صفحهٔ اصلی
فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 11
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
رفقای عزیز! دوست عزیزم گفت: شما از نجوا بگو، گفتم: عزیز من! ما یک نجوای رحمانی داریم، یک نجوای شیطانی. نجوای رحمانی چیست؟ نجوای شیطانی چیست؟ مگر شیطان در مقابل خدا قرار نگرفت؟ شیطان که نمُرده است. رفقای عزیز! یک وقت به این عبادتهایتان، کارهایتان، خاطرجمع نباشید! وقتی خاطرجمع باشید که شیطان مُرد. بعضی از روایتها داریم، إنشاءالله وقتیکه آقا امام زمان (عجلاللهفرجه) بیاید، شیطان از بین میرود. پس ما یک نجوای رحمانی داریم و یک نجوای شیطانی. نجوا خیلی ابعاد دارد. من از رفقای عزیز خواهشمندم توجّه بفرمایند!
حالا نجوای شیطانی چیست؟ خدای نخواسته آدم با گوشه چشمش، به زن مردم نگاه کند، با گوشه چشمت خیانت کنی، با گوشه چشمت دروغ بگویی، آن نجوای رحمانی را خدای تبارک و تعالی، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) جزا میدهد، این نجوا را هم شیطان جزا میدهد. عزیزان من! فدایتان بشوم، بیایید در این حرفها فکر کنید، اندیشه داشته باشید. پس ما دو نجوا داریم: یک نجوای امر داریم که خدا امر کرده، آقا امام صادق (علیهالسلام) امر کرده است. من که خدمت بزرگیتان عرض کردم که اگر کافر هم صفات الله داشته باشد، علی (علیهالسلام) فرمود: من جزا میدهم، من صفات الله را پاسخ میدهم. چرا یک کافر اینجوریاست؟ یک دقیقهای، یک ثانیهای نجوا کرد. کفرش بهجای خودش؛ مگر حاتم طایی نیست که آنجا در بهشت نیست؛ اما نمیسوزد! همهاش با فقرا نجوا میکرد. [۲]
حضرت زهرا (علیهاالسلام) توی یک جاییکه مثل بیت الأحزان بود، عبادت میکرد. رفقایی که خانه میسازید، یک اتاقی را تشکیل بدهید به نام بیتوته، آنجا بروید با خدا حرف بزنید و ارتباط داشته باشید. شما برو توی اتاق بیتوته بنشین! یکقدری نگاه کن و تفکّر کن! ببین رؤسا کجا رفتند؟ سلاطین چه شدند؟ «من» داشتند. سرکشهای عالم سرانجامشان چه شد و به چه فتنهای گرفتار آمدند؟ آخرش کجا رفتند؟ چه کسانی جهنّمی شدند؟ چه کسانی مردم را جهنّمی کردند؟ آنهایی که به جایی رسیدند، از کجا رسیدند؟ از چه دریچهای رفتند؟ سخی بودند و عناد نداشتند؛ شما هم از آن دریچه برو! قدری بنشین1 تفکّر داشته باش راجع به ولایت. خودت را تنظیم کن! شما یک مملکت هستی، ولایتت را تنظیم کن! تنظیم ولایت آن است که آن را بسازی؛ مثل خانهای که ساختی، بعد داخلش میشوی. [۳]
خدایا! عیدی ما این باشد که ولایت ما تکمیل گردد.
خدایا! ثروت ما این باشد که علی (علیهالسلام) را خلق حساب نکنیم.
خدایا! با محبّت علی (علیهالسلام) از دنیا برویم که خیلی لذّت دارد.
خدایا! آسمان به نور نجواکنهای با ولایت روشن است نه عبادتکنها.
خدایا! تشکّر از تو میکنیم چیزی که به ما دادهای از تمام خلقتت بالاتر است؛ یعنی محبّت ائمه (علیهمالسلام).
یا امام رضا! تا زنده هستیم، ما را بطلب! ما را جا بده! راه خوب بده! ما را حفظ کن!
خدایا! از تو میخواهیم درون ما ولایت بگوید.
خدایا! به درگاه تو اعلام ضعف میکنیم تا توانایمان کنی.
خدایا! هر جا کم میآوریم ما را امتحان نکن! اگر امتحان کنی، از امتحان ما را سرافراز درآور!
خدایا! امام رضا! ولایت و حرف ولایت، فانی نمیشود، من فانی میشوم.
خدایا! زمانی برسد که حرف ولایت را در همه عالم بزنیم.
خدایا! امام رضا! ما را کمک کن افشاءکنِ ولایت باشیم؛ نه افشاءکنِ خودمان و مقصد خودمان. [۴]
یا علی
ارجاعات
فرمایش منتخب: ماه رمضان 11
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۵]
عزیز من! یک ساعت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) راجع به این ماه صحبت کرده، گفته افضلش این است که یک حاجتی را برآوری، یک چیزی به یکی بدهی، شما اصلاً اینقدر هست که تا یک ماه دیگر هم بخورند، اطعام کردید؛ شما خواست ائمه (علیهمالسلام) را دارید به جا میآورید؛ اما دو چیز است که شیطان خیلی دارد دست و پا میزند، بعضی وقتها هم موفّق میشود: یکی انفاق است که خدا میگوید: من صفاتی دارم به نام صفات الله، آن را به کسیکه سخی است، میدهم. شما با سخاوت صفات خدا را میگیرید. یکی هم گناه است که امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: شما عضو ما هستید، گناه کنید جدا میشوید.
به تمام آیات قرآن، اگر از این مجلس جدا شوی، از امام صادق (علیهالسلام) هم جدا شدی، حالیات نیست که از او هم جدا شدی؛ چونکه خواست امام صادق (علیهالسلام) این مجلس است! تو از این هم جدا شدی، برو یک فکری بکن عزیز من! یکوقت این حرفها تند میشود، آن تندی من کندی است، شما را میخواهم. میخواهم شما دوش به دوش امام زمان (عجلاللهفرجه) باشید، میخواهم زهرای عزیز (علیهاالسلام) بیاید و با شما مصافحه کند، میخواهم شما توی جهنم بپرید جهنّم را خاموش کنید، نه یک نفر را نجات بدهید، میلیارد، میلیارد را یک مؤمن، یک متقی نجات میدهد، میلیارد را نجات میدهد، چرا دست بر میدارید؟
میخواهم تمامتان متقی شوید. من دارم «هل من ناصر» میگویم! خدا مرا به دین یهودی بمیراند اگر دروغ بگویم! وقتی میخواهم بگویم همه شما از من بهترید، اینقدر خجالت میکشم که نگو، شما میگویید من آدم خوبی هستم، من دلم میخواهد همه شما از من خوبتر بشوید! کورس ولایت بزنید! پرچم ولایت در قیامت داشتهباشید! به تمام صحنه محشر افتخار کنید! [۶]
این ماه مبارک رمضان إنشاءالله میخواهم همه شما وقتی از این ماه میگذرید، متقی باشید! آن رویههای باطلتان را دور بیندازید و متقی باشید. الآن به دینم، در تمام ایران یک همچین مجلسی نیست، برو ببین من راست میگویم یا نه؟ هر کجا بروید تأیید است، تأیید خلق است، نه تأیید زهرا (علیهاالسلام) ، نه تأیید حسین (علیهالسلام) ، نه تأیید امام زمان (عجلاللهفرجه). چه خبر است؟! از اوّلش هم همینطور بوده. آن اشخاص که نمُردند، نسلشان هنوز هم هست، هفتاد هزار نفر دنبال عمر و ابابکر رفتند، ده، دوازده نفر دنبال علی (علیهالسلام) بودند. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دید اینها قبول ندارند، رفت توی چاه حرف زد! به دینم، دمرو روی آن چاه افتادم، چاه میگفت: علی! علی! علی! کجایی؟! جانم! تو دلت باید چاه باشد، علی (علیهالسلام) تویش باشد، بگوید علی! علی! علی ! نه بگوید ماهواره و ویدیو و تلویزیون!
بیایید عوض بشوید! این مجلس جانم! عوضتان بکند، قربانتان بروم! فدایتان بشوم! الآن گفتم تمامتان اهل بهشت هستید، نگاه نکن من اینجور میگویم. میدانید چرا؟ من خودم نگاه میکنم، هر کسی هر کاری کرده، حلالش میکنم؛ خب خدا هم إنشاءالله شما را حلال میکند؛ اما دوتا حرف است، یکوقت آدم خودش یک کاری کرده، یک وقت یکی دیگر برایش کار میکند، آدم خجالت میکشد؛ اگرنه من قسم میخورم همه شما اهل بهشت هستید. من نگاه به خودم میکنم، اگر خدا بخواهد کارهای ما را ببیند؛ پس بهشت را برای چه درست کرده؟ کسی در آن نمیرود. [۷]
یا علی
ارجاعات
اخلاق در خانواده 14
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۸]
«إنّ أکرمکم عندالله أتقاکم»[۹] شما که میخواهی ازدواج کنی، به مادر عزیزت بگو: یک نفر که تقوا دارد، برای من بگیر! باید راجع به او و خانوادهاش تحقیق کنی. مواظب باش که پدر زنت هروئینی و تریاکی نباشد، مگر نداری ننگ است؟! بیتقوایی ننگ است! بیولایتی ننگ است! یکی از بندهزادههای ما میگفت: یکی از همسایه ما، مادرش خلاصه به خواستگاری دختری رفت. آن پسر گفت: مادر! این دختر پدر و مادرش خوب هستند، فقط این دختر زشت است. مادرش گفت: پس زشتها را چه کسی بگیرد؟! گفت: همین زشت را برایم بگیر!
من به قربان این پسر بروم، به حضرت عباس خیر میبیند، خود حضرت زهرا (علیهاالسلام) تضمین کرده، تضمین دخترهای زشت را کرده. عزیز من! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، ببین من چه میگویم؟ شما مقصدتان خدا باشد، زن که میخواهید بگیرید، باید بخواهید انسانسازی بکنید، اگر از انسانسازی تجاوز کنید، تجاوز به چه کردید؟ به تنظیم. [۱۰]
قبل از ازدواج تحقیق کنید! این بچّه خوب باشد، کارکُن باشد، باسواد باشد، با کمال باشد، انسان باشد، رفیقباز نباشد، تریاکی نباشد، دائیاش چه جور باشد؟ عمویش چه جور باشد؟ ریشهدار باشد، هفتاد، هشتاد، نود سال میخواهی با این شخص زندگی کنی. [۱۱]
زن خواستید بگیرید خانه مَهرش نکنید! اگر هر حرف مرا نشنیدید، این حرف را بشنوید! گرفتارتان میکند. الآن خانه مَهرش کرده، آمده به شوهرش میگوید: این خانه را میخری یا آن را بفروشم؟ میگوید: من پول ندارم! گذشت آنموقعیکه خانه مَهر میکردند. آنموقع خانمها خانهگی بودند، حالا بازاری شدند. اینقدر پُررُو است! چقدر چیز برایش آوردی، حالا میرود مَهرش را اجرا میگذارد، خانه را اجرا میگذارد، پول را میگیرد، همه را توی بانک میگذارد، نزول میخورد، حالا میگوید خدا و رسول به تو لعنت میکند. خودش را جهنّمی میکند. این زنها که اینجوریاند، اهل جهنّمند. [۱۲]
خانم! از امر ولایت ساقط نشو! امر شوهرت والله، امر ولایت است، بیا امر شوهرت را اطاعت کن! این چه سنگ تفرقهای است انداختی توی خودت که میگویی مَهرِ مرا بده؟! اگر خودت در اختیار ولایت بودی، خدا روزیات را میدهد، شوهرت نوکر توست خانم عزیز! میرود با عرق جبین پیدا میکند، به تو میدهد؛ تو حافظ داری! شوهرت حافظت است! چرا این کار را میکنی؟! [۱۳]
جوان عزیز! اگر زن گرفتی، حالا مرد شدی؛ باید عین امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) خیال کنی اصلاً زن در عالم به غیر از خانمت نیست. تو خانم! هم خیال کنی که دیگر مردی در عالم به غیر از شوهرت نیست. [۱۰]
ای دختر عزیز! ای جوان عزیز! همسرت از تو عکسبرداری میکند، میخواهد ببیند قابل هستی که هفتاد سال با تو زندگی کند. خانم! نگاه به دَرست نکن، اگر پیش پدر و مادرت، خودت را لوس میکنی، پیش همسر عزیزت لوس نکن! او دلش سرد میشود، الآن که به خانه میآید، بگو من دانشگاه بودم، فلانی درسش اینطوری بود، به او حسرت بردم، کوشش میکنم من هم مثل او بشوم.
چرا این همه زن و شوهریها به هم میخورد؟ تو زبانت جادوست! من هم به دخترها و هم به پسرها میگویم: بیایید امیدواری به هم بدهید! اگر شما الآن دلت یا سرت درد میکند یا اینکه سرگیجه داری، مبادا به شوهرت، به همسر عزیزت بگویی من میروم درس بخوانم، نمیتوانم درس بخوانم، فکرم اینجوری شده، او هم میگوید این ضعف اعصابی شده، این به درد من نمیخورد! [۱۴]
خانم عزیز! تو که مادرت را قبول نداری، این مادر دارد میگوید: دخترم به حرفم نیست! میگوید: من دیپلم دارم! خب این دیپلم را چه کسی به تو داده؟! مافوق دیپلم را چه کسی به تو داده؟! بیایید تفکّر داشته باشید، این خدیجه «سلام الله علیها» است هفتاد هزار مَلک به استقبالش میآید، مبارک باد به او میگویند! اما عایشه سیهزار حدیث از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) حفظ است. چرا اهل آتش است؟ این سواد دارد، چرا اهل آتش است؟! پس سواد نجاتدهنده بشر نیست، ولایت نجاتدهنده بشر است. [۱۵]
یا علی
ارجاعات
نگاه 28
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۶]
ما باید ملّت از ابراهیم داشته باشیم و غیرتمند باشیم. ابراهیم میخواهد زنش را از این شهر به یک جای دیگر ببرد، او را در صندوقی میگذارد و یکی دو تا سوراخ هم به آن میکند که بتواند نَفَس بکشد. حالا وقتی لب گمرک میآید، به او میگوید: این چیست؟ ابراهیم میگوید: این قاچاق است، هر چه بگویید، من میدهم؛ اما دست به صندوق نزنید! ابراهیم پولدار بود، علم کیمیا داشت. خبر به مَلِک [پادشاه] دادند که یک آدم فقیری آمده و نمیگذارد درِ صندوق را باز کنیم. گفت: او را با صندوقش، نزدم بیاورید! تا آورد و در صندوق را باز کرد، دید یک زن سیاه سوختهاست! (ناراحتیِ من این است که ابراهیم با این زن، خانه خدا را ساخته، اینقدر آفتاب به او خورده که دیگر سیاه است.) میفهمید من چه میگویم؟!
حالا مَلِک به او گفت: فلان فلان شده! میخواستی این زن را بکشی؟! تا این حاکم خیال خیانت کرد و رفت با او حرف بزند، لال شد. رفت به او دست بزند، روایت داریم، شاید آیه قرآن باشد؛ سه دفعه دستش خشک شد. ای باغیرت! آیا تو ملّت از ابراهیم داری که زنت را همه جا روانه میکنی؟! حالا خانمهای شما که در خانه هستند و خودخواه نیستند، میخواهند خودشان را حفظ کنند، خدا آنها را حفظ میکند. مگر کسی جرأت دارد به آنها نگاه کند؟! والله! خشک میشود. [۱۷]
اگر شما رنگ خدا بگیرید، نقش ولایت و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را داشته باشید، نباید به زن مردم نگاه کنید. [۱۸] اگر نگاه به زن و بچّه مردم نکردید و چشمتان را حفظ کردید؛ حُبّ دارید؛ وگرنه خدای نکرده بغض دارید. [۱۹] باید بدانید بچّه مردم، ناموس خداست؛ نه ناموس تو. بالاتر از ناموس توست؛ ناموس خداست. باید با ناموس خدا، رفتار خدایی بکنید، نه رفتار شهوتی. [۲۰]
شما ببین آقا امام حسین (علیهالسلام) چه کار میکند؟ تا آخرین نَفَس، نگاهش به خیمهها و حرمش بود. تو هم باید اینطور باشی! تمام هوا و هوست برود کنار! تمام توجّهت به ناموست باشد؛ ناموست هم تمام توجّهش به تو باشد. اگر امام حسین (علیهالسلام) میگوید: قبر من در دل دوستانم است؛ یعنی این. حالا شما حسابش را بکن! امام حسین (علیهالسلام) چه کار کرد؟ تا آخرین نَفَس نگاهش به خیام حرمش است، خدا حرمله را لعنت کند! آقا امام حسین (علیهالسلام) تیر سه شعبه به قلبش خورده، در ظاهر افتاده، ابنسعد میگوید: حسین «غیرة الله» است، اگر خدعه کرده، بروید رُو به خیمههایش! امام حسین (علیهالسلام) سرِ پا با زانو بلند شد و فرمود: «یا شیعیان أبوسفیان! دینُکم دینارُکم»: شما که دینتان را برای دینار دادید، آخر آن حَمیّت و غیرتتان کجا رفته؟! شما با من جنگ دارید، کجا رُو به حرم رسول الله میروید؟! [۲۱] حالا خانم عزیزش، رُباب هم به او پاسخ داد، روایت داریم: وقتی امام حسین (علیهالسلام) شهید شد، تا آخر عمرش سر قبر امام حسین (علیهالسلام) گریه کرد. بنیاسد رفتند چادری آوردند، خیمهای برایش زدند؛ تا آخر عمرش آنجا نشست. [۲۲]
باید تمرین کنید؛ من تا حتّی به مَحرم خودم هم نگاه کامل نمیکنم؛ به اینها که مَحرم هستند. والله! در تمام گلولههای خون من این است که نگاه به غیرِ خدا کردن، پشت به ولایت کردن است؛ چون عظمت آن را از عظمت امر بالاتر میدانی. [۲۳] اگر نگاه کردی به آنجا که خدا راضی نیست، امرت را به شیطان فروختی. عقیده ولایتیام این است که گناه چیزی نیست، آن پشتکردنی که به ولایت میکنی، گناه است. آن که ولایت را نمیبینی، گناه است. آن خیلی گناه بالایی است، آن توهین به ولایت است! [۲۴]
اگر احتیاج به نگاه غیر ولایت داشته باشی، مشرک هستی؛ اما توجّه نداری، یک نگاه کردی، یک خیال و فکر باطل کردی و دنبال خلق رفتی، تمام زحمات عمرت را از بین میبری. اگر نگاه ناجور به کامپیوتر جهانی کنی، تو را تکذیب کرده است؛ اما اگر نگاه نکنی، تو را تأیید کرده است. [۲۵] هر کتابی را نگاه نکنید! تو وقتی آن کتاب را رفتی دیدی که در ولایت به او عنایت نشده و یک چیز گفته، به او بدبین میشوی. من نمیخواهم که تو به آن عالِم بدبین شوی. [۲۶]
یا علی
ارجاعات
- ↑ شناخت نجوای ۷۷ (اول نوار و دقیقه ۱۳)
- ↑ شناخت نجوا77
- ↑ کتاب نجوا
- ↑ کتاب نجوا با ولایت
- ↑ رمضان ۹۲ (دقیقه ۲۱ و ۲۴) و رمضان ۹۶ (دقیقه ۱۶)
- ↑ ماه رمضان 92
- ↑ ماه رمضان 96
- ↑ تنظیم و تزویج ۸۳ (دقیقه ۳۵) و ولایت و خانواده ۷۷ (دقیقه ۴۱)
- ↑ (سوره الحجرات، آیه 13)
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ تنظیم و تزویج 83
- ↑ حضرت خدیجه 77
- ↑ نیمه شعبان 87
- ↑ میلاد صاحب الزّمان 83
- ↑ ولایت و خانواده 77
- ↑ سواد 76
- ↑ شناخت امام ۸۸ (دقیقه ۲۳) و اخلاق در خانواده، من نداشتن ۷۵ (دقیقه ۵۶)
- ↑ شناخت امام 88
- ↑ افشای ولایت
- ↑ عاشورای 84
- ↑ جلسه ولایت؛ 12 فروردین 97
- ↑ شیعه شفاعتکُن است 83
- ↑ اخلاق در خانواده، من نداشتن (خانواده) 75
- ↑ کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه دوم، اشیای خلقت
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
- ↑ ولایت در خلقت کفو ندارد 80