صفحهٔ اصلی
فرمایش منتخب: آمادگی برای شبقدر
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
عزیزان من! دو سه شب دیگر تا شب قدر داریم، از همین امشب آمادگی پیدا کنید! با فکر و تفکّر باشید! این حرفها را در خودتان هضم کنید! من میفهمم که امشب شب احیا نیست؛ اما از چند شب قبل آمادگی برای شب قدر پیدا کنید! ببینید چه از امام زمان (عجلاللهفرجه) میخواهید؟ اگر شما خدمت یک سلطان بخواهید بروید، از چند روز قبل فکر میکنید که من چه بخواهم؟ چه کار بکنم؟ فدایتان بشوم! باید آمادگی پیدا کنیم که خدا میخواهد به ما پاداش بدهد، از او چه بخواهیم؟ خدایا! خودت را به ما بده!
رفقای عزیز! شما میدانید که تملّق در وجود من نیست، خدا خلق نکرده. من برای شما خواستم، با خدا شوخی هم کردم و گفتم: خدایا! زحمت خودت را زیاد نکن که حالا بخواهی ما را عذاب کنی و پروندهمان را اینجوری کنی و ما را به فلاکت بیندازی و اینکارها را بکنی! خدایا! ما را مثل ائمه طاهرین (علیهمالسلام) کن! تمام گناهان ما را ببخش! اصلاً جوری شود که ما رغبت به گناه نداشته باشیم؛ همینطور که ائمه (علیهمالسلام) اینطور بودند؛ اصلاً گناه توی آنها نبوده است؛ خدایا! رفقای مرا اینطوری کن! اینقدر رفقا رفقا کردم که یک مرتبه گفتم حالا خدا میگوید برای خودت چیزی نمیخواهی؟! گفتم: خدایا! مرا مثل رفقایم کن! آخر من چه برای شما بخواهم؟! الحمد لله خدای تبارک و تعالی دنیا را به شما داده، همه چیز به شما داده؛ خیلی باید شکرانه کنید! دختر و پسر شایسته به شما داده، وقت داده که به مجلس ولایت بیایید. الآن کسانی هستند که به قول ما وقت سرخاراندن ندارند، اینقدر دنیا آنها را گرفتار کرده است! بیخود نیست که من میگویم شما یک پرچم دستتان بگیرید و فقط بگویید شکر! [۲]
اصلاً شب قدر شب شکرانه ولایت است، من عقیدهام این است که شما وضو بگیرید و دو رکعت نماز بخوانید، فقط نعمتها را جلویتان بیاورید و بگویید خدایا! شکر. خدایا! شکر، ولایت به من دادی. خدایا! شکر، سخاوت به من دادی. خدایا! شکر، حیا به من دادی. خدایا! شکر، زهرا (علیهاالسلام) به من دادی. خدایا! شکر، پسر خوب به من دادی. خدایا! شکر، همسر خوب به من دادی. خدایا! شکر، رفقای خوب دادی، خدایا! شکر آدم، ناجور دم من نیفتاده است. خدایا! شکر، نعمت به من دادی. خدایا! شکر، که مرا خواستی که بگویم شکر. تمام اینها را شب قدر بنشین و شکرانه کن! موسی به خدا گفت: خدایا! من از کجا بفهمم که تو از من راضی هستی؟ گفت: اگر تو راضی هستی، منم از تو راضیام. هم از خدا راضی میشوی، هم شکرانه نعمت کردی و هم خدای تبارک وتعالی علم حکمت به شما میدهد؛ آنوقت کارهایتان از روی حکمت میشود. [۳]
شب احیا که میشود، کم بخورید! امشب شبی است که مطابق هزار ماه است، تقدیر شما میشود، شما اسیر شکمتان نباشید! یک قدری کمتر بخورید! یک قدری توجّه داشته باشید! من مثلاً آنزمان به کارخانه نمیرفتم، شاگردهایم هم تعطیل میشدند؛ آماده بودم که بگویم خدا! قدر یعنی از این شب قدردانی کنیم. [۴] شب قدر باید سواد و مهندسی، فقه و اصول، همه اینها را کنار بگذارید و بگویید: خدایا! نفهمیدم. از این شب بهره ببرید! اگر شما به مردم میخواهی بگویی که نفهمیدم، عارت میشود، دیگر به خدا عارت نشود که بگویی نفهمیدم تا خدا دستت را بگیرد. شب قدر آب زندگانی میخورید، اگر ولایت به شما داد، تا ابد زندهاید، از خدا بخواهید که آب زندگانی را بچشید و بخورید، والله، امام زمان (عجلاللهفرجه) میدهد. شب قدر شبی است که جایزه میدهد، میفرماید که سه طایفه را نمیآمرزم: شارب الخمر، عاق والدین و کسیکه برادر مؤمن از دستش ناراضی باشد. بخواهیم برادر مؤمن از ما راضی باشد. [۲]
شب قدر درستاست که به شما میگوید به قدر هزار ماه ثواب دارد، این صحیح است؛ اما بفهمید که ثوابش مال چیست؟ هزار ماه ثواب دارد که بیایید و به خاک پوزبمالید و بگویید خدایا! ما علی (علیهالسلام) را نشناختیم، شناخت علی (علیهالسلام) به ما بده! باید علی (علیهالسلام) را در دلتان قبول کنید، علی (علیهالسلام) در دلتان راه پیدا کند. قبولی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) ثواب هزار ماه را دارد. آیا شبقدر درِ خانه خدا آمدید و بگویید: خدا! مرا درست کن! خدا! چشمم نگاه به نامحرم کرده، زبانم دروغ گفته، گوشم غیر امر شنیده، پایم به امر نبوده، اعضا و جوارحم آلوده است. تمام مشکلات را روی کاغذ بیاورید یا خودتان به خودتان بگویید تا اصلاح شوید. والله، روایت داریم: اگر شب قدر آمرزیده نشویم، کار ما مشکل است، میگوید باید به سرزمین منا بروید. شب قدر باید قدردانی سیزده رجب را بکنید که قرآن نازل شده است. شب قدر خودتان را آماده فهم بکنید! آماده ولایت بکنید! چرا به شما میگوید شب قدر زود بگیر بخواب و آماده باش؟! مگر نیست که آن شخص در شب قدر خدمت امام صادق (علیهالسلام) میآید و سؤال میکند: یابن رسول الله! شب قدر چه کار کنیم؟ میفرماید: برو علم یاد بگیر؟! علم؛ یعنی فهم ولایت را یاد بگیر! افضل عبادت علم یاد گرفتن است؛ یعنی بفهم! [۵]
یا علی
ارجاعات
فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 7
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۶]
باید دست از این کارهایتان بردارید تا بیتوته به قلب شما نور بدهد. چرا با خدا حرفزدن اینقدر خوب است؟ یقین دارید که خدا و امام زمان (عجلاللهفرجه) هست؛ اما مردم یقین ندارند که با آنها حرف نمیزنند. وقتی خدا و امام زمان (عجلاللهفرجه) را دیدی و فهمیدی که از اعمال تو مطّلع هستند، جلویشان گناه نمیکنی. ما به امام زمانمان یقین نداریم و پشت کردهایم. همه از خدا و ولایت کنار رفتند.
بیایید همیشه با خدا حرف بزنید، خدا خیلی خوشش میآید. والله، خدا غریب است! هر طوری هم که با خدا حرف بزنید، قبول میکند. مگر آن چوپان نبود که با خدا عشق میکرد؟ میگفت: ایخدا! سوار الاغت شو! بیا اینجا به ما یک سری بزن! اگر کفشت هم پاره است، من میدوزم، سرت را هم شانه میکنم، اینجا نهری است که اگر میخواهی میتوانی خودت را بشویی. حالا موسی ردّ میشد. گفت: با چه کسی هستی؟ گفت: با خدا. موسی گفت: تو کافر شدی، خدا که خر ندارد، خدا که کفش ندارد، خدا که چِرک نیست. گفت:
ای موسی! دهانم دوختی | از پشیمانی تو جانم سوختی |
خدا خطاب کرد: یا موسی! این چوپان داشت با من عشق میکرد، چرا او را از من جدا کردی؟ برو رضایتش را حاصل کن؛ و گرنه از درجه پیامبری تو را میاندازم. شما هم با خدا عشق بکنید! خدا لبهای به این قشنگی را به شما داده که با او حرف بزنید. [۷]
من میخواهم یک اشارهای به روضه کنم. حضرت زینب (علیهاالسلام) آمد با امام سجّاد (علیهالسلام) نجوا کرد. امام حسین (علیهالسلام) فدایش بشوم، آمد با اهل خیمه نجوا کرد. آمد اهل حرم را صدا زد. صدا زد: خواهر! خداحافظ؛ یعنی نجوا کرد. با تمام اهل حرم نجوا کرد؛ تا حتّی روایت داریم با فضّه هم نجوا کرد. در روز عاشورا حضرت زینب (علیهاالسلام) هم با امام حسین (علیهالسلام) نجوا کرد. چه نجوایی کرد؟ آمده میگوید: آیا تو حسین منی؟ آیا تو پسر مادر منی؟ در تمام بدن امام حسین (علیهالسلام) جایی نبود که زینب (علیهاالسلام) ببوسد. لبانش را روی گلوی بریده گذاشت، نجوا کرد. آخر هم دستانش را زیر این بدن انداخت. گفت: خدا! این قربانی را از آل رسول (صلیاللهعلیهوآله) قبول کن!
حالا زینب (علیهاالسلام) با چه کسی نجوا میکند؟ سرها را که جدا کردند، به نیزه زدند، همه اُسرا را سوار شتر کردند. زینب (علیهاالسلام) با این سرها نجوا میکند. حالا که دارند میروند، همهاش با سر امام حسین (علیهالسلام)، با سر علیاکبر (علیهالسلام)، با سر بچّههای خودش نجوا میکند. روایت داریم: وقتی بچّههای خودش کشته شدند، زینب (علیهاالسلام) از خیمه بیرون نیامد. گفتند: عزیز من! بچّههایت اینجوری شدند. گفت: میترسم برادرم مرا ببیند، خجالت بکشد. حالا اینها را که حرکت دادند. زینب (علیهاالسلام) مرتّب دارد سرها را نگاه میکند و نجوا میکند.
حالا آمدند به یک راهبی رسیدند، اینجا بارانداز کردند. راهب دید سرهای مُنیر است، مُنوّر است. آمد یک پول زیادی به اینها داد و گفت: امشب این سر پیش من باشد؛ آنوقت راهب تا صبح با سر امام حسین (علیهالسلام) نجوا کرد. آخرش گفت:
ای سرِ پاک، تو مگر یحیایی؟! | به گمانم أبیعبداللهی؟! |
آخر صبح شد، سر را تحویل داد و به اینها گفت: سر را به نی نزنید! [۸]
به امام رضا (علیهالسلام) گفتم: من هر چه خواستم، از عقل خودم است، اما اگر برایم صلاح نیست، نده.
گفتم: من گدا هستم. کمکم کن! تو سلطان سلاطینی.
از امام رضا (علیهالسلام) بخواهید، آقا! ما حضور شما و حضور خدا باشیم، نه حضور خلق و فکر خودمان؛ در حضور امر باشیم.
به امام رضا (علیهالسلام) گفتم: آنچه داری، خدا به تو داده، خب، به شما هم خدا میدهد؛ اما تو گناه میکنی، تسلیم نیستی، تو حرفهای دیگر میافتی.
گفتم: امام رضا! هر چه داری، خدا به تو داده، از آنها که خدا داده، به ما هم بده. تازه، خود امام را هم خدا به او داده است. خدا به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، که از او بالاتر نیست، میگوید: یا محمّد! من به تو دادهام.
به همسرم گفتم: اگر با خدا باشی، بچّههای مردم، بچّههایت میشوند؛ ولی اگر با خدا نباشی، بچّههای خودت هم هروئینی و تریاکی میشوند.
به امام زمان (عجلاللهفرجه) گفتم: خدا تو را حجّت خودش قرار داده، من دوستت دارم. میخواهم کف پایت باشم؛ اما اصل خداست.
از امام رضا (علیهالسلام) خواستم: رفقا لذّت از ولایت ببرند، همیشه لبشان پُر خنده باشد.
یا امام رضا! شما گفتی این جوانان را راهنمایی کن! به اینها هم یک لیاقتی بده تا امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) حرفهایش را در چاه نزند، به اینها بزند. [۹]
یا علی
ارجاعات
فرمایش منتخب: ماه رمضان 6
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۰]
عزیز من! قربانت بروم، کینه نداشته باش. خانمهای عزیز! کینه همدیگر را نداشته باشید. اگر شما پیرو حضرت زهرا (علیهاالسلام) هستید، پیرو امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) هستید، گذشت داشته باشید! چرا ماه مبارک رمضان گذشت ندارید؟ مگر نمیگوید اگر یک دوست علی از دستت ناراحت باشد، خدا هیچ عبادتت را قبول نمیکند. عزیزان من! برادران عزیز! بیایید امروز مانند امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بشویم. حالا آن آدمی که به تو تهمت زده، یا یک کاری کرده، دیگر از ابنملجم که بدتر نیست؛ گذشت داشته باش! به تمام آیات قرآن! از اوّل عمرم همهاش گذشت کردم. فحش به من دادند، فحش ناموس به من دادند، باز هم میرفتم بر سرِ راهش میایستادم و میگفتم: سلام علیکم، همچنین نگاهم میکرد و تعجّب میکرد. گفتم: بابا! حالا تو ناراحت بودی، دو تا فحش هم به ما دادی، چیزی نیست؛ چرا رویت را از ما برمیگردانی؟ میگفتم: مبادا، این شخص خجالت بکشد که این فحشها را بهمن داده و اینکارها را کرده است. والله، در فکر من همین است. میگفتم که این شخص یک روز به خاطر من ناراحت نباشد. این درست است. این دِل، دِل علی (علیهالسلام) است. این دِل، دِل امر علی (علیهالسلام) است. چرا ما با هم کینه داریم؟! [۱۱]
یاد خیلی ابعاد دارد، ابعاد آنهم خیلی زیاد است. یاد خیلی مهمّ است. من دلم میخواهد همیشه یاد امام زمان (عجلاللهفرجه) باشید، یاد امام حسین (علیهالسلام) باشید، یاد خدا باشید، یاد ولایت باشید. حالا این جمله را میخواهم بگویم: اینکه میگوید: «أنا مدینة العلم و علیٌ بابُها» از درِ علی (علیهالسلام) بیا! یا میگوید: «أین الرّجبیّون؟» رجبیّون کجایند؟ یک نَفَسی که در ماه مبارک رمضان میکشی، عبادت است؛ تا حتّی روایت داریم، خدا حاج شیخ عباس را رحمت کند! این جمله را ایشان گفت: اگر کسی خوابش ببرد، ملائکه میآیند تو را اینطرف و آنطرف میکنند که مبادا دست تو زیر تنهات مانده باشد، اینقدر ماه مبارک رمضان به فکر تو هستند؛ اما نمیگوید این الرّمضانیّون؟ یا ماهشعبان که ماه خود پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است، هم نمیگوید این الشّعبانیّون؟ میگوید: «أین الرّجبیون؟» کسانیکه یاد علی (علیهالسلام) بودند، کسانیکه از درِ علی (علیهالسلام) آمدند و یاد علی (علیهالسلام) بودند. حالا بالاتر ببرم؟ این مثل آن است که خدا به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میگوید: «بلّغ!» بلند شو، تبلیغکن! هدایت با من است. همیشه خدا یک چیزی را برای خودش گذاشته است. خدا یک برتری به تمام ائمه (علیهمالسلام) دارد، همیشه برای خودش چیزی میگذارد. حالا میگوید «أین الرّجبیّون؟» بیایید من مزد شما را بدهم. هیچ قدرتی نمیتواند مزد ولایت را بدهد. هر مزدی یک چیز جزیی است. هر مزدی که کسی راجع به ولایت بدهد، یک چیز دنیایی است؛ اما خدا میگوید: «أین الرّجبیّون؟» بیایید من به شما مزد بدهم. خدا به تو چه میدهد؟ محبّت خودش را به تو میدهد. خدا به تو چه میدهد؟ اصلاً محبّت خود امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را به تو میدهد. چه کسی میتواند آن را به تو بدهد؟! آن چند شب گذشته به خدا گفتم: خدایا! من دو چیز از تو میخواهم که هیچکسی نمیتواند آن را بدهد، اصلاً هیچ قدرتی نمیتواند بدهد: یکی محبّت تو را میخواهم، یکی هم محبّت دوازدهامام (علیهمالسلام) را میخواهم. چهکسی میتواند بدهد؟! چیزی از خدا بخواهید که خلق نتواند آن را به شما بدهد. [۱۲]
یا علی
ارجاعات
اخلاق در خانواده 14
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۳]
«إنّ أکرمکم عندالله أتقاکم»[۱۴] شما که میخواهی ازدواج کنی، به مادر عزیزت بگو: یک نفر که تقوا دارد، برای من بگیر! باید راجع به او و خانوادهاش تحقیق کنی. مواظب باش که پدر زنت هروئینی و تریاکی نباشد، مگر نداری ننگ است؟! بیتقوایی ننگ است! بیولایتی ننگ است! یکی از بندهزادههای ما میگفت: یکی از همسایه ما، مادرش خلاصه به خواستگاری دختری رفت. آن پسر گفت: مادر! این دختر پدر و مادرش خوب هستند، فقط این دختر زشت است. مادرش گفت: پس زشتها را چه کسی بگیرد؟! گفت: همین زشت را برایم بگیر!
من به قربان این پسر بروم، به حضرت عباس خیر میبیند، خود حضرت زهرا (علیهاالسلام) تضمین کرده، تضمین دخترهای زشت را کرده. عزیز من! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، ببین من چه میگویم؟ شما مقصدتان خدا باشد، زن که میخواهید بگیرید، باید بخواهید انسانسازی بکنید، اگر از انسانسازی تجاوز کنید، تجاوز به چه کردید؟ به تنظیم. [۱۵]
قبل از ازدواج تحقیق کنید! این بچّه خوب باشد، کارکُن باشد، باسواد باشد، با کمال باشد، انسان باشد، رفیقباز نباشد، تریاکی نباشد، دائیاش چه جور باشد؟ عمویش چه جور باشد؟ ریشهدار باشد، هفتاد، هشتاد، نود سال میخواهی با این شخص زندگی کنی. [۱۶]
زن خواستید بگیرید خانه مَهرش نکنید! اگر هر حرف مرا نشنیدید، این حرف را بشنوید! گرفتارتان میکند. الآن خانه مَهرش کرده، آمده به شوهرش میگوید: این خانه را میخری یا آن را بفروشم؟ میگوید: من پول ندارم! گذشت آنموقعیکه خانه مَهر میکردند. آنموقع خانمها خانهگی بودند، حالا بازاری شدند. اینقدر پُررُو است! چقدر چیز برایش آوردی، حالا میرود مَهرش را اجرا میگذارد، خانه را اجرا میگذارد، پول را میگیرد، همه را توی بانک میگذارد، نزول میخورد، حالا میگوید خدا و رسول به تو لعنت میکند. خودش را جهنّمی میکند. این زنها که اینجوریاند، اهل جهنّمند. [۱۷]
خانم! از امر ولایت ساقط نشو! امر شوهرت والله، امر ولایت است، بیا امر شوهرت را اطاعت کن! این چه سنگ تفرقهای است انداختی توی خودت که میگویی مَهرِ مرا بده؟! اگر خودت در اختیار ولایت بودی، خدا روزیات را میدهد، شوهرت نوکر توست خانم عزیز! میرود با عرق جبین پیدا میکند، به تو میدهد؛ تو حافظ داری! شوهرت حافظت است! چرا این کار را میکنی؟! [۱۸]
جوان عزیز! اگر زن گرفتی، حالا مرد شدی؛ باید عین امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) خیال کنی اصلاً زن در عالم به غیر از خانمت نیست. تو خانم! هم خیال کنی که دیگر مردی در عالم به غیر از شوهرت نیست. [۱۵]
ای دختر عزیز! ای جوان عزیز! همسرت از تو عکسبرداری میکند، میخواهد ببیند قابل هستی که هفتاد سال با تو زندگی کند. خانم! نگاه به دَرست نکن، اگر پیش پدر و مادرت، خودت را لوس میکنی، پیش همسر عزیزت لوس نکن! او دلش سرد میشود، الآن که به خانه میآید، بگو من دانشگاه بودم، فلانی درسش اینطوری بود، به او حسرت بردم، کوشش میکنم من هم مثل او بشوم.
چرا این همه زن و شوهریها به هم میخورد؟ تو زبانت جادوست! من هم به دخترها و هم به پسرها میگویم: بیایید امیدواری به هم بدهید! اگر شما الآن دلت یا سرت درد میکند یا اینکه سرگیجه داری، مبادا به شوهرت، به همسر عزیزت بگویی من میروم درس بخوانم، نمیتوانم درس بخوانم، فکرم اینجوری شده، او هم میگوید این ضعف اعصابی شده، این به درد من نمیخورد! [۱۹]
خانم عزیز! تو که مادرت را قبول نداری، این مادر دارد میگوید: دخترم به حرفم نیست! میگوید: من دیپلم دارم! خب این دیپلم را چه کسی به تو داده؟! مافوق دیپلم را چه کسی به تو داده؟! بیایید تفکّر داشته باشید، این خدیجه «سلام الله علیها» است هفتاد هزار مَلک به استقبالش میآید، مبارک باد به او میگویند! اما عایشه سیهزار حدیث از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) حفظ است. چرا اهل آتش است؟ این سواد دارد، چرا اهل آتش است؟! پس سواد نجاتدهنده بشر نیست، ولایت نجاتدهنده بشر است. [۲۰]
یا علی
ارجاعات
نگاه 28
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۲۱]
ما باید ملّت از ابراهیم داشته باشیم و غیرتمند باشیم. ابراهیم میخواهد زنش را از این شهر به یک جای دیگر ببرد، او را در صندوقی میگذارد و یکی دو تا سوراخ هم به آن میکند که بتواند نَفَس بکشد. حالا وقتی لب گمرک میآید، به او میگوید: این چیست؟ ابراهیم میگوید: این قاچاق است، هر چه بگویید، من میدهم؛ اما دست به صندوق نزنید! ابراهیم پولدار بود، علم کیمیا داشت. خبر به مَلِک [پادشاه] دادند که یک آدم فقیری آمده و نمیگذارد درِ صندوق را باز کنیم. گفت: او را با صندوقش، نزدم بیاورید! تا آورد و در صندوق را باز کرد، دید یک زن سیاه سوختهاست! (ناراحتیِ من این است که ابراهیم با این زن، خانه خدا را ساخته، اینقدر آفتاب به او خورده که دیگر سیاه است.) میفهمید من چه میگویم؟!
حالا مَلِک به او گفت: فلان فلان شده! میخواستی این زن را بکشی؟! تا این حاکم خیال خیانت کرد و رفت با او حرف بزند، لال شد. رفت به او دست بزند، روایت داریم، شاید آیه قرآن باشد؛ سه دفعه دستش خشک شد. ای باغیرت! آیا تو ملّت از ابراهیم داری که زنت را همه جا روانه میکنی؟! حالا خانمهای شما که در خانه هستند و خودخواه نیستند، میخواهند خودشان را حفظ کنند، خدا آنها را حفظ میکند. مگر کسی جرأت دارد به آنها نگاه کند؟! والله! خشک میشود. [۲۲]
اگر شما رنگ خدا بگیرید، نقش ولایت و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را داشته باشید، نباید به زن مردم نگاه کنید. [۲۳] اگر نگاه به زن و بچّه مردم نکردید و چشمتان را حفظ کردید؛ حُبّ دارید؛ وگرنه خدای نکرده بغض دارید. [۲۴] باید بدانید بچّه مردم، ناموس خداست؛ نه ناموس تو. بالاتر از ناموس توست؛ ناموس خداست. باید با ناموس خدا، رفتار خدایی بکنید، نه رفتار شهوتی. [۲۵]
شما ببین آقا امام حسین (علیهالسلام) چه کار میکند؟ تا آخرین نَفَس، نگاهش به خیمهها و حرمش بود. تو هم باید اینطور باشی! تمام هوا و هوست برود کنار! تمام توجّهت به ناموست باشد؛ ناموست هم تمام توجّهش به تو باشد. اگر امام حسین (علیهالسلام) میگوید: قبر من در دل دوستانم است؛ یعنی این. حالا شما حسابش را بکن! امام حسین (علیهالسلام) چه کار کرد؟ تا آخرین نَفَس نگاهش به خیام حرمش است، خدا حرمله را لعنت کند! آقا امام حسین (علیهالسلام) تیر سه شعبه به قلبش خورده، در ظاهر افتاده، ابنسعد میگوید: حسین «غیرة الله» است، اگر خدعه کرده، بروید رُو به خیمههایش! امام حسین (علیهالسلام) سرِ پا با زانو بلند شد و فرمود: «یا شیعیان أبوسفیان! دینُکم دینارُکم»: شما که دینتان را برای دینار دادید، آخر آن حَمیّت و غیرتتان کجا رفته؟! شما با من جنگ دارید، کجا رُو به حرم رسول الله میروید؟! [۲۶] حالا خانم عزیزش، رُباب هم به او پاسخ داد، روایت داریم: وقتی امام حسین (علیهالسلام) شهید شد، تا آخر عمرش سر قبر امام حسین (علیهالسلام) گریه کرد. بنیاسد رفتند چادری آوردند، خیمهای برایش زدند؛ تا آخر عمرش آنجا نشست. [۲۷]
باید تمرین کنید؛ من تا حتّی به مَحرم خودم هم نگاه کامل نمیکنم؛ به اینها که مَحرم هستند. والله! در تمام گلولههای خون من این است که نگاه به غیرِ خدا کردن، پشت به ولایت کردن است؛ چون عظمت آن را از عظمت امر بالاتر میدانی. [۲۸] اگر نگاه کردی به آنجا که خدا راضی نیست، امرت را به شیطان فروختی. عقیده ولایتیام این است که گناه چیزی نیست، آن پشتکردنی که به ولایت میکنی، گناه است. آن که ولایت را نمیبینی، گناه است. آن خیلی گناه بالایی است، آن توهین به ولایت است! [۲۹]
اگر احتیاج به نگاه غیر ولایت داشته باشی، مشرک هستی؛ اما توجّه نداری، یک نگاه کردی، یک خیال و فکر باطل کردی و دنبال خلق رفتی، تمام زحمات عمرت را از بین میبری. اگر نگاه ناجور به کامپیوتر جهانی کنی، تو را تکذیب کرده است؛ اما اگر نگاه نکنی، تو را تأیید کرده است. [۳۰] هر کتابی را نگاه نکنید! تو وقتی آن کتاب را رفتی دیدی که در ولایت به او عنایت نشده و یک چیز گفته، به او بدبین میشوی. من نمیخواهم که تو به آن عالِم بدبین شوی. [۳۱]
یا علی
ارجاعات
- ↑ رمضان 76؛ شباحیاء و پاداش ولایت 76 (دقیقه43) و سخاوت حضرتخدیجه 84 (دقیقه 29 و 34)
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ رمضان 76؛ شباحیاء و پاداش ولایت 76
- ↑ شرط شیعگی؛ جهاد با نفس 78
- ↑ سخاوت حضرتخدیجه 84
- ↑ تکلیف و بلوغ 80
- ↑ نجوا با ولایت ۷۷ (دقیقه ۴۳)
- ↑ کتاب افشای احکام
- ↑ شناخت نجوا 77
- ↑ کتاب نجوا با ولایت
- ↑ ثواب هزار ماه، مزد ولایت (دقیقه 33) و یاد 81 (دقیقه 26)
- ↑ ثواب هزار ماه، مزد ولایت 83
- ↑ یاد 81
- ↑ تنظیم و تزویج ۸۳ (دقیقه ۳۵) و ولایت و خانواده ۷۷ (دقیقه ۴۱)
- ↑ (سوره الحجرات، آیه 13)
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ تنظیم و تزویج 83
- ↑ حضرت خدیجه 77
- ↑ نیمه شعبان 87
- ↑ میلاد صاحب الزّمان 83
- ↑ ولایت و خانواده 77
- ↑ سواد 76
- ↑ شناخت امام ۸۸ (دقیقه ۲۳) و اخلاق در خانواده، من نداشتن ۷۵ (دقیقه ۵۶)
- ↑ شناخت امام 88
- ↑ افشای ولایت
- ↑ عاشورای 84
- ↑ جلسه ولایت؛ 12 فروردین 97
- ↑ شیعه شفاعتکُن است 83
- ↑ اخلاق در خانواده، من نداشتن (خانواده) 75
- ↑ کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه دوم، اشیای خلقت
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
- ↑ ولایت در خلقت کفو ندارد 80