صفحهٔ اصلی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۰: | سطر ۱۰: | ||
</div> | </div> | ||
--> | --> | ||
− | {{فرمایش منتخب| | + | {{فرمایش منتخب|غدیر 2}} |
نسخهٔ ۲۴ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۸
فرمایش منتخب: غدیر 2
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
عزیزان من! بنا شد قدری از غدیر صحبت کنم. من به شما گفتم این غدیر مثل عاشورا بوده است، عاشورا از زمان حضرت آدم، بوده. غدیر هم بوده. خدا برای ما چهار نفر که غدیر معلوم نمیکند. غدیر بوده، حقّ است. چرا امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) میگوید: من راههای آسمانی را از زمینی بهتر بلد هستم؟ یعنی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بوده! یکی از بدبختیهای ما این است که ما ائمه (علیهمالسلام) را توی خلق میآوریم و جزء خلق حساب میکنیم. مگر امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) نمیگوید من با همه پیامبرها آمدم؛ اما با پیامبر آخرالزّمان (صلیاللهعلیهوآله) آشکارا آمدم؟! مشکلگشا علی (علیهالسلام) است که با تمام صد و بیست و چهار هزار پیامبر بوده است. هر کجا که آنها گیر میافتادند، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) رفع مشکلشان را میکرده. روایت صحیح داریم: فرعون یک قصدی برای موسی کرد، شخصی را دید، همینطور بدنش بنا کرد لرزیدن. از امام صادق (علیهالسلام) سؤال میکنند، میگوید: امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بود. این منصور دوانیقی میخواست جنایت بکند، یک کسی را دید. در تمام موقعیّات، مشکلگشا علی (علیهالسلام) است.
حالا ببین من چه میخواهم به شما عرض کنم؟ پس این غدیر بوده، تمام ملائکهها، تمام آسمانیها به غیر از خلق، غدیر را قبول کردند! چرا؟ خلق مخیّر بود. چرا این آدم، مثلاً یک مؤمن از ملائکهها بالاتر است؟ چونکه مخیّر است. اگر مخیّر بودنش را کنار گذاشت و امر خدا را اطاعت کرد؛ آنوقت از مَلَک بالاتر است، تا حتّی از انبیاء هم به غیر از پیامبر آخرالزّمان (صلیاللهعلیهوآله) بالاتر است. حالا این غدیر [هیجدهم ذیالحجّه] چیست؟ این غدیر عصاره امتحان بیست و دو سال زحمت پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) است.
بیست و دو سال زحمت کشیده، دندانش را شکستند، پایش آسیب دیده، زبانم لال! چقدر خاکستر روی سرش میریختند، تمام اینها را تحمّل کرده، چرا تحمّل کرد؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نَفَسِ همه خلقت در قبضه قدرتش است، یکدفعه یک نفر آهنی آنجا برد که از بالای مسجد روی سر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بیندازد؛ امر کرد دور گردن خودش گشت، نعرهاش بلند شد. دید باز نمیشود، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آمد و مثل حلوا اینجوری کرد و آن را کناری انداخت. چرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اینهمه تحمّل کرد؟ از برای آن امری که خدا به او کرده بود، یعنی آن امر علی (علیهالسلام) بود؛ به واسطه آن امری که داشت، تمام این تحمّلها را کرد. [۲]
جوانان عزیز باید بدانند که عمر و ابابکر چه عنصر کثیفی بودند، کسی گولشان نزند. وقتیکه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به امر خداوند تبارک و تعالی، به امر جبرئیل، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را وصیّ خودش قرار داد، فوراً وحی رسید: یا محمّد! هر کسیکه ذرّهای محبّت علی (علیهالسلام) را داشته باشد، به آتش جهنّم نمیسوزد. شیطان بنا کرد فریاد کشیدن، داد کشید: وای بر ما! کار تمام شد، ما دیگر نمیتوانیم مردم را گول بزنیم، ذرّهای محبّت علی (علیهالسلام) را داشته باشند، اینها به آتش نمیسوزند؛ هر چند که یهودی باشند. مگر آن یهودی نبود که محبّت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) داشت، نسوخت و سِرّ مگو شد.
شیطان خیلی ناراحت شد. بعد آمد اینطرفتر، گویا آن جلسه بنیساعده را دید، عمر گفت: پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) میخواهد دامادش را جای خودش بگذارد و بنا کردند از این حرفها زدن که الآن هم میزنند. شیطان خیلی خوشحال شد و آن روز را روز عید قرار داد. گفت: تمام اینها خنثی است. گفتند: ای پدر ما! ای عزیز ما! ای مولای ما! تو کسی هستی که آدم را از بهشت بیرون کردی، گفت: از بهشت بیرون کردم کافر نشد، اما اینها را از ولایت جدا کردم، کافر شدند. [۳]
همانموقعی که سرِ نماز داری الله أکبر میگویی، باید علی (علیهالسلام) را ببینی. علی دیدن، خدا دیدن است، خدا دیدن، علی دیدن نیست. چرا؟ هر چه را بخواهی ببینی یک بُت درست کردی. مگر علی (علیهالسلام) در ماوراء نبود؟ در تمام خلقت غدیر بوده و در تمام ذرّات بشر، علی (علیهالسلام) هست. چرا علی (علیهالسلام) هست؟ از کجا اینجور میگویی؟ خدا نجس خلق نمیکند. بچّه یهودی هم پاک است؛ درونش ولایت است، خودش از دست میدهد؛ پس ببینید من چه میگویم؟ در ذرّات هم علی (علیهالسلام) است؛ نه در تو، در ذرّات تو! آن ذرّات میآید در جوّ هوا، میآید پشت کمر پدرت، در رحِم مادرت، تو میشوی. حالا تو شدی، پاک هستی، خودت را نجس میکنی.
این علی (علیهالسلام) که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) او را بلند کرد و نشان داد؛ میدانی چرا نشان داد؟ میخواست مردم دنبال ابابکر و عمر نروند؛ یعنی جسم امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را اینطوری نشان داد، گفت: مردم! این است که من دارم میگویم؛ او را ببینید و دنبال عمر و ابابکر نروید! آیا مردم فهمیدند؟ مگر میخواست ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را افشا کند؟ میخواست جسم مبارک امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را افشا کند که مردم ببینید این است؛ عوضی نروید! اما عوضی رفتند. چرا؟ چون در اینها ولایت نبود، بغض ولایت داشتند. خدا نکند ما بغض ولایت داشته باشیم. اگر بغض یک مؤمن را داشته باشی، بغض ولایت است. حالا طرف به تو سلام نکرد، احترام نکرد. تو احترام را میخواهی یا مؤمن را؟ [۴]
غدیر کجا بوده؟ غدیر آن است که خدا افشاء کرد به تمام خلقت که اگر علی (علیهالسلام) را قبول نداشته باشید، عبادت ثقلین کنید شما را میسوزانم. این غدیر است. غدیر از این بهتر نیست که. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) علی (علیهالسلام) را بلند کرد، خدا تأیید کرد. [۵]️
میگویند عید غدیر، عید سیّدهاست. من به یکی، دو نفر گفتم: این آقا سیّد، اگر ولایت نداشته باشد، اهلجهنّم است؛ اما بنده، اگر سیّد نباشم، اهلجهنّم نیستم؛ پس ولایت، بالاتر از سیادت است. عید غدیر، عید شیعههاست. اگر سیّد شیعه است، عید او هم هست، اگر شیعه نیست، عید او نیست. ما داریم چه میگوییم؟ یک چیزهایی پدر و مادرمان در بیابانها گفتند، این طرف و آن طرف گفتند، عوام بودند، شما همین را قبول کردید. اصل، شیعهگی است. [۶]
اگر میگوید «إنّا فتحاً لک فتحاٌ مبیناً»[۷] فتحِ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) این است که علیبنابیطالب (علیهالسلام) را معرّفی کرد، هیچ پیامبری نتوانست این کار را بکند، به دست مبارک رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) بود که علی (علیهالسلام) معرّفی شد نه فقط به زمینیها، بلکه به تمام خلقت فرمود: «من کنت مولاه فهذا علیٌ مولاه، اللهم والِ من والاه و عادِ من عاداه و انصُر من نصره و اخذُل من خذله و العَن من أنکره و...» دین، علی (علیهالسلام) است، این است فتح. آنجا که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در معرّفی امیرالمؤمنین کمی کوتاهی کرد، فرمود: «و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته»[۸] یعنی هیچ کاری نکردهای؛ پس معلوم میشود که حتّی عبادت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) کار است؛ اما رسالت او، معرّفی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است؛ پس سنّت و عبادت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) کار است، معرّفی علی (علیهالسلام) امر است، امر بالاتر از کار است. چرا که عبادتِ بیعلی (علیهالسلام) قبولی ندارد. میفرماید: اگر عبادت ثقلین بکنی، علی (علیهالسلام) را به «الیوم أکملت لکم دینکم»[۹] قبول نداشته باشی، به رو در جهنّم میاندازمت. [۱۰]️
دیگر ببینید
ارجاعات
بیتوته و نجوا با ولایت 16
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۱]
اگر خدا یک چیزی به تو داد، بیت المال است! مگر تو میتوانی پولت را بیخودی خرج کنی؟! مگر میتوانی ماشین بگیری؟! مگر میتوانی این کارها را بکنی؟! منِ بدبخت هم همینجورم. حالا مگر من غیر از آن هستم؟! هر چیزی جا دارد، هر چیزی امر رویش است، تو امر را اطاعت نمیکنی. باید امر را اطاعت کنی! این پولی که به تو میدهد، باید بدانی به چه کسی میدهی؟ کجا میدهی؟ با آن چه کار میکنی؟ خیلی مشکل است! برای مردم مشکلات به وجود میآورد.
عزیز من! قربانتان بروم، کار هم که میکنید همین است، خدا امر کرده. این مالی که در اختیار ماست، اختیارش را نداریم؛ پس این آیه «فمن یعمل مثقال ذرّةٍ خیرًا یره، و من یعمل مثقال ذرّةٍ شرّاً یره»[۱۲] چیست؟ حساب از تو میکشد. هر چند ریا میشود میگویم، به دینم قسم، از اوّلش که یک ذرّه عقلم رسید، هر کجا رفتم روی حساب رفتم. اگر مهمانی رفتم روی حساب رفتم، بیرون رفتم روی حساب رفتم، توی بازار رفتم روی حساب رفتم، توی بیابان رفتم روی حساب رفتم. جوری رفتم که اگر ملَک الموت مرا قبض روح کند، توی خط خدا باشم.
همه ما باید اینجور باشیم. اصلاً ما خط نداریم به غیر صراط مستقیم. رفقای عزیز! ببینید من چه میگویم؟ والله، بالله، آبروی خودم را بردم؛ امّا شما آبرودار باشید! هر کجا میروید باید روی حساب باشد که اگر در راه جوری شد، شما در صراط خدا باشید، در صراط امر خدا باشید، در امر رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) باشید! باید اینجور باشید! اگر شما اینجور شدید؛ آنوقت چه هستید؟ اصحاب یمین هستید. اصحاب یمین جدا نیستند از رسول الله (صلیاللهعلیهوآله)، اصحاب یمین جدا نیستند از امر، امری ندارند. کجا میرویم؟! عزیزان من!
من دوباره تکرار میکنم: قدمی که برمیدارید، هر راهی که رفتید، باید رضایت خدا باشد، اگر توی رضایت خدا باشید، خدا سلام به تو میدهد، خدا تقبّل الله به تو میگوید، علی (علیهالسلام) در آغوش میگيرد تو را، حسین (علیهالسلام) در آغوش میگیرد تو را. رفقای عزیز! اگر اینجوری باشی، تو داری دائم با خدا نجوا میکنی. والله، بالله، از نجوا ساقط نیستی. عزیزم! یک قدری فکر بکن! ببین من درست میگویم یا نمیگویم؟ تو توی صراط مستقیمی، خدا هم امرش را میخواهد. رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) هم امرش است، تو توی امری، تو اصلاً جدا نیستی از خدا! آیا ما متوجّه میشویم؟! خیلی والله، قشنگ است! هر کجا میخواهی بروی با تفکّر باش! [۱۳]
اگر مطیع امام شدی، تمام اشیاء مطیعت میشوند. حالا اشیاء چطور مطیعت میشوند؟ خدا به آنها میگوید مطیع باش! مگر آصف نبود که تخت بلقیس مطیعش شد؟ اما مطیع بودن، تو باید مطیع ولایت باشی. اگر مطیع ولایت شدی، آن ولایت به اشیاء امر میکند مطیع این باش! قدردانی کنید که خدای تبارک و تعالی به تمام اشیاء میگوید: مرا عبادت کنید؛ اما یک دفعه میگوید: علی (علیهالسلام) را اطاعت کنید، حالا اگر تو با علی(علیهالسلام)، واقعی باشی آن وقت شما عضو شدی، دیگر اشیاء اگر اطاعت تو را کرد چیزی نیست که، اشیاء چیزی نیست؛ اما خدای تبارک و تعالی در قرآن مجید هم میگوید: اشرف مخلوقات، تو اصلا خدا خلقِ تو را اشرفیّت داده به تمام مخلوقات، چرا؟ تو مخیّر هستی، ولایت را میپذیری، خدا را میپذیری؛ آنها باید بپذیرند، مخیّر نیستند. تمام ارزش بشر برای مخیّر بودنش است، شما خودت را در اختیار امر بگذاری، وقتی در اختیار امر گذاشتی، دیگر کاری نمیکنی؛ عزیز من! فدایت بشوم!
اصلاً جایگاه ما آسمان است، جایگاه ما زمین نیست، اگر تو را روانه کرده روی زمین، تو را سِیر داده، تو باید از آن سیر با امر بیرون بیایی، دوباره میروی همانجا، اصلاً اعمال تو منتظر توست، اعمال نیک تو آنجا انبار شده، مگر علی (علیهالسلام) نیامد سر قبرستان گفت: مُردهها! چطور هستید؟ گفت: ما بگوییم یا تو؟ گفت: تو بگو علی جان! گفت: زنهایتان شوهر رفت، اموالتان هم قسمت شد، گفت: من بگویم، آن را که دادیم اینجاست، ما به آن ملحق شدیم. پس تو آسمانی هستی، عزیز من! آسمانی بودی و هستی، دوباره باید پرش کنی به آسمان، چرا خودت را پایبند این عالم میکنی؟
تو بلبل باغ ملکوتی نه از عالم خاک، چند روزی در این دیر خراب آباد هستی، چند روزی در اینجا زندگی میکنی، باید بروی، روح تمام شماها در آسمان تجلّی میکند، در آسمان جای شماست؛ اما آنجا به اعمال خودت ملحق میشوی. خوشا به حال آن کسیکه اطاعت اعمالش را کرده؛ یعنی اطاعت اعمال خوبش را کرده؛ چون خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میگویند اعمال خوب بکن! خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تو را مخیّر کرده، اما گفته «ألا له الخلق و الأمر»[۱۴]؛ پس تو آسمانی هستی، عزیز من! زمینی نیستی. مگر نگفتم که هر کسی برزخ جایی دارد؟ تو جایگاهت آنجاست اصلاً، اما خدا آورده تو را توی این دنیا که سِیرت بدهد، باید از سِیر دنیا خوب درآیی.
یک زمانی بچّه بودی، در رحِم مادرت خون حیض میخوردی، به تو گفته بیا اینجا در دنیا. روایت داریم: بچّه که به دنیا میآید، گریه میکند؛ میگوید: چرا مرا از آن برآوردی و جدا کردی؟ یعنی از آن خون حیض که میخوردم. والله، دنیا هم همینطور است، آن حیض شکم مادرت است، خود دنیا هم حیض است. هنوز توجّه به آنجا نکردی که اینجا پابندی، حالا هم از اینجا میخواهی بروی گریه میکنی؛ اما میفرماید: جبرئیل گفت چرا اینها برای مُرده گریه میکنند؟ او که سعادت دارد؟ گفت یا أخا جبرئیل، اینها نمیدانند من از زندان میروم رضوان. جبرئیل گفت: اینها عقل دارند؟ گفت: میگویند عقل داریم. آنجا رحِم مادر عزیز من! زندان توست، دنیا هم زندان مؤمن است. چرا؟ مؤمن از اینجا پرش میکند. [۱۵]
خدایا! قدرت به ما بده! این قدرت را صرف قدرت کنیم؛ قدرتِ تمام قدرتها امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام)، زهرای عزیز (علیهاالسلام)، امام حسین (علیهالسلام) و متقی است؛ صرف آنها کنیم.
خدایا! تو را به حقّ امام زمان، این رفقای من محبّ امیرالمؤمنین (علیهالسلام) هستند، از محبّ بالاتر نیست؛ این محبت را از آنها نگیر!
خدایا! به ما عُمرِ با سلامت بده، عمری که علی (علیهالسلام) و زهرا (علیهاالسلام) و حسین (علیهالسلام) و متقی داشته باشیم. عُمری که بخواهیم دنبال خلق برویم، آن را قطع کن! [۱۶]
ارجاعات
یا علی
اخلاق در خانواده 14
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱۷]
«إنّ أکرمکم عندالله أتقاکم»[۱۸] شما که میخواهی ازدواج کنی، به مادر عزیزت بگو: یک نفر که تقوا دارد، برای من بگیر! باید راجع به او و خانوادهاش تحقیق کنی. مواظب باش که پدر زنت هروئینی و تریاکی نباشد، مگر نداری ننگ است؟! بیتقوایی ننگ است! بیولایتی ننگ است! یکی از بندهزادههای ما میگفت: یکی از همسایه ما، مادرش خلاصه به خواستگاری دختری رفت. آن پسر گفت: مادر! این دختر پدر و مادرش خوب هستند، فقط این دختر زشت است. مادرش گفت: پس زشتها را چه کسی بگیرد؟! گفت: همین زشت را برایم بگیر!
من به قربان این پسر بروم، به حضرت عباس خیر میبیند، خود حضرت زهرا (علیهاالسلام) تضمین کرده، تضمین دخترهای زشت را کرده. عزیز من! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، ببین من چه میگویم؟ شما مقصدتان خدا باشد، زن که میخواهید بگیرید، باید بخواهید انسانسازی بکنید، اگر از انسانسازی تجاوز کنید، تجاوز به چه کردید؟ به تنظیم. [۱۹]
قبل از ازدواج تحقیق کنید! این بچّه خوب باشد، کارکُن باشد، باسواد باشد، با کمال باشد، انسان باشد، رفیقباز نباشد، تریاکی نباشد، دائیاش چه جور باشد؟ عمویش چه جور باشد؟ ریشهدار باشد، هفتاد، هشتاد، نود سال میخواهی با این شخص زندگی کنی. [۲۰]
زن خواستید بگیرید خانه مَهرش نکنید! اگر هر حرف مرا نشنیدید، این حرف را بشنوید! گرفتارتان میکند. الآن خانه مَهرش کرده، آمده به شوهرش میگوید: این خانه را میخری یا آن را بفروشم؟ میگوید: من پول ندارم! گذشت آنموقعیکه خانه مَهر میکردند. آنموقع خانمها خانهگی بودند، حالا بازاری شدند. اینقدر پُررُو است! چقدر چیز برایش آوردی، حالا میرود مَهرش را اجرا میگذارد، خانه را اجرا میگذارد، پول را میگیرد، همه را توی بانک میگذارد، نزول میخورد، حالا میگوید خدا و رسول به تو لعنت میکند. خودش را جهنّمی میکند. این زنها که اینجوریاند، اهل جهنّمند. [۲۱]
خانم! از امر ولایت ساقط نشو! امر شوهرت والله، امر ولایت است، بیا امر شوهرت را اطاعت کن! این چه سنگ تفرقهای است انداختی توی خودت که میگویی مَهرِ مرا بده؟! اگر خودت در اختیار ولایت بودی، خدا روزیات را میدهد، شوهرت نوکر توست خانم عزیز! میرود با عرق جبین پیدا میکند، به تو میدهد؛ تو حافظ داری! شوهرت حافظت است! چرا این کار را میکنی؟! [۲۲]
جوان عزیز! اگر زن گرفتی، حالا مرد شدی؛ باید عین امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) خیال کنی اصلاً زن در عالم به غیر از خانمت نیست. تو خانم! هم خیال کنی که دیگر مردی در عالم به غیر از شوهرت نیست. [۱۹]
ای دختر عزیز! ای جوان عزیز! همسرت از تو عکسبرداری میکند، میخواهد ببیند قابل هستی که هفتاد سال با تو زندگی کند. خانم! نگاه به دَرست نکن، اگر پیش پدر و مادرت، خودت را لوس میکنی، پیش همسر عزیزت لوس نکن! او دلش سرد میشود، الآن که به خانه میآید، بگو من دانشگاه بودم، فلانی درسش اینطوری بود، به او حسرت بردم، کوشش میکنم من هم مثل او بشوم.
چرا این همه زن و شوهریها به هم میخورد؟ تو زبانت جادوست! من هم به دخترها و هم به پسرها میگویم: بیایید امیدواری به هم بدهید! اگر شما الآن دلت یا سرت درد میکند یا اینکه سرگیجه داری، مبادا به شوهرت، به همسر عزیزت بگویی من میروم درس بخوانم، نمیتوانم درس بخوانم، فکرم اینجوری شده، او هم میگوید این ضعف اعصابی شده، این به درد من نمیخورد! [۲۳]
خانم عزیز! تو که مادرت را قبول نداری، این مادر دارد میگوید: دخترم به حرفم نیست! میگوید: من دیپلم دارم! خب این دیپلم را چه کسی به تو داده؟! مافوق دیپلم را چه کسی به تو داده؟! بیایید تفکّر داشته باشید، این خدیجه «سلام الله علیها» است هفتاد هزار مَلک به استقبالش میآید، مبارک باد به او میگویند! اما عایشه سیهزار حدیث از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) حفظ است. چرا اهل آتش است؟ این سواد دارد، چرا اهل آتش است؟! پس سواد نجاتدهنده بشر نیست، ولایت نجاتدهنده بشر است. [۲۴]
یا علی
ارجاعات
نگاه 28
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۲۵]
ما باید ملّت از ابراهیم داشته باشیم و غیرتمند باشیم. ابراهیم میخواهد زنش را از این شهر به یک جای دیگر ببرد، او را در صندوقی میگذارد و یکی دو تا سوراخ هم به آن میکند که بتواند نَفَس بکشد. حالا وقتی لب گمرک میآید، به او میگوید: این چیست؟ ابراهیم میگوید: این قاچاق است، هر چه بگویید، من میدهم؛ اما دست به صندوق نزنید! ابراهیم پولدار بود، علم کیمیا داشت. خبر به مَلِک [پادشاه] دادند که یک آدم فقیری آمده و نمیگذارد درِ صندوق را باز کنیم. گفت: او را با صندوقش، نزدم بیاورید! تا آورد و در صندوق را باز کرد، دید یک زن سیاه سوختهاست! (ناراحتیِ من این است که ابراهیم با این زن، خانه خدا را ساخته، اینقدر آفتاب به او خورده که دیگر سیاه است.) میفهمید من چه میگویم؟!
حالا مَلِک به او گفت: فلان فلان شده! میخواستی این زن را بکشی؟! تا این حاکم خیال خیانت کرد و رفت با او حرف بزند، لال شد. رفت به او دست بزند، روایت داریم، شاید آیه قرآن باشد؛ سه دفعه دستش خشک شد. ای باغیرت! آیا تو ملّت از ابراهیم داری که زنت را همه جا روانه میکنی؟! حالا خانمهای شما که در خانه هستند و خودخواه نیستند، میخواهند خودشان را حفظ کنند، خدا آنها را حفظ میکند. مگر کسی جرأت دارد به آنها نگاه کند؟! والله! خشک میشود. [۲۶]
اگر شما رنگ خدا بگیرید، نقش ولایت و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را داشته باشید، نباید به زن مردم نگاه کنید. [۲۷] اگر نگاه به زن و بچّه مردم نکردید و چشمتان را حفظ کردید؛ حُبّ دارید؛ وگرنه خدای نکرده بغض دارید. [۲۸] باید بدانید بچّه مردم، ناموس خداست؛ نه ناموس تو. بالاتر از ناموس توست؛ ناموس خداست. باید با ناموس خدا، رفتار خدایی بکنید، نه رفتار شهوتی. [۲۹]
شما ببین آقا امام حسین (علیهالسلام) چه کار میکند؟ تا آخرین نَفَس، نگاهش به خیمهها و حرمش بود. تو هم باید اینطور باشی! تمام هوا و هوست برود کنار! تمام توجّهت به ناموست باشد؛ ناموست هم تمام توجّهش به تو باشد. اگر امام حسین (علیهالسلام) میگوید: قبر من در دل دوستانم است؛ یعنی این. حالا شما حسابش را بکن! امام حسین (علیهالسلام) چه کار کرد؟ تا آخرین نَفَس نگاهش به خیام حرمش است، خدا حرمله را لعنت کند! آقا امام حسین (علیهالسلام) تیر سه شعبه به قلبش خورده، در ظاهر افتاده، ابنسعد میگوید: حسین «غیرة الله» است، اگر خدعه کرده، بروید رُو به خیمههایش! امام حسین (علیهالسلام) سرِ پا با زانو بلند شد و فرمود: «یا شیعیان أبوسفیان! دینُکم دینارُکم»: شما که دینتان را برای دینار دادید، آخر آن حَمیّت و غیرتتان کجا رفته؟! شما با من جنگ دارید، کجا رُو به حرم رسول الله میروید؟! [۳۰] حالا خانم عزیزش، رُباب هم به او پاسخ داد، روایت داریم: وقتی امام حسین (علیهالسلام) شهید شد، تا آخر عمرش سر قبر امام حسین (علیهالسلام) گریه کرد. بنیاسد رفتند چادری آوردند، خیمهای برایش زدند؛ تا آخر عمرش آنجا نشست. [۳۱]
باید تمرین کنید؛ من تا حتّی به مَحرم خودم هم نگاه کامل نمیکنم؛ به اینها که مَحرم هستند. والله! در تمام گلولههای خون من این است که نگاه به غیرِ خدا کردن، پشت به ولایت کردن است؛ چون عظمت آن را از عظمت امر بالاتر میدانی. [۳۲] اگر نگاه کردی به آنجا که خدا راضی نیست، امرت را به شیطان فروختی. عقیده ولایتیام این است که گناه چیزی نیست، آن پشتکردنی که به ولایت میکنی، گناه است. آن که ولایت را نمیبینی، گناه است. آن خیلی گناه بالایی است، آن توهین به ولایت است! [۳۳]
اگر احتیاج به نگاه غیر ولایت داشته باشی، مشرک هستی؛ اما توجّه نداری، یک نگاه کردی، یک خیال و فکر باطل کردی و دنبال خلق رفتی، تمام زحمات عمرت را از بین میبری. اگر نگاه ناجور به کامپیوتر جهانی کنی، تو را تکذیب کرده است؛ اما اگر نگاه نکنی، تو را تأیید کرده است. [۳۴] هر کتابی را نگاه نکنید! تو وقتی آن کتاب را رفتی دیدی که در ولایت به او عنایت نشده و یک چیز گفته، به او بدبین میشوی. من نمیخواهم که تو به آن عالِم بدبین شوی. [۳۵]
یا علی
ارجاعات
- ↑ العلم نور ۷۸ (دقیقه ۳۶) و تمام انبیاء مبلّغ ولایت هستند ۷۹ (دقیقه ۴۸)
- ↑ العلم نورٌ 78
- ↑ منیّت پرچم شیطان است
- ↑ تمام انبیاءمبلّغ ولایتاند 79
- ↑ علی ولیّ الله حجّة الله 82
- ↑ ️شناخت امام حسین و محرّم (درباره امام حسین 74
- ↑ (سوره الفتح، آیه 1)
- ↑ (سوره المائدة، آیه 67)
- ↑ (سوره المائدة، آیه 3)
- ↑ کتاب روح ولایت است
- ↑ خدشه به ولایت ۷۸ (دقیقه ۵۶) و اطاعت امرزیارت معصومین است ۸۲ (دقیقه ۱۸ و ۳۴)
- ↑ (سوره الزلزلة، آیه 7)
- ↑ خدشه به ولایت 78
- ↑ (سوره الأعراف، آیه 54)
- ↑ اطاعت امر، زیارت معصومین است 82
- ↑ کتاب حضرت زهرا
- ↑ تنظیم و تزویج ۸۳ (دقیقه ۳۵) و ولایت و خانواده ۷۷ (دقیقه ۴۱)
- ↑ (سوره الحجرات، آیه 13)
- ↑ ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ تنظیم و تزویج 83
- ↑ حضرت خدیجه 77
- ↑ نیمه شعبان 87
- ↑ میلاد صاحب الزّمان 83
- ↑ ولایت و خانواده 77
- ↑ سواد 76
- ↑ شناخت امام ۸۸ (دقیقه ۲۳) و اخلاق در خانواده، من نداشتن ۷۵ (دقیقه ۵۶)
- ↑ شناخت امام 88
- ↑ افشای ولایت
- ↑ عاشورای 84
- ↑ جلسه ولایت؛ 12 فروردین 97
- ↑ شیعه شفاعتکُن است 83
- ↑ اخلاق در خانواده، من نداشتن (خانواده) 75
- ↑ کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه دوم، اشیای خلقت
- ↑ کامپیوتر جهانی 80، جلسه اوّل
- ↑ ولایت در خلقت کفو ندارد 80