صفحهٔ اصلی
فرمایش منتخب: داستان متقی
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
رفقای عزیز! میخواهم داستانم را برای شما بگویم. من حساب کردم که روزی شخصی پیش پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) آمد و گفت: یا محمّد! من از طرف قومم آمدهام؛ یک کلام مختصری به ما بگو تا هدایت شویم. حضرت فرمود: یک «لا إله إلّا الله» بگویی، هدایت هستی! این مرد بیرون آمد و خوشحال بود، در راه به عمر برخورد؛ تا به او گفت، عمر توی گوشش زد. این مرد هم با گریه خدمت رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) رفت و گفت: عمر مرا زده، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به عمر گفت: مگر این مرد به تو نگفت که من این کلام را به او گفتهام؟ عمر گفت: آقاجان من! به یک کلامی که «لا إله إلّا الله» بگوید، دیگر به احکام عمل نمیکند! پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفت: اگر این را بگوید و یقین کند، رستگار است.
من فهمیدم که دنبال هیچکسی نباید رفت، باید دنبال خدا و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بروم، یقین کردم که یک «لا إله إلّا الله» بگویم؛ یعنی به غیر از خدا مؤثّری نیست. تمام خلقت، تمام عالَم، کوچک و بزرگ را احترام میکنم؛ اما هیچکسی را مؤثّر ندانستم و نمیدانم. «لا مؤثّر فی الوجود إلّا الله» خدا مؤثّر است، علی (علیهالسلام) مؤثّر است، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مؤثّر است، امام زمان (عجلاللهفرجه) مؤثّر است. کجا دنبال خلق میروید؟! از آن طرف هم خدا میگوید: هدایت با من است، یقین کردم که از هیچ خلقی، هدایت نخواهم. خلق میتواند ما را نصیحت کند، نه اینکه هدایت کند. نصیحتش را باید احترام کرد؛ اما مطابق حدیث و روایت باشد، مطابق آیه قرآن باشد.
عزیزان من! باید امروز در سنگر ولایت باشیم نه در سنگر خلق. سرتان را تکان دهید تیر میخورید. شیطان آن تیر را به شما میزند. به اینجا رسیدم که باید گناه نکنم، گناه ما را از ولایت جدا میکند. تصمیم گرفتم که گناه نکنم؛ حالا حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) میرفتم و میگفتم: ای دختر حجّت خدا! ما در خانه تو هستیم، اگر کسی در خانهام بیاید و به من پناه آورد، حفظش میکنم، مرا حفظ کن! من به تو پناه آوردهام. بیبیجان! زشت است که در خانهات باشم و مجازاتم کنی، کمکم کن گناه نکنم و خدا نگهم دارد! ما به خودیخود نمیتوانیم گناه نکنیم، باید کمک بخواهیم، تا دست و قلبمان را بگیرد، آن توجّه به ما بشود و گناه نکنیم.
یقین کردم خدا خلقت را که خلق کرده، گفته: ««ألا لَهُ الخَلقُ و الأمر»»[۲]: من خلق کردم و امر روی آن گذاشتم. دیدم که با امر خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآله) به جایی میرسم، امر خلق را در هر پُست و مقامی که بود، رها کردم. بعد یقین کردم که خدای تبارک و تعالی بهشت و جهنّمی دارد، ما را از برای اینجا خلق نکرده، ما را در دنیا آورده تا امتحان کند و هر کسی از گناه سرپیچی کند، تأییدش میکند و به او نمره میدهد. مواظب نمره خدا و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بودم. مگر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نمیفرماید که من صفات الله را پاسخ میدهم؟ من توی صفات امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و امام زمان (عجلاللهفرجه) بودم. وقتی یقین کردی بهشت و جهنّمی هست، خدا بهشت و جهنّم و جنّات را نشانت میدهد. همه اینها را یقین کردم؛ اما خدا گفت بهشت مهمانخانه است، باید کارت علی (علیهالسلام) داشته باشی، کارت امر داشته باشی. خواب دیدم: جای خیلی بزرگی بود که همه ائمه طاهرین (علیهمالسلام) آنجا بودند، وقتی وارد شدم، به من گفت: آقا! کجا میروی؟ کارت میخواهد. گفتم: این کارت علی (علیهالسلام) است، گفت: بیا برو بالا! به وجود امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) راست میگویم، ببین دارم قسم میخورم، من نمیخواهم برتری به شما داشته باشم، اینقدر شما را دوست دارم و در مقابلتان تواضع میکنم. اگر این حرفها را دارم میزنم، میخواهم بیدار شوید. تواضع یک حرفی است، بیداری حرف دیگری است.
با یقین درِ خانه امام زمان (عجلاللهفرجه) و حضرت زهرا (علیهاالسلام) را میزنم. اگر به غیر از راه امام زمان (عجلاللهفرجه) و ولایت، راه دیگری پیدا نکنید، راهتان میدهد؛ اما باید تمام راهها در نزدتان مسدود باشد. در قیامت از شما کارت میخواهد، با خود چه میبرید؟ کارت تلویزیون و ویدیو، کارت هوا و هوس، کارت دنیا، کارت خیانت و جنایت؟! کارت علی (علیهالسلام) از من میخواهد، میگوید همه اینها را دور بریز! خدا میداند این کارت علی (علیهالسلام) چقدر قیمت دارد! از کجا کارت بگیریم؟ امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را اطاعت کنید! مگر سلمان و اباذر و میثم و مقداد و اویس کارت نداشتند؟ اصلاً ما در این فکرها نیستیم! کارت علی (علیهالسلام) یعنی چه؟ انشای ولایتم این است که خدا و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) ایمان شما را امضا کرده که در بین مردم سرافراز باشید. شما را در بین مردم افشا میکند که کارتِ علی (علیهالسلام) کارساز است! اگر آن را داشته باشید، حیوانات و درندهها، تا حتّی آتش جهنّم به امر شما میشود.
من باور کردم که این بهشت و جنّاتِ با عظمت، مقصد خدا نیست، نعمت خداست؛ همه اینها را برای انسان کامل خلق کرده. حالا چطور کامل شویم؟ با ولایت و توحید کامل میشویم. حساب کردم که خلق، دنیا، پول، عشق و علاقه بیخودی، تلویزیون و ویدیو باعث میشود که انسان سقوط کند؛ والله، به قلّه ولایت نمیرسد. تمام اینها را پاک کردم، تا به قلّه ولایت رسیدم. تمام اینها مشابه است و به خدا احتیاج دارد، بهشت یک دعوتخانه است. والله، بالله، بهدینم، اگر کسی آرزوی بهشت کند، به این عنوان که حوریه به او بدهند و خوش باشد، به ولایت توهین کرده؛ یعنی ولایت را نشناخته است. شناخت ولایت این است: ما بهشت برویم که زیر سایه ائمه (علیهمالسلام) باشیم. اصلاً بهشت و فردوسِ بیعلی (علیهالسلام) زشت است؛ من زشتیاش را دارم میبینم. چرا؟ بهشت و جنّات به نور درخت طوبی خلق شدهاند؛ یعنی ولایت مافوق اینهاست. مافوق ولایت، فقط خداست؛ چون خدا یک مقصد دارد، مقصدش امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) است.
اگر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در قلبتان جلوه کند، تمام اینها، تا حتّی بهشتش ظلمت است، نه این ظلمتی که من و شما حساب کردیم، در مقابلِ اصل ولایت، ظلمت است؛ یعنی اگر واقعاً ولایت را بخواهی، باید او بهشت و جنّات را به تو عطا کند. این خلقت را که میبینید، خدا از همه خلقتش یک نتیجه دارد و آن «علی بن أبیطالب» (علیهالسلام) است. به روح تمام انبیاء، دارم میبینم و این حرف را میزنم؛ هر خلقی، هر خلقتی را که دیدم، علی (علیهالسلام) در آن است؛ یعنی ای عالم! ای اهل دنیا! ای اهل تسنّن! ای اهل کتاب! ای کسانیکه بعد از رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را تنها گذاشتید! ای خلفاء! ای نوح! ای سلیمان! ای ابراهیم که در آخرالزّمان تو را حجّت خدا خواندند! ای جبرائیل که تا «قاب قوسین أو أدنی»[۳] بیشتر نتوانستی بروی! ای مکّه! ای عرش! ای جنّ! ای إنس! بدانید و آگاه باشید که خدا در تمام خلقتش یک نتیجه دارد و آنهم «علی بن أبیطالب» (علیهالسلام) است.
من ولایت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را هنوز حرفش را نزدهام، ما داریم تمرین ولایت میکنیم، آن مقداری را برای شما میگویم که علی (علیهالسلام) را با خلق فرق بگذارید و دنبال خلق نروید و بهشت بروید! بیشتر از آن نمیتوانم بگویم؛ چون کشش ندارید. توان دارم و بیتوانم؛ کسی را سراغ ندارم که توانش را صرف مقصدم؛ یعنی ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کند. فقط از شما میخواهم از من بپذیرید که امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است و فاطمه زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. نه که امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را با ممکنات بتوان مقایسه کرد، علی (علیهالسلام) مافوق تمام خلقت است. امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) موجود نیست، وجود است. «بِوُجودِهِ وُجود»، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) وجود خلقکُن است. علی (علیهالسلام) مانند ندارد، آنچه خدا خلقت دارد، مثل علی (علیهالسلام) نیست. تمام کُون و مکان خدا، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) است؛ یعنی آنچه هست خلق است؛ اما علی (علیهالسلام) خلق نیست. [۴]
یا علی
ارجاعات
فرمایش منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 13
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۵]
خدا در قرآن میفرماید: «وَ اللهُ یهدی من یشاء إلی صراطٍ مستقیم»[۶] هر کسیکه بخواهد، خدا او را هدایت میکند. اگر ما بخواهیم هدایت شویم، راهش این است: پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: انجام واجبات، ترک محرّمات، انتظار الفرج، به خیر و شرّ مردم کاری نداشته باش، کناری برو و تفکّر کن. بگو: خدایا! من نمیدانم! آنوقت خدا کمکت میکند؛ چون خدا که دروغ نمیگوید، فرمود: اگر بخواهی، هدایتت میکنم. وقتی خدا بخواهد شما را هدایت کند، در پناه خودش راهتان میدهد، دیگر شیطان سگ کیست که به شما کار داشته باشد؟ این یعنی نجوا با خدا، اینکه از خدا بخواهی هدایت شوی، مثل این است که شما گرسنه هستی، نان میخواهی؛ هیچ چیز به غیر از نان، شما را شاد نمیکند. هدایت هم همینطور است، باید از خدا بخواهی تا شما را هدایت کند.
وقتی هدایت خواستی، خدا شادت میکند؛ نه اینکه این طرف و آن طرف بزنی! این درست نیست، این خواستن خدا نیست. دسترنجی که از ما صادر میشود را باید از خدا بدانیم و بگوییم که او این کار را کمک کرد. من والله، شبها میگویم: خدایا! اگر بهشت بروم تو کردی، تو این حرفها را یاد من دادی، نماز شب را تو یاد من دادی، بیتوته شب را تو یاد من دادی، کمک به فقرا را تو یاد من دادی، پس اگر بهشت بروم تو کردی. [۷]
آقا امام رضا (علیهالسلام) در عرش خداست؛ پس شما مشهد میروی، چه کار میکنی؟ نجوا میکنی. حالا که نجوا کردی، میگوید: اینقدر هم ثواب به تو میدهم؛ اما به چه کسی ثواب میدهد؟ به آن کسیکه با علی بن موسی الرّضا نجوا کرد، نه با کس دیگر. اگر با کس دیگری نجوا بکنی، با شیطان کردهای؛ امر شیطان را اطاعت کردی.
ای جوانان عزیز! فدایتان بشوم، تو داری درس میخوانی، با کتابت نجوا میکنی، رُمّان میخوانی، داری خواست شیطان را به جا میآوری، چشم تو دارد نجوا میکند. عزیزان من! نجوا خیلی بالاست، این چشم شما با چه کسی دارد نجوا میکند؟ چرا میگوید اگر قرآن خواندی، خدا ثواب به تو میدهد، نگاه به قرآن کردی، ثواب به تو میدهد؛ چون با قرآن داری نجوا میکنی، به خانه خدا نگاه کنی. مگر تو عبادت میکنی؟ داری نجوا میکنی. به صورت پدر و مادرت نگاه میکنی، داری نجوا میکنی. نجوا توأم با امر است. امر را اطاعت میکنی که نجوا میکنی. آنجا هم امر شیطان را اطاعت میکنی. نجوایِ چه میکنی؟ نجوای گناه میکنی. [۸]
خدایا! ما از آنهایی نباشیم که به علّت عدم شناخت و معرفت نسبت به حقّ حضرت معصومه (علیهاالسلام) زیارت میکنند قبر ایشان را، ولی اطاعت نمیکنند امر ایشان را. خدایا! زکریّا بن آدم، که از شیعیان خاصّ امام هشتم در قم بود، با مشاهده خدعه و نیرنگ یکنفر با یک حیوان، قصد ترک این شهر را میکند؛ اما به سفارش امام رضا (علیهالسلام) که به او میفرماید: زکریّا! بمان! قم به واسطه تو محفوظ است؛ در قم میماند.
خدایا! ما را یاری کن تا مرتکب گناهی نشویم که باعث رنجش خاطر شیعیان واقعی در این شهر گردد.
خدایا! ما از آنها نباشیم که عمری در این شهر زندگی کرده باشیم، ولی مشمول خطاب «إنّه لیس من أهلک»[۹] شویم.
خدایا! ما ساکنان حرم اهل بیت در حریم ناموس توییم. بر ما لازم است که حرمت ناموس دهر، حضرت معصومه (علیهاالسلام) را رعایت کنیم و در محضر ایشان گناه نکنیم. خدایا! کمکمان کن که در این شهر، مرتکب خلافی نشویم که قطعاً جرم آن در نزد تو سنگینتر از ارتکاب خلاف در شهرهای دیگر است. خدایا! موفّق به گناه نشویم.
باید مِهر دنیا نداشته باشید، وگرنه نجوایتان موقّت است و دنیا میبرد شما را. این حرفها همه درست است، باید یقین به این حرفها داشته باشید. باید اینقدر محبّت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) درونتان زیاد باشد که هیچ محبّت دیگری نباشد وگرنه تمام حرفها «هباءاً منثوراً»[۱۰] است؛ یعنی مثل ذرّات گرد و غبار در هواست، به دست نمیآید. [۱۱]
یا علی
ارجاعات
اخلاق در خانواده 13
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۲]
ای دختر عزیز! چرا حرف مادرت را نمیشنوی؟! چرا حرف پدرت را نمیشنوی؟! نگاه به درست نکن! بیا خودت را خدشهدار نکن! همینطور که آن خانمی که شوهر دارد، عکسبرداری از همسرش میکند، همسرش هم از آن خانم عکسبرداری میکند؛ کسانیکه پسر دارند، از تو عکسبرداری میکنند. چطور عکسبرداری میکنند؟ مادرش در مجلس است، به تو برخورد پیدا کرده، میگوید: فلانی یک دختر دارد، قدری حیائش کم است، دیدم به مادرش برگشت، دیدم پایش را جلوی مادرش دراز کرده بود، دیدم به حرف پدر و مادرش نیست! تو خودت را ارزان میکنی! نگاه به قدرت خودت نکن! جسارت میشود اگر هم یک پسری بیاید و با تو ازدواج کند، به واسطه جمالت است؛ نه به واسطه کمالت. یک قدری که گذشت رهایت میکند، طلاقت میدهد، جمالت را میگیرد نه کمالت را.
دختر عزیز! بیا کمال پیدا کن! بیا به حرف مادرت برو! اگر گفت خانه همسایه نرو! به حرفش گوش بده! اگر گفت زود بیا! به حرفش گوش بده! اگر گفت در خیابان میروی نخند! به حرفش گوش بده! اگر لباسی شایسته تو نیست، مثل این لباسها که الآن در آمده، برایت نخرید، ممنونش هم باش! دختر باکره آن یک حرفی است، تو باید آبرویت هم باکره باشد، هیکلت باکره باشد. [۱۳]
ای دختر عزیز! باید قدردانی کنی، پدر داری که خوراک و پوشاک تو را تأمین میکند، تو را به مدرسه میبرد، سوار ماشینت میکند. اگر کفران کنی، خدا او را از تو میگیرد. وقتی گرفت، چه کار میکنی؟! بیا حرف بشنو! شکر پدرت را بکن! شکر نعمت همسرت را بکن! شکر نعمت برادرت را بکن! دارند تأمینت میکنند. چرا کفران میکنی؟! تو باید شب و روز شکر پدرت را بکنی، خدا هم نعمت برایت گذاشته، هم نوکر! این نوکرت است که میرود با زحمت و عرق جبین پیدا میکند. دختر خانم! باد به دماغت نَینداز! خدا او را معیّن کرده، چرا امر را اطاعت نمیکنی؟ چرا با امر داری مبارزه میکنی؟! بترس از خدا! اینجوری که نیست دنیا! آن پیرزن را ببین! الآن چه جور شده؟! او از تو ماهرُوتر بوده! حالا قدش خمیده شده! دندانش هم اینجوری شده! تو هم یک همچین روزگاری داری!
جوانان عزیز! شما پدر دارید که تأمینتان میکند تا بروید درس بخوانید، وقتتان را بیخودی تلف نکنید تا به جایی برسید. شکر کنید خدا را، امر را اطاعت کنید! خدا میداند چند نفر بودند، اینها موقع تعطیلی مدارس عمله بنّایی میرفتند، تا موقع درس خواندن دو سه شاهی پول داشته باشند. کجا تو میتوانی بروی عمله بنّایی کنی؟! تو الآن پدرت بالای سرت است، شکر این نعمت را بکن! چه کسی او را به تو داده؟! خدا داده، تشکّر از خدا بکن! شکر خدا را به جا بیاور! چرا طغیان میکنی؟! [۱۴]
جوان عزیز! نگو من زن نمیگیرم، یا اینکه در روایت میگوید بچّههای آخرالزّمان نمیدانم از مار بدترند، از سگ بدترند! تو نیستی، آن کسی است که دین ندارد، آن کسی است که این حرفها را میگوید و عمل نمیکند؛ شعار توی مردم میدهد. روایت داریم، حضرت میفرماید: ناقص است آن جوانی که زن ندارد؛ یا اینکه میفرماید: آدمِ با زن، نمازش هر رکعتش هفتاد رکعت است.
بعضی جوانها میگویند باید اینجور بشود تا من زن بگیرم! مگر تو خودت میخواهی این کار را بکنی؟! تو حساب کن که آقایت چه داشته؟! من چه داشتم؟! زن یک روزی دارد، اتّفاقاً روایتش را بگویم، قبول کنید. شخصی خدمت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) یا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) آمد، گفت: خواب دیدم که خانهام پنج تا ناودان دارد، از چهارتایش آب میآید، از یکی نمیآید. گفت: دختر شوهر دادی؟! گفت: بله! گفت: رفت آنجا. تو منّت سر دخترت نگذار، منّت سر پسرت نگذار، به واسطه او به تو میدهد. [۱۵]
یا علی
ارجاعات
نگاه 27
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۶]
خانم عزیز! کجا بلند میشوی میروی و خودت را نشان صد تا، دویست تا، پانصد تا، هزار تا نامحرم میدهی؟! پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: هر کجا زن و مرد قاطیاند، عذاب خدا دارد میریزد. [۱۷] در زیارت نگاه غیر امر کنی، صحیح نیست؛ چون نگاه به زن مردم کردن حرام است و زیارت تا حتّی زیارت امام حسین (علیهالسلام) مستحب است. [۱۸] مگر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیست که داد میکشد و میگوید: یا رجال! شنیدهام که در بازار کوفه، زنها با مردها به هم برمیخورید! ای بیغیرتها! لعنت خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآله) بر شما باد!
به وجود امام زمان، من راست میگویم، عمری حسین حسین میکردم، به یک جوری به کربلا رفتم؛ اغلب شما که مرا میشناسید، من همچین که پولدار نیستم، خود آقا امام حسین (علیهالسلام) درست کرد؛ من رفتم. حالا همه جانم فدای امام زمان (عجلاللهفرجه)! یک عمری امام زمان امام زمان میکردم، وقتی در سردابه امام زمان (عجلاللهفرجه) در سامرا رفتم، دیدم زن و مرد قاطیاند. اصلاً به سینههای دیوار سرداب امام زمان (عجلاللهفرجه) نگاه نکردم، بالا آمدم، این را اطاعت میگویند. من دلم نمیخواست نگاه کنم؟ اگر بگویم دلم نمیخواست، من دلم ندارد اصلاً! تمام آرزویم بود، اما تا دیدم که زن و مرد قاطی است، روایت داریم، حضرت میقرماید: جایی که زن و مرد قاطی است، عذاب خدا نازل میشود. خانم! بیا شطیطه بشو تا امام زمان (علیهالسلام) بیاید و به تو نماز بخواند. خانمی که تو امام زمان میگویی! آخر کجا بلند میشوی هر جایی میروی؟! چه کار میکنی؟! چرا از ولایت خارج میشوی؟! [۱۹]
بیا گُل بهشت بشو! بیا مریم بنت عمران تو را استقبال کند، خودت را بپوشان! از ولایت ساقط نشو! والله، امر شوهرت امر ولایت است، بیا امر شوهرت را اطاعت کن! [۲۰] این آقای سیستانی که الآن مرجع است، پدر عالمی داشت که نقل میکند: چهل هفته روز جمعه زیارت عاشورا خواند که خدمت امام زمان (عجلاللهفرجه) برسد. ایشان در کوچه راه میرفت، تاریک بود، دید خانهای است که انگار نور بالا میرود. آن خانه متعلّق به پیرزنی بود که نه شوهر و نه بچّه داشت! با اجازه داخل شد، دید آن زن دارد جان میدهد و امام زمان (عجلاللهفرجه) بالای سرش است، حضرت به ایشان رُو کرد و گفت: سیستانی! چهل هفته زیارت عاشورا خواندی که مرا ببینی؟! یک کاری بکن که من دیدنت بیایم! فرمود: این زن که من بالای سرش آمدهام، زمان پَهلَوی هفت سال از خانهاش بیرون نیامد که خودش را نشان نامحرم بدهد! حالا من نزدش آمدهام. [۲۱]
خانم! این صورت شما امانت است، تو خودت آیات هستی، باید آن را نشان شوهرت بدهی، نشان چه کسی میدهی؟! خدا لعنت کند آن کسیکه گفت رویت را نگیر! خانم! رویت امانت است، باید در اختیار همسرت بگذاری. [۲۲] تو دَیوث هستی که زنت را میگذاری در ادارهها کار کند. تف بر تو! پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: هر کسیکه حاضر شود نامحرم به ناموسش نگاه کند، دیوث امّت من است. (ناموس یکوقت زنت است، یکوقت خواهرت است). [۲۳]
رئیس بانک میگفت: یک نفر آمده و میگوید زنم بیاید اینجا توی حسابداری کار کند، درس حسابداری خوانده است. گفتم: آقا! ما نزدیک دویست نفر هستیم! گفت: چه کار کنم؟ میخواهم کمک خرجیام باشد! آیا این شخص «لا إله إلّا الله» گفته؟! [۲۴] یا فلان آقا رفته عمل اُمّداوود را به جا بیاورد، زن جوانش به نانوایی رفته تا یکنان بخرد! آقا! کجا عمل اُمّداوود به جا میآوری؟! بیا عمل خدا به جا بیاور! بیا عمل پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) به جا بیاور که میگوید اگر حاضر باشی به زنت نگاه کنند، دَیوث هستی! [۲۵]
فهرست فرمایشات منتخب یا علی
ارجاعات
- ↑ هدایت با خداست نه با خلق 81 (دقیقه 41 و 43 و 44 و 46 و 47 و 49 و 50 و 54)
- ↑ (سوره الأعراف، آیه ۵۴)
- ↑ (سوره النجم، آیه ۹)
- ↑ کتاب جامع ولایت و سخنرانی هدایت با خداست نه با خلق 81
- ↑ شناخت نجوا ۷۷ (دقیقه ۱۲)
- ↑ (سوره النور، آیه 46)
- ↑ کتاب نجوا
- ↑ شناخت نجوا 77
- ↑ (سوره هود، آیه 46)
- ↑ (سوره الفرقان، آیه ۲۳)
- ↑ کتاب نجوا با ولایت
- ↑ تمرین ولایت، تربیت ولایت (ولایت و خانواده) ۷۷ (دقیقه ۴۲) و سیر ماورایی ۸۱ (دقیقه ۱۳)
- ↑ تمرین ولایت، تربیت ولایت (ولایت و خانواده) 77
- ↑ عبادت 79
- ↑ سیر ماورائی 81
- ↑ نیمه شعبان ۸۷ (دقیقه ۱۰، ۱۵، ۱۷) و شناخت ولایت ۸۴ (دقیقه ۱۱)
- ↑ میلاد صاحب الزّمان 83
- ↑ تکلیف و بلوغ 80
- ↑ نیمهشعبان 75 و اشرفمخلوقات 75
- ↑ میلاد صاحب الزّمان 83
- ↑ امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیّت نمیریم
- ↑ رشد معرفت به ولایت است 83
- ↑ جامعه، غدیر 91
- ↑ حرکت امام رضا از مدینه به طوس 93
- ↑ شناخت ولایت 84