صفحهٔ اصلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
سطر ۱۳: سطر ۱۳:
  
  
{{فرمایش منتخب|ماه رمضان 1}}
+
{{فرمایش منتخب|ماه رمضان 2}}
  
  

نسخهٔ ‏۱۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۸

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً احد است، حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است

فرمایشات حاج‌حسین خوش‌لهجه راجع به ولایت

فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 2

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

بیتوته: یعنی خلوت‌ کردن با خدا، چطور؟ شما نباید به‌فکر این باشی که با محبّت اهل‌ دنیا خلوت کنی؛ چون باید در این دنیا یک مقصد داشته ‌باشی. مقصدت خدا و ولایت باشد. هر دوی این‌ها یکی هستند. [۲] بشر باید بیتوته داشته ‌باشد. بیتوته، آن درست‌است که یک ‌قدری، در یک‌ جای خلوت برود. آن جای خلوت، خلوت نیست. جای خلوت، جاهایی که آدم می‌رود با خدای خودش خلوت می‌کند، صحیح است؛ اما بیتوته قلبی این ‌است که دائم تو به‌فکر خدا و امام‌زمانت باشی. بیتوته قلبی این‌است که دائم به‌فکر واجباتت باشی. بیتوته قلبی باید محرّمات به‌جا نیاوری. بیتوته قلبی این ‌است که خدای‌ نخواسته نگاه ناجور نکنی، به جایی‌که خدا گفته، نگاه نکن! آن‌جا که گفته، نگاه کن! چشمت در اختیار امر باشد.

عزیز من! جوان ‌عزیز! فدایت شوم، تو باید در اختیار امر باشی، نه امر در اختیار تو. تو باید در اختیار پول باشی [پولی که به امر است، پول بیت‌المال است، باید آن را صرف امر کنی نه صرف تجدّد، نه صرف خیالات باطل، نه صرف هوا و هوس کنی]، نه پول در اختیار تو که هر جور بخواهی خرج کنی. این‌هم مثل همان‌است. تو دائم باید پایت در اختیار امر باشد، چشمت در اختیار امر باشد، خیالت در اختیار امر باشد، نشستنت در اختیار امر باشد. چرا سر نماز می‌گوید «بِحَول ‌الله و قُوّتِه أقوم و أقعُد»؟ یعنی ای‌خدا! تو قوّت به‌ من می‌دهی که می‌ایستم و می‌نشینم. تمام این حرف‌ها که داری می‌بینی، عزیز من! تو باید با آن چشم ولایت، امام ‌زمانت را ببینی؛ با چشم ولایت، خدا را ببینی. چطور خدا را ببینی؟ خدا که جسم نیست، امرش را ببینی. [۳]

نجوا؛ یعنی بیزاری جستن از اهل‌ دنیا، چنان باید محبّت خدا و ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) در قلبت باشد که چیزی را نبینی تا با آن ارتباط داشته ‌باشی و نجوا کنی. نجوا؛ یعنی در قلبت یا خدا! یا علی! یا زهرا! یا حسین! یا امام ‌زمان! بگویی. باید چنان محبّت ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) را داشته ‌باشی که چیزی را نبینی تا با آن‌ها نجوا کنی. نجوا؛ یعنی بیزاری از اهل‌ دنیا، بیزاری از بدعت‌گذار دین. [۲]

عزیز من! قربانت بروم، ببین این حرف‌ها چیست؟ با این حرف‌ها نجوا کن! به تمام آیات قرآن! این حرف‌ها روح است؛ باید روح به جسم شما نازل بشود تا شما هم روح بشوید. حرف ولایت، روح است، شما الآن جسم هستید، جسم علیین هستید؛ بگذارید علی (علیه‌السلام) وارد آن بشود تا روح شوید. مگر امام حسین (علیه‌السلام) نمی‌گوید: قبر من در دل دوستانم است؟ کجایی تو؟ آیا خدا قبر امام حسین (علیه‌السلام) را در دلت گذاشته است که یک فاتحه برای او بخوانی؟ خب بگویید! همه شما که باسواد هستید و آمدید با من روبرو شدید. امام حسین (علیه‌السلام) می‌گوید: یاد من باش! شما هر موقع یاد پدرت هستی، سر قبر او می‌روی. امام می‌گوید: یاد من باش که ثوابت، مطابق عبادت من است. خوب شد؟ مگر امام‌ صادق (علیه‌السلام) به آن فرد نگفت؟ یک سلام بر حسین (علیه‌السلام) گفته است، خودش را فدای حسین (علیه‌السلام) نکرده است؛ که اگر جانش را فدا کند، امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌گوید: پدر و مادرم به قربانت! شما در این مسیری که هستید، امام حسین (علیه‌السلام) می‌گوید: پدر و مادرم به قربان شما! ای کسی‌که یاد ما هستی، ای کسی‌که خلق را مؤثّر نمی‌دانی، ای کسانی‌که این‌جا جمع شدید و حرف ولایت را گوش می‌کنید و امر ولایت را اطاعت می‌کنید. [۴]

خدایا! محبّت ائمه (علیهم‌السلام) را به ما تزریق کن!

خدایا! تتمه عمر ما را در راه خودت قرار بده! در صراط مستقیم باشیم! صراط مستقیم علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) است.

علی‌جان! به زهرایت بگو این رفقای مرا راه بده! همین‌جور که سلمان را راه داد؛ مبادا مثل عباس (عموی پیامبر) باشیم که راه‌مان ندهد!

خدایا! این رفقای من هر جایی‌که بروند و هر جایی‌که باشند، از حبل‌المتین قطع نشوند؛ اتّصال به امر باشند.

خدایا! چیزهایی در ما هست که باعث تزلزل ماست، آن‌ها را بردار و محبّت خودت و ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) را جایگزین کن.

خدایا! جلسه ولایت را خودت حفظ‌کن!

خدایا! معامله فرعون را با ما بکن! رفقا اطمینان به ما دارند؛ آبروی ما را نریز! انگار کن فرعونیم، آمدیم درِ خانه‌ات؛ در این‌جا و آن‌جا پرده را کنار نزن! بدی ما را نشان نده! شیطان را از ما دور کن! هر کسی با تو نیست، از ما دور کن!

خدایا! گناهانی که از ما می‌بینی، جانِ علی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ندیده بگیر! خدایا! این رفقا مثل اُسامه نشوند، مثل مؤمن‌ طاق بشوند؛ امام‌زمان‌شان را یاری کنند!

خدایا! رفقا با هم هماهنگ باشند!

خدایا! به‌حقّ حقیقت زهرا، ما را از این دنیا و لهو و لعب نجات بده!

امام‌زمان! آقاجان! کاری کن ما یاور شما باشیم!

خدایا! ما جزء جامانده‌ها نباشیم!

خدایا! ولایت و جلسه ولایت را تا آخر برسانیم!

حسین‌جان! به‌حق خواهرت، دست ما را بگیر! حسین‌جان! به‌حق علی‌اکبرت، دست ما را بگیر! حسین‌جان! به‌حق علی اصغرت، دست ما را بگیر! حسین‌جان! به‌حق جدّ اطهرت، دست ما را بگیر! حسین‌جان! به‌حق پدرت، ولیّ خدا، ولیّ‌ الله دست ما را بگیر! حسین‌جان! ما را ببخش! ما آن معرفتی که باید داشته‌ باشیم را نداریم.

خدایا! شناسایی به ما بده! شناسایی که به حیوانات دادی، به ما هم بده!

دلم می‌خواهد این حرف‌ها پیش شما بماند. اگر من مُردم، تزلزل نداشته ‌باشید. من تاریخات را نقل می‌کنم که در حیاتم و مماتم هوشیار باشید. شما شب و روز در جلسه باید پَر بزنید، فراموش نکنید. دست از این‌خانه و سخاوت برندارید تا رجعت. این‌خانه، خانه آخرت است، بزرگ‌ترین گناه به‌هم‌زدنِ این جلسه است. من شما را فراموش نمی‌کنم، شما هم یاد من باشید. [۵]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


فرمایش منتخب: ماه رمضان 2

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۶]

ما شب اول ماه‌ مبارک رمضان بلند شدیم و نشستیم. گفتیم: خدایا! مهمان تو هستیم. تو خودت گفتی بیا! ماه توست. مگر ماه‌های دیگر مال خدا نیست؟ باباجان! این ماه ابعاد دارد. این ماه باید مُحرم شوی. همان‌طور که می‌گوید در خانه‌خدا باید مُحرم بشوید، این ماه هم باید مُحرم بشوید! چرا؟ اگر یک روزه خوردید، باید هشتاد تازیانه به شما بزنند! روزه دوم، روی زبان‌تان را بتراشند، روزه سوم باید تو را بکشند! حکمش این‌ است؛ یا این‌که باید مراقب باشی مُبطلات به‌جا نیاوری. ماه‌ رمضان عین مکّه، مبطلات دارد. حالا من به خدا چه بگویم؟ از خدا چه‌ چیزی بخواهم؟ نان بخواهم که به‌ من داده، برنج بخواهم که به‌ من داده، مرغ بخواهم که به‌ من داده، همه‌چیز به‌ من داده‌است؛ یک‌خانه به‌ من داده، در آن نشسته‌ام، قانع و راضی هم هستم؛ پس از خدا چه‌ چیزی بخواهم؟ هر چه فکر کردم که چه‌ چیزی بخواهم؟ چیزی به ذهنم نیامد. گفتم: خدایا! فکرش را خودت به‌ من بده! گفتم:

مهمان توییم ای‌خدا! راه‌مان بده!توی خانه علی (علیه‌السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) جایمان بده!

شما در ابعاد همه مردم نگاه کن! ببین اول ماه‌ مبارک رمضان از خدا چه‌ چیزی خواسته‌اند؟ ببین چه‌ چیزی به تو می‌گویند؟ این‌ است که آدم نمی‌خواهد بگوید. بابا! خدا یادت می‌دهد. به تو می‌گوید این‌طوری کن! این‌طوری حرف بزن! بیا پیش من! اگر تو از خدا و ولایت کمک خواستی، تو را یاری می‌کنند. عزیز من! اصلاً شیعه باید مُحرم باشد. اگر باید ماه‌ مبارک رمضان مُحرم باشی، شیعه باید همیشه مُحرم باشد. این شهر رمضان که می‌گوید مثل «أنا مدینة‌ العلم و علیٌ بابها» است. باید همین‌طور که از این در می‌روی، از درِ رمضان هم بروی؛ یا مثلاً مطلب دیگری می‌فرماید که با نظافت بیا! خودت را پاک کن! ما داریم چه‌کار می‌کنیم؟ اگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید در ماه‌ رمضان یک خرما به مردم بده و روزه‌شان را باز کن! والله! دارد افشا می‌کند. این آقا تمام ماه‌ رمضان می‌گذرد و یک افطاری به کسی نمی‌دهد. خب، نمی‌توانی افطاری بدهی، آیا می‌توانی یک کیسه برنج بخری و بین مردم تقسیم کنی؟! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌خواهد تو را با خدا آشنا کند. می‌گوید: به‌ قدر یک خرما، به بیچاره‌ای رحم کن! به گرسنه‌ای رحم کن! ما داریم چه می‌گوییم؟! گفت: یک نصف خرما به کسی بده! آیا همین‌است؟!

چندین‌ سال پیش یکی از رفقای‌ عزیز یک پول زیادی داد و من می‌خواستم به مشهد بروم. آن روزی که این پول را به‌من داد، فردایش ماه‌ مبارک رمضان بود. من هم قدری مرغ و برنج گرفتم و به فقرا دادم. عقیده‌ام این‌ است که اگر نیّت کردید به مشهد بروید، حتماً بروید؛ آدم پشت‌ِ پایش را می‌خورد. خلاصه وقتی این‌کار را کردم، در فکر رفتم که از آن‌هایی نباشم که نیّت کردم و نرفتم؛ بعد از یک‌ شب یا دو شب، خواب دیدم که با یک‌ نفر دیگر به عمره رفته‌ام و دارم برمی‌گردم. او به‌ من گفت: آیا می‌خواهی ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) را به تو معرّفی کنم؟ گفتم: معرّفی کن! همان جایی‌ که اشاره کرد، قدری جلو رفتم، دیدم ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) آن‌جا هستند. امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بیرون آمد، فوری دستش را بوسیدیم و خیلی با هم «لَحمُک لَحمی» بودیم، از خواب بیدار شدم. ببین امام‌ رضا (علیه‌السلام) به‌ من حالی کرد و فرمود: من که از دست تو راضی هستم، دوازده‌ امام، چهارده‌ معصوم (علیهم‌السلام) هم راضی‌اند. این‌کاری که تو کردی، رضایت ماست. اگر بخواهی امام‌ رضا (علیه‌السلام) حالی‌ات می‌کند و برایت راهنما و هدایت‌ کننده می‌گذارد که هدایتت کند. ما داریم چه می‌گوییم؟! ما نباید از یک زنبور کمتر باشیم. زنبور عسل نوکش را پُر از آب کرد که آتش ابراهیم را خاموش کند. جبرئیل به او گفت: کجا می‌روی؟ گفت: می‌خواهم بروم آتش ابراهیم را خاموش کنم. گفت: با چه‌چیزی؟ گفت: با این آبی که در نوکم هست. گفت: دوازده‌ فرسخ آتش است! گفت: به‌ قدر وسعم آن‌را خاموش می‌کنم. حالا ببین خدای تبارک و تعالی چه کرده؟ دهانش را پُر از عسل کرده، عسل شفاست. همین‌طور که می‌خواست ابراهیم را شفا دهد، خدا دهانش را پُر از عسل کرده، وحی هم به او می‌رسد. بیایید به‌ قدر یک زنبور عسل تکان بخوریم و برویم آتش یک بیچاره‌ای را خاموش کنیم تا وحی به ما برسد. از بس خدا خوشش می‌آید، وحی به او می‌رسد.

چرا به ما وحی نمی‌رسد؟ البتّه به ما هم وحی می‌رسد؛ اما از طرف چه‌کسی؟ از طرف شیطان. مرتّب به ما می‌گوید: این‌کار را بکن! این‌کار را نکن! ما هم می‌گویم: چشم! چشم! فدایت بشوم، امرت را اطاعت می‌کنم. اصلاً شیطان فرصت به تو نمی‌دهد که به‌فکر مردم باشی. به‌قدری کار جلویت گذاشته که اصلاً وقت نداری! [۷]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


اخلاق در خانواده 14

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۸]

«إنّ أکرمکم عندالله أتقاکم»[۹] شما که می‌خواهی ازدواج کنی، به مادر عزیزت بگو: یک نفر که تقوا دارد، برای من بگیر! باید راجع به او و خانواده‌اش تحقیق کنی. مواظب باش که پدر زنت هروئینی و تریاکی نباشد، مگر نداری ننگ است؟! بی‌تقوایی ننگ است! بی‌ولایتی ننگ است! یکی از بنده‌زاده‌های ما می‌گفت: یکی از همسایه ما، مادرش خلاصه به خواستگاری دختری رفت. آن پسر گفت: مادر! این دختر پدر و مادرش خوب هستند، فقط این دختر زشت است. مادرش گفت: پس زشت‌ها را چه کسی بگیرد؟! گفت: همین زشت را برایم بگیر!

من به قربان این پسر بروم، به حضرت عباس خیر می‌بیند، خود حضرت زهرا (علیهاالسلام) تضمین کرده، تضمین دخترهای زشت را کرده. عزیز من! قربان‌تان بروم، فدایتان بشوم، ببین من چه می‌گویم؟ شما مقصدتان خدا باشد، زن که می‌خواهید بگیرید، باید بخواهید انسان‌سازی بکنید، اگر از انسان‌سازی تجاوز کنید، تجاوز به چه کردید؟ به تنظیم. [۱۰]

قبل از ازدواج تحقیق کنید! این بچّه خوب باشد، کارکُن باشد، باسواد باشد، با کمال باشد، انسان باشد، رفیق‌باز نباشد، تریاکی نباشد، دائی‌اش چه جور باشد؟ عمویش چه جور باشد؟ ریشه‌دار باشد، هفتاد، هشتاد، نود سال می‌خواهی با این شخص زندگی کنی. [۱۱]

زن خواستید بگیرید خانه مَهرش نکنید! اگر هر حرف مرا نشنیدید، این حرف را بشنوید! گرفتارتان می‌کند. الآن خانه مَهرش کرده، آمده به شوهرش می‌گوید: این خانه را می‌خری یا آن را بفروشم؟ می‌گوید: من پول ندارم! گذشت آن‌موقعی‌که خانه مَهر می‌کردند. آن‌موقع خانم‌ها خانه‌گی بودند، حالا بازاری شدند. این‌قدر پُررُو است! چقدر چیز برایش آوردی، حالا می‌رود مَهرش را اجرا می‌گذارد، خانه را اجرا می‌گذارد، پول را می‌گیرد، همه را توی بانک می‌گذارد، نزول می‌خورد، حالا می‌گوید خدا و رسول به تو لعنت می‌کند. خودش را جهنّمی می‌کند. این زن‌ها که این‌جوری‌اند، اهل جهنّمند. [۱۲]

خانم! از امر ولایت ساقط نشو! امر شوهرت والله، امر ولایت است، بیا امر شوهرت را اطاعت کن! این چه سنگ تفرقه‌ای است انداختی توی خودت که می‌گویی مَهرِ مرا بده؟! اگر خودت در اختیار ولایت بودی، خدا روزی‌ات را می‌دهد، شوهرت نوکر توست خانم عزیز! می‌رود با عرق جبین پیدا می‌کند، به تو می‌دهد؛ تو حافظ داری! شوهرت حافظت است! چرا این کار را می‌کنی؟! [۱۳]

جوان عزیز! اگر زن گرفتی، حالا مرد شدی؛ باید عین امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) خیال کنی اصلاً زن در عالم به غیر از خانمت نیست. تو خانم! هم خیال کنی که دیگر مردی در عالم به غیر از شوهرت نیست. [۱۰]

ای دختر عزیز! ای جوان عزیز! همسرت از تو عکس‌برداری می‌کند، می‌خواهد ببیند قابل هستی که هفتاد سال با تو زندگی کند. خانم! نگاه به دَرست نکن، اگر پیش پدر و مادرت، خودت را لوس می‌کنی، پیش همسر عزیزت لوس نکن! او دلش سرد می‌شود، الآن که به خانه می‌آید، بگو من دانشگاه بودم، فلانی درسش این‌طوری بود، به او حسرت بردم، کوشش می‌کنم من هم مثل او بشوم.

چرا این همه زن و شوهری‌ها به هم می‌خورد؟ تو زبانت جادوست! من هم به دخترها و هم به پسرها می‌گویم: بیایید امیدواری به هم بدهید! اگر شما الآن دلت یا سرت درد می‌کند یا این‌که سرگیجه داری، مبادا به شوهرت، به همسر عزیزت بگویی من می‌روم درس بخوانم، نمی‌توانم درس بخوانم، فکرم این‌جوری شده، او هم می‌گوید این ضعف اعصابی شده، این به درد من نمی‌خورد! [۱۴]

خانم عزیز! تو که مادرت را قبول نداری، این مادر دارد می‌گوید: دخترم به حرفم نیست! می‌گوید: من دیپلم دارم! خب این دیپلم را چه کسی به تو داده؟! مافوق دیپلم را چه کسی به تو داده؟! بیایید تفکّر داشته باشید، این خدیجه «سلام الله علیها» است هفتاد هزار مَلک به استقبالش می‌آید، مبارک باد به او می‌گویند! اما عایشه سی‌هزار حدیث از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حفظ است. چرا اهل آتش است؟ این سواد دارد، چرا اهل آتش است؟! پس سواد نجات‌دهنده بشر نیست، ولایت نجات‌دهنده بشر است. [۱۵]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


نگاه 28

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱۶]

ما باید ملّت از ابراهیم داشته ‌باشیم و غیرت‌مند باشیم. ابراهیم می‌خواهد زنش را از این شهر به یک ‌جای دیگر ببرد، او را در صندوقی می‌گذارد و یکی دو تا سوراخ هم به آن می‌کند که بتواند نَفَس بکشد. حالا وقتی لب گمرک می‌آید، به او می‌گوید: این چیست؟ ابراهیم می‌گوید: این قاچاق است، هر چه بگویید، من می‌دهم؛ اما دست به صندوق نزنید! ابراهیم پول‌دار بود، علم کیمیا داشت. خبر به مَلِک [پادشاه] دادند که یک ‌آدم فقیری آمده و نمی‌گذارد درِ صندوق را باز کنیم. گفت: او را با صندوقش، نزدم بیاورید! تا آورد و در صندوق را باز کرد، دید یک ‌زن سیاه سوخته‌است! (ناراحتیِ من این‌ است که ابراهیم با این زن، خانه خدا را ساخته، این‌قدر آفتاب به او خورده که دیگر سیاه‌ است.) می‌فهمید من چه می‌گویم؟!

حالا مَلِک به او گفت: فلان‌ فلان شده! می‌خواستی این زن را بکشی؟! تا این حاکم خیال خیانت کرد و رفت با او حرف بزند، لال شد. رفت به او دست بزند، روایت داریم، شاید آیه قرآن باشد؛ سه ‌دفعه دستش خشک شد. ای باغیرت! آیا تو ملّت از ابراهیم داری که زنت را همه‌ جا روانه می‌کنی؟! حالا خانم‌های شما که در خانه هستند و خودخواه نیستند، می‌خواهند خودشان را حفظ کنند، خدا آن‌ها را حفظ می‌کند. مگر کسی جرأت دارد به آن‌ها نگاه کند؟! والله! خشک می‌شود. [۱۷]

اگر شما رنگ خدا بگیرید، نقش ولایت و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را داشته باشید، نباید به زن مردم نگاه کنید. [۱۸] اگر نگاه به زن و بچّه مردم نکردید و چشم‌تان را حفظ کردید؛ حُبّ دارید؛ وگرنه خدای‌ نکرده بغض دارید. [۱۹] باید بدانید بچّه مردم، ناموس خداست؛ نه ناموس تو. بالاتر از ناموس توست؛ ناموس خداست. باید با ناموس خدا، رفتار خدایی بکنید، نه رفتار شهوتی. [۲۰]

شما ببین آقا امام‌ حسین (علیه‌السلام) چه کار می‌کند؟ تا آخرین نَفَس، نگاهش به خیمه‌ها و حرمش بود. تو هم باید این‌طور باشی! تمام هوا و هوست برود کنار! تمام توجّهت به ناموست باشد؛ ناموست هم تمام توجّهش به تو باشد. اگر امام حسین (علیه‌السلام) می‌گوید: قبر من در دل دوستانم است؛ یعنی این. حالا شما حسابش را بکن! امام حسین (علیه‌السلام) چه کار کرد؟ تا آخرین نَفَس نگاهش به خیام حرمش است، خدا حرمله را لعنت کند! آقا امام ‌حسین (علیه‌السلام) تیر سه شعبه به قلبش خورده‌، در ظاهر افتاده‌، ابن‌سعد می‌گوید: حسین «غیرة الله» است، اگر خدعه کرده، بروید رُو به خیمه‌هایش! امام ‌حسین (علیه‌السلام) سرِ پا با زانو بلند شد و ‌فرمود: «یا شیعیان أبوسفیان! دینُکم دینارُکم»: شما که دین‌تان را برای دینار دادید، آخر آن حَمیّت و غیرت‌تان کجا رفته؟! شما با من جنگ دارید، کجا رُو به حرم رسول‌ الله می‌روید؟! [۲۱] حالا خانم عزیزش، رُباب هم به او پاسخ داد، روایت داریم: وقتی امام‌ حسین (علیه‌السلام) شهید شد، تا آخر عمرش سر قبر امام ‌حسین (علیه‌السلام) گریه کرد. بنی‌اسد رفتند چادری آوردند، خیمه‌ای برایش زدند؛ تا آخر عمرش آن‌جا نشست. [۲۲]

باید تمرین کنید؛ من تا حتّی به مَحرم خودم هم نگاه کامل نمی‌کنم؛ به این‌ها که مَحرم هستند. والله! در تمام گلوله‌های خون من این ‌است که نگاه به غیرِ خدا کردن، پشت به ولایت کردن است؛ چون عظمت آن را از عظمت امر بالاتر می‌دانی. [۲۳] اگر نگاه کردی به آن‌جا که خدا راضی نیست، امرت را به شیطان‌ فروختی. عقیده ولایتی‌ام این‌ است که گناه چیزی نیست، آن پشت‌کردنی که به ولایت می‌کنی، گناه است. آن که ولایت را نمی‌بینی، گناه است. آن خیلی گناه بالایی است، آن توهین به ولایت است! [۲۴]

اگر احتیاج به نگاه غیر ولایت داشته‌ باشی، مشرک هستی؛ اما توجّه نداری‌، یک‌ نگاه کردی، یک ‌خیال و فکر باطل کردی و دنبال خلق رفتی، تمام زحمات عمرت را از بین می‌بری. اگر نگاه ناجور به کامپیوتر جهانی کنی، تو را تکذیب کرده ‌‌است؛ اما اگر نگاه نکنی، تو را تأیید کرده‌ است. [۲۵] هر کتابی را نگاه نکنید! تو وقتی آن کتاب را رفتی دیدی که در ولایت به او عنایت نشده و یک ‌چیز گفته، به او بدبین می‌شوی. من نمی‌خواهم که تو به آن عالِم بدبین شوی. [۲۶]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


کتابها

تمام کتابها


سخنرانی‌ها

تمام سخنرانی‌ها

  1. نیمه شعبان ۸۲ (اوّل نوار) و نازله ۸۸ (دقیقه ۴۸)
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ کتاب نجوا
  3. نیمه شعبان 82
  4. نازله 88
  5. کتاب جامع ولایت
  6. یقین 75 (دقیقه 35 و 52)
  7. یقین 75 و کتاب امام‌رضا
  8. تنظیم و تزویج ۸۳ (دقیقه ۳۵) و ولایت و خانواده ۷۷ (دقیقه ۴۱)
  9. (سوره الحجرات، آیه 13)
  10. ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ تنظیم و تزویج 83
  11. حضرت خدیجه 77
  12. نیمه شعبان 87
  13. میلاد صاحب الزّمان 83
  14. ولایت و خانواده 77
  15. سواد 76
  16. شناخت امام ۸۸ (دقیقه ۲۳) و اخلاق در خانواده، من نداشتن ۷۵ (دقیقه ۵۶)
  17. شناخت امام 88
  18. افشای ولایت
  19. عاشورای 84
  20. جلسه ولایت؛ 12 فروردین 97
  21. شیعه شفاعت‌کُن است 83
  22. اخلاق در خانواده، من نداشتن (خانواده) 75
  23. کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
  24. کامپیوتر جهانی 80، جلسه دوم، اشیای خلقت‌
  25. کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
  26. ولایت در خلقت کفو ندارد 80
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه