صفحهٔ اصلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
سطر ۱۰: سطر ۱۰:
 
</div>
 
</div>
 
-->
 
-->
{{فرمایش منتخب|امام زمان 2}}
+
{{فرمایش منتخب|امام زمان 3}}
 +
 
 +
{فرمایش منتخب|نیمه شعبان}}
  
  

نسخهٔ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۱

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً احد است، حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است

فرمایشات حاج‌حسین خوش‌لهجه راجع به ولایت

فرمایش منتخب: امام زمان 3

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

عزیز من! تو اگر ولایت را مواظبش بودی، ولایت حفظت می‌کند، ببین همین‌جور که تمام عالم به‌واسطه امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) سرِ جایش است، سبز و خرّم است، اگر تو هم می‌خواهی سبز و خرّم باشی، باید محبّت امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) داشته‌باشی. اتّصالت را نگذار شیطان قطع کند، تو باید صفات‌الله داشته‌باشی. صفات‌الله، صفات علی (علیه‌السلام) است. صفات‌الله، صفات امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) است. [۲]

خدا می‌داند هیچ‌کس نمی‌تواند آتش مرا خاموش کند، هیچ‌خلقی نمی‌تواند خاموش کند؛ مگر آقا امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) با آب حوض کوثر خاموش کند؛ بگوید: حسین‌جان! آمدم! به‌زهرا (علیهاالسلام) مادرم هم می‌گویم آمدم! به‌آن قلب تو هم می‌گویم آمدم! آن‌وقت آتش قلب مرا خاموش می‌کند. می‌سوزم! در زمان خلافت عمر یک بچّه‌ای روی پشت‌بام (ناودان) رفت و می‌خواست خودش را از آن بالا پرتاب کند، پیش عمر آمدند و گفتند: خلیفه! هر کاری می‌کنیم این بچّه پایین نمی‌آید. گفت: قدری آجیل و شکلات جلویش بریزید! این کار را کردند؛ اما فایده‌ای نداشت؛ دوباره که به‌او گفتند، گفت: پیش ابی‌الحسن ‌بروید و به‌او بگویید، حضرت فرمود: یک بچّه‌ای مثل خودش پیش او ببرید! یک بچّه‌ای مثل خودش آوردند، حالا وقتی پیش او رفت، قدری که با هم حرف زدند، آن بچّه از لب پشت‌بام کنار رفت. پرسیدند: علی‌جان! این دو بچّه به یکدیگر چه گفتند؟! گفت: بچه اوّل که روی پشت‌بام رفته‌بود، می‌گفت: زمانی‌که عمر خلیفه باشد، من دنیا را نمی‌خواهم، از این بالا خودم را پرت می‌کنم، جانم را می‌دهم به‌غصّه این‌که عمر خلیفه است!

آیا ما غصّه خوردیم که دارند دین‌مان را می‌برند؟! من به‌فدای آن بچّه بشوم که به او جواب داد و گفت: عزیز من! اشتباه می‌کنی! سایه امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بر سر ماست! ما هم باید بگوییم: آنچه را که بر سرِ ما می‌آید، سایه امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) بر سرمان است. قدردانی کنید! تو را به‌خود امام‌زمان قسم! از زیر سایه امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) نروید کنار! کجا می‌روید کنار؟! آن‌موقعی که امر آقا را اطاعت نکنید. بیایید عزیزان من! زیر سایه امر باشیم، والله! به‌دینم! امر شما را حفظ می‌کند نه دنیا، دنیا خودش پایه ندارد، تکذیب شده‌است! کجا می‌رویم توی دنیا؟! [۳]

این‌که می‌گوید امر را اطاعت کن! می‌خواهد اتّصال به‌امر باشی، می‌خواهد دستت به‌حبل‌المتین باشد، خدا می‌خواهد در قیامت شرمنده نباشی، می‌خواهد سرفراز باشی. چرا؟! امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید کاری نکنید که ما آن‌جا خجالت بکشیم که بگوییم این شیعه ماست، ما را شرمنده نکنید! ما سرفراز باشیم و بگوییم این شیعه ماست. یک قوم و خویشی داشته‌باشی اگر هروئینی و تریاکی باشد، نمی‌خواهی بگویی این قوم و خویش من است، امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) هم همین‌جور است، دلش می‌خواهد شیعه‌اش منظّم باشد، باعث افتخارش باشد. چشم‌چران نباشد، گناه نکند، معصیت نکند، دروغ نگوید، خدعه نکند، نزول نخورد، در مِلک غصبی نباشد، تمام این‌ها را مسئولیت برای خودش بداند. به‌نور یعنی امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) اتّصال باشد. عزیزان من! ما چه کار داریم می‌کنیم؟! [۴]

خدا إن‌شاء‌الله باطن امام‌زمان، شب تولّد آقا امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) به ما عیدی بدهد، عیدی ما محبّت پدرش و مادرش باشد، عیدی ما این‌است که دل ما را پاک‌سازی کن! اصلاً هیچ ذرّاتی به‌غیر محبّت خدا و شما در دل ما نباشد.

آقاجان! ما را قبول کن!

آقاجان! ما را تأیید کن!

آقاجان! ما توان نداریم، می‌خواهیم این کارها را بکنیم؛ اما شیطان برای ما مشکل به‌وجود می‌آورد.

آقاجان! ما را در صراط مستقیم راه بده! ما را در صراط مستقیم بیاور! [۵]

من دیشب در حیاط روی این چهارپایه نشستم، گفتم: خدایا! ما یک‌عیدی از تو می‌خواهیم، خودِ امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) را به‌ما بده! گفتم اگر خودش را به‌ما بدهی، همه‌چیز داده‌ای. خدا می‌داند، به‌امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) گفتم، چیزهایی که برای خودم می‌خواهم، برای رفقایم هم می‌خواهم، شاید آن‌ها به‌زبان‌شان جاری نشده، خودش را به‌ما بده! [۶]


فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

{فرمایش منتخب|نیمه شعبان}}


اخلاق در خانواده 14

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۷]

«إنّ أکرمکم عندالله أتقاکم»[۸] شما که می‌خواهی ازدواج کنی، به مادر عزیزت بگو: یک نفر که تقوا دارد، برای من بگیر! باید راجع به او و خانواده‌اش تحقیق کنی. مواظب باش که پدر زنت هروئینی و تریاکی نباشد، مگر نداری ننگ است؟! بی‌تقوایی ننگ است! بی‌ولایتی ننگ است! یکی از بنده‌زاده‌های ما می‌گفت: یکی از همسایه ما، مادرش خلاصه به خواستگاری دختری رفت. آن پسر گفت: مادر! این دختر پدر و مادرش خوب هستند، فقط این دختر زشت است. مادرش گفت: پس زشت‌ها را چه کسی بگیرد؟! گفت: همین زشت را برایم بگیر!

من به قربان این پسر بروم، به حضرت عباس خیر می‌بیند، خود حضرت زهرا (علیهاالسلام) تضمین کرده، تضمین دخترهای زشت را کرده. عزیز من! قربان‌تان بروم، فدایتان بشوم، ببین من چه می‌گویم؟ شما مقصدتان خدا باشد، زن که می‌خواهید بگیرید، باید بخواهید انسان‌سازی بکنید، اگر از انسان‌سازی تجاوز کنید، تجاوز به چه کردید؟ به تنظیم. [۹]

قبل از ازدواج تحقیق کنید! این بچّه خوب باشد، کارکُن باشد، باسواد باشد، با کمال باشد، انسان باشد، رفیق‌باز نباشد، تریاکی نباشد، دائی‌اش چه جور باشد؟ عمویش چه جور باشد؟ ریشه‌دار باشد، هفتاد، هشتاد، نود سال می‌خواهی با این شخص زندگی کنی. [۱۰]

زن خواستید بگیرید خانه مَهرش نکنید! اگر هر حرف مرا نشنیدید، این حرف را بشنوید! گرفتارتان می‌کند. الآن خانه مَهرش کرده، آمده به شوهرش می‌گوید: این خانه را می‌خری یا آن را بفروشم؟ می‌گوید: من پول ندارم! گذشت آن‌موقعی‌که خانه مَهر می‌کردند. آن‌موقع خانم‌ها خانه‌گی بودند، حالا بازاری شدند. این‌قدر پُررُو است! چقدر چیز برایش آوردی، حالا می‌رود مَهرش را اجرا می‌گذارد، خانه را اجرا می‌گذارد، پول را می‌گیرد، همه را توی بانک می‌گذارد، نزول می‌خورد، حالا می‌گوید خدا و رسول به تو لعنت می‌کند. خودش را جهنّمی می‌کند. این زن‌ها که این‌جوری‌اند، اهل جهنّمند. [۱۱]

خانم! از امر ولایت ساقط نشو! امر شوهرت والله، امر ولایت است، بیا امر شوهرت را اطاعت کن! این چه سنگ تفرقه‌ای است انداختی توی خودت که می‌گویی مَهرِ مرا بده؟! اگر خودت در اختیار ولایت بودی، خدا روزی‌ات را می‌دهد، شوهرت نوکر توست خانم عزیز! می‌رود با عرق جبین پیدا می‌کند، به تو می‌دهد؛ تو حافظ داری! شوهرت حافظت است! چرا این کار را می‌کنی؟! [۱۲]

جوان عزیز! اگر زن گرفتی، حالا مرد شدی؛ باید عین امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) خیال کنی اصلاً زن در عالم به غیر از خانمت نیست. تو خانم! هم خیال کنی که دیگر مردی در عالم به غیر از شوهرت نیست. [۹]

ای دختر عزیز! ای جوان عزیز! همسرت از تو عکس‌برداری می‌کند، می‌خواهد ببیند قابل هستی که هفتاد سال با تو زندگی کند. خانم! نگاه به دَرست نکن، اگر پیش پدر و مادرت، خودت را لوس می‌کنی، پیش همسر عزیزت لوس نکن! او دلش سرد می‌شود، الآن که به خانه می‌آید، بگو من دانشگاه بودم، فلانی درسش این‌طوری بود، به او حسرت بردم، کوشش می‌کنم من هم مثل او بشوم.

چرا این همه زن و شوهری‌ها به هم می‌خورد؟ تو زبانت جادوست! من هم به دخترها و هم به پسرها می‌گویم: بیایید امیدواری به هم بدهید! اگر شما الآن دلت یا سرت درد می‌کند یا این‌که سرگیجه داری، مبادا به شوهرت، به همسر عزیزت بگویی من می‌روم درس بخوانم، نمی‌توانم درس بخوانم، فکرم این‌جوری شده، او هم می‌گوید این ضعف اعصابی شده، این به درد من نمی‌خورد! [۱۳]

خانم عزیز! تو که مادرت را قبول نداری، این مادر دارد می‌گوید: دخترم به حرفم نیست! می‌گوید: من دیپلم دارم! خب این دیپلم را چه کسی به تو داده؟! مافوق دیپلم را چه کسی به تو داده؟! بیایید تفکّر داشته باشید، این خدیجه «سلام الله علیها» است هفتاد هزار مَلک به استقبالش می‌آید، مبارک باد به او می‌گویند! اما عایشه سی‌هزار حدیث از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حفظ است. چرا اهل آتش است؟ این سواد دارد، چرا اهل آتش است؟! پس سواد نجات‌دهنده بشر نیست، ولایت نجات‌دهنده بشر است. [۱۴]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


نگاه 28

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱۵]

ما باید ملّت از ابراهیم داشته ‌باشیم و غیرت‌مند باشیم. ابراهیم می‌خواهد زنش را از این شهر به یک ‌جای دیگر ببرد، او را در صندوقی می‌گذارد و یکی دو تا سوراخ هم به آن می‌کند که بتواند نَفَس بکشد. حالا وقتی لب گمرک می‌آید، به او می‌گوید: این چیست؟ ابراهیم می‌گوید: این قاچاق است، هر چه بگویید، من می‌دهم؛ اما دست به صندوق نزنید! ابراهیم پول‌دار بود، علم کیمیا داشت. خبر به مَلِک [پادشاه] دادند که یک ‌آدم فقیری آمده و نمی‌گذارد درِ صندوق را باز کنیم. گفت: او را با صندوقش، نزدم بیاورید! تا آورد و در صندوق را باز کرد، دید یک ‌زن سیاه سوخته‌است! (ناراحتیِ من این‌ است که ابراهیم با این زن، خانه خدا را ساخته، این‌قدر آفتاب به او خورده که دیگر سیاه‌ است.) می‌فهمید من چه می‌گویم؟!

حالا مَلِک به او گفت: فلان‌ فلان شده! می‌خواستی این زن را بکشی؟! تا این حاکم خیال خیانت کرد و رفت با او حرف بزند، لال شد. رفت به او دست بزند، روایت داریم، شاید آیه قرآن باشد؛ سه ‌دفعه دستش خشک شد. ای باغیرت! آیا تو ملّت از ابراهیم داری که زنت را همه‌ جا روانه می‌کنی؟! حالا خانم‌های شما که در خانه هستند و خودخواه نیستند، می‌خواهند خودشان را حفظ کنند، خدا آن‌ها را حفظ می‌کند. مگر کسی جرأت دارد به آن‌ها نگاه کند؟! والله! خشک می‌شود. [۱۶]

اگر شما رنگ خدا بگیرید، نقش ولایت و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را داشته باشید، نباید به زن مردم نگاه کنید. [۱۷] اگر نگاه به زن و بچّه مردم نکردید و چشم‌تان را حفظ کردید؛ حُبّ دارید؛ وگرنه خدای‌ نکرده بغض دارید. [۱۸] باید بدانید بچّه مردم، ناموس خداست؛ نه ناموس تو. بالاتر از ناموس توست؛ ناموس خداست. باید با ناموس خدا، رفتار خدایی بکنید، نه رفتار شهوتی. [۱۹]

شما ببین آقا امام‌ حسین (علیه‌السلام) چه کار می‌کند؟ تا آخرین نَفَس، نگاهش به خیمه‌ها و حرمش بود. تو هم باید این‌طور باشی! تمام هوا و هوست برود کنار! تمام توجّهت به ناموست باشد؛ ناموست هم تمام توجّهش به تو باشد. اگر امام حسین (علیه‌السلام) می‌گوید: قبر من در دل دوستانم است؛ یعنی این. حالا شما حسابش را بکن! امام حسین (علیه‌السلام) چه کار کرد؟ تا آخرین نَفَس نگاهش به خیام حرمش است، خدا حرمله را لعنت کند! آقا امام ‌حسین (علیه‌السلام) تیر سه شعبه به قلبش خورده‌، در ظاهر افتاده‌، ابن‌سعد می‌گوید: حسین «غیرة الله» است، اگر خدعه کرده، بروید رُو به خیمه‌هایش! امام ‌حسین (علیه‌السلام) سرِ پا با زانو بلند شد و ‌فرمود: «یا شیعیان أبوسفیان! دینُکم دینارُکم»: شما که دین‌تان را برای دینار دادید، آخر آن حَمیّت و غیرت‌تان کجا رفته؟! شما با من جنگ دارید، کجا رُو به حرم رسول‌ الله می‌روید؟! [۲۰] حالا خانم عزیزش، رُباب هم به او پاسخ داد، روایت داریم: وقتی امام‌ حسین (علیه‌السلام) شهید شد، تا آخر عمرش سر قبر امام ‌حسین (علیه‌السلام) گریه کرد. بنی‌اسد رفتند چادری آوردند، خیمه‌ای برایش زدند؛ تا آخر عمرش آن‌جا نشست. [۲۱]

باید تمرین کنید؛ من تا حتّی به مَحرم خودم هم نگاه کامل نمی‌کنم؛ به این‌ها که مَحرم هستند. والله! در تمام گلوله‌های خون من این ‌است که نگاه به غیرِ خدا کردن، پشت به ولایت کردن است؛ چون عظمت آن را از عظمت امر بالاتر می‌دانی. [۲۲] اگر نگاه کردی به آن‌جا که خدا راضی نیست، امرت را به شیطان‌ فروختی. عقیده ولایتی‌ام این‌ است که گناه چیزی نیست، آن پشت‌کردنی که به ولایت می‌کنی، گناه است. آن که ولایت را نمی‌بینی، گناه است. آن خیلی گناه بالایی است، آن توهین به ولایت است! [۲۳]

اگر احتیاج به نگاه غیر ولایت داشته‌ باشی، مشرک هستی؛ اما توجّه نداری‌، یک‌ نگاه کردی، یک ‌خیال و فکر باطل کردی و دنبال خلق رفتی، تمام زحمات عمرت را از بین می‌بری. اگر نگاه ناجور به کامپیوتر جهانی کنی، تو را تکذیب کرده ‌‌است؛ اما اگر نگاه نکنی، تو را تأیید کرده‌ است. [۲۴] هر کتابی را نگاه نکنید! تو وقتی آن کتاب را رفتی دیدی که در ولایت به او عنایت نشده و یک ‌چیز گفته، به او بدبین می‌شوی. من نمی‌خواهم که تو به آن عالِم بدبین شوی. [۲۵]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


کتابها

تمام کتابها


سخنرانی‌ها

تمام سخنرانی‌ها

  1. توحید، تشخیص ۸۴ (دقیقه ۳۳) و میلاد امام حسین ۷۸ (دقیقه ۵۳)
  2. گذشت خانم ها 84
  3. توحید، تشخیص 84
  4. میلاد أبی‌عبدالله 78
  5. تکلیف، بلوغ 80
  6. شناخت امام‌زمان 85
  7. تنظیم و تزویج ۸۳ (دقیقه ۳۵) و ولایت و خانواده ۷۷ (دقیقه ۴۱)
  8. (سوره الحجرات، آیه 13)
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ تنظیم و تزویج 83
  10. حضرت خدیجه 77
  11. نیمه شعبان 87
  12. میلاد صاحب الزّمان 83
  13. ولایت و خانواده 77
  14. سواد 76
  15. شناخت امام ۸۸ (دقیقه ۲۳) و اخلاق در خانواده، من نداشتن ۷۵ (دقیقه ۵۶)
  16. شناخت امام 88
  17. افشای ولایت
  18. عاشورای 84
  19. جلسه ولایت؛ 12 فروردین 97
  20. شیعه شفاعت‌کُن است 83
  21. اخلاق در خانواده، من نداشتن (خانواده) 75
  22. کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
  23. کامپیوتر جهانی 80، جلسه دوم، اشیای خلقت‌
  24. کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
  25. ولایت در خلقت کفو ندارد 80
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه