صفحهٔ اصلی
فرمایش منتخب: حضرت خدیجه
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
رفقای عزیز! چرا ما ائمه طاهرین (علیهمالسلام)، حضرت زهرا (علیهاالسلام) و حضرت خدیجه (علیهاالسلام) را مانند پدر و مادر خودمان حساب میکنیم؟! یکنفر گفته که دختر، خودش میتواند شوهر انتخاب کند؛ چونکه حضرت خدیجه (علیهاالسلام) خودش همسرش را انتخاب کرد. این چه حرفی است که میزنی؟! چرا تهمت به حضرت خدیجه (علیهاالسلام) میزنی؟! وقتی ابوطالب با عباس به خواستگاری خدیجه (علیهاالسلام) رفتند، قوم و خویشهای حضرت خدیجه (علیهاالسلام) گفتند ما باید در این رابطه فکری کنیم، کمیسیون کردند و گفتند: آیا از ابوطالب بالاتر هست؟ کمال که دارد، جمال که دارد، علم اوّلین تا آخرین را دارد، چنین شخصیّتی برای خواستگاری آمده است.
با هم مشورت کردند و به این نتیجه رسیدند مهریه سنگینی بگذارند که ابوطالب نتواند آن را بدهد، محمّد هم که بچّه یتیم است و چیزی ندارد. آن را نوشتند و به ابوطالب دادند. مال التّجاره حضرت خدیجه (علیهاالسلام) پیش افراد زیادی مثل عمر و ابابکر، ابولهب و ابوجهل بود؛ پول به آنها داده بود که با آن تجارت میکردند. کاری که حضرت خدیجه (علیهاالسلام) کرد، این بود: به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پیغام داد و گفت: یا محمّد! آن مال التّجارهای که در اختیارت گذاشتم، آن را مَهرِ من بکن! اینطور حضرت خدیجه (علیهاالسلام) بزرگواری کرده است. [۲]
اوّل چیزی که خدا بهوجود آورد، نور دوازده امام، چهارده معصوم (علیهمالسلام) بود. از نور ولایت، درخت طوبی را خلق کرد. از آن سیبی چیده شد. این سیب، سیب بهشتی نبوده، میوه بهشتی را مؤمن هم میخورد، این عصاره تمام خلقت است؛ یعنی باید یازده امام از زهرای عزیز (علیهاالسلام) به عمل بیاید. این سیبی بود که خدا به نظر خودش ایجاد کرد. وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به معراج رفت، خدا به او این سیب را داد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفت: «خدایا! میخواهم آن را با امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بخورم. ندا آمد: یا محمّد! سیب را نصف کن! نصفش را خودت بردار! حالا وقتی به قول ما این سیب را نصف کرد که نصفش را به حضرت علی (علیهالسلام) بدهد و نصفش را خودش بخورد، دید دستی مانند دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پیدا شد و نصف سیب را برداشت؛ پس خلقت در اختیار علی (علیهالسلام) است؛ نه در اختیار نبیّ.
وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از معراج برگشت و این جریان را برای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) تعریف کرد، حضرت علی (علیهالسلام) دست در جیبش کرد و نصف سیب را درآورد، به او داد و گفت: یا محمّد! این سیب را نگهدار! آن را با خود در کوه حرا بِبَر و چهل روز کنار برو! یا رسول الله! از کوه حرا که پایین میآیی و پیش خدیجه میروی، نصفش را خودت بخور و نصفش را به خدیجه بده! باید فاطمه به وجود آید. حالا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از کوه حرا پایین آمده و به نماز ایستاده، فوراً جبرئیل ندا داد: یا محمّد! نماز نخوان! پیش خدیجه برو! عزیز من! نماز پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، نماز یک خلقت است، مگر نمازش شوخی است؟! میخواهد بگوید یا محمّد! عصاره تمام نمازها تاحتّی نمازِ تو، زهراست. نماز عبادت است؛ اما زهرا ولایت است. رفقا! قدر این حرف را بدانید!
مردم حضرت خدیجه (علیهاالسلام) را خیلی مذمّت میکردند، به او میگفتند: چرا همسرِ محمّدِ یتیم که چیزی ندارد، شدی؟! حالا ما موقع وضع حملت به کمکت نمیآییم. یک دفعه زهرای عزیز (علیهاالسلام) فرمود: مادرجان! ناراحت نشو! زنان بهشتی به کمکت خواهند آمد. حوّاء، آسیه، مریم بنت عمران و ساره میآیند. فرزندی که در ظاهر بهدنیا نیامده، مادرش را آرام کرد. خدا دارد حضرت خدیجه (علیهاالسلام) را افشا میکند. وقتی مردم پشت به خدیجه (علیهاالسلام) کردند، کمک برایش آمد؛ من قسم میخورم که خدیجه کمک نمیخواست، اینها از برای دلخوشی حضرت خدیجه (علیهاالسلام) آمدند، برای اینکه تا خدیجه (علیهاالسلام) فکر میکند، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) بفرماید که مادرجان! غصّه نخور! کمک برایت میآید. عزیز من! تو هم با خدا باش! کمک برایت میآید. [۳]
حضرت خدیجه (علیهاالسلام) یک بُعد از سلمان بالاتر است؛ چونکه وقتی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به سلمان گفت: میخواهی جایت را نشانت بدهم؟ گفت: آری! به او نشان داد؛ اما وقتی به خدیجه (علیهاالسلام) گفت: این مالی که در اختیارم گذاشتی و اسلام پیشروی کرد، میخواهی مقامی که خدا برایت معیّن کرده است را ببینی؟! گفت: نه! من به تو یقین دارم؛ من موقعیکه تو در ظاهر به رسالت نرسیده بودی، با تو بیعت کردم و به تو ایمان آوردم. رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) هم به خدیجه (علیهاالسلام) افتخار میکرد؛ این همسر پیامبر است، عایشه هم زن پیامبر است! امام صادق (علیهالسلام) او را لعنتکرده! ببین پیش پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است؛ اما دلش پیش معاویه است. مثل هنده که پیش یزید بود؛ اما دلش پیش زهرای عزیز (علیهاالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) بود. عزیز من! خودت باید مکان باشی! ببین دلت کجاست؟! [۴]
حضرت خدیجه (علیهاالسلام) صندوقچه حضرت زهراست، زهرای عزیز (علیهاالسلام) به مادرش مباهات میکند؛ چون امر را اطاعت کرد. خودش میخواهد که مادرش به ظاهر در محشر، از او بالاتر باشد؛ به خاطر همین هفتاد هزار حوریّه با حضرت زهرا (علیهاالسلام) و هفتاد هزار مَلَک با حضرت خدیجه (علیهاالسلام) در محشر میآیند و او را راهنمایی میکنند. این مقام از برای آن مالی است که حضرت خدیجه (علیهاالسلام) در راه خدا داد، مردانگی کرد، خدا هم با او مردانگی میکند. [۵]
==ارجاعات==
یا علی
فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 5
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۶]
آرامش بشر این است که توی ولایت بیاید. آرامش بشر این است که گناه نکند. آرامش بشر این است که با خدا حرف بزند و بیتوته داشته باشد. آرامش بشر این است که دنبال امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و امام زمان (عجلاللهفرجه) باشد؛ نه دنبال خلق. هر دفعه تکرار میکنم که عکس مرا در خانههایتان بزنید و با آن نجوا داشته باشید؛ خدا هم خوشش میآید که شما با او صحبت کنید. این حرفها هست. شما همیشه این جلسه را کمک کنید. اگر آب به یک درخت ندهید، خشک میشود؛ این جلسه را کمک کنید، خشک نشود. [۷]
من بارهها به شما گفتم: ای دوستان عزیز، یک کناری بروید! نجوا با امامزمانتان بکنید! والله، امام زمان (عجلاللهفرجه) غریب است، نه اینکه غریب است، امام زمان (عجلاللهفرجه) مانند جدّش امام حسین (علیهالسلام) است؛ دارد «هل من ناصر» میگوید، چه کسی میرود طرفش؟ امام زمان (عجلاللهفرجه) در «هل من ناصر» غریب است، نه اینکه امام زمان (عجلاللهفرجه) غریب باشد. هر کسی این را بگوید، خودش غریب است و نفهمیده است؛ آقا امام زمان (عجلاللهفرجه) خواستش این است شما بروی درِ خانهاش، خواستش این است با او نجوا کنی، شب با چهکسی نجوا میکنی؟! خجالت میکشم، میخواهم دیگر نگویم، با چهکسی نجوا میکنی؟! با کجا نجوا میکنی؟! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، بیا عزیز من! از خدا بخواه که نجوای حقیقی کنی. [۸]
خدایا! به حقّ پنجتن، سخاوت را به ما تزریق کن که تو صفات خودت را به ما بدهی، ما صفات تو را میخواهیم.
خدایا! کمکمان کن از این مال دنیایی که به ما دادهای، خریداری آخرت کنیم.
خدایا! محبّت مرا در دل همسرم و محبّت او را در دل من زیاد کن!
خدایا! نسل ما را پیرو امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) قرار بده، نه پیرو خلق!
خدایا! جان ما را با ولایت سالم و بدن سالم بگیر و ما در بستر نیفتیم.
خدایا! دنیا و آخرتمان را کفایت کن!
خدایا! ما داریم در این دنیا «هل من ناصر» میگوییم، این جوانان عزیز به «هل من ناصر» پاسخ بدهند. اصلاً درخواست ما از آنها نباید درخواست دنیایی باشد.
وقتی زیر قبّه امام حسین (علیهالسلام) رفتم، گفتم: آقاجان! من چند درخواست دارم: اوّل اینکه اجازه به من بدهی کمی پدرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و مادرت زهرای عزیز (علیهاالسلام) را افشا کنم، چقدر به این مظلومه ظلم شد! یکی هم گفتم خجالت میکشم که بگویم در موقع جاندادن بیایید؛ اما درخواست میکنم با محبّت شما از دنیا بروم.
حالا تو از امام زمان (عجلاللهفرجه) چه چیزی میخواهی؟ دنیا میگذرد، هیچکس نیامده در این دنیا که بماند، باید برویم و تا ابد آنجا باشیم!
این حرفها در گردش دنیا میماند تا زمان رجعت! باید اینها را در خودتان پیاده کنید؛ آنوقت همیشه در حال نجوا هستید.
هیچکس به غیر از متقی این حرفها را نگفته است. خدا میداند اگر عمل نکنید، روزی میآید که پشیمان میشوید.
خودتان را محفوظ نگهدارید تا انشاءالله امام زمان (عجلاللهفرجه) بیاید. عهد و پیمان کنید با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و امام زمان (عجلاللهفرجه) که ما دست برنمیداریم، ما را کمک کن!
آسودهخاطرم که در دامن تواَم | دامن نبینم که در دامنش رَوَم | |
دامن بهغیر دامن تو بیمحتوا بُوَد | دامان توست اتّصال به ماوراء بُوَد |
یا علی
فرمایش منتخب: ماه رمضان 5
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۰]
عزیزان من! ما باید دائم روزه باشیم، روزه یعنی مُحرم باشیم. عزیزان من! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، بیایید حرف را گوش بدهید! چرا میگوید نفَسی که در ماه رمضان بکشی، ثواب دارد؟ من تکرار کنم، میدانم که بعضیها در مجلس اینطوری هستند. همینطور که به شما گفته روزه بگیر! همینطور هم گفته اگر نمیتوانی روزه بگیری، نباید بگیری. یکنفر در بازار بود که پدرش مقدّس بود؛ مقدّس خیلی خشک بود؛ از خشکی نزدیک بود که آتش بگیرد. پسرش هم مثل پدرش بود. به او گفتند: روزه نگیر! گفت: نه! من باید بگیرم. این آقا روزه گرفت، شاید یک ماه که از ماه رمضان گذشت؛ دکتر به او گفت: رودههایت به هم چسبیده است و نمیشود از هم باز کرد؛ بالأخره مُرد. خب، بفرما! چند تا بچّه داشت، دختر داشت؛ جوان هم بود. بعضیها میگویند که اینشخص، خونش گردن خودش است. چرا؟ امر را اطاعت نکرد؛ اما شما که میخواهی روزهات را بخوری، باید چه کار کنی؟ باید خودت را شبیه روزهدارها کنی! سحر که میشود، چراغت را روشن کن! یک چیز جزئی بخور! جلوی مردم چیزی نخور! خودت را به روزه بزن! والله، ثواب روزه را میبری. متوجّه هستی؟ خودت را شبیه روزهدارها کن! یک مقداری هم ناراحت باش و بگو: کاش من روزه میگرفتم؛ آنوقت تو ثواب روزهدارها را میبری. بیتفاوتی راجع به ولایت بد است، ما باید بیتفاوت نباشیم؛ اما امر را اطاعت کنیم. دوباره تکرار میکنم: بعضی از شما که برایتان روزه ضرر دارد، مبادا روزه بگیرید! مقدّس نشوید! اطاعت کنید! مقدّسی یک حرفی است، اطاعت حرف دیگری است. خیلی از ما مقدّس هستیم، میگوید: دلم نمیآید که روزه نگیرم. تو دلت شیطان است. ببین، امر چه میگوید؟ متوجّه عرض بنده شدید؟ عزیزان من! فدایتان بشوم، خدا میزبان شماست؛ اما دوباره تکرار کنم، خدا میزبان ولایت است. [۱۱]
من خدمت رفقای عزیز عرض کردم، یک وقت یکی از این مهندسها اینجا تشریف آورد و گفت که من چند وقت است دارم درباره ماه مبارک رمضان سخنرانی میکنم؛ در این ماه هیچ گنهکاری باقی نمیماند، خدا همه را میبخشد. بنا کرد صحبتکردن که شخص روزهدار، کارش عبادت است، نشستنش عبادت است، خوابیدنش عبادت است، مَلَک او را به اینطرف و آنطرف میکند. خیلی شرح داد که این ماه رحمت است، خدا ما را دعوت کرده است، همه اینها را که گفت؛ به او گفتم: آیا امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) بالاتر است یا ماه؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بالاتر است یا ماه؟ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بالاتر است یا ماه؟ حضرت زهرا، صدیقه طاهره (علیهاالسلام) بالاتر است یا ماه؟ ماه روی گردش افلاک است؛ چرا اینها که خدمت ائمه طاهرین (علیهمالسلام) و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند؛ اهل جهنّم شدند؟ بعد به او گفتم: جوابی که دادم چطور است؟ گفت: از این بهتر اصلاً نیست که اینقدر این حرف خوب و قشنگ است! گفتم: اینکه نیست؛ تو خودت باید مکان باشی. نمیخواهم به مکان جسارت کنم. من دلم میخواهد در این حرفهای من مطالعه کنید! اگر کشش نداشتی، بلند شو! با امام زمانت رابطه برقرار کن تا به شما کشش بدهد. من نمیگویم در حرم امام حسین (علیهالسلام)، یا این حرمها فرق ندارد؛ اما میگویم که خلاصه، خودت باید مکان باشی. مگر اویس قرن نیست که در بیابان است، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میفرماید: اویس برادر من است، بوی بهشت میدهد. چرا؟ امر را اطاعت میکند. به او گفتم: همه آنهایی که با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند، امر را اطاعت نکردند، چرا عوض اینکه رحمت شامل حال آنها شود، اهل آتش شدند؟ عزیز من! قربانت بروم، خودت باید مکان باشی، خودت باید ولایتت را از دست ندهی و آن را حفظ کنی. به این حرفها توجّه کنید! این حرفها را بایگانی نکنید! [۱۲]
یا علی
ارجاعات
اخلاق در خانواده 13
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۳]
ای دختر عزیز! چرا حرف مادرت را نمیشنوی؟! چرا حرف پدرت را نمیشنوی؟! نگاه به درست نکن! بیا خودت را خدشهدار نکن! همینطور که آن خانمی که شوهر دارد، عکسبرداری از همسرش میکند، همسرش هم از آن خانم عکسبرداری میکند؛ کسانیکه پسر دارند، از تو عکسبرداری میکنند. چطور عکسبرداری میکنند؟ مادرش در مجلس است، به تو برخورد پیدا کرده، میگوید: فلانی یک دختر دارد، قدری حیائش کم است، دیدم به مادرش برگشت، دیدم پایش را جلوی مادرش دراز کرده بود، دیدم به حرف پدر و مادرش نیست! تو خودت را ارزان میکنی! نگاه به قدرت خودت نکن! جسارت میشود اگر هم یک پسری بیاید و با تو ازدواج کند، به واسطه جمالت است؛ نه به واسطه کمالت. یک قدری که گذشت رهایت میکند، طلاقت میدهد، جمالت را میگیرد نه کمالت را.
دختر عزیز! بیا کمال پیدا کن! بیا به حرف مادرت برو! اگر گفت خانه همسایه نرو! به حرفش گوش بده! اگر گفت زود بیا! به حرفش گوش بده! اگر گفت در خیابان میروی نخند! به حرفش گوش بده! اگر لباسی شایسته تو نیست، مثل این لباسها که الآن در آمده، برایت نخرید، ممنونش هم باش! دختر باکره آن یک حرفی است، تو باید آبرویت هم باکره باشد، هیکلت باکره باشد. [۱۴]
ای دختر عزیز! باید قدردانی کنی، پدر داری که خوراک و پوشاک تو را تأمین میکند، تو را به مدرسه میبرد، سوار ماشینت میکند. اگر کفران کنی، خدا او را از تو میگیرد. وقتی گرفت، چه کار میکنی؟! بیا حرف بشنو! شکر پدرت را بکن! شکر نعمت همسرت را بکن! شکر نعمت برادرت را بکن! دارند تأمینت میکنند. چرا کفران میکنی؟! تو باید شب و روز شکر پدرت را بکنی، خدا هم نعمت برایت گذاشته، هم نوکر! این نوکرت است که میرود با زحمت و عرق جبین پیدا میکند. دختر خانم! باد به دماغت نَینداز! خدا او را معیّن کرده، چرا امر را اطاعت نمیکنی؟ چرا با امر داری مبارزه میکنی؟! بترس از خدا! اینجوری که نیست دنیا! آن پیرزن را ببین! الآن چه جور شده؟! او از تو ماهرُوتر بوده! حالا قدش خمیده شده! دندانش هم اینجوری شده! تو هم یک همچین روزگاری داری!
جوانان عزیز! شما پدر دارید که تأمینتان میکند تا بروید درس بخوانید، وقتتان را بیخودی تلف نکنید تا به جایی برسید. شکر کنید خدا را، امر را اطاعت کنید! خدا میداند چند نفر بودند، اینها موقع تعطیلی مدارس عمله بنّایی میرفتند، تا موقع درس خواندن دو سه شاهی پول داشته باشند. کجا تو میتوانی بروی عمله بنّایی کنی؟! تو الآن پدرت بالای سرت است، شکر این نعمت را بکن! چه کسی او را به تو داده؟! خدا داده، تشکّر از خدا بکن! شکر خدا را به جا بیاور! چرا طغیان میکنی؟! [۱۵]
جوان عزیز! نگو من زن نمیگیرم، یا اینکه در روایت میگوید بچّههای آخرالزّمان نمیدانم از مار بدترند، از سگ بدترند! تو نیستی، آن کسی است که دین ندارد، آن کسی است که این حرفها را میگوید و عمل نمیکند؛ شعار توی مردم میدهد. روایت داریم، حضرت میفرماید: ناقص است آن جوانی که زن ندارد؛ یا اینکه میفرماید: آدمِ با زن، نمازش هر رکعتش هفتاد رکعت است.
بعضی جوانها میگویند باید اینجور بشود تا من زن بگیرم! مگر تو خودت میخواهی این کار را بکنی؟! تو حساب کن که آقایت چه داشته؟! من چه داشتم؟! زن یک روزی دارد، اتّفاقاً روایتش را بگویم، قبول کنید. شخصی خدمت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) یا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) آمد، گفت: خواب دیدم که خانهام پنج تا ناودان دارد، از چهارتایش آب میآید، از یکی نمیآید. گفت: دختر شوهر دادی؟! گفت: بله! گفت: رفت آنجا. تو منّت سر دخترت نگذار، منّت سر پسرت نگذار، به واسطه او به تو میدهد. [۱۶]
یا علی
ارجاعات
نگاه 27
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۷]
خانم عزیز! کجا بلند میشوی میروی و خودت را نشان صد تا، دویست تا، پانصد تا، هزار تا نامحرم میدهی؟! پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: هر کجا زن و مرد قاطیاند، عذاب خدا دارد میریزد. [۱۸] در زیارت نگاه غیر امر کنی، صحیح نیست؛ چون نگاه به زن مردم کردن حرام است و زیارت تا حتّی زیارت امام حسین (علیهالسلام) مستحب است. [۱۹] مگر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیست که داد میکشد و میگوید: یا رجال! شنیدهام که در بازار کوفه، زنها با مردها به هم برمیخورید! ای بیغیرتها! لعنت خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآله) بر شما باد!
به وجود امام زمان، من راست میگویم، عمری حسین حسین میکردم، به یک جوری به کربلا رفتم؛ اغلب شما که مرا میشناسید، من همچین که پولدار نیستم، خود آقا امام حسین (علیهالسلام) درست کرد؛ من رفتم. حالا همه جانم فدای امام زمان (عجلاللهفرجه)! یک عمری امام زمان امام زمان میکردم، وقتی در سردابه امام زمان (عجلاللهفرجه) در سامرا رفتم، دیدم زن و مرد قاطیاند. اصلاً به سینههای دیوار سرداب امام زمان (عجلاللهفرجه) نگاه نکردم، بالا آمدم، این را اطاعت میگویند. من دلم نمیخواست نگاه کنم؟ اگر بگویم دلم نمیخواست، من دلم ندارد اصلاً! تمام آرزویم بود، اما تا دیدم که زن و مرد قاطی است، روایت داریم، حضرت میقرماید: جایی که زن و مرد قاطی است، عذاب خدا نازل میشود. خانم! بیا شطیطه بشو تا امام زمان (علیهالسلام) بیاید و به تو نماز بخواند. خانمی که تو امام زمان میگویی! آخر کجا بلند میشوی هر جایی میروی؟! چه کار میکنی؟! چرا از ولایت خارج میشوی؟! [۲۰]
بیا گُل بهشت بشو! بیا مریم بنت عمران تو را استقبال کند، خودت را بپوشان! از ولایت ساقط نشو! والله، امر شوهرت امر ولایت است، بیا امر شوهرت را اطاعت کن! [۲۱] این آقای سیستانی که الآن مرجع است، پدر عالمی داشت که نقل میکند: چهل هفته روز جمعه زیارت عاشورا خواند که خدمت امام زمان (عجلاللهفرجه) برسد. ایشان در کوچه راه میرفت، تاریک بود، دید خانهای است که انگار نور بالا میرود. آن خانه متعلّق به پیرزنی بود که نه شوهر و نه بچّه داشت! با اجازه داخل شد، دید آن زن دارد جان میدهد و امام زمان (عجلاللهفرجه) بالای سرش است، حضرت به ایشان رُو کرد و گفت: سیستانی! چهل هفته زیارت عاشورا خواندی که مرا ببینی؟! یک کاری بکن که من دیدنت بیایم! فرمود: این زن که من بالای سرش آمدهام، زمان پَهلَوی هفت سال از خانهاش بیرون نیامد که خودش را نشان نامحرم بدهد! حالا من نزدش آمدهام. [۲۲]
خانم! این صورت شما امانت است، تو خودت آیات هستی، باید آن را نشان شوهرت بدهی، نشان چه کسی میدهی؟! خدا لعنت کند آن کسیکه گفت رویت را نگیر! خانم! رویت امانت است، باید در اختیار همسرت بگذاری. [۲۳] تو دَیوث هستی که زنت را میگذاری در ادارهها کار کند. تف بر تو! پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: هر کسیکه حاضر شود نامحرم به ناموسش نگاه کند، دیوث امّت من است. (ناموس یکوقت زنت است، یکوقت خواهرت است). [۲۴]
رئیس بانک میگفت: یک نفر آمده و میگوید زنم بیاید اینجا توی حسابداری کار کند، درس حسابداری خوانده است. گفتم: آقا! ما نزدیک دویست نفر هستیم! گفت: چه کار کنم؟ میخواهم کمک خرجیام باشد! آیا این شخص «لا إله إلّا الله» گفته؟! [۲۵] یا فلان آقا رفته عمل اُمّداوود را به جا بیاورد، زن جوانش به نانوایی رفته تا یکنان بخرد! آقا! کجا عمل اُمّداوود به جا میآوری؟! بیا عمل خدا به جا بیاور! بیا عمل پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) به جا بیاور که میگوید اگر حاضر باشی به زنت نگاه کنند، دَیوث هستی! [۲۶]
فهرست فرمایشات منتخب یا علی
ارجاعات
- ↑ ماوراء در امر حضرتزهرا؛ نور ولایت (دقیقه 5)، حضرتخدیجه (اول نوار و دقیقه 8)، صادرات مؤمن، اطاعت است (دقیقه 32)
- ↑ حضرتخدیجه 77
- ↑ ماوراء در امر حضرتزهرا؛ نور ولایت 78
- ↑ یقین 75 و کتاب حضرتزهرا
- ↑ صادرات مؤمن، اطاعت است 81
- ↑ شناخت نجوا ۷۷ (دقیقه ۱۵)
- ↑ کتاب امام زمان با متقی
- ↑ شناخت نجوا 77
- ↑ کتاب افشای ولایت
- ↑ سخنرانی عالم الست، دنیا، برزخ، قیامت 77 (دقیقه58) و فتنه آخرالزمان 81 (دقیقه 12)
- ↑ عالم الست، دنیا، برزخ، قیامت 76
- ↑ فتنه آخرالزمان 81
- ↑ تمرین ولایت، تربیت ولایت (ولایت و خانواده) ۷۷ (دقیقه ۴۲) و سیر ماورایی ۸۱ (دقیقه ۱۳)
- ↑ تمرین ولایت، تربیت ولایت (ولایت و خانواده) 77
- ↑ عبادت 79
- ↑ سیر ماورائی 81
- ↑ نیمه شعبان ۸۷ (دقیقه ۱۰، ۱۵، ۱۷) و شناخت ولایت ۸۴ (دقیقه ۱۱)
- ↑ میلاد صاحب الزّمان 83
- ↑ تکلیف و بلوغ 80
- ↑ نیمهشعبان 75 و اشرفمخلوقات 75
- ↑ میلاد صاحب الزّمان 83
- ↑ امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیّت نمیریم
- ↑ رشد معرفت به ولایت است 83
- ↑ جامعه، غدیر 91
- ↑ حرکت امام رضا از مدینه به طوس 93
- ↑ شناخت ولایت 84