صفحهٔ اصلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
سطر ۲۲: سطر ۲۲:
  
  
{{قاب صفحه اول|عنوان=اخلاق در خانواده 16|لینک=منتخب: اخلاق در خانواده 16|فهرست=فهرست اخلاق در خانواده|بخش=دارد}}
+
{{قاب صفحه اول|عنوان=اخلاق در خانواده 16|فهرست=فهرست اخلاق در خانواده|بخش=دارد}}
  
  
{{قاب صفحه اول|عنوان=نگاه 30|لینک=منتخب: نگاه 30|فهرست=فهرست نگاه|بخش=دارد}}
+
{{قاب صفحه اول|عنوان=نگاه 30|فهرست=فهرست نگاه|بخش=دارد}}
  
  

نسخهٔ ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۶

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً احد است، حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است

فرمایشات حاج‌حسین خوش‌لهجه راجع به ولایت

فرمایش منتخب: دفن شهدای کربلا

فهرست چگونه واقعه کربلا به وجود آمد؟

دفن شهدای کربلا

نتیجه گرفتن از عاشورا و دهه محرم

امام سجاد 1

امام سجاد 2

ورود اهل بیت از کربلا به کوفه و خطبه حضرت زینب

آتش زدن خیمه‌های امام حسین

بعد از شهادت امام حسین

شام غریبان

شهادت امام حسین 4

شهادت امام حسین 3

شهادت امام حسین 2

شهادت امام حسین

روز عاشورا

شب عاشورا 2

شب عاشورا

روز تاسوعا

هفتم محرم

آقا ابوالفضل 3

آقا ابوالفضل 2

آقا ابوالفضل

آقا علی اکبر 4

آقا علی اکبر 3

آقا علی اکبر 2

آقا علی اکبر

آقا علی اصغر 2

آقا علی اصغر

اصحاب امام حسین 4

حضرت قاسم

اصحاب امام حسین 3

اصحاب امام حسین 2

اصحاب امام حسین

عبدالله بن الحسن

حر 3

حر 2

حر

حضرت رقیه 2

حضرت رقیه

تذکراتی راجع به محرم 5

ورود امام حسین به کربلا

دهه محرم

مسلم بن عقیل

تذکراتی راجع به محرم 4

تذکراتی راجع به محرم 3

تذکراتی راجع به محرم 2

تذکراتی راجع به محرم 1

مباهله

ورود امام رضا به نیشابور 2

ورود امام رضا به نیشابور

میثم تمار

امام موسی کاظم

امام موسی کاظم 2

غدیر 3

غدیر 2

غدیر

امام هادی

امام‌هادی 2

عید قربان

عرفه

حرکت امام حسین از مکه به کربلا

امام باقر

امام باقر 2

امام باقر 3

مناسک حج ابراهیمی 2

مناسک حج ابراهیمی 1

مناسک حج ابراهیمی 3

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا

امام جواد

امام جواد 2

حرکت امام رضا از مدینه به طوس

دحو الارض

امام رضا 4

امام رضا

امام رضا 2

امام رضا 3

حضرت معصومه 3

حضرت معصومه

حضرت معصومه 2

امام صادق 3

امام صادق

امام صادق 2

داستان متقی

عبدالعظیم حسنی

حمزه عموی پیامبر

عید فطر

وداع ماه رمضان

ماه رمضان 11

ماه‌رمضان 10

ماه رمضان 9

شب قدر 6

ماه رمضان 8

امیرالمؤمنین علی 2

امیرالمؤمنین علی

شب قدر 5

سیزده فروردین

شب قدر 4

شب قدر 3

شب قدر 2

شب قدر

شکستن ارکان خدا

ماه رمضان 7

آمادگی برای شب قدر

ماه رمضان 6

امام حسن

امام حسن 2

ماه رمضان 5

حضرت خدیجه

حضرت خدیجه 2

عید نوروز 2

عید نوروز

ماه رمضان 4

ماه رمضان 3

ماه رمضان 2

ماه رمضان 1

جلسه ولایت (سال‌یاد متقی عزیز)

جلسه ولایت 2 (سال‌یاد متقی عزیز)

امام زمان 3

امام زمان 2

امام زمان

امام سجاد 3

امام سجاد 4

ظاهر شدن آقا ابوالفضل در دنیا

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا 2

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا

عید مبعث 4

عید مبعث 3

عید مبعث 2

عید مبعث

ابوطالب

فتح خیبر

ابراهیم پسر پیامبر

تغییر قبله

حضرت زینب

حضرت زینب 2

حضرت زینب 3

سیزده رجب 4

سیزده رجب 3

سیزده رجب 2

سیزده رجب

ماه رجب

حضرت زهرا، عصاره خلقت

ام البنین

شهادت حضرت زهرا 3

شهادت حضرت زهرا 2

شهادت حضرت زهرا

حضرت زهرا

امام حسن عسکری

امام حسن عسکری 2

صلح امام حسن

پیامبر اکرم

پیامبر اکرم 2

تولی و تبری

حضرت سکینه

لیلة المبیت

ماه صفر

مبنای ترک ترک شدن بدن امام حسین

امام حسین در قیامت

یقین

امام حسین دفاع کرد نه قیام

اربعین 2

اربعین 1

زیارت امام حسین

زعفر در کربلا

راهب و سر امام حسین

غلام امام حسین

عمار یاسر

سلام بر امام حسین

سلمان فارسی

هنده، زن یزید

گریه بر امام‌حسین

گریه بر امام‌حسین 2

حرکت نکردن سر امام حسین در منزلی

امر به معروف‌کردن سر امام حسین

ندای امام حسین به خلقت

امام حسین؛ کشته جلسه بنی‌ساعده

عصاره روایت حسین منی و انا من حسین

مجلس امام حسین

کرنش در مقابل امام حسین

زهیر

یاد امام حسین

زمین کربلا

نیمه شعبان

کتاب امام‌زمان با متقی منتشر شد

فاطمیه

رفقای‌ عزیز! جسم علیین امام‌ حسین (علیه‌السلام) زیر سُم اسب رفت؛ تا شقاوت لشکر ابن‌زیاد را معلوم کند. [۱] سه‌ روز جسم علیین شهداء روی زمین کربلا بود، این‌قدر این شیرها آمدند جسم علیین امام‌ حسین (علیه‌السلام) را حفاظت کردند، روایت داریم: همین‌طور غُرّش می‌کردند، دور امام‌ حسین (علیه‌السلام) می‌گشتند و گریه می‌کردند. چرا؟ گفتند مبادا جسارت به جسم علیین امام‌ حسین (علیه‌السلام) بشود؛ اما مسلمان‌ها امام را کشتند، سرش را بالای نی کردند! آن‌ را پیش یزید می‌برند؛ تا جایزه بگیرند!

تا این‌که بنی‌اسد آمدند و خواستند شهدا را به‌ اصطلاح دفن کنند. یک‌ دفعه دیدند سواری پیدا شد، ترسیدند. دیدند امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) است، به آن‌ها فرمود: من خوب این‌ها را می‌شناسم، به امر حضرت، حبیب‌ بن‌ مظاهر را دفن کردند. پایین پای امام‌ حسین (علیه‌السلام) همه شهداء هستند؛ اما حضرت فرمود: حصیری بیاورید! آقا امام‌ حسین (علیه‌السلام) را روی حصیر گذاشتند و آن‌ را روی همان قبری که به‌ اصطلاح هست؛ قرار دادند. آن‌جا قبر نیست، امام‌ حسین (علیه‌السلام) که در خاک دنیا نیست؛ سردابه‌ای است از علیین که حائل است و نمی‌توانند آن‌را خراب کنند.

حبیب‌ بن‌ مظاهر هم که می‌بینید این‌جا دفن شده‌ است، بعضی وقت‌ها دوستی‌ها دو بُعدی است؛ یک عدّه‌ای از لشکر یزید بن‌ معاویه، حبیب را می‌خواستند، حالا وقتی کشته‌ شد، او را این‌جا دفن کردند. خدای تبارک و تعالی در باطن می‌خواهد که مردم زیارتش کنند. [۲]

این‌که حُرّ آن‌طرف‌تر دفن شده‌ است؛ برای این‌ است که آن‌ها خیلی با او قوم و خویشی داشتند، او را بردند یک فرسخی از حرم امام‌ حسین (علیه‌السلام) به خاک سپردند. حالا ببین خدا چطور پیش‌بینی کرده، این‌ها نظرشان این‌ بود که بعد از شهادت امام‌ حسین (علیه‌السلام) و اصحابش، جسم علیین آن‌ها را زیر سُم اسب کنند، می‌خواستند بدن حُرّ زیر سُم اسب نرود؛ وقتی آن‌جا را کَندند، دیدند سردابه‌ای است، حُرّ را آن‌جا دفن کردند. [۳]

عزیزان من! این‌ها را خلق حساب نکنید! عمَر این‌ها را خلق حساب کرد. این‌ها نور خدا هستند، ببین زمانی‌که شما قدری با ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) آشنا شوید، خاک هم شما را احترام می‌کند. چرا حُرّ را احترام کرد؟ بدنش خاک نمی‌شود، بدنش مثل ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) است، این جسم علیین آن‌هاست؛ وگرنه ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) روح خدا هستند. [۴]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


فرمایش منتخب: امام سجاد 1

فهرست چگونه واقعه کربلا به وجود آمد؟

دفن شهدای کربلا

نتیجه گرفتن از عاشورا و دهه محرم

امام سجاد 1

امام سجاد 2

ورود اهل بیت از کربلا به کوفه و خطبه حضرت زینب

آتش زدن خیمه‌های امام حسین

بعد از شهادت امام حسین

شام غریبان

شهادت امام حسین 4

شهادت امام حسین 3

شهادت امام حسین 2

شهادت امام حسین

روز عاشورا

شب عاشورا 2

شب عاشورا

روز تاسوعا

هفتم محرم

آقا ابوالفضل 3

آقا ابوالفضل 2

آقا ابوالفضل

آقا علی اکبر 4

آقا علی اکبر 3

آقا علی اکبر 2

آقا علی اکبر

آقا علی اصغر 2

آقا علی اصغر

اصحاب امام حسین 4

حضرت قاسم

اصحاب امام حسین 3

اصحاب امام حسین 2

اصحاب امام حسین

عبدالله بن الحسن

حر 3

حر 2

حر

حضرت رقیه 2

حضرت رقیه

تذکراتی راجع به محرم 5

ورود امام حسین به کربلا

دهه محرم

مسلم بن عقیل

تذکراتی راجع به محرم 4

تذکراتی راجع به محرم 3

تذکراتی راجع به محرم 2

تذکراتی راجع به محرم 1

مباهله

ورود امام رضا به نیشابور 2

ورود امام رضا به نیشابور

میثم تمار

امام موسی کاظم

امام موسی کاظم 2

غدیر 3

غدیر 2

غدیر

امام هادی

امام‌هادی 2

عید قربان

عرفه

حرکت امام حسین از مکه به کربلا

امام باقر

امام باقر 2

امام باقر 3

مناسک حج ابراهیمی 2

مناسک حج ابراهیمی 1

مناسک حج ابراهیمی 3

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا

امام جواد

امام جواد 2

حرکت امام رضا از مدینه به طوس

دحو الارض

امام رضا 4

امام رضا

امام رضا 2

امام رضا 3

حضرت معصومه 3

حضرت معصومه

حضرت معصومه 2

امام صادق 3

امام صادق

امام صادق 2

داستان متقی

عبدالعظیم حسنی

حمزه عموی پیامبر

عید فطر

وداع ماه رمضان

ماه رمضان 11

ماه‌رمضان 10

ماه رمضان 9

شب قدر 6

ماه رمضان 8

امیرالمؤمنین علی 2

امیرالمؤمنین علی

شب قدر 5

سیزده فروردین

شب قدر 4

شب قدر 3

شب قدر 2

شب قدر

شکستن ارکان خدا

ماه رمضان 7

آمادگی برای شب قدر

ماه رمضان 6

امام حسن

امام حسن 2

ماه رمضان 5

حضرت خدیجه

حضرت خدیجه 2

عید نوروز 2

عید نوروز

ماه رمضان 4

ماه رمضان 3

ماه رمضان 2

ماه رمضان 1

جلسه ولایت (سال‌یاد متقی عزیز)

جلسه ولایت 2 (سال‌یاد متقی عزیز)

امام زمان 3

امام زمان 2

امام زمان

امام سجاد 3

امام سجاد 4

ظاهر شدن آقا ابوالفضل در دنیا

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا 2

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا

عید مبعث 4

عید مبعث 3

عید مبعث 2

عید مبعث

ابوطالب

فتح خیبر

ابراهیم پسر پیامبر

تغییر قبله

حضرت زینب

حضرت زینب 2

حضرت زینب 3

سیزده رجب 4

سیزده رجب 3

سیزده رجب 2

سیزده رجب

ماه رجب

حضرت زهرا، عصاره خلقت

ام البنین

شهادت حضرت زهرا 3

شهادت حضرت زهرا 2

شهادت حضرت زهرا

حضرت زهرا

امام حسن عسکری

امام حسن عسکری 2

صلح امام حسن

پیامبر اکرم

پیامبر اکرم 2

تولی و تبری

حضرت سکینه

لیلة المبیت

ماه صفر

مبنای ترک ترک شدن بدن امام حسین

امام حسین در قیامت

یقین

امام حسین دفاع کرد نه قیام

اربعین 2

اربعین 1

زیارت امام حسین

زعفر در کربلا

راهب و سر امام حسین

غلام امام حسین

عمار یاسر

سلام بر امام حسین

سلمان فارسی

هنده، زن یزید

گریه بر امام‌حسین

گریه بر امام‌حسین 2

حرکت نکردن سر امام حسین در منزلی

امر به معروف‌کردن سر امام حسین

ندای امام حسین به خلقت

امام حسین؛ کشته جلسه بنی‌ساعده

عصاره روایت حسین منی و انا من حسین

مجلس امام حسین

کرنش در مقابل امام حسین

زهیر

یاد امام حسین

زمین کربلا

نیمه شعبان

کتاب امام‌زمان با متقی منتشر شد

فاطمیه

امروز روز قتل امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) است، یک اشاره‌ای از برای حضرت بکنیم.

بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السلام)، شمر آمد امام سجّاد (علیه‌السلام) را بکشد. خولی به او گفت: او دارد می‌میرد، شمر! دیگر خونش را به گردن نگیر! او هم نکشت.[۵]

بیایید حرف بشنوید! من از خدا القا خواستم تا افشا کنم. الحمد لله داد. کجا این حرف‌ها گیرتان می‌آید؟! چه کسی این حرف‌ها را می‌زند؟! شما که توی کامپیوتر جهانی یا ویدیو یا تلویزیون یا ماهواره نگاه می‌کنی، بیا توی صحنه کربلا نگاه کن! ببین زینب (علیهاالسلام) چه حالی دارد؟! سکینه (علیهاالسلام) چه حالی دارد؟! امام سجّاد (علیه‌السلام) چه حالی دارد؟! آن‌جا نگاه کن!

نگاه کن به صحنه کربلا چه خبر است؟! امام سجّاد تا آخر عمرش گریه کرد. گوسفندی را می‌خواستند بکشند، می‌فرمود: آبش بدهید! چرا پدرم را آب ندادند؟! بچّه یتیم می‌دید، دست روی سرش می‌کشید؛ یاد بچّه‌های کربلا می‌افتاد. سکینه عزیز را بگو! مگر گریه‌اش آرام گرفت؟! به حضرت سجّاد گفتند: داری جان خودت را از دست می‌دهی! (مقدّس‌ها رفتند پیشش) چقدر گریه می‌کنی؟!گفت: یعقوب پسرش گم‌شده بود، وحی رسید: پسرت زنده است، آن‌قدر گریه کرد؛ تا کور شد. من دیدم که سر پدرم را سر نی کردند، شهر به شهر می‌بردند. این سکینه عزیز (علیهاالسلام) هی بهش گفتند، گفت: خواهرم سر پدرم را دید، سکته کرد و مُرد؛ اما من سر پدرم را دیدم سر نی کردند، هر کجا می‌رفتیم جلوی ما بود. آیا گریه نکنم؟ گریه می‌کنم تا بمیرم. سکینه (علیهاالسلام) از دنیا رفت. کجاییم ما؟! عزیزان من! امروز روز عاشوراست، بیایید دست از مقدّسی‌تان بردارید! متدیّن باشید! کسی را الگو نکنید که پیروش باشید. این کار را عمَر کرد. [۶]

بنّایی بود که از مدینه به شام آمده‌ بود. یک‌ وقت دید دارند شهر را چراغانی می‌کنند، حساب کرد امروز چه روزی است؟! سؤال کرد و گفت: چه‌ خبر است؟! گفتند: مگر نمی‌دانی؟! گفت: نه! گفتند: یزید فتح کرده، پسر پیامبر، امام‌ حسین (علیه‌السلام) را کشته‌اند، اهل‌بیتش را هم اسیر کرده‌اند، می‌خواهند اُسرا را همراه با سرهای شهدا وارد شهر کنند؛ این‌که جلوی قافله است، امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) است،.

ایشان وقتی این خبر را شنید، با همان دست‌های گچی توی صورتش زد و فوراً از پلّه‌ها پایین آمد، امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) را می‌شناخت. دید غُلّ و زنجیر گردنش است. سلام کرد، حضرت فرمود: چه‌ کسی هستی؟! از کربلا تا شام کسی به‌ من سلام نکرده! گفت: آقاجان! من از دوستان جدّتان هستم. آقا! کاری دارید؟ چیزی می‌خواهید؟ حاجتی دارید؟ حضرت فرمود: اگر پولی در اختیارت هست، به این نیزه‌دارها بده تا این نیزه‌ها را قدری عقب‌تر ببرند، این‌قدر عمّه‌ام سکینه به این سرها نگاه نکند. [۷]

بعضی افراد حرف‌هایی می‌زنند که خیلی ناراحت‌ کننده است! می‌گویند امام فرمود: غُلّ و زنجیر به گردنم فرو رفته، یک دستمالی به‌ من بدهید که زیر آن بگذارم! آقایی که به‌ اصطلاح درس خوانده‌ای! درس ولایت نخوانده‌ای! درس کمال ولایت نخوانده‌ای! معلوم می‌شود که امام را نشناخته‌ای! وقتی آن‌ شخص خدمت امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) آمد و گفت: الحمد لله که خدا شما را اسیر زنجیر کرد! امام فرمود: زنجیر اسیر من است! یک‌ نگاه کرد، همه دانه‌های زنجیر از هم جدا شد و به زمین افتاد. همه این‌ها ناراحت شدند و وحشت کردند، پیش امام دویدند و التماس کردند که آقاجان! قربانت برویم، ما باید شما را با زنجیر پیش خلیفه مسلمین، یزید بن‌ معاویه ببریم. حضرت یک‌ نگاه کرد، تمام دانه‌های زنجیر مثل این‌که روح پیدا کنند، همه کنار هم آمدند و بر گردن امام قرار گرفتند. [۸]

حضرت‌ سجاد (علیه‌السلام) در ظاهر قدری ضعیف بود. حالا همه از اعیان و اشراف به نماز جماعت رفتند، یزید هم می‌خواست عظمت خودش را نشان اهل‌بیت بدهد که من هم مقامی دارم و بگوید که ای امام‌ سجّاد! اگر تو مرا قبول نداری، مردم مرا قبول دارند که پشت سرم نماز می‌خوانند. حالا حضرت را به نماز جماعت برد، قدری زودتر رفتند. خطیبی بالای منبر بود، داشت مدح و ثنای ابوسفیان و معاویه را می‌کرد. یک‌ دفعه حضرت‌ سجّاد (علیه‌السلام) فرمود: ای خطیب! خاموش باش! تو کسی هستی که خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را از برای خلق به غضب آوردی! چرا تعریف و تمجید یزید را می‌کنی؟! عزیزان من! این‌ است که می‌گویم دنبال خلق نروید و خلق را تأیید نکنید، هر کسی‌که می‌خواهد باشد! ولایتِ خلق را تأیید کنید. [۹]

امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) فرمود: من بروم بالای چوب‌ها؟ امام باید بگوید منبر، چرا گفت چوب‌ها؟! منبری که روی آن حرف امام‌ حسین (علیه‌السلام) نباشد و حرف خلق باشد، چوب است. معاویه پسر یزید گفت: بابا! بگذار بالا برود و ببینیم چه می‌گوید؟! انگار «نستجیرُ بالله» کسری دارد! ببین یزید چقدر حالی‌اش است! گفت: بابا! تو این‌ها را نشناخته‌ای، نگاه به فرسودگی‌اش نکن، علم به این‌ها تزریق شده و در کالبد بدن‌شان است؛ نه این‌که بخوانند، خدای تبارک و تعالی علم را به این‌ها نوشانیده؛ یعنی چشیده‌اند، خورده‌اند و آشامیده‌اند، سر اندر پایشان سخن است، نگاه به مریضی‌اش نکن. اگر بالا برود، آبروی ما را می‌ریزد. معاویه گفت: من از تو خواهش می‌کنم، بگذار بالا برود و صحبت کند. [۱۰]

حالا که حضرت بالای منبر رفت، خطبه غَرّایی خواند. اوّل حمد و ستایش خدا را کرد و رضایت او را به‌ جا آورد، بعد خودش را معرّفی کرد و فرمود: منم مکّه و مِنا! منم زمزم و صفا! منم حِجر اسماعیل! منم فرزند پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و حجّت‌ خدا! سپس فرمود: ماییم آل‌محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله)! جدّم رسول‌ الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کسی است که به دو قبله نماز خوانده! یک‌ دفعه رُو به یزید کرد و گفت: یزید! این محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جدّ من است یا جدّ تو؟! اگر بگویی جدّ من است که دروغ گفته‌ای، جدّ تو ابوسفیان است، تو پسر معاویه هستی؛ محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جدّ من است! اگر تو خلیفه مسلمین هستی، باید امر رسول‌ الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را اطاعت کنی! چرا فرزندانش را اسیر کرده‌ای؟! این‌ها دختران پیامبرند. تو زنان خودت را پشت‌ پرده گذاشته‌ای؛ اما حرم رسول‌ الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را در بین مردم آورده‌ای!

امام بنا کرد تندی‌ کردن و یزید فلج شد! یک‌ دفعه گفت: اگر الآن رسول‌ الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در ظاهر بود، جواب او را چه می‌دادی که با فرزندانش این‌کارها را کردی؟! یک‌ دفعه انفجار شد، مردم در کوچه و بازار شام می‌دویدند، گریه می‌کردند و می‌گفتند: بیایید ببینید این‌که یزید می‌گفت این‌ها خارجی هستند، این‌ها فرزندان پیامبرند!

وقتی امام این حرف‌ها را زد، یزید گفت مؤذّن! اذان بگو. می‌خواست شلوغ کند و نگذارد امام حرفش را بزند! تا مؤذّن گفت: «أشهد أن لا إله إلّا الله»، امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) فرمود: گوشت و پوست ما به یگانگی خدا شهادت می‌دهد. تا گفت: «أشهد أنّ محمّداً رسول‌ الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)» یک‌دفعه امام فرمود: محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جدّ من است. چرا فرزندانش را کُشتی و اسیر کردی؟! امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) یزید را رسوا کرد. حالا همان حرفی که امام‌ حسین (علیه‌السلام) گفت باید پرچم یزید و معاویه را بِکَنی، پرچم پدرمان علی (علیه‌السلام) را نصب کنی، دارد آشکار می‌شود، خلاصه یزید بیچاره شد. [۱۱]

وقتی یزید دید الآن ممکن‌ است که همه بازار و خیابان ببندند و مردم انفجار کنند، همان‌جا بلند شد و گفت: من نگفتم که پدر شما را بکُشند، خدا ابن‌سعد و ابن‌زیاد را لعنت کند! من گفتم که حسین بیاید و با هم صلح کنیم، مملکت را اداره کنیم و اسلام دو دُرقه‌ای نشود [یعنی تفرقه بین ما نیفتد]. آخَر منافق تا بتواند می‌خواهد جلو برود، وقتی نمی‌تواند پرده دیگری را نشان می‌دهد! به‌خاطر همین قرآن می‌گوید ««إنّ المنافقین أشدّ مِن العذاب [فی الدّرک الأسفل من النّار]»»[۱۲] منافق یعنی دو رُو، ریاکار. دو چیز حکومت یزید را زیر و رو کرد: یکی خطبه حضرت‌ زینب (علیهاالسلام) و یکی هم منبر حضرت‌ سجّاد (علیه‌السلام). یزید بیچاره شد! وقتی دید بیچارگی‌اش بیشتر رسوا می‌شود؛ اشاره کرد که اهل‌بیت را به کاخش ببرند. [۱۳]

اگر امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) در خطبه‌اش فرمود: «منم منا، منم صفا، منم مروه؛ ماییم مروه، ماییم صفا»؛ چون امام‌ حسین (علیه‌السلام) را محض صفا و مروه شهید کردند. شریح‌ قاضی گفت: کسی‌که هشتم ذی‌الحجّه از مکّه بیرون بیاید، خونش هدر است. امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) دارد این را به یزید می‌گوید، این‌که عمومی نیست. این خصوصی است، در مجلس یزید باید بگوید، نه این‌که در همه‌جا بگویی، جلوی دهانت را بگیر! مگر علی (علیه‌السلام) منا و مکّه، یک‌ مشت خاک است، من رفته‌ام. مگر خانه‌ خدا چیست؟ یک‌ خُرده سنگ است. تو مدّاح! توجّه داشته‌ باش! تا مدّاح پولی است، تا نظرش پولی است، ولایت را نمی‌فهمد، مثل عمروعاص ولایت‌فروش است، حرف‌فروش است. مگر وجه خدا مصداق دارد؟ آقای‌ مدّاح‌ها! مگر وجه خدا، مصداق دارد؟ مگر مقصد خدا مصداق دارد؟

مصداق ولایت انبیاء هم نیستند، مگر خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله). انبیاء هم مصداق ولایت نیستند، مصداق ندارد؛ چون‌که علی‌جان! تو ذات خدایی، مصداق نداری؛ چون‌که علی‌جان! تو مقصد خدایی، مصداق نداری. [۱۴]

فهرست فرمایشات منتخب

دیگر ببینید

امام‌سجّاد 2

امام‌سجّاد 3

امام‌سجّاد 4


یا علی


فرمایش منتخب: امام سجاد 2

فهرست چگونه واقعه کربلا به وجود آمد؟

دفن شهدای کربلا

نتیجه گرفتن از عاشورا و دهه محرم

امام سجاد 1

امام سجاد 2

ورود اهل بیت از کربلا به کوفه و خطبه حضرت زینب

آتش زدن خیمه‌های امام حسین

بعد از شهادت امام حسین

شام غریبان

شهادت امام حسین 4

شهادت امام حسین 3

شهادت امام حسین 2

شهادت امام حسین

روز عاشورا

شب عاشورا 2

شب عاشورا

روز تاسوعا

هفتم محرم

آقا ابوالفضل 3

آقا ابوالفضل 2

آقا ابوالفضل

آقا علی اکبر 4

آقا علی اکبر 3

آقا علی اکبر 2

آقا علی اکبر

آقا علی اصغر 2

آقا علی اصغر

اصحاب امام حسین 4

حضرت قاسم

اصحاب امام حسین 3

اصحاب امام حسین 2

اصحاب امام حسین

عبدالله بن الحسن

حر 3

حر 2

حر

حضرت رقیه 2

حضرت رقیه

تذکراتی راجع به محرم 5

ورود امام حسین به کربلا

دهه محرم

مسلم بن عقیل

تذکراتی راجع به محرم 4

تذکراتی راجع به محرم 3

تذکراتی راجع به محرم 2

تذکراتی راجع به محرم 1

مباهله

ورود امام رضا به نیشابور 2

ورود امام رضا به نیشابور

میثم تمار

امام موسی کاظم

امام موسی کاظم 2

غدیر 3

غدیر 2

غدیر

امام هادی

امام‌هادی 2

عید قربان

عرفه

حرکت امام حسین از مکه به کربلا

امام باقر

امام باقر 2

امام باقر 3

مناسک حج ابراهیمی 2

مناسک حج ابراهیمی 1

مناسک حج ابراهیمی 3

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا

امام جواد

امام جواد 2

حرکت امام رضا از مدینه به طوس

دحو الارض

امام رضا 4

امام رضا

امام رضا 2

امام رضا 3

حضرت معصومه 3

حضرت معصومه

حضرت معصومه 2

امام صادق 3

امام صادق

امام صادق 2

داستان متقی

عبدالعظیم حسنی

حمزه عموی پیامبر

عید فطر

وداع ماه رمضان

ماه رمضان 11

ماه‌رمضان 10

ماه رمضان 9

شب قدر 6

ماه رمضان 8

امیرالمؤمنین علی 2

امیرالمؤمنین علی

شب قدر 5

سیزده فروردین

شب قدر 4

شب قدر 3

شب قدر 2

شب قدر

شکستن ارکان خدا

ماه رمضان 7

آمادگی برای شب قدر

ماه رمضان 6

امام حسن

امام حسن 2

ماه رمضان 5

حضرت خدیجه

حضرت خدیجه 2

عید نوروز 2

عید نوروز

ماه رمضان 4

ماه رمضان 3

ماه رمضان 2

ماه رمضان 1

جلسه ولایت (سال‌یاد متقی عزیز)

جلسه ولایت 2 (سال‌یاد متقی عزیز)

امام زمان 3

امام زمان 2

امام زمان

امام سجاد 3

امام سجاد 4

ظاهر شدن آقا ابوالفضل در دنیا

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا 2

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا

عید مبعث 4

عید مبعث 3

عید مبعث 2

عید مبعث

ابوطالب

فتح خیبر

ابراهیم پسر پیامبر

تغییر قبله

حضرت زینب

حضرت زینب 2

حضرت زینب 3

سیزده رجب 4

سیزده رجب 3

سیزده رجب 2

سیزده رجب

ماه رجب

حضرت زهرا، عصاره خلقت

ام البنین

شهادت حضرت زهرا 3

شهادت حضرت زهرا 2

شهادت حضرت زهرا

حضرت زهرا

امام حسن عسکری

امام حسن عسکری 2

صلح امام حسن

پیامبر اکرم

پیامبر اکرم 2

تولی و تبری

حضرت سکینه

لیلة المبیت

ماه صفر

مبنای ترک ترک شدن بدن امام حسین

امام حسین در قیامت

یقین

امام حسین دفاع کرد نه قیام

اربعین 2

اربعین 1

زیارت امام حسین

زعفر در کربلا

راهب و سر امام حسین

غلام امام حسین

عمار یاسر

سلام بر امام حسین

سلمان فارسی

هنده، زن یزید

گریه بر امام‌حسین

گریه بر امام‌حسین 2

حرکت نکردن سر امام حسین در منزلی

امر به معروف‌کردن سر امام حسین

ندای امام حسین به خلقت

امام حسین؛ کشته جلسه بنی‌ساعده

عصاره روایت حسین منی و انا من حسین

مجلس امام حسین

کرنش در مقابل امام حسین

زهیر

یاد امام حسین

زمین کربلا

نیمه شعبان

کتاب امام‌زمان با متقی منتشر شد

فاطمیه

امروز روز قتل امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) است، یک اشاره‌ای از برای حضرت بکنیم. امام صفات خداست؛ اما یاد ما می‌دهد. بعد از واقعه عاشورا، مختار بنا شد که قاتلین امام‌ حسین (علیه‌السلام) را بگیرد و به قتل برساند. یک‌ نفر از لشکر ابن‌زیاد بود که به همسرش گفت: ای زن! من چه‌ کار کنم؟! مُختار بالأخره مرا می‌کُشد؟! زنش گفت: ای مرد! آخَر تو چیزی باقی نگذاشته‌ای! تو که آن‌جا در جنگ صفّین کمکِ معاویه بودی! حالا هم که در قتل امام‌ حسین (علیه‌السلام) شرکت کردی! گفت: من به مدینه، پیش حضرت‌ سجّاد (علیه‌السلام) می‌روم. زنش گفت: واقعاً آن‌جا می‌روی؟! گفت: آره! تو این‌ها را نشناخته‌ای. ببین، عزیز من! این‌ همه که من دارم داد می‌زنم و می‌گویم شناخت به‌ غیر از عمل است، این‌ شخص شناخت دارد، عمل ندارد، توفیق عمل ندارد! از خدا هم شناخت و هم توفیق عمل بخواهید.

حالا این‌ شخص ریش‌هایش را تراشید و گذاشت موهایش بلند شد و یک چَپیه هم سرش کرد و به‌ نام زن از کوفه خارج شد. زن‌ها هم که آزاد بودند؛ چون‌که مُختار دروازه‌ها را بسته‌ بود. خدمت حضرت‌ سجّاد (علیه‌السلام) آمد و گفت: آقا! شما می‌دانی که من در جنگ صفّین، کمکِ معاویه بودم، به قتل پدرتان هم شرکت کردم، پناه به شما آورده‌ام، حضرت فوراً یک‌ نفر را صدا زد و دستور داد که خانه‌ای برایش خرید یا اجاره کرد، خرجی‌اش را هم معلوم کرد و به او داد؛ اما گفت: فلانی! از این‌جا برو! جلوی من نیا! وقتی تو را می‌بینم، یاد پدرم می‌افتم.

بعد از چند وقت مُختار توجّه کرد و سه، چهار نفر از این افراد خیلی داش و قُلدر را به مدینه فرستاد و گفت: اوّل خدمت حضرت‌ سجّاد (علیه‌السلام) بروید و این ملعون را بیاورید! وقتی آن‌ها خدمت حضرت رفتند، امام فرمود: سلام مرا خدمت مُختار برسانید و به او بگویید این پناه به‌ من آورده، آن‌ها برگشتند؛ تا این‌که خودش خود به خود مُرد.

رفقای‌ عزیز! بیایید پناه به امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) بیاورید! گناهان خودتان را این‌قدر بزرگ نکنید! نادانیِ ما این‌ است که گناه را از خدا و امام بالاتر می‌دانیم! چرا این‌طوری هستیم؟! گناه در مقابل قدرت خدا چیزی نیست! مگر خدا نمی‌گوید اگر گناه إنس و جنّ را بکنی، یک لکّه‌ اشک برای امام‌ حسین (علیه‌السلام) بریزی، تو را می‌آمرزم؟! عزیزان من! به این حرف‌ها توجّه کنید! گناه در مقابل امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) بزرگ است؛ اما امام بزرگ‌تر است، عفو خدا بزرگ‌تر است! [۱۵]

بیایید از دنیا فارغ شوید! قدری از هوا و هوس‌تان کم کنید! یقین کنید که این حرف‌ها درست‌ است، تفکّر داشته‌ باشید و شب که می‌شود قدری کنار بروید و گریه کنید که امام‌ زمان! دست ما را بگیر! آقاجان! ما اشتباه‌کاریم، آقاجان! ما متوجّه نیستیم، دست ما را بگیر! امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) أولی‌ بالتّصرف است. می‌دانید أولی‌ بالتّصرف چیست؟ یعنی تصرف به تمام گلبول‌های خون شما می‌کند. ائمه (علیهم‌السلام) اختیاردار هستند؛ چرا آن‌ها را بی‌قدرت می‌دانید؟! باباجانِ من! آخَر شما که تا ساعت دوازده‌ شب پای تلویزیون هستید، دیگر حال بیتوته با خدا ندارید، دیگر برای شما مغز و چشمی نگذاشته که بیتوته کنید!

یک‌ روایت بگویم که از من قبول کنید: آقا امام‌ زین‌ العابدین، سید السّاجدین (علیه‌السلام) وقتی‌که از کربلا برمی‌گشت، بعضی از مردم با حقارت به حضرت نگاه می‌کردند، آخَر امام صدمه خورده، پدر و برادرانش را کشته‌اند، خودش، عمّه‌اش زینب‌ کبری (علیهاالسلام) و اهل‌بیتش را اسیر کرده‌اند و چهل‌ منزل برده‌اند، زنجیر به گردنش است، ناراحت‌ شده، فرسوده‌ شده. حضرت منبر رفت و فرمود: خدای تبارک و تعالی به‌ طوری به ما قدرت داده که می‌توانیم زنی را مرد و مردی را زن کنیم. یک‌ نفر منافق از توی جمعیّت که عناد داشت، گفت: یک‌باره بگو که من خدا هستم. امام فرمود: ای زن! بلندشو از توی مردها برو بیرون! آن‌ شخص بلند شد و رفت، نگاهی به خودش کرد، دید زن شده‌ است.

روایت داریم که ایشان میل به شوهر پیدا کرد و خدا دو، سه تا بچّه هم به او داد! یعنی خدا دید که این‌ شخص نمی‌تواند قبول کند، باید این‌جوری بشود. مگر می‌شود که با ولایت وَرافتاد [مبارزه کرد]؟! سیلی به تو می‌زند و آبرویت را هم می‌برد! آرام باش! جوان‌ عزیز! به شما می‌گویم این قدرتی که داری، چه‌ کسی به تو داده؟! آن‌ را صرف قدرت کن! مگر امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) قدرة‌ الله نیست؟! قدرت همه عالم در قبضه قدرتش است؛ اما مرتّب می‌گوید «أنا عبدُ الذلیل» ای‌خدا! من در مقابل تو عبد ذلیل هستم. یقین دارد که خدا این قدرت را به او داده‌ است. [۱۶]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


بیتوته و نجوا با ولایت 18

در روایت نگفته شما زیارت عبدالعظیم‌ حسنی بروی، ثواب زیارت دوازده‌ امام، چهارده‌ معصوم (علیهم‌السلام) را به تو می‌دهد، نگفته زیارت حضرت‌ معصومه (علیهاالسلام) بروی، زیارت دوازده‌ امام، چهارده‌ معصوم (علیهم‌السلام) دارد؛ گفته بهشت بر تو واجب می‌شود؛ اما می‌گوید: یک مؤمن را بروی زیارت کنی، ثواب زیارت دوازده‌ امام، چهارده‌ معصوم (علیهم‌السلام) را به تو می‌دهد. من می‌گویم: باباجان! عزیز من! این‌ چه آدمی است؟ این کسی‌ است که از وجودش نجوا می‌ریزد. ما به کسی کار نداریم. عزیزان من! ما باید متوجّه باشیم. چرا می‌گوید اگر خودت را شناختی، خدا را شناختی؟ نجوا یعنی این؛ شما این‌قدر مُعظم [بزرگ] هستید؛ اما مُعظمیِ‌ خودت را باید در مقابل امر خدا، در مقابل نجوای خدا خُرد کنی.

عزیز من! همین‌طور که شما خودتان را در اختیار ائمه (علیهم‌السلام) گذاشتید، آن‌ها هم خودشان را در اختیار شما می‌گذارند. نمی‌خواهم شما را ناراحت کنم. حضرت زهرا (علیهاالسلام) هم روز قیامت همین را می‌خواهد، همین‌طور که من خواستم و سر امام حسین (علیه‌السلام) را در اختیارم گذاشت؛ حضرت می‌فرماید: خدا! می‌خواهم بچّه‌ام را، امام‌ حسین (علیه‌السلام) را ببینم. زهراجان! تو طاقت نداری. زهرا (علیهاالسلام) مقصد دارد. رفقای‌ عزیز، اسم‌تان را این‌طوری می‌کنید، بفهمید زهرا (علیهاالسلام) یعنی‌ چه؟ حالا می‌گوید: نگاه کن در صحنه‌ محشر، امام‌ حسین (علیه‌السلام) را می‌بیند؛ حسین (علیه‌السلام)، سر ندارد. زهرا (علیهاالسلام) صیحه‌ای می‌زند و غَش می‌کند.

حالا زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) در ظاهر به هوش نمی‌آید، زهرا (علیهاالسلام) مقصد دارد. فریاد می‌کشد: زهراجان! چه می‌خواهی؟ شفاعت امّت پدرم را می‌خواهم. می‌گوید می‌خواهم آن‌ها که به حسینِ من خدمت کردند را شفاعت کنم. این‌ها گنه‌کارند، شاید همه این‌ها را در محشر شفاعت می‌کند. ببین زهرا (علیهاالسلام) چه می‌گوید؟ باباجان! عزیزان من! بیایید خودتان را در اختیار ائمه (علیهم‌السلام) بگذارید، تا آن‌ها هم خودشان را در اختیار شما بگذارند. عزیز من! کجا می‌روی؟ فدایتان بشوم، این‌که چیزی نیست؛ از این بالاتر است. تو راست بگو من امام‌ حسین (علیه‌السلام) را می‌خواهم، راست بگو می‌خواهم آن منظره را ببینم. آخر، آن منظره را که دیدی، دیگر نگاه به جایی نمی‌کنی. والله، ما پیش نرفتیم، خیال می‌کنیم پیش رفتیم. پیش‌رفته آن ‌است که تمام محبّت دنیا را از دلش بیرون کند؛ فقط و فقط در تمام گلوله‌های خونش محبّت این‌ها باشد. شما جزء آن‌ها می‌شوید. [۱۷]

رفقای عزیز! گفتیم که عاشورا ما تجدید بیعت کنیم، بگوییم: حسین‌جان! یک سال است تو گفتی عاشوراست؛ اما یک عاشورایی داریم که به عرض سال، آن خون تو، آن زحمت‌های تو به وجود می‌آید. ما باید بگوییم: حسین‌جان! ما آمدیم تجدید کنیم؛ یعنی حسین‌جان! ما از کسانی نبودیم که برویم خلق‌پرست بشویم، ما از کسانی نبودیم که دنبال ساز و آواز و لهو و لعب برویم، ما از کسانی بودیم که امرت را اطاعت کردیم، امرت وجود مبارک امام زمانِ ماست. ما همین‌طور که شهدای کربلا امرت را اطاعت کردند، ما هم اطاعت کردیم؛ اما حسین‌جان! می‌خواهیم حالا نگه‌مان داری که ما همین‌طور باشیم.

عاشورا تجدید بیعت است، نه این‌که خب حالا سینه بزن و این کارها را بکن؛ اما باطنت باید تجدید کنی که حسین‌جان! إن‌شاءالله ما را نگه‌دار تا سال دیگر باز همین‌طور باشیم، مبادا دین ما طعمه شیطان شود.

مبادا ما از امر تو خارج بشویم، مبادا از امر وجود مبارک امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) خارج بشویم. قربان‌تان بروم، شما باید خلاصه زیارت عاشورا را بخوانید و این طرز با امام حسین (علیه‌السلام) صحبت کنید! والله، امام حسین (علیه‌السلام) جواب‌تان را می‌دهد. [۱۸]

خدایا! عاقبت‌تان را به‌ خیر کن!

خدایا! ما را بیامرز!

خدایا! تو را به حقّ امام‌ حسین قسمت می‌دهم، عشق و محبّت امام ‌حسین (علیه‌السلام) را در قلب و جان ما تزریق کن!

خدایا! هر محبّتی به دل این حضّار مجلس است، به ‌غیر از محبّت خودت و این‌ها بیرون کن!

خدایا! ما را با این‌ها محشور کن!

خدایا! تو را به حقّ امام‌ زمان قسمت می‌دهم، ما را بیامرز!

خدایا! من از زبان حضّار مجلس می‌گویم: خدایا! ما با امام ‌حسین (علیه‌السلام) تجدید می‌کنیم، دست به ‌دست امام‌ حسین (علیه‌السلام) می‌دهیم. امام‌ زمان! شاهد باش! ما دست به ‌دست دادیم که دیگر امام‌ حسین (علیه‌السلام) را، امرش را اطاعت کنیم! ما دیگر گناه نکنیم! ما از حسین (علیه‌السلام) و بچّه‌هایش جدا نشویم! ما همیشه با عشق این‌ها باشیم نه با عشق گناه!

خدایا! یا امام ‌زمان! تو را به حقّ جدّت حسین، ما را قبول ‌کن! ما را در خانه‌ات راه بده!

خدایا! والله، من قسم می‌خورم، روح این حضّار را می‌بینم، این‌ها عمداً گناه نمی‌کنند؛ اما گناهان‌شان را بیامرز! ما، این‌ها از این عاشورا بی‌گناه باشند.

خدایا! حالا توفیق بده دیگر هم گناه نکنیم! [۱۹]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


اخلاق در خانواده 16

اگر می‌گوید آقا امام‌ حسین (علیه‌السلام) سفینه نجات است، از اوّل سفینه بوده‌، تا آخر هم که در دنیا، در ظاهر اجزای بدنش بود، نصیحت می‌کرد، امر به معروف می‌کرد، مگر سر امام‌ حسین (علیه‌السلام) نیست که می‌گوید: «أم [حَسِبت] أنّ أصحاب‌ الکهف و الرّقیم [کانوا من آیاتنا] عجباً»[۲۰] بابا! یک شیعه هم باید این‌طور باشد. با بچّه‌هایت دورهم بنشینید! با هم حرف بزنید! من یک نوار دارم راجع‌ به منیّت صحبت کردم. «من» را بگذار کنار! چطور می‌شود از در خانه که آمدی، یک سلام به زنت بکنی؟! آیا ولایتت می‌رود؟! دینت می‌رود؟! چه‌ چیزی از تو می‌رود؟! فقط تکبّرت می‌رود. خب، یک‌ دفعه یک سلام به زنت بکن! این بنده‌ خدا می‌خواهد کار کند، تو هم پاشو! با او کار کن! با هم صفا کنید! وفا داشته‌ باشید!

من نمی‌خواهم بگویم، خیلی برایم مشکل است بگویم. من یک‌ وقت یک تلفن یک‌ جایی زدم، یک‌ دوستی داشتم، با تلفن از خانمش سراغ گرفتم. یک‌ حرفی زده‌ است اصلاً مرا زیر و رو کرده‌. من به آن‌ آقا نگفتم و به او هم نمی‌گویم. من خیلی مشکلم هست تلفن به یک خانواده بزنم؛ تاحتّی می‌خواستم تلفن بزنم، به فلانی گفتم تو بزن! خیلی مشکلم است؛ اما ایشان یک‌ حرفی زد. گفت: ایشان می‌خواهد مسافرت برود، من هم می‌خواهم با او بروم. دلیلش این‌ است: اگر ایشان طوری شد، من هم بشوم. من‌ بعد از ایشان دیگر زندگی را نمی‌خواهم.

خدا می‌داند من گریه‌ام گرفت. گفتم: خدایا! این‌ها را به‌ هم ببخش! خدایا! وفای این‌ها را زیاد کن! توی لیلا رفتم. حالا که امام‌ حسین (علیه‌السلام) کشته‌ شد، دیگر به خانه نرفت، زیر سایه نرفت. سر قبر امام‌ حسین (علیه‌السلام) بود. دیدم این زن بوی او را می‌دهد. من که نمی‌خواهم با زن مردم حرف بزنم. گفتم: یک‌ وقت اگر استخاره کنم، به همسرش می‌گویم قدر این زنت را بدان! او دارد این‌طور می‌گوید، من دارم گریه می‌کنم. حالا فلان ‌آقا هم تلفن می‌زند و با یک زن حرف می‌زند. او دارد این‌ را می‌گوید؛ اما من دارم گریه می‌کنم. من توی قضایای لیلا رفتم. ببین اگر در ولایت بروی، این‌طور می‌شوی. نامحرمی را نمی‌بینی، زنی را نمی‌بینی. صدایی، چیزی نیست. هیچ‌ چیزی لذّت پیش تو ندارد. همه‌اش وِزر و وَبال است. نرسیدید که ببینید من چه می‌گویم؟ می‌سوزم و می‌گویم. [۲۱]

اگر امام‌ حسین (علیه‌السلام) می‌فرماید قبر من در دل دوستانم است؛ یعنی این، امام‌ حسین (علیه‌السلام) چه‌ کار کرد؟ تا آخرین نَفَس، نگاهش به خیام حرمش است. ناراحتم این حرف را بزنم. به قلب امام‌ حسین (علیه‌السلام) تیر خورده‌. ابن‌سعد می‌گوید اگر حسین خدعه کرده، رُو به خیمه‌هایش بروید! حالا رُو به خیام حرمش می‌روند. سر زانو بلند می‌شود و می‌گوید: «یا شیعیان ابوسفیان! دینُکم دینارُکم.» شما که دین‌تان را به دینارتان دادید، غیرت‌تان کجا رفته؟ کجا رُو به حرم رسول‌ الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌روید؟

حالا رُباب، خانم‌ عزیزش هم پاسخ داد. روایت داریم: وقتی امام‌ حسین (علیه‌السلام) شهید شد، تا آخر عمرش سر قبر امام‌ حسین (علیه‌السلام) گریه کرد. بنی‌اسد رفتند چادر آوردند، برای ایشان خیمه زدند؛ تا آخر عمرش آن‌جا نشست. ما چه می‌گوییم؟! ببین این‌ها چه‌ کار دارند می‌کنند؟ ولایت یعنی این. کجاییم ما؟! چرا فکر نمی‌کنیم؟! چرا اندیشه نداریم؟! اگر شما اطاعت کنی و «من» را کنار بگذاری، زندگی‌ات، زندگی شیرینی می‌شود. مگر ما چه می‌خواهیم؟! خانم‌ عزیز! زندگی خیلی ناجور شده‌، مردت بیرون می‌رود، چقدر با مشکلات برخورده. حالا که در بیت خدا آمده، او را نوازش کن! [۲۲]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


نگاه 30

همه شما را که می‌گوید آخرالزّمان بی‌دین می‌روید، چطور حالا دین‌دار شدید و به مسجد جمکران می‌روید؟! چون مطابق شهوت شماست. بیشتر ما شهوت‌پرستیم، نه حسین‌خواه، نه زهراخواه، نه علی ‌بن ‌موسی ‌الرّضا خواه؛ ما شهوت می‌خواهیم. شهوت آن‌ نیست که شما فکر می‌کنید؛ کاری که بی‌امر شد، شهوت است. آن شهوت یک‌ حرف دیگری است. جانم! قربان‌تان بروم، تو شهوتت به حرکت درمی‌آید، گناه می‌کنی. آرام! آرام! آرام باش! برو کنار! [۲۳] این‌قدر به امام‌ رضا (علیه‌السلام) گفتم: این نیرویی که جوان‌ها دارند خرج امر خودت شود. نیرویت را خرج امر کن! نه نیرویمان را خرج خلق کنیم، نه نیرویمان را خرج شهوت کنیم، نه نیرویمان را خرج غیر امر کنیم. [۲۴]

یکی از خدا بخواهید: تتمه عمرتان در راه شیطان و شهوت و غیر امر نباشد، در راه خدا باشد. [۲۵] دل شما باید طوری باشد که اصلاً در نباشد که شیطان واردِ آن شود، شهوت واردِ آن شود، پول واردِ آن شود، غیر امر واردِ آن شود. ولایت، باید دل مبارک شما را، قلب مبارک شما را بشکافد و وارد شود. الآن وارد شده ‌است که شما این‌جا جمع شده‌اید. [۲۶]

ببین ائمه (علیهم‌السلام) چطور اطاعت می‌کردند، جان خودشان را دادند، تو هم باید جانت را فدا کنی تا سنخه آن‌ها در ولایت بشوی، ما نمی‌گوییم که جانت را فدا کن! عزیز من! بیا خیالت را فدا کن! هوست را فدا کن! شهوتت را فدا کن! عنادتت را فدا کن! آن شب‌نشینی‌ها را فدا کن! الآن چه خبر است؟! چه شب‌نشینی‌هایی هست؟! مگر من خبر ندارم؟ [۲۷]

من شوخی که می‌کنم سرور در قلب مؤمن است، حضرت فرمود: هر کسی‌که سرور در قلب مؤمن ایجاد می‌کند، خدای تبارک و تعالی همه گناهانش را می‌ریزد؛ اما نه رقّاصی باشد. حالا یک ‌عدّه‌ای هستند که می‌گویند باید مردم خوشحال باشند؛ نه! سرور باید شرعی باشد، سروری که خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گویند؛ نه رقاصی کنی و بگویی این سرور است و مردم خوشحال می‌شوند، نه شهوت. مثل همین حرف‌ها؛ یک‌ مرتبه یک‌ چیزی بگویید و رفقای عزیز بخندند. [۲۸]

شب قدر، شب توبه است. بگو: خدا! مرا درست کن! چشمم نگاه به نامحرم کرده، درست کن! [۲۹] حتّی در جلسه ولایت، اگر جای دیگران را تنگ می‌کنی، توبه کن! [۳۰] ما باید بدانیم که روزی پیش کامپیوتر خلقت؛ یعنی قرآن مجید باید برویم؛ آن‌وقت او از ما سؤال می‌کند. [۳۱]

اگر بخواهید مرتبط با امام‌ حسین (علیه‌السلام) باشید، باید با تلویزیون و ویدیو و ماهواره شریک نباشید، دست از گناهان‌تان بردارید و توبه کنید! بگویید: خدایا! روی ما هم سیاه است، خدایا! به حقّ امام‌ حسین، روی ما را در دنیا و آخرت سفید کن! وقتی آدم یاد این کارها [یعنی کربلا و اصحاب امام‌ حسین (علیه‌السلام) مثل جون غلام سیاه] می‌افتد، می‌فهمد رویش سیاه است! خدایا! یک ‌عمری به ما گفتی یک ‌کاری بکن! ما نکردیم، گفتی نکن! ما کردیم، به حقّ آقا علی‌اکبر، به حقّ مقامی که به این غلام دادی، به ما هم بده! [۳۲]

از خدا بخواهیم: خدا ما را شفته‌ریزی کند که توان ولایت داشته باشیم، ولایت به ما نازل گردد. اگر این‌طور شویم؛ دیگر جلوه‌های لهو و لعب و شیطان اثر ندارد. [۳۳]

چیزی که گناه را از بین می‌برد، سخاوت است. تا می‌توانید سخی باشید. [۳۴]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی


کتابها

تمام کتابها


سخنرانی‌ها

تمام سخنرانی‌ها

  1. عاشورای 88؛ ارتباط
  2. اربعین 83 و عاشورای 88؛ ارتباط و شرک به ولایت 88
  3. اربعین 83 و حضرت‌ابوالفضل 85 و عاشورای 87
  4. اربعین 91
  5. شب اربعین ۸۱
  6. عاشورا ۹۱
  7. اربعین 80 و مشهد 81؛ درخواست از امام‌رضا
  8. عصاره عاشورا 82 و اربعین 80
  9. اربعین 91 و اربعین 81 و اربعین 78 و ارزش نماز 76
  10. اربعین 91 و عاشورای 87 و اربعین 78
  11. عصاره عاشورا 82 و اربعین 87 و اربعین 91
  12. (سوره النساء، آیه ۴۵)
  13. اربعین 91 و اربعین 81 و عصاره عاشورا 82
  14. نبوّت باید در اختیار ولایت باشد (شناخت نبوّت با ولایت) ۸۴
  15. درخواست از امام‌رضا 81
  16. ولایت و خباثت 76 و عصاره عاشورا 82 و لا اله الا الله 73
  17. شناخت نجوا (نجوا با ولایت) 77
  18. حضرت ابوالفضل 85
  19. عاشورای 85
  20. (سوره الكهف، آیه 9)
  21. إذن الله شدن و ایرادی نبودن شیعه (إذن الله) 75
  22. اخلاق در خانواده؛ من نداشتن (خانواده) 75
  23. وداع امام‌ حسین، مشهد 93
  24. حضرت زهرا، اعتقاد؛ مشهد 91
  25. ارتباط 87
  26. نازله 88
  27. فتنه آخرالزّمان 81
  28. عظمت شیعه، شب قدر 86
  29. کتاب نجوا
  30. اربعین 87
  31. کامپیوتر الهی و کامپیوتر جهانی 80
  32. کتاب حرّ
  33. شکرانه ولایت 82
  34. جلسه ولایت؛ 12 فروردین 97
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه