صفحهٔ اصلی

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
نسخهٔ تاریخ ‏۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۲ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به:ناوبری، جستجو
امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً احد است، حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است

فرمایشات حاج‌حسین خوش‌لهجه راجع به ولایت

فرمایش منتخب: دهه محرم

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است، حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی [۱]

یکی دو سه‌ روز به ماه‌ محرّم کار داریم. رفقای‌ عزیز! من دلم می‌خواهد یک بهره‌ای از دهه‌ محرّم یا ماه‌ محرّم ببریم، نه بهره‌ای که تا حالا به ما نگفته‌اند یا ما تا حالا نفهمیده‌ایم؛ چون کسی‌که حرف ولایت می‌زند، باید ولایت در قلبش خطور کند. اگر خطور نکند و یک ولایت خیالی باشد، مبنای قرآن و مبنای امام را نمی‌داند. مبنای امام و مبنای قرآن یکی است. بیشتر ما، دهه‌ محرّم که می‌شود سیاه می‌پوشیم. به‌ اصطلاح، خودمان را شبیه عزادار می‌کنیم و گریه می‌کنیم، زنجیر می‌زنیم و سینه می‌زنیم. خب، همه این‌ها درست‌است؛ اما برای چه‌ کسی زنجیر و سینه می‌زنی؟ برای امام‌ حسین (علیه‌السلام)؟! آیا ما امام‌ حسین (علیه‌السلام) را شناختیم یا نه؟ امروز، برای امام‌ حسین (علیه‌السلام) سینه می‌زنیم، پس‌ فردا، برای کسی دیگر می‌زنیم. امروز، برای امام‌ حسین (علیه‌السلام) گریه می‌کنیم، پس‌ فردا برای یکی‌ دیگر گریه می‌کنیم. هیچ فرقی نمی‌کند؛ یعنی مغز ما کشش ولایت ندارد. پدرمان این‌جور می‌کرده، ما هم می‌کنیم. آن خانم، مادرش گریه می‌کرده، دائم به سینه‌اش می‌زده، او هم می‌زند. من دلم می‌خواهد که رفقای‌ عزیز، یک اندازه‌ای گوش بدهند و تفکّر داشته‌باشند.

این نوحه‌خوان‌ها، روضه‌خوان‌ها، وقتی محرّم می‌آید، خوشحال هستند. روضه‌خوان‌ها از غنیمت‌جمع‌کن‌های کربلا هستند. یک منبری پیش من آمده، من دیدم دارد می‌رقصد. به‌ من می‌گوید: حاج‌ حسین! فلان‌جا این‌قدر پول گرفتم، فلان‌جا آن‌قدر گرفتم. داشت می‌رقصید، غنیمت‌جمع‌کن است. اوّل‌محرّم که می‌شود، (ما نمی‌گوییم این عیب دارد) مردم سیاه می‌پوشند و سینه می‌زنند و زنجیر می‌زنند. همه این‌ها درست‌است؛ اما ما باید امام‌ حسین (علیه‌السلام) را بشناسیم و ببینیم امام‌ حسین (علیه‌السلام) برای چه کربلا آمده‌است؟ [۲]

محرّم آمد و ماهم عزا شدحسینم وارد کرب‌وبلا شد

این دهه‌ محرّم، مصیبت، مثل ولایت بر قلب دوستان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نازل می‌شود. این ناراحتی به تمام ائمه (علیهم‌السلام) به عرشیان، آسمان، ملائکه، بهشت و فردوس و جهنّم نازل می‌شود. توجّه کنید که به شما هم نازل بشود؛ آن‌وقت لکّه‌ اشکی بریزید، هر گناهی داشته‌ باشید، آمرزیده می‌شوید؛ اما به دشمنان زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) و اهل‌ تسنّن نازل نمی‌شود. اگر خنده و شوخی بی‌امر کردید، آن نازل نشده. مؤمن باید قلبش ناراحت و مریض باشد؛ تا وقتی‌که امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) بیاید و قلبش را با احقاق حقّ شفا بدهد. والله، بالله، آن مصیبت خودِ قرآن است که به قلب شما نازل می‌شود. «أنا قرآن‌النّاطق» الآن محرّم است، یک گوشه‌ای بروید! اشکی برای امام‌ حسین (علیه‌السلام) بریزید! آن «ذبح‌ العظیم» می‌شود. اصلاً تو خودت روضه هستی، بنشین و با امام‌ حسین (علیه‌السلام) حرف بزن! من عاشورا به بیابان می‌رفتم، جایی‌که کسی نبود، می‌نشستم و با امام‌حسین (علیه‌السلام) حرف می‌زدم و گریه می‌کردم، حالی داشتم. به شما می‌گوید: بُکاء داشته‌باش! گوشه‌ای بنشین و ناراحت باش! این دهه را فرق بگذار؛ تا حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) برایت فرق بگذارد و تو را با غمش که غم امام‌ حسین (علیه‌السلام) است شریک کند. زینب اسیر است، گریه می‌کند، به‌ حساب زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) بگذار! بگو: زهراجان! بچّه‌هایت در بیابان هستند، گریان‌اند. ما این دهه، تلویزیون و ویدیو و ماهواره را کنار گذاشتیم. [۳]

رفقای‌ عزیز! هر عزا و غمی، مرگ هر عزیزی تمامی دارد، این‌ها عزاهای خلقی است که یک‌ سال یا دو سال یا سه‌ سال است. اما عزای امام‌ حسین (علیه‌السلام) خلقتی است که در قلب پیرزن‌ها و پیرمردها و بچّه‌ها می‌جوشد و تمامی ندارد. مثل ولایت که در تمام خلقت قسمت‌بندی است، عزای امام‌ حسین (علیه‌السلام) هم به آسمان و زمین، ملائکه، عرش و فرش، جنّ و انس داده شده‌ است. [۴] عزاداری یعنی این‌که عزا داشته‌ باشید که ائمه (علیهم‌السلام) را نمی‌شناسید. روضه یعنی تمام روزنه‌هایی که به دین شما حمله می‌کند، از خیال و منیّت، حسادت و بخل، کینه و طمع و دروغ، به‌ خصوص نگاه بد و دنبال خلق‌ رفتن را کور کنید؛ باید مواظب این روزنه‌ها باشید. [۵]

عاشورا بوده. این عاشورا که جلو می‌آید برای من و شماست که پولی بدهیم تا آمرزیده‌ شویم. از زمان آدم هم نقل بوده، عاشورا نجات من و شماست. عاشورا که تمام نشده، شما تمام شدید که کمک به کسی نکردید، دل کسی را خوش نکردید. این حرف‌ها را بایگانی نکنید، هر دفعه این پرونده‌ها را جلو بیاورید. یک‌ وقت امام‌ حسین (علیه‌السلام) و اسیری حضرت‌ زینب (علیهاالسلام)، یک‌ وقت آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) و حضرت‌ قاسم، آقا علی‌اکبر و آقا علی‌اصغر، سکینه و رقیّه؛ ببین تمام این‌ها فدای ولایت شدند. این دهه با این‌ها بیتوته داشته‌ باشید. یک‌ وقتی برای خودتان داشته‌ باشید که با این‌ها حرف بزنید! نتیجه بیتوته رشد ولایت، رشد امام‌شناسی، رشد متقی‌شناسی، رشد علی‌خواهی و افشای علی (علیه‌السلام) است.

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


فرمایش منتخب: حر

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است، حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۶]

حالا آقا امام‌ حسین (علیه‌السلام) از مکّه آمده و به کربلا رسیده، یک‌ وقت دید که کار انگار عوضی شده. یک‌ روایت داریم، حضرت‌ زینب (علیهاالسلام) و امّ‌کلثوم و این‌هایی که همراه امام بودند، گفتند که مردم به استقبال ما آمدند؛ چون این‌ها که امام نبودند، خیال کردند جمعیّت به استقبال‌شان آمده؛ هزار نفر با سرلشکری حُرّ به کربلا آمده‌ بودند. حُرّ با هزار سوار جلوی امام آمد، امام فرمود: چه شده؟ خودتان مرا دعوت کردید. من، یک‌ بار نامه دارم. همین‌طور فرمود: شما نایبم مسلم‌بن‌عقیل را که نپذیرفتید، حالا خودم آمدم، شما به‌ من چه می‌گویید؟ اگر مرا نمی‌خواهید، برمی‌گردم. حُرّ گفت: نامه‌هایت را ببین! من که نامه به تو ننوشتم. امام فرمود: خب، بگذار ما برمی‌گردیم. گفت: نه! باید از امیر اجازه بگیرم. من از این حرف آقا حُرّ خیلی ناراحت بودم. وقتی به کربلا رفتم، تا شب هشتم، نرفتم حُرّ را زیارت کنم. (ببینید این‌ها چقدر آقا هستند! چقدر بزرگ‌وارند! چقدر به ما عنایت دارند! یک‌ قدری این‌ها را بدانیم و بعد حسین (علیه‌السلام) بگوییم.) تا این‌که شب هشتم خواب دیدم به نجف رفتم. تا پایم را در ضریح گذاشتم، دیدم آقا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به‌ من گفت: حسین! چرا نمی‌روی نایب ما حُرّ را زیارت کنی؟ فقط گفتم: چشم آقا! چشم آقا و بیدار شدم. فردای آن‌روز، پابرهنه شدم. حالا کفش‌هایم را گردنم انداختم، وقتی سر قبر حُرّ رسیدم، گفتم: تو نیم‌ ساعت جانت را فدای امام‌ زمان خودت کردی، نایب این‌ها شدی. آقاجان! از تو خواهش می‌کنم، تو پیش امام‌ حسین (علیه‌السلام) خیلی آبرو داری، قسمش دادم و گفتم: از امام‌ حسین (علیه‌السلام) بخواه همین‌طور که تو یاور امامت شدی، من هم یاور امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) بشوم. ببین حُرّ با معرفت رفت. اگر اوّل آمد جلوی امام را گرفت، یک‌ وقت فهمید که اشتباه کرده. خدا کند ما هم بفهمیم که اشتباه کردیم. اگر ما واقع، خدمت امام برسیم و بگوییم اشتباه کردیم، این‌جوری ما را می‌پذیرد. ما اشتباه‌مان را نمی‌گوییم، ما هنوز نمی‌فهمیم که اشتباه کردیم.

حالا آقا امام‌ حسین (علیه‌السلام) به کربلا تشریف آورده، حُرّ نمی‌گذارد برود. خلاصه، همین‌طور لشکر افزوده شد. یزیدبن‌معاویه با ابن‌زیاد، یک کمیسیون کردند، یک مشورت کردند. گفتند: تا چنگالت به حسین گیر کرده، رهایش نکن! یا از او بیعت می‌گیریم یا این‌که او را می‌کُشیم. تصمیم گرفتند که آقا امام‌ حسین (علیه‌السلام) را بکُشند. ببین چقدر حضرت‌ زینب (علیهاالسلام) شجاع است! در مجلس یزید گفت: یزید! این‌هایی که دور تو هستند، همه آن‌ها حرام‌زاده‌اند؛ اما آن‌هایی که دور فرعون بودند، حرام‌زاده نبودند؛ درصورتی‌که فرعون می‌گفت من خدا هستم؛ اما تو می‌گویی من خلیفه مسلمین هستم؛ چون‌که وقتی فرعون با آن‌ها مشورت کرد، دور و بریهایش گفتند با موسی حرف بزن و مجادله کن؛ اما این دور و بریهای تو گفتند حسین را بکش! حرام‌زاده کسی است که امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را دوست ندارد.

وقتی حُرّ گفت: نه! صبر کن که از امیر اجازه بیاید. امام‌ حسین (علیه‌السلام) گفت: مادرت به عزایت بنشیند! حُرّ گفت: چون‌که مادرت زهراست، من جوابت را نمی‌دهم؛ این‌ است که می‌گوییم ولایت در او بوده؛ یعنی حیا دارد، می‌فهمد که حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) این‌قدر خوب است! حیا یعنی ولایت، حالا امام‌ حسین (علیه‌السلام) حُرّ را نجاتش می‌دهد. اصلاً حُرّ باور نمی‌کرد که امام‌ حسین (علیه‌السلام) را بکشند. آمد و به ابن‌سعد گفت: آخَر مردک! تو پیش‌نماز هستی، این چه‌ کاری است که می‌خواهی بکنی؟! راست‌ راستی می‌خواهی حسین را بکشی؟! گفت: فردا این‌کار را می‌کنم. تا ابن‌سعد این‌ را گفت، حُرّ بساطش را جمع کرد و گفت: بروم اسبم را آب بدهم و با بچّه‌هایش به طرف امام‌ حسین (علیه‌السلام) رفت. [۷]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

دیگر ببینید

حر 2

حر 3

ارجاعات


فرمایش منتخب: حضرت رقیه 2

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۸]

خدا لعنت کند کسی‌که می‌گوید رقیّه (علیهاالسلام) دختر امام حسین (علیه‌السلام) نیست. حضرت رقیّه (علیهاالسلام) این‌قدر پدر، پدر کرد تا جان داد. این فرزند امام‌ حسین (علیه‌السلام) نیست؟ تُف بر تو! جگر مرا آتش می‌زنید! اگر تمام دنیا را به ‌من بدهند می‌سوزم؛ این آتش شعله‌ور هست تا امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) بیاید. [۹]

ما یک وعّاظ داریم تشخّصی است، یک وعّاظ داریم تجدّدی است. آن وعّاظ تشخّصی می‌گوید قال الصّادق و قال الباقر، تشخّصی آن عالِمی است که هیچ کم و زیاد حرف نمی‌زند؛ اما واعظ تجدّدی می‌گوید: رقیّه (علیهاالسلام) دختر امام‌ حسین (علیه‌السلام) نیست! پس دختر امام ‌حسین (علیه‌السلام) کیست؟ تجدّدی! آخر تو به این ‌کارها چه ‌کار داری؟ تو تشخّصی نیستی، اصلاً ای واعظ! به‌ دینم، اهل‌بیت در قلب تو نفوذ نکرده ‌است. کجایی؟! عزیز من! فکری به حال خودت بکن! این دختر امام‌ حسین (علیه‌السلام) نیست که در خرابه می‌گفت بابا! چه‌ کسی رگ‌های بدنت را جدا کرد؟! چه کسی مرا به این یتیمی دچار کرد؟!

آخر، به تو چه ربطی دارد که دختر امام‌ حسین (علیه‌السلام) هست یا نیست؟! تو مثلاً چه کاره‌ای؟ آقای واعظ! تو به‌ غیر از منکر شدن کار دیگری از دستت بر نمی‌آید. تو فقط می‌توانی منکر بشوی؛ نه گریه برای حضرت رقیّه (علیهاالسلام) بکنی و نه برای یتیمی‌اش گریه کنی. هیچ گریه‌ای که نمی‌کنی، می‌گویی اصلاً دختر امام ‌حسین (علیه‌السلام) نبوده ‌است! مردم بیچاره هم دنبال تو را گرفتند. تو بیچاره هستی و آن‌ها از تو بیچاره‌تر که تو را می‌خواهند.

عزیزان من! فکر کنید کجا می‌روید؟ برو کنار! جانم! این دنیا همه‌اش از همین حرف‌هاست. منکر، خیلی هست؛ ولی مخلص نیست. بیشتر مردم منکرند، می‌خواهند خوش باشند؛ اما به تمام آیات قرآن و به خود امام‌ زمان که به‌ قدر تمام خلقت است، گفت: مردم اهل ‌دنیا شدند، به ‌دنیا نمی‌رسند. حسین! مردم مسموم شدند. مسموم است؛ یعنی دائم می‌سوزد. چرا؟ علی (علیه‌السلام) ندارد، حسین (علیه‌السلام) ندارد، امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) ندارد، تجدّد دارد! این آدم تجدّدی است. [۱۰]

حالا اگر می‌خواهیم ببینیم چقدر خدا به ‌فکر آینده ولایت است، وقتی آن‌جا امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) می‌آیند، زمین را کنار می‌زنند، می‌بینند نوشته: این قبری است که نوح پیامبر آن ‌را از برای وصیّ پیامبر آخرالزّمان ساخته‌ است. خدا حامی ولایت است. رفقای‌ عزیز! بیایید کاری بکنید که خدا به فکرتان باشد. مگر آن سردابه‌ای که در کربلاست، اصلاً کسی جرأت نمی‌کرد بیاید شهدای کربلا را خاک کند؟! چه ‌کسی سردابه را ساخت که تمام شهدا در آن سردابه‌اند؟ این خاک کربلا از علیین است، علیین دارد می‌سازد.

مگر نگفتم که این‌ها همه‌اش عبرت است که بدانید خدا چه کسانی را می‌خواهد؟ مگر این رقیّه‌ عزیز (علیهاالسلام) نیست که وقتی اهل‌‎بیت در آن خرابه بودند و زینب (علیه‌السلام) می‌خواهد رقیّه (علیهاالسلام) را در ظاهر دفن کند، می‌بیند چه سردابه‌ای است؟ چه‌ کسی آن سردابه را ساخته؟ پیش‌ پیش همین‌جور که خدا رزق ما را معلوم ‌کرده، احترام آن‌ها را هم معلوم‌ کرده، مبادا به آن‌ها بی‌احترامی بشود. [۱۱]

خاک کوچک‌تر از آن است که به جسم شیعه واقعی جسارت کند و او را جزء خودش بکند؛ او خاک را جزء خودش می‌کند. ما هنوز به شناخت شیعه واقعی نرسیدیم! خاک به شیعه واقعی جسارت نمی‌کند. [۱۲] یک‌ چیزهایی است که در دنیا می‌شود. مگر خدا بلد نیست که قبر رقیّه را خشک کند؟! حالا یک‌ نفر خواب رقیّه (علیهاالسلام) را می‌بیند که می‌گوید قبر من را آب گرفته‌ است. آمدند در سرداب را باز کردند. دیدند آب گرفته ‌است.

یک‌ نفر بود، به مدّت یک شبانه‌روز، عزیز امام ‌حسین (علیه‌السلام) را روی دستش گرفت؛ تا آب‌ها را خشک کردند. قسم می‌خورد، می‌گفت: رقیّه (علیهاالسلام)، کفن نداشت. آن عبایش کفن بود. عبا به دور خودش بود، عبا هیچ آسیب ندیده بود. انگار این بی‌بی، زیر این عبا تازه تازه است. چرا؟ او به خاک افضل است. آن خاک به امرش است؛ نه این‌که خاک او را نابود کند. خاک کسانی را نابود می‌کند که خیلی ولایت‌شان کامل نیست. این‌ها را خدا همچین کرده که ما یک‌ مقدار این‌ها را بهتر بشناسیم. [۱۳]

عزیزان من! فدایتان بشوم! قربان‌تان بروم! این قلدری‌ها تمام می‌شود. شما حسابش را بکن! یک دختر، حضرت ‌رقیّه (علیهاالسلام) در صورتی‌که به‌ قول بعضی‌ها صغیر بوده، قبرش در شام است و یک دنیایی را تکان داده ‌است، یزید کجاست؟! قلدرها کجا هستند؟! من تقاضایم این‌ است: طرف‌دار قلدر نباشید! هر کاری که بی‌اجازه ولایت است، هر کاری که به امر ولایت نیست، هر کسی آن‌ کار را کرد، قلدری است؛ هر کسی کرد، قلدری است، باید با اجازه ولایت باشد. چرا؟ این نیروی تو باید امر ولایت را اطاعت کند، جان تو باید امر ولایت را اطاعت کند، تو چیزی نداری؛ اگر امر را اطاعت نکنی، قلدر هستی! [۱۴]

اگر شما یک سرمایه ولایت از حضرت زینب (علیهاالسلام) گرفتی، یا از حضرت رقیّه (علیهاالسلام) گرفتی، یک عمر در این دنیا و آن دنیا سرمایه به‌ هم زدی. بیایید سرمایه به‌ هم بزنیم! دنیا همه‌اش گندیده است. من برای شما مثال زدم. یک ران گوشت بگیر! چند وقت گوشه‌ای بگذار! ببین بویش همه‌جا را برمی‌دارد یا نه؟ دنیا یعنی این؛ اما من می‌گویم محبّت شما باید پیش حضرت ‌زینب و رقیه (علیهماالسلام) باشد، از آن قطع نشود، اتّصال به ولایت باشد. حرف من این‌است. [۱۵]

خدایا! به‌ حق رقیّه‌ عزیز، تو را قسم می‌دهم، خدایا! زندانی‌های بی‌گناه ما را نجات‌شان بده!

خدایا! زنان حضّار این مجلس را عضو رقیّه (علیهاالسلام) قرار بده!

خدایا! به‌ حق این‌ طفل عزیز، تو را قسم می‌دهم، بچّه‌های حضّار این مجلس را به آن‌ها ببخش! کسالت دارند رفعش بشود. [۱۶]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

دیگر ببینید

حضرت رقیه

ارجاعات


بیتوته و نجوا با ولایت


اخلاق در خانواده


نگاه


کتابها

تمام کتابها


سخنرانی‌ها

تمام سخنرانی‌ها

  1. شناخت امام‌حسین و محرم 74 (اول نوار و دقیقه 3 و دقیقه 12 و دقیقه 62) و عاشورای 88؛ ارتباط (دقیقه24)
  2. شناخت امام‌حسین و محرم 74
  3. کتاب حر
  4. عاشورای 88؛ ارتباط
  5. کتاب جامع ولایت
  6. حرکت امام‌حسین از مدینه به مکه 84 (دقیقه 31) و حرکت امام‌حسین 83 (دقیقه 27)
  7. شناخت امام‌حسین و محرم 74 و حرکت امام‌حسین از مدینه به مکه 84 و حرکت امام‌حسین 83
  8. وعّاظ (دقیقه ۳ و ۹ و ۱۲) و پرچم امر، پرچم من ۷۸ (دقیقه ۳۱)
  9. افشای احکام
  10. وعّاظ
  11. پرچم امر، پرچم من 78
  12. عدالت 85
  13. حضرت یوسف 89
  14. شب اربعین 80
  15. درباره حضرت زینب (پیرامون حضرت زینب) 75
  16. تذکّر جلسه 83
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه