی. مواظب باش که پدر زنت هروئینی و تریاکی نباشد، مگر نداری ننگ است؟! بیتقوایی ننگ است! بیولایتی ننگ است! یکی از بندهزادههای ما میگفت: یکی از همسایه ما، مادرش خلاصه به خواستگاری دختری رفت. آن پسر گفت: مادر! این دختر پدر و مادرش خوب هستند، فقط این دختر زشت است. مادرش گفت: پس زشتها را چه کسی بگیرد؟! گفت: همین زشت را برایم بگیر!
من به قربان این پسر بروم، به حضرت عباس خیر میبیند، خود حضرت زهرا (علیهاالسلام) تضمین کرده، تضمین دخترهای زشت را کرده. عزیز من! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، ببین من چه میگویم؟ شما مقصدتان خدا باشد، زن که میخواهید بگیرید، باید بخواهید انسانسازی بکنید، اگر از انسانسازی تجاوز کنید، تجاوز به چه کردید؟ به تنظیم. [۱۳]
قبل از ازدواج تحقیق کنید! این بچّه خوب باشد، کارکُن باشد، باسواد باشد، با کمال باشد، انسان باشد، رفیقباز نباشد، تریاکی نباشد، دائیاش چه جور باشد؟ عمویش چه جور باشد؟ ریشهدار باشد، هفتاد، هشتاد، نود سال میخواهی با این شخص زندگی کنی. [۱۴]
زن خواستید بگیرید خانه مَهرش نکنید! اگر هر حرف مرا نشنیدید، این حرف را بشنوید! گرفتارتان میکند. الآن خانه مَهرش کرده، آمده به شوهرش میگوید: این خانه را میخری یا آن را بفروشم؟ میگوید: من پول ندارم! گذشت آنموقعیکه خانه مَهر میکردند. آنموقع خانمها خانهگی بودند، حالا بازاری شدند. اینقدر پُررُو است! چقدر چیز برایش آوردی، حالا میرود مَهرش را اجرا میگذارد، خانه را اجرا میگذارد، پول را میگیرد، همه را توی بانک میگذارد، نزول میخورد، حالا میگوید خدا و رسول به تو لعنت میکند. خودش را جهنّمی میکند. این زنها که اینجوریاند، اهل جهنّمند. [۱۵]
خانم! از امر ولایت ساقط نشو! امر شوهرت والله، امر ولایت است، بیا امر شوهرت را اطاعت کن! این چه سنگ تفرقهای است انداختی توی خودت که میگویی مَهرِ مرا بده؟! اگر خودت در اختیار ولایت بودی، خدا روزیات را میدهد، شوهرت نوکر توست خانم عزیز! میرود با عرق جبین پیدا میکند، به تو میدهد؛ تو حافظ داری! شوهرت حافظت است! چرا این کار را میکنی؟! [۱۶]
جوان عزیز! اگر زن گرفتی، حالا مرد شدی؛ باید عین امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) خیال کنی اصلاً زن در عالم به غیر از خانمت نیست. تو خانم! هم خیال کنی که دیگر مردی در عالم به غیر از شوهرت نیست. [۱۳]
ای دختر عزیز! ای جوان عزیز! همسرت از تو عکسبرداری میکند، میخواهد ببیند قابل هستی که هفتاد سال با تو زندگی کند. خانم! نگاه به دَرست نکن، اگر پیش پدر و مادرت، خودت را لوس میکنی، پیش همسر عزیزت لوس نکن! او دلش سرد میشود، الآن که به خانه میآید، بگو من دانشگاه بودم، فلانی درسش اینطوری بود، به او حسرت بردم، کوشش میکنم من هم مثل او بشوم.
چرا این همه زن و شوهریها به هم میخورد؟ تو زبانت جادوست! من هم به دخترها و هم به پسرها میگویم: بیایید امیدواری به هم بدهید! اگر شما الآن دلت یا سرت درد میکند یا اینکه سرگیجه داری، مبادا به شوهرت، به همسر عزیزت بگویی من میروم درس بخوانم، نمیتوانم درس بخوانم، فکرم اینجوری شده، او هم میگوید این ضعف اعصابی شده، این به درد من نمیخورد! [۱۷]
خانم عزیز! تو که مادرت را قبول نداری، این مادر دارد میگوید: دخترم به حرفم نیست! میگوید: من دیپلم دارم! خب این دیپلم را چه کسی به تو داده؟! مافوق دیپلم را چه کسی به تو داده؟! بیایید تفکّر داشته باشید، این خدیجه «سلام الله علیها» است هفتاد هزار مَلک به استقبالش میآید، مبارک باد به او میگویند! اما عایشه سیهزار حدیث از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) حفظ است. چرا اهل آتش است؟ این سواد دارد، چرا اهل آتش است؟! پس سواد نجاتدهنده بشر نیست، ولایت نجاتدهنده بشر است. [۱۸]
یا علی
ارجاعات
نگاه 28
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۹]
ما باید ملّت از ابراهیم داشته باشیم و غیرتمند باشیم. ابراهیم میخواهد زنش را از این شهر به یک جای دیگر ببرد، او را در صندوقی میگذارد و یکی دو تا سوراخ هم به آن میکند که بتواند نَفَس بکشد. حالا وقتی لب گمرک میآید، به او میگوید: این چیست؟ ابراهیم میگوید: این قاچاق است، هر چه بگویید، من میدهم؛ اما دست به صندوق نزنید! ابراهیم پولدار بود، علم کیمیا داشت. خبر به مَلِک [پادشاه] دادند که یک آدم فقیری آمده و نمیگذارد درِ صندوق را باز کنیم. گفت: او را با صندوقش، نزدم بیاورید! تا آورد و در صندوق را باز کرد، دید یک زن سیاه سوختهاست! (ناراحتیِ من این است که ابراهیم با این زن، خانه خدا را ساخته، اینقدر آفتاب به او خورده که دیگر سیاه است.) میفهمید من چه میگویم؟!
حالا مَلِک به او گفت: فلان فلان شده! میخواستی این زن را بکشی؟! تا این حاکم خیال خیانت کرد و رفت با او حرف بزند، لال شد. رفت به او دست بزند، روایت داریم، شاید آیه قرآن باشد؛ سه دفعه دستش خشک شد. ای باغیرت! آیا تو ملّت از ابراهیم داری که زنت را همه جا روانه میکنی؟! حالا خانمهای شما که در خانه هستند و خودخواه نیستند، میخواهند خودشان را حفظ کنند، خدا آنها را حفظ میکند. مگر کسی جرأت دارد به آنها نگاه کند؟! والله! خشک میشود. [۲۰]
اگر شما رنگ خدا بگیرید، نقش ولایت و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را داشته باشید، نباید به زن مردم نگاه کنید. [۲۱] اگر نگاه به زن و بچّه مردم نکردید و چشمتان را حفظ کردید؛ حُبّ دارید؛ وگرنه خدای نکرده بغض دارید. [۲۲] باید بدانید بچّه مردم، ناموس خداست؛ نه ناموس تو. بالاتر از ناموس توست؛ ناموس خداست. باید با ناموس خدا، رفتار خدایی بکنید، نه رفتار شهوتی. [۲۳]
شما ببین آقا امام حسین (علیهالسلام) چه کار میکند؟ تا آخرین نَفَس، نگاهش به خیمهها و حرمش بود. تو هم باید اینطور باشی! تمام هوا و هوست برود کنار! تمام توجّهت به ناموست باشد؛ ناموست هم تمام توجّهش به تو باشد. اگر امام حسین (علیهالسلام) میگوید: قبر من در دل دوستانم است؛ یعنی این. حالا شما حسابش را بکن! امام حسین (علیهالسلام) چه کار کرد؟ تا آخرین نَفَس نگاهش به خیام حرمش است، خدا حرمله را لعنت کند! آقا امام حسین (علیهالسلام) تیر سه شعبه به قلبش خورده، در ظاهر افتاده، ابنسعد میگوید: حسین «غیرة الله» است، اگر خدعه کرده، بروید رُو به خیمههایش! امام حسین (علیهالسلام) سرِ پا با زانو بلند شد و فرمود: «یا شیعیان أبوسفیان! دینُکم دینارُکم»: شما که دینتان را برای دینار دادید، آخر آن حَمیّت و غیرتتان کجا رفته؟! شما با من جنگ دارید، کجا رُو به حرم رسول الله میروید؟! [۲۴] حالا خانم عزیزش، رُباب هم به او پاسخ داد، روایت داریم: وقتی امام حسین (علیهالسلام) شهید شد، تا آخر عمرش سر قبر امام حسین (علیهالسلام) گریه کرد. بنیاسد رفتند چادری آوردند، خیمهای برایش زدند؛ تا آخر عمرش آنجا نشست. [۲۵]
باید تمرین کنید؛ من تا حتّی به مَحرم خودم هم نگاه کامل نمیکنم؛ به اینها که مَحرم هستند. والله! در تمام گلولههای خون من این است که نگاه به غیرِ خدا کردن، پشت به ولایت کردن است؛ چون عظمت آن را از عظمت امر بالاتر میدانی. [۲۶] اگر نگاه کردی به آنجا که خدا راضی نیست، امرت را به شیطان فروختی. عقیده ولایتیام این است که گناه چیزی نیست، آن پشتکردنی که به ولایت میکنی، گناه است. آن که ولایت را نمیبینی، گناه است. آن خیلی گناه بالایی است، آن توهین به ولایت است! [۲۷]
اگر احتیاج به نگاه غیر ولایت داشته باشی، مشرک هستی؛ اما توجّه نداری، یک نگاه کردی، یک خیال و فکر باطل کردی و دنبال خلق رفتی، تمام زحمات عمرت را از بین میبری. اگر نگاه ناجور به کامپیوتر جهانی کنی، تو را تکذیب کرده است؛ اما اگر نگاه نکنی، تو را تأیید کرده است. [۲۸] هر کتابی را نگاه نکنید! تو وقتی آن کتاب را رفتی دیدی که در ولایت به او عنایت نشده و یک چیز گفته، به او بدبین میشوی. من نمیخواهم که تو به آن عالِم بدبین شوی. [۲۹]
یا علی
ارجاعات
- ↑ تفکّر یا عمود نور (دقیقه ۴۸ و ۵۵) و گریه ولایت (دقیقه ۵۵)
- ↑ تفکّر یا عمود نور 78
- ↑ گریه ولایت 77
- ↑ آدم ۸۱ (دقیقه ۸ و ۱۰) و معرفت ولایت ۷۸ (دقیقه ۷)
- ↑ کتاب امام زمان با متقی
- ↑ آدم 81
- ↑ کتاب نجوا
- ↑ معرفت ولایت 78
- ↑ نوار ضایعات 80 (دقیقه 37)
- ↑ ضایعات 80
- ↑ تنظیم و تزویج ۸۳ (دقیقه ۳۵) و ولایت و خانواده ۷۷ (دقیقه ۴۱)
- ↑ (سوره الحجرات، آیه 13)
- ↑ ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ تنظیم و تزویج 83
- ↑ حضرت خدیجه 77
- ↑ نیمه شعبان 87
- ↑ میلاد صاحب الزّمان 83
- ↑ ولایت و خانواده 77
- ↑ سواد 76
- ↑ شناخت امام ۸۸ (دقیقه ۲۳) و اخلاق در خانواده، من نداشتن ۷۵ (دقیقه ۵۶)
- ↑ شناخت امام 88
- ↑ افشای ولایت
- ↑ عاشورای 84
- ↑ جلسه ولایت؛ 12 فروردین 97
- ↑ شیعه شفاعتکُن است 83
- ↑ اخلاق در خانواده، من نداشتن (خانواده) 75
- ↑ کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه دوم، اشیای خلقت
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
- ↑ ولایت در خلقت کفو ندارد 80