کتاب عارف ولایت به لطف خدا منتشر شد. منتخب عید فطر

صفحهٔ اصلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
سطر ۳۷: سطر ۳۷:
 
<div style="display:inline-block;">
 
<div style="display:inline-block;">
 
<ul class="list_gallery">
 
<ul class="list_gallery">
 +
{{تصویر گالری|10034}}
 
{{تصویر گالری|10029}}
 
{{تصویر گالری|10029}}
 
{{تصویر گالری|10007}}
 
{{تصویر گالری|10007}}

نسخهٔ ‏۱۹ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۰۵:۲۴

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً احد است، حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است

فرمایشات حاج‌حسین خوش‌لهجه راجع به ولایت

فرمایش منتخب: امام‌حسن

فهرست مقصد متقی

ماه رمضان

نیمه شعبان

امام زمان

آقا علی اکبر

عید مبعث

سیزده رجب

ماه رجب، ایام زیارت ائمه طاهرین

این الرجبیون؛ این الفقرا

ظهور نور حضرت زهرا

امام حسن عسکری

عبدالعظیم حسنی

پیامبر اکرم

امام صادق

حضرت خدیجه

انتقاد به اهل تسنن

تولی و تبری

حضرت سکینه

تمام شدن ماه صفر

امام رضا

امام حسن

امام حسین دفاع کرد نه قیام

سلام بر امام حسین

زیارت امام حسین

حضرت زینب

اربعین

گریه بر امام‌حسین

مجلس امام حسین

مبنای ترک ترک شدن بدن امام حسین

ندای امام حسین به خلقت

عمار یاسر

غلام امام حسین

سلمان فارسی

امام حسین؛ کشته جلسه بنی‌ساعده

حضرت رقیه

امام باقر

عصاره روایت حسین منی و انا من حسین

ماه صفر

زهیر

کرنش در مقابل امام حسین

امام‌سجاد

یاد امام حسین

راهب و سر امام حسین

هنده، زن یزید

زعفر در کربلا

حرکت نکردن سر امام حسین در منزلی

امر به معروف‌کردن سر امام حسین

زمین کربلا

چگونه واقعه کربلا به وجود آمد؟

دفن شهدای کربلا

نتیجه گرفتن از عاشورا و دهه محرم

ورود اهل بیت از کربلا به کوفه و خطبه حضرت زینب

آتش زدن خیمه‌های امام حسین

بعد از شهادت امام حسین

شام غریبان

شهادت امام حسین

روز عاشورا

شب عاشورا

روز تاسوعا

هفتم محرم

آقا ابوالفضل

آقا علی اصغر

حضرت قاسم

اصحاب امام حسین

عبدالله بن الحسن

حر

ورود امام حسین به کربلا

دهه محرم

مسلم بن عقیل

تذکراتی راجع به محرم

مباهله

ورود امام رضا به نیشابور

میثم تمار

امام موسی کاظم

غدیر

امام هادی

عید قربان

عرفه

حرکت امام حسین از مکه به کربلا

مناسک حج ابراهیمی

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا

امام جواد

حرکت امام رضا از مدینه به طوس

دحو الارض

حضرت معصومه

داستان متقی

حمزه عموی پیامبر

عید فطر

وداع ماه رمضان

امیرالمؤمنین علی

سیزده فروردین

شب قدر

شکستن ارکان خدا

آمادگی برای شب قدر

عید نوروز

جلسه ولایت (سال‌یاد متقی عزیز)

ظاهر شدن آقا ابوالفضل در دنیا

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا

ابوطالب

فتح خیبر

ابراهیم پسر پیامبر

تغییر قبله

ماه رجب

حضرت زهرا، عصاره خلقت

ام البنین

شهادت حضرت زهرا

حضرت زهرا

صلح امام حسن

لیلة المبیت

امام حسین در قیامت

یقین

کتاب امام‌زمان با متقی منتشر شد

فاطمیه

نیمه ماه رمضان: ظاهر شدن آقا امام حسن مجتبی. برآوردن حاجت برادر مؤمن، بالاتر از هفتاد رکعت نماز امام؛ امام‌حسن، اسوه اخلاق[۱]

عزیزان من! امشب شب پانزدهم ماه رمضان است. شب تولد آقا امام حسن (علیه‌السلام) است. بیایید حرف بشنوید! بیایید به عُقبی [یعنی قیامت] اعتقاد داشته‌ باشیم! من یک‌ روایت برای شما بگویم: کوچه‌ای بود، بن‌بست بود، اوّل این کوچه، آقا امام‌ حسین (علیه‌السلام) و آخرش آقا امام‌ حسن (علیه‌السلام) ایستاده‌ بودند. شخصی حاجتی داشت، وارد این کوچه شد، دید امام‌ حسین (علیه‌السلام) دارد نماز می‌خواند، رفت و حاجتش را به آقا امام‌ حسن (علیه‌السلام) گفت. امام‌ حسن (علیه‌السلام) حاجت این بنده‌ خدا را ادا کرد. وقتی حاجتش برآورده‌ شد، امام به آن‌ شخص فرمود: چرا به برادرم، حسین نگفتی؟ گفت: یابن‌‌ رسول‌ الله! برادرت نماز می‌خواند. امام فرمود: به برادرم، حسین جفا کردی، اگر او این‌ کار را می‌کرد، بهتر بود از این‌که هفتاد رکعت نماز بخواند؛ این‌ است که من می‌گویم دلم می‌خواهد همه‌ شما از من بالاتر باشید! من که هیچی! خیلی بالا باشید! امام‌ حسن (علیه‌السلام) چه‌ کار می‌کند؟! به او فرمود: به برادرم جفا کردی!

ما باید پیرو ائمه (علیهم‌السلام) باشیم! یک حاجت برادر مؤمن برآوردن این‌قدر ارزش دارد! قربان‌تان بروم! الآن عدّه‌ای از مردم در مضیقه هستند، آبرودارهای ظاهری از فقر و فلاکت دارند بی‌آبرو می‌شوند. کجا می‌روید؟! چه‌ کار می‌کنید و این پول‌ها را خرج می‌کنید که به زیارت امام‌ حسین (علیه‌السلام) بروید؟! من می‌گویم اطاعت کنید! نمی‌گویم زیارت امام‌ حسین (علیه‌السلام) نروید! خواستش را به‌جا آوردید! وقتی خواستش را به‌جا آوردید؛ آن‌وقت برای شب‌قدرتان ثواب هزار ماه را می‌نویسد. [۲]

من از دست عدّه‌ای می‌سوزم! بیاییم اخلاق علی (علیه‌السلام) را در خودمان پیاده کنیم! سازندگی یعنی این. ما باید با مردم راه‌گذر باشیم! راه‌گذر چیست؟ اگر او اخلاقش بد است، تو با خُلق خوبت با او رفتار کن! روایتش را می‌خواهی؟! شخصی پیش آقا امام‌ حسن (علیه‌السلام) آمده و می‌گوید: ای حسن‌ بن‌ علی! دروغ‌گوتر از تو و پدرت، زیر این آسمان نیامده‌ است! (ببین چه جسارتی می‌کند؟ جان و نَفَس این‌ شخص در قبضه قدرت امام است، حالا به او بگوید که من امام هستم! پدرم هم امام و جانشین رسول‌ الله است! چرا تو این حرف را می‌زنی؟! کافر و مُرتدّ شده‌ای! اما امام این‌را به او نمی‌گوید!) می‌گوید: ای عزیز من! اگر پدرم این‌جوری است که تو می‌گویی، دعا کن که خدا او را بیامرزد! اگر من هم این‌جوری هستم، دعا کن که خدا مرا بیامرزد و از سرِ ما بگذرد! اگر تو هم دروغ می‌گویی، خدا تو را بیامرزد! چرا دل‌تنگ و ناراحت هستی؟! اگر ممکن‌ است، من تو را از ناراحتی در می‌آورم، اگر گرسنه‌ای، بیا به خانه‌مان برویم، ما تو را در آغوش می‌گیریم، اگر خرجی نداری، به تو می‌دهیم، آیا ما را نمی‌شناسی؟! امام به گونه‌ای با او رفتار کرد که یک‌ دفعه گفت: «لا إله إلّا الله، محمّد رسول‌ الله، علی ولیّ‌ الله». بنا کرد بد به معاویه گفتن. گفت: خدا معاویه را لعنت کند! او این‌جور تبلیغ کرده و در باره شما به ما گفته‌ است.

عزیزان من! خُلق‌ حسن داشته‌ باشید! اصلاً حرفم این‌ است که باید بداخلاقی در شما نباشد. با زن و بچّه و خانواده و مردم خوش‌ اخلاق باشید! اگر او بداخلاقی کرد و شما هم بداخلاقی کنید، چه فرقی با او دارید؟! در او بداخلاقی بوده، در شما هم هست. صبر و حوصله داشته‌ باشید!

ببین آقا امام‌ حسن (علیه‌السلام) چه‌ جور از حاکمیّتش استفاده کرد! عزیزان من! ما باید این حرف‌ها را در خودمان پیاده کنیم؛ آن‌وقت سنخه این‌ها می‌شویم. شیطان شما را تحریک نکند، با مردم، با زیردست و کارگرتان تندی نکنید! این تحریک شیطان است. گفتم که عدالت مثل ولایت خیلی گسترده است! اگر شما عدالت را مراعات کردید، ولایت را مراعات می‌کنید. آقای‌ مهندس! اگر کارگرت را بی‌خودی ناراحت کنی، تا زمانی‌که او ناراحت است، هیچ‌ عبادتت قبول نمی‌شود. خاضع و خاشع باشید! تمام مردم عیالات خدا هستند، تجاوزگر نباشید! اگر همه عدالت داشته‌ باشیم، اصلاً تجاوزگر در عالم نیست.

کاش ما مثل آن گدا بودیم، خدمت آقا امام‌ حسن (علیه‌السلام) آمده‌ است، من یک جمله‌ای از آقا امام‌ حسن (علیه‌السلام) بگویم، چون‌که تولّدش است، می‌گوید: آقا! من فقیرم چیزی ندارم، می‌گوید: تو خیلی دارایی، دوباره می‌گوید، تکرار می‌کند، می‌گوید: من نان ندارم، می‌گوید: آن ولایت ما را می‌فروشی؟ من، قربان این گدا بروم، فدایش بشوم، فدای آن عقیده‌اش بشوم، به قربان آن زبانش بروم، می‌گوید: حسن‌ بن‌ علی! اگر تمام این عالم را پُر از طلا و نقره کنی نمی‌دهم، گفت: تو فقیری؟! تو الآن تهی‌دست هستی، یک‌خرده دستت تهی شده است. ما این‌جور قدر ولایتمان را می‌دانیم؟ وجداناً، حالا ما به‌ اصطلاح خودمان، خوب‌ها! چه دارد می‌گوید؟ حقیقت می‌گوید. بفهمیم ولایت چیست، ما ولایتمان را ارزان ندهیم.

خدایا! به حقّ امام زمان قسمت می‌دهیم عیدی به ما بده! تولّد آقا امام حسن (علیه‌السلام) عیدی به ما بده! عیدی این باشد که ولایت به ما تزریق شود ما تا آخر عمرمان علی علی بگوییم، خلق خلق نگوییم.

خدایا! محبت ما را جوری کن که دوست حضرت زهرا (علیهاالسلام) باشیم، حضرت زهرا (علیهاالسلام) در دنیا و آخرت ما را شفاعت کند.

خدایا! هر مِهری در دل ما هست امشب بیرون کن، مِهر آقا امام حسن (علیه‌السلام) و پدرش و مادرش را بر دل ما مستقر کن! [۳]

یا علی


فرمایش منتخب: آمادگی برای شب قدر

فهرست مقصد متقی

ماه رمضان

نیمه شعبان

امام زمان

آقا علی اکبر

عید مبعث

سیزده رجب

ماه رجب، ایام زیارت ائمه طاهرین

این الرجبیون؛ این الفقرا

ظهور نور حضرت زهرا

امام حسن عسکری

عبدالعظیم حسنی

پیامبر اکرم

امام صادق

حضرت خدیجه

انتقاد به اهل تسنن

تولی و تبری

حضرت سکینه

تمام شدن ماه صفر

امام رضا

امام حسن

امام حسین دفاع کرد نه قیام

سلام بر امام حسین

زیارت امام حسین

حضرت زینب

اربعین

گریه بر امام‌حسین

مجلس امام حسین

مبنای ترک ترک شدن بدن امام حسین

ندای امام حسین به خلقت

عمار یاسر

غلام امام حسین

سلمان فارسی

امام حسین؛ کشته جلسه بنی‌ساعده

حضرت رقیه

امام باقر

عصاره روایت حسین منی و انا من حسین

ماه صفر

زهیر

کرنش در مقابل امام حسین

امام‌سجاد

یاد امام حسین

راهب و سر امام حسین

هنده، زن یزید

زعفر در کربلا

حرکت نکردن سر امام حسین در منزلی

امر به معروف‌کردن سر امام حسین

زمین کربلا

چگونه واقعه کربلا به وجود آمد؟

دفن شهدای کربلا

نتیجه گرفتن از عاشورا و دهه محرم

ورود اهل بیت از کربلا به کوفه و خطبه حضرت زینب

آتش زدن خیمه‌های امام حسین

بعد از شهادت امام حسین

شام غریبان

شهادت امام حسین

روز عاشورا

شب عاشورا

روز تاسوعا

هفتم محرم

آقا ابوالفضل

آقا علی اصغر

حضرت قاسم

اصحاب امام حسین

عبدالله بن الحسن

حر

ورود امام حسین به کربلا

دهه محرم

مسلم بن عقیل

تذکراتی راجع به محرم

مباهله

ورود امام رضا به نیشابور

میثم تمار

امام موسی کاظم

غدیر

امام هادی

عید قربان

عرفه

حرکت امام حسین از مکه به کربلا

مناسک حج ابراهیمی

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا

امام جواد

حرکت امام رضا از مدینه به طوس

دحو الارض

حضرت معصومه

داستان متقی

حمزه عموی پیامبر

عید فطر

وداع ماه رمضان

امیرالمؤمنین علی

سیزده فروردین

شب قدر

شکستن ارکان خدا

آمادگی برای شب قدر

عید نوروز

جلسه ولایت (سال‌یاد متقی عزیز)

ظاهر شدن آقا ابوالفضل در دنیا

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا

ابوطالب

فتح خیبر

ابراهیم پسر پیامبر

تغییر قبله

ماه رجب

حضرت زهرا، عصاره خلقت

ام البنین

شهادت حضرت زهرا

حضرت زهرا

صلح امام حسن

لیلة المبیت

امام حسین در قیامت

یقین

کتاب امام‌زمان با متقی منتشر شد

فاطمیه

عزیزان من! دو سه شب دیگر تا شب‌ قدر داریم، از همین امشب آمادگی پیدا کنید! با فکر و تفکّر باشید! این حرف‌ها را در خودتان هضم کنید! من می‌فهمم که امشب شب‌ احیا نیست؛ اما از چند شب قبل آمادگی برای شب‌ قدر پیدا کنید! ببینید چه از امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌خواهید؟ اگر شما خدمت یک سلطان بخواهید بروید، از چند روز قبل فکر می‌کنید که من چه بخواهم؟ چه‌ کار بکنم؟ فدایتان بشوم! باید آمادگی پیدا کنیم که خدا می‌خواهد به ما پاداش بدهد، از او چه بخواهیم؟ خدایا! خودت را به ما بده!

رفقای‌ عزیز! شما می‌دانید که تملّق در وجود من نیست، خدا خلق نکرده. من برای شما خواستم، با خدا شوخی هم کردم و گفتم: خدایا! زحمت خودت را زیاد نکن که حالا بخواهی ما را عذاب کنی و پرونده‌مان را این‌جوری کنی و ما را به فلاکت بیندازی و این‌کارها را بکنی! خدایا! ما را مثل ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) کن! تمام گناهان ما را ببخش! اصلاً جوری شود که ما رغبت به گناه نداشته‌ باشیم؛ همین‌طور که ائمه (علیهم‌السلام) این‌طور بودند؛ اصلاً گناه توی آن‌ها نبوده‌ است؛ خدایا! رفقای مرا این‌طوری کن! این‌قدر رفقا رفقا کردم که یک‌ مرتبه گفتم حالا خدا می‌گوید برای خودت چیزی نمی‌خواهی؟! گفتم: خدایا! مرا مثل رفقایم کن! آخر من چه برای شما بخواهم؟! الحمد لله خدای تبارک و تعالی دنیا را به شما داده، همه‌ چیز به شما داده؛ خیلی باید شکرانه کنید! دختر و پسر شایسته به شما داده، وقت داده که به مجلس ولایت بیایید. الآن کسانی هستند که به‌ قول ما وقت سرخاراندن ندارند، این‌قدر دنیا آن‌ها را گرفتار کرده‌ است! بی‌خود نیست که من می‌گویم شما یک پرچم دست‌تان بگیرید و فقط بگویید شکر! [۴]

اصلاً شب‌ قدر شب شکرانه ولایت است، من عقیده‌ام این‌ است که شما وضو بگیرید و دو رکعت نماز بخوانید، فقط نعمت‌ها را جلویتان بیاورید و بگویید خدایا! شکر. خدایا! شکر، ولایت به‌ من دادی. خدایا! شکر، سخاوت به‌ من دادی. خدایا! شکر، حیا به‌ من دادی. خدایا! شکر، زهرا (علیهاالسلام) به‌ من دادی. خدایا! شکر، پسر خوب به‌ من دادی. خدایا! شکر، همسر خوب به‌ من دادی. خدایا! شکر، رفقای خوب دادی، خدایا! شکر آدم، ناجور دم من نیفتاده‌ است. خدایا! شکر، نعمت به‌ من دادی. خدایا! شکر، که مرا خواستی که بگویم شکر. تمام این‌ها را شب‌ قدر بنشین و شکرانه کن! موسی به خدا گفت: خدایا! من از کجا بفهمم که تو از من راضی هستی؟ گفت: اگر تو راضی هستی، منم از تو راضی‌ام. هم از خدا راضی می‌شوی، هم شکرانه نعمت کردی و هم خدای تبارک وتعالی علم حکمت به شما می‌دهد؛ آن‌وقت کارهایتان از روی حکمت می‌شود. [۵]

شب احیا که می‌شود، کم بخورید! امشب شبی است که مطابق هزار ماه است، تقدیر شما می‌شود، شما اسیر شکم‌تان نباشید! یک‌ قدری کمتر بخورید! یک‌ قدری توجّه داشته‌ باشید! من مثلاً آن‌زمان به کارخانه نمی‌رفتم، شاگردهایم هم تعطیل می‌شدند؛ آماده بودم که بگویم خدا! قدر یعنی از این شب‌ قدردانی کنیم. [۶] شب‌ قدر باید سواد و مهندسی، فقه و اصول، همه این‌ها را کنار بگذارید و بگویید: خدایا! نفهمیدم. از این شب بهره ببرید! اگر شما به مردم می‌خواهی بگویی که نفهمیدم، عارت می‌شود، دیگر به خدا عارت نشود که بگویی نفهمیدم تا خدا دستت را بگیرد. شب‌ قدر آب زندگانی می‌خورید، اگر ولایت به شما داد، تا ابد زنده‌اید، از خدا بخواهید که آب زندگانی را بچشید و بخورید، والله، امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌دهد. شب‌ قدر شبی است که جایزه می‌دهد، می‌فرماید که سه‌ طایفه را نمی‌آمرزم: شارب‌ الخمر، عاق‌ والدین و کسی‌که برادر مؤمن از دستش ناراضی باشد. بخواهیم برادر مؤمن از ما راضی باشد. [۴]

شب‌ قدر درست‌است که به شما می‌گوید به‌ قدر هزار ماه ثواب دارد، این صحیح است؛ اما بفهمید که ثوابش مال چیست؟ هزار ماه ثواب دارد که بیایید و به خاک پوزبمالید و بگویید خدایا! ما علی (علیه‌السلام) را نشناختیم، شناخت علی (علیه‌السلام) به ما بده! باید علی (علیه‌السلام) را در دل‌تان قبول کنید، علی (علیه‌السلام) در دل‌تان راه پیدا کند. قبولی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ثواب هزار ماه را دارد. آیا شب‌قدر درِ خانه‌ خدا آمدید و بگویید: خدا! مرا درست‌ کن! خدا! چشمم نگاه به نامحرم کرده، زبانم دروغ گفته، گوشم غیر امر شنیده، پایم به امر نبوده، اعضا و جوارحم آلوده‌ است. تمام مشکلات را روی کاغذ بیاورید یا خودتان به خودتان بگویید تا اصلاح شوید. والله، روایت داریم: اگر شب‌ قدر آمرزیده نشویم، کار ما مشکل است، می‌گوید باید به سرزمین منا بروید. شب‌ قدر باید قدردانی سیزده‌ رجب را بکنید که قرآن نازل شده‌ است. شب‌ قدر خودتان را آماده فهم بکنید! آماده ولایت بکنید! چرا به شما می‌گوید شب‌ قدر زود بگیر بخواب و آماده‌ باش؟! مگر نیست که آن‌ شخص در شب‌ قدر خدمت امام‌ صادق (علیه‌السلام) می‌آید و سؤال می‌کند: یابن‌ رسول‌ الله! شب‌ قدر چه‌ کار کنیم؟ می‌فرماید: برو علم یاد بگیر؟! علم؛ یعنی فهم ولایت را یاد بگیر! افضل عبادت علم یاد گرفتن است؛ یعنی بفهم! [۷]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات


فرمایش منتخب: ماه رمضان

فهرست مقصد متقی

ماه رمضان

نیمه شعبان

امام زمان

آقا علی اکبر

عید مبعث

سیزده رجب

ماه رجب، ایام زیارت ائمه طاهرین

این الرجبیون؛ این الفقرا

ظهور نور حضرت زهرا

امام حسن عسکری

عبدالعظیم حسنی

پیامبر اکرم

امام صادق

حضرت خدیجه

انتقاد به اهل تسنن

تولی و تبری

حضرت سکینه

تمام شدن ماه صفر

امام رضا

امام حسن

امام حسین دفاع کرد نه قیام

سلام بر امام حسین

زیارت امام حسین

حضرت زینب

اربعین

گریه بر امام‌حسین

مجلس امام حسین

مبنای ترک ترک شدن بدن امام حسین

ندای امام حسین به خلقت

عمار یاسر

غلام امام حسین

سلمان فارسی

امام حسین؛ کشته جلسه بنی‌ساعده

حضرت رقیه

امام باقر

عصاره روایت حسین منی و انا من حسین

ماه صفر

زهیر

کرنش در مقابل امام حسین

امام‌سجاد

یاد امام حسین

راهب و سر امام حسین

هنده، زن یزید

زعفر در کربلا

حرکت نکردن سر امام حسین در منزلی

امر به معروف‌کردن سر امام حسین

زمین کربلا

چگونه واقعه کربلا به وجود آمد؟

دفن شهدای کربلا

نتیجه گرفتن از عاشورا و دهه محرم

ورود اهل بیت از کربلا به کوفه و خطبه حضرت زینب

آتش زدن خیمه‌های امام حسین

بعد از شهادت امام حسین

شام غریبان

شهادت امام حسین

روز عاشورا

شب عاشورا

روز تاسوعا

هفتم محرم

آقا ابوالفضل

آقا علی اصغر

حضرت قاسم

اصحاب امام حسین

عبدالله بن الحسن

حر

ورود امام حسین به کربلا

دهه محرم

مسلم بن عقیل

تذکراتی راجع به محرم

مباهله

ورود امام رضا به نیشابور

میثم تمار

امام موسی کاظم

غدیر

امام هادی

عید قربان

عرفه

حرکت امام حسین از مکه به کربلا

مناسک حج ابراهیمی

ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت زهرا

امام جواد

حرکت امام رضا از مدینه به طوس

دحو الارض

حضرت معصومه

داستان متقی

حمزه عموی پیامبر

عید فطر

وداع ماه رمضان

امیرالمؤمنین علی

سیزده فروردین

شب قدر

شکستن ارکان خدا

آمادگی برای شب قدر

عید نوروز

جلسه ولایت (سال‌یاد متقی عزیز)

ظاهر شدن آقا ابوالفضل در دنیا

ظاهر شدن امام‌حسین در دنیا

ابوطالب

فتح خیبر

ابراهیم پسر پیامبر

تغییر قبله

ماه رجب

حضرت زهرا، عصاره خلقت

ام البنین

شهادت حضرت زهرا

حضرت زهرا

صلح امام حسن

لیلة المبیت

امام حسین در قیامت

یقین

کتاب امام‌زمان با متقی منتشر شد

فاطمیه

گذشت کردن و کینه‌نداشتن[۸]

عزیز من! قربانت بروم، کینه نداشته‌ باش. خانم‌های عزیز! کینه هم‌دیگر را نداشته‌ باشید. اگر شما پیرو حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) هستید، پیرو امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) هستید، گذشت داشته‌ باشید! چرا ماه‌ مبارک رمضان گذشت ندارید؟ مگر نمی‌گوید اگر یک دوست‌ علی از دستت ناراحت باشد، خدا هیچ‌ عبادتت را قبول نمی‌کند. عزیزان من! برادران عزیز! بیایید امروز مانند امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بشویم. حالا آن آدمی که به تو تهمت زده، یا یک‌ کاری کرده، دیگر از ابن‌ملجم که بدتر نیست؛ گذشت داشته‌ باش! به تمام آیات قرآن! از اوّل عمرم همه‌اش گذشت کردم. فحش به‌ من دادند، فحش ناموس به‌ من دادند، باز هم می‌رفتم بر سرِ راهش می‌ایستادم و می‌گفتم: سلام علیکم، هم‌چنین نگاهم می‌کرد و تعجّب می‌کرد. گفتم: بابا! حالا تو ناراحت بودی، دو تا فحش هم به ما دادی، چیزی نیست؛ چرا رویت را از ما برمی‌گردانی؟ می‌گفتم: مبادا، این‌ شخص خجالت بکشد که این فحش‌ها را به‌من داده و این‌کارها را کرده‌ است. والله، در فکر من همین‌ است. می‌گفتم که این‌ شخص یک‌ روز به‌ خاطر من ناراحت نباشد. این درست‌ است. این دِل، دِل علی (علیه‌السلام) است. این دِل، دِل امر علی (علیه‌السلام) است. چرا ما با هم کینه داریم؟! [۹]

یاد خیلی ابعاد دارد، ابعاد آن‌هم خیلی زیاد است. یاد خیلی مهمّ است. من دلم می‌خواهد همیشه یاد امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) باشید، یاد امام‌ حسین (علیه‌السلام) باشید، یاد خدا باشید، یاد ولایت باشید. حالا این جمله را می‌خواهم بگویم: این‌که می‌گوید: «أنا مدینة‌ العلم و علیٌ بابُها» از درِ علی (علیه‌السلام) بیا! یا می‌گوید: «أین الرّجبیّون؟» رجبیّون کجایند؟ یک نَفَسی که در ماه‌ مبارک رمضان می‌کشی، عبادت است؛ تا حتّی روایت داریم، خدا حاج‌ شیخ‌ عباس را رحمت کند! این جمله را ایشان گفت: اگر کسی خوابش ببرد، ملائکه می‌آیند تو را این‌طرف و آن‌طرف می‌کنند که مبادا دست تو زیر تنه‌ات مانده‌ باشد، این‌قدر ماه‌ مبارک رمضان به‌ فکر تو هستند؛ اما نمی‌گوید این الرّمضانیّون؟ یا ماه‌شعبان که ماه خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است، هم نمی‌گوید این الشّعبانیّون؟ می‌گوید: «أین الرّجبیون؟» کسانی‌که یاد علی (علیه‌السلام) بودند، کسانی‌که از درِ علی (علیه‌السلام) آمدند و یاد علی (علیه‌السلام) بودند. حالا بالاتر ببرم؟ این مثل آن‌ است که خدا به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید: «بلّغ!» بلند شو، تبلیغ‌کن! هدایت با من است. همیشه خدا یک‌ چیزی را برای خودش گذاشته‌ است. خدا یک برتری به تمام ائمه (علیهم‌السلام) دارد، همیشه برای خودش چیزی می‌گذارد. حالا می‌گوید «أین الرّجبیّون؟» بیایید من مزد شما را بدهم. هیچ قدرتی نمی‌تواند مزد ولایت را بدهد. هر مزدی یک‌ چیز جزیی است. هر مزدی که کسی راجع‌ به ولایت بدهد، یک‌ چیز دنیایی است؛ اما خدا می‌گوید: «أین الرّجبیّون؟» بیایید من به شما مزد بدهم. خدا به تو چه می‌دهد؟ محبّت خودش را به تو می‌دهد. خدا به تو چه می‌دهد؟ اصلاً محبّت خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را به تو می‌دهد. چه‌ کسی می‌تواند آن‌ را به تو بدهد؟! آن چند شب گذشته به خدا گفتم: خدایا! من دو چیز از تو می‌خواهم که هیچ‌کسی نمی‌تواند آن‌ را بدهد، اصلاً هیچ قدرتی نمی‌تواند بدهد: یکی محبّت تو را می‌خواهم، یکی هم محبّت دوازده‌امام (علیهم‌السلام) را می‌خواهم. چه‌کسی می‌تواند بدهد؟! چیزی از خدا بخواهید که خلق نتواند آن‌ را به شما بدهد. [۱۰]

اطاعت امر، شرط قبولی عبادت[۱۱]

الآن ماه‌ مبارک رمضان دارد طی می‌شود، چه‌کار کردید؟ آیا یک افطاری به یک‌ نفر دادید؟ یک قوم و خویشی دارید، آیا یک مرغی، گوشتی درِ خانه‌شان بردید؟ آیا یک‌ شب درِ خانه فقرا رفتید؟ آیا دل‌ یکی را خوش کردید یا این‌که فقط به‌مسجد رفتید و قرآن سر گرفتید؟ به‌دینم قسم، آن قرآن به ما، به بعضی‌ها لعنت می‌کند. قرآن‌ مجید روح دارد، جان دارد. والله، الآن یک عدّه‌ای از وعّاظِ ما دارند اهل‌ تسنّن را تشویق می‌کنند. تمام شما هم این‌جوری کردید. می‌گوید: این‌جا این نماز را بکن! این‌جا هم ذکر بگو! این‌جا چهار تا صلوات بفرست! این عبادت را به‌ جا بیاور! آن‌وقت می‌روی بهشت. تمام این‌ها درست‌است؛ اما «بشرطها و شروطها و أنا من شروطها» شرطش این‌ است که امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را به «الیوم أکملت لکم دینکم»[۱۲] قبول داشته‌ باشی. حالا اگر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را قبول داری، باید امرش را اطاعت کنی. مگر نیست که امام‌ حسن (علیه‌السلام) و امام‌ حسین (علیه‌السلام) از دفن ظاهری امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که برمی‌گردند، صدای گریه از خرابه‌ها می‌آمد؟! امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به آن‌ها سر می‌زد. حضرت سه‌ روز، سه‌ روز نانش را نمی‌خورْد و به فقرا می‌داد. به تو می‌گوید تو آن نیستی، هم بخور و هم بخوران!

به ارواح پدر و مادرم، دارم در مجلس می‌بینم که ماه‌ مبارک رمضان از دستش رفته، تکان نخورده؛ فقط ذکر گفته و مسجد رفته‌ است. به‌دینم، دارم می‌بینم. عزیز من! تکان بخور! ببین من دارم به شما چه می‌گویم؟ این مالی که دست توست، بیت‌المال است. باید آن در امر تو باشد؛ نه این‌که تو در امرش باشی؛ [یعنی باید پولت را به امر خرج کنی]. هر کجا بخواهی خرج کنی، خدا پدرت را درمی‌آورد. خدایا! تو شاهد باش! من نزدیک به هشتاد سالم است، حجّت را بر مردم تمام می‌کنم. بیت‌المال که این‌ها درآوردند نیست. مالی که در اختیار توست، بیت‌المال است. مگر تو حقّ داری بروی یک چیزهای بی‌خودی بخری؟! پدرت را درمی‌آورد. در قرآن می‌فرماید: «فمن یعمل مثقال ذرةٍ خیراً یره و من یعمل مثقال ذرةٍ شرّاً یره»[۱۳] خدا از تو بازخواست می‌کند که مالت را کجا خرج کردی؟ چرا خرج کردی؟ عزیزان من! «إنّما الدّنیا فناء و الآخرةُ بقاء» بیایید یک تکانی بخوریم! مگر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) نیست که آمده می‌بیند یک گردن‌بندی در خزانه نیست. به آن خزانه‌دار می‌گوید چطور شده‌ است؟ می‌گوید: دخترت زینب (علیهاالسلام) می‌خواست به یک مجلس مهمّی برود، آمد آن‌را عاریه ذمّه گرفت؛ یعنی این گردن‌بند را به پول درآورد [قیمت‌گذاری کرد]، پولش را این‌جا گذاشت و آن‌ را با خودش برد. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) قسم می‌خورَد و می‌گوید: اگر دخترم عاریه ذمّه نبرده‌ بود، به او حدّ می‌زدم. چه‌خبر است؟! حدّ می‌خورد که چرا آن‌ را بردی؟ [۱۴]

خدایا! اگر ما را نیامرزیدی، این ماه‌ مبارک رمضان بیامرز! روایت داریم، حضرت می‌فرماید: شقی‌ترین مردم کسی است که ماه‌ مبارک رمضان از او بگذرد؛ ولی آمرزیده نشود، بعد از حضرت سؤال می‌کنند: آقا! اگر آمرزیده نشدیم، چه‌ کار کنیم؟ می‌فرماید: در سرزمین منا بروید! چرا می‌گوید در منا بروید؟ چون وجود مبارک امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) در آن‌جا ظهور دارد؛ یعنی هر جوری شده می‌آید تا هوای حاجیان را داشته‌ باشد، آن‌جاست؛ آن‌وقت دعا به‌ واسطه امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) مستجاب می‌شود. خدایا! ما جوری باشیم که همین‌جا دعایمان مستجاب شود و ما را بیامرزی. [۱۵]


بیتوته و نجوا با ولایت

کسی‌که وصل به ولایت شد، وصل به خدا، وصل به قرآن، وصل به توحید و وصل به ماوراست[۱۶]

شما بدانید که هر کسی‌که وصل به ولایت شد، وصل به خداست، وصل به‌ قرآن است، وصل به توحید است، وصل به ماوراست. عزیز من! من الآن برایتان روایت نقل می‌کنم. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: من ریشه درخت توحیدم، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، یعسوب‌ الدّین، جانشین پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، وصیّ رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: من ساقه‌اش هستم، آقا! دیگر باقی دارد؟ بله! می‌گوید: این شجره، میوه می‌خواهد، میوه‌اش قرآن است، دیگر چه؟ می‌گوید: دوستان ما برگش هستند؛ یعنی برگ اگر توجّه داشته‌ باشید، من یک‌وقت جسارت کردم، گفتم: من وقتی در بیابان می‌رفتم، با برگ‌های درخت نجوا می‌کردم، آن برگ را برمی‌داشتم، این‌جوری مثل یک کتاب در دست می‌گرفتم، سر به سوی آسمان می‌کردم، می‌گفتم: خدا! این‌ را چه ‌کسی لوله‌کشی کرده‌ است؟ تمام توجّه من روی برگ بود. طرف خدا می‌رفتم، چه ‌کسی آن را لوله‌کشی کرده‌ است؟ پس بدان برگ باید میوه را چه‌ کار کند؟ حفظ کند، البتّه چرا؟ منظور این ‌است باید اتّصال باشد؛ پس ریشه شجره توحید پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شد، ساقه‌اش علی (علیه‌السلام)، میوه‌اش قرآن ‌مجید، تو باید برگش باشی، حفظ کنی. امام‌ صادق (علیه‌السلام) هم می‌فرماید: عزیزان من! یک ‌کاری کنید ما قیامت، خجل‌زده نباشیم که بگوییم این شیعه ماست، یک‌ کاری کنید که امر ما را اطاعت کنید و ما آن‌جا سرفراز باشیم. [۱۷]

آقاجان من! شما می‌توانید به‌ من اعتراض کنید، بگویید که این برگ حفظ می‌کند یا ولایت حفظ می‌کند؟! یا خدا حفظ می‌کند؟! یا قرآن حفظ می‌کند؟! می‌توانید به‌ من اعتراض کنید. حالا من جواب اعتراضت را می‌دهم. اگر یک خیمه‌ای زدند، امیرالمؤمنین علی «علیه‌السلام» یعسوب‌ الدّین، امام‌ المبین یا حضرت ‌زهرا، صدیقه‌ طاهره (علیهاالسلام)، امام ‌حسن (علیه‌السلام)، امام‌ حسین (علیه‌السلام) در آن بودند، مثل همان حدیث کساء؛ آیا عباء قیمت دارد یا این‌ها؟! آن چادر قیمت دارد یا این‌ها؟! اگر ما می‌گوییم که برگ حفظ می‌کند؛ برگ به منزله یک چادر است، اصلِ درخت میوه‌، ریشه‌ و ساقه‌اش است. این حرف را زدم که شیطان در دل شما هیجانی پیدا نکند؛ پس اگر می‌گوید برگ این‌طوری حفظ می‌کند؛ مثل یک چادری که حفظ کند.

روایت دوم: امام‌ صادق (علیه‌السلام) به دوستان و شیعه‌هایش می‌گوید: یک‌ کاری بکنید که باعث زینت ما باشید! زینت یعنی‌چه؟! خب برگ درخت هم زینت است. حالا اگر می‌گوید این شیعه برگ درخت توحید است، آقای مهندس! باید جدا نشوی. من یک برگ درخت کَندم، دیدم یک شیره‌ای دارد، این شیره‌اش به ساق درخت وصل است؛ گفتم: اَی به ‌قربانت بروم! اِی پیامبر! ای امیرالمؤمنین! ببین شیره‌اش به این ساقه درخت وصل بود؛ پس باید جدا نشوی! اگر یک پوست درختی را این‌طوری، یک‌قدری جدا کنند، بالایش خشک می‌شود. باباجان! عصاره این روایت این ‌است. من دلم می‌خواهد توجّه بفرمایید! قربا‌نتان بروم، فدایتان بشوم، اگر این پوست درخت را جدا کنی، یک قسمتی‌اش را؛ آب به آن بالای درخت نمی‌رسد، خشک می‌شود؛ وقتی درخت خشک شد، باید آن ‌را سوزاند. خدا عمر و ابابکر را لعنت کند! ولایت را از مردم جدا کردند، گفت: «حَسبنا کتاب‌الله» تمامشان خشک شدند، تمام پیروانشان خشک شدند. چرا؟ جدا کرد، ولایت را جدا کرد. چرا می‌گوید تمام گناهان عالم، گردن عمر است؟ ولایت را جدا کرد؛ قربانتان بروم، عصاره‌اش این‌ است. [۱۸]

اگر افشای ولایت، درون قلبت نباشد، حرف است؛ ارتباط با ولایت نیست. اغلب مردم این‌طور هستند، چون پیرو خلقند و کنار نرفتند و درون قلبشان نجوا نیست. من از اوّل دنبال خلق نرفتم، کارهایی برای خودم جور می‌کردم و از آن لذّت می‌بردم. شما که داری کار می‌کنی، مهندس یا دکتر یا کاسب هستی یا درس می‌خوانی، شما باید با روح کلّ خلقت ارتباط و اتّصال داشته‌باشی. روح کلّ خلقت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. الآن هم به ‌وجود مبارک امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) اتّصال پیدا کنی و اگر هدفت این ‌باشد، شما داری نجوا می‌کنی. [۱۹]

یا علی

ارجاعات


اخلاق در خانواده

کَظمِ غِیظ[۲۰]

عزیزان من! قربانتان بروم، انسان باید «کَظمِ غِیظ» داشته ‌باشد، خشم خودش را فرو ببرد؛ هیچ‌ چیزی بالاتر از این‌ نیست که غیظ خودتان را فرو ببرید. غیظ فقط برای امر خدا و بغض نسبت به دشمنان حضرت ‌زهراست، اصلاً نباید بغض و غیظ، نسبت به چیز دیگری در شما وجود داشته ‌باشد.

ای شیعه علی! مگر علی (علیه‌السلام) غیظ در وجودش بود؟ حالا فلانی می‌گوید: نمی‌دانم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) عمرو بن‌ عبدود را کشته، یک شمشیر زده، بلند شده، راه می‌رود، غیظش را فروکش کند. ای نادان! مگر امیرامؤمنین علی (علیه‌السلام) به‌ غیر از خدا، غیظ در وجودش هست؟ علی (علیه‌السلام) نور خداست. نور که غیظ در وجودش نیست. چه کسانی هم دارند این را می‌گویند؟ کاش یک عوام این حرف را می‌زد. من دارم می‌گویم در مؤمن نباید غیظ باشد، اگر هم غیظ در دیگری هست، باید دعا برایش کند! اصحاب ‌یمین یعنی این.

هر موقعی دیدید که این‌طوری نیستید، بدانید که «اصحاب‌ یمین» نیستید. هر موقعی‌که دیدید این‌طوری نیستید، «متقی» نیستید، امضاشده نیستید. کارتِ امضا به شما نمی‌دهند، کارت قبولی به شما نمی‌دهند. حالا اگر این‌طوری شدید، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) «صفات ‌الله» به شما می‌دهد. یک مدّت باید این‌طوری بشوید! فوری «صفات‌ الله» به شما می‌دهند، صفات خودشان را به شما می‌دهند، دیگر راحت می‌شوید. شما صفات خدا می‌شوید. بیایید حرف مرا بشنوید! بیایید از این راه بروید! بیایید با هم از این راه برویم!

با مردم بداخلاقی نکنید! من تکرار می‌کنم: با مردم سازش کنید! مگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) یا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با یک یهودی سازش نمی‌کردند؟ ما باید اخلاقمان را عوض کنیم! این این‌طوری است، آن این‌طوری است، هر طور که می‌خواهد باشد. تو «اخلاق‌حسنه» داشته ‌باش!

مگر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نبود که زِره او را یک یهودی دزدیده‌ بود. حالا قنبر رفته آن را پیدا کرده‌ است و آورده ؛ چون‌که زِره امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) معلوم بود، پشت نداشت؛ هر چه که داشت جلوی آن بود. بین همه زِره‌های جنگجوها پیدا بود. حالا زِره را آورد. به امیرالمؤمنین گفت: بروید (علیه‌السلام) شاهد بیاورید! ببین حکومت علی (علیه‌السلام) یعنی این.

حالا کسی‌که آن‌جا [به عنوان قاضی] نشسته ‌است، به علی (علیه‌السلام) می‌گوید: برو شاهد بیاور! علی (علیه‌السلام) می‌گوید: همان‌طور که با مردم رفتار کردی، با من هم رفتار کن! حالا می‌گوید: علی‌جان! شاهد بیاور! حالا رفته شاهد آورده، می‌گوید: این زِره من است. [آن قاضی] گفت: یا امیرالمؤمنین! اگر بدانی علی (علیه‌السلام) چه ‌کرد؟ گفت: چرا اسم مرا این‌طوری صدا زدی که این یهودی خجالت بکشد. (ولایت یعنی این، کسی را خجالت ندهید! تو این‌طوری هستی، تو آن‌طوری هستی. همه‌ جای ما لَنگ است. هر کجا را نگاه می‌کنم، می‌بینم لَنگ هستید.)

آن‌وقت به او گفت: یهودی! برادر! او را برادر خطاب کرد، نوازشش کرد. گفت: این‌طوری که تو قدری وحشت کردی. چقدر این ‌زِره را فروختی؟ بیا پولش ‌را بگیر! دوباره به او آدرس داد. گفت: هر وقت مضطرّ شدی، بیا پیش من، من به تو پول می‌دهم. ببین چه ‌کار کرد؟ من از دست یک عدّه‌ای می‌سوزم.

اخلاق علی (علیه‌السلام) را در خودمان پیاده کنیم. سازندگی یعنی این. این‌که می‌گویم خودمان را بسازیم؛ یعنی این. آیا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یهودی را دوست داشت؟ نه! او که دست از اخلاقش برنمی‌دارد، تو هم‌ دست از اخلاقت برندار! چه‌ کاره هستی که من این‌طرف و آن‌طرف می‌روم؟ من سر و کارم با خداست. خدا می‌گوید: یا محمّد! من باید هدایت کنم. به خود پیامبرش می‌گوید تو چه ‌کاره هستی؟ تو می‌خواهی هدایت کنی؟! [۲۱]


یا علی

ارجاعات


سخنی با خانمها

صفات زینب داشته‌ باشید [۲۲]

خواهر عزیز! تو که می‌آیی زیارت حضرت‌ معصومه (علیهاالسلام)، تو که می‌روی زینبیه، تو که می‌روی سوریه، باید سنخه حضرت‌ زینب (علیهاالسلام) باشی، باید سنخه حضرت‌ معصومه (علیهاالسلام) باشی تا «إشفعی لنا فی‌الجنّة» باشی. اگر سنخه نباشی، «إشفعی لنا فی‌الجنّة» نیستی. دو تا زن هستند که در مورد آن‌ها گفته شده «إشفعی لنا فی‌الجنّة»: یکی حضرت ‌زینب (علیهاالسلام) است، یکی هم حضرت‌ معصومه (علیهاالسلام) است. چطور «إشفعی لنا فی‌الجنّة» می‌شوی؟ تو باید صفات آن‌ها را داشته‌ باشی. این‌ها «صفات ‌الله» هستند. تو وقتی رویت را گرفتی، خودت را از نامحرم پوشاندی، حضرت ‌معصومه به تو چه می‌دهد؟ «إشفعی لنا فی‌الجنّة»، امضاء می‌کند تو را، امضا به تو می‌دهد. [۲۳]

حالا آقا برای نیمه شعبان تئاتر درست می‌کند، تو هم می‌روی تماشا! امام می‌گوید: امر ما را اطاعت کن! حالا او که تئاتر درست می‌کند تقصیر دارد، تو که به تماشا می‌روی، از او بیشتر تقصیر داری. این چراغانی‌ها که می‌شود، به ‌نظر من عین دروازه ‌ساعات است که داشتند اُسراء را وارد می‌کردند و ساز و آواز می‌زدند، یک ‌عدّه‌ای هم به تماشا می‌آمدند! خانم! به‌ تو می‌گوید خودت را حفظ کن! آخر چراغانی می‌روی چه چیزی ببینی؟! چند نفر تو را می‌بینند؟! چه کار می‌کنی؟! کجا می‌روی تماشا؟! تُف توی غیرتت! [۲۴]

عزیزان من! قربانتان بروم، خانم‌ها! شب‌ عاشورا، تاسوعا، بروید کنارِ خانه‌تان! یک زیارت‌ عاشورا بخوانید و اشکی بریزید! خدا از سر تمام گناهانتان می‌گذرد و شما را می‌آمرزد. کجا می‌آیید توی خیابان‌ها؟! حالا دیگر زن‌ها هم دسته دارند!! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید: برو در خانه‌ات بنشین! او می‌گوید برو بیرون، این هم می‌رود! می‌خواهد ثواب کند! این‌ است که می‌گویم ثوابی شدید. این کارها چیست که می‌کنید؟ یک ‌نفر هم نمی‌گوید اشتباه ‌است. [۲۵]

وقتی حضرت ‌زینب (علیهاالسلام) در دوازه ‌کوفه آمد، امام‌ حسین (علیه‌السلام) به او اجازه داد و گفت: خواهر! در شام دارند به پدر ما لعنت می‌کنند، تو باید در دوازه‌ کوفه خطبه بخوانی! از آن‌جا هم به شام بروی و خطبه بخوانی. زینب (علیهاالسلام) به امر برادرش خطبه خواند. [۲۶]

حالا آن خانم می‌گوید: زینب (علیهاالسلام) خطبه خواند، من هم باید توی مردها بروم و خطبه بخوانم! [۲۷] اگر حضرت زینب (علیهاالسلام) صحبت کرد، پرچم علی (علیه‌السلام) را افراشته کرد، پرچم یزید را پایین آورد، تو که صحبت می‌کنی، به دینم! به ایمانم! پرچم یزید را افراشته می‌کنی. [۲۸] او یک دینِ رفته‌ای را که خلق برده، می‌خواهد برگرداند! زینب (علیهاالسلام) می‌خواهد لعنت را از روی پدرش بردارد! زینب (علیهاالسلام) می‌خواهد این‌هایی که گفتند حسین کافر است، مسلمانیِ حسین (علیه‌السلام) را در خلقت اعلام کند! آدم آتش می‌گیرد! [۲۷]

خواهر عزیز! عزیز من! شما باید صفات زینب (علیهاالسلام) داشته ‌باشید. حالا که به او می‌گویی، می‌گوید: زینب (علیهاالسلام) سخنرانی کرد، من هم می‌کنم. تو همه کارهایت به امر زینب (علیهاالسلام) است که حالا سخنرانی‌اش را یاد گرفته‌ای؟! زینب (علیهاالسلام) به امر امام ‌زمانِ خودش خطبه خواند. می‌خواست شیعه‌ها بمانند، می‌خواست بنی‌امیّه را رسوا کند. همین‌طور که رسوا کرد. آن بلاغت حضرت زینب (علیهاالسلام)، آن سخنرانی‌اش یزید را رسوا کرد. [۲۳] خانم‌ها! شما فردای‌ قیامت جواب زهرا (علیهاالسلام) را چه می‌دهید؟ بدانید این‌جا آزادید، آن‌جا آزاد نیستید. این‌جا آزادی را خودتان به خودتان دادید، یا یکی که یک‌ قدری مافوق شماست به شما داده‌ است. این آزادی‌ها به ‌قرآن! گرفتاری است.

خانم‌ عزیز! یک روزی تو را می‌آورند پای محاکمه. به چه مجوّزی صحبت می‌کنی؟ آیا این حرف تو، اتصال به کلام است؟ آیا این ‌کار تو را قرآن‌ مجید قبول کرده؟ امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) قبول کرده؟ زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) قبول کرده؟ نه! [۲۹] تو می‌خواهی مردم را به شهوت خودت تحریک کنی. [۳۰] برای چه خودت را در اختیار نامحرم می‌گذاری؟ هیچ هم ناراحت نیستی! مگر پیرو زهرا (علیهاالسلام) نیستی؟ اصلاً تو به حرف زهرا (علیهاالسلام) توجه نداری. والله! پشت به ولایت کردی. [۲۹] آیا تو زینب (علیهاالسلام) هستی؟ آیا امام‌ حسین (علیه‌السلام) به تو گفته حرف بزن؟ این‌ کارها چیست که می‌کنید؟ همه این‌ها خیمه‌شب‌بازی است. فردای‌ قیامت، خدا پدرت را در می‌آورد. [۳۰]


یا علی


کتابها

تمام کتابها


سخنرانی‌ها

تمام سخنرانی‌ها

  1. شب‌قدر 76 (دقیقه 25) و یتیم آل‌محمد 77 (دقیقه 48)
  2. شب‌قدر 76
  3. صفات اصحاب‌یمین 1 77 و یتیم آل‌محمد 78 و مبنای اصول‌دین 80 و ظاهر شدن امام حسن؛ رمضان ۹۴ و شب احیا و پاداش ولایت ۷۶
  4. پرش به بالا به: ۴٫۰ ۴٫۱ رمضان 76؛ شب‌احیاء و پاداش ولایت 76
  5. شرط شیعگی؛ جهاد با نفس 78
  6. سخاوت حضرت‌خدیجه 84
  7. تکلیف و بلوغ 80
  8. ثواب هزار ماه، مزد ولایت (دقیقه 33) و یاد 81 (دقیقه 26)
  9. ثواب هزار ماه، مزد ولایت 83
  10. یاد 81
  11. ولایت قدر است 82 (دقیقه 2 و 27) و فتنه آخرالزمان 81 (دقیقه53)
  12. (سوره المائدة، آیه ۳)
  13. (سوره الزلزلة، آیه ۷)
  14. ولایت قدر است 82
  15. فتنه آخرالزمان 81
  16. حج ۸۰ (دقیقه ۴) و شجره توحید (دقیقه ۱۵، دقیقه۱۷)
  17. حج ۸۰
  18. شجره توحید 75
  19. کتاب نجوا
  20. یتیم آل‌محمد ۷۸ (دقیقه ۵۳ و ۴۴)
  21. کتاب جامع ولایت و یتیم آل‌محمد 78
  22. عصاره زیارت ۷۷ (دقیقه۴۳ و ۵۳) و عاشورای ۸۸، ارتباط (دقیقه ۱۹)
  23. پرش به بالا به: ۲۳٫۰ ۲۳٫۱ عصاره زیارت 77
  24. نیمه شعبان ۸۳
  25. عاشورای ۸۸؛ ارتباط
  26. عبادت و اطاعت؛ درباره خمس 73
  27. پرش به بالا به: ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ عصاره عاشورا 82
  28. اربعین ۹۰؛ عبادت‌های خیالی
  29. پرش به بالا به: ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ شناخت امر 82
  30. پرش به بالا به: ۳۰٫۰ ۳۰٫۱ اربعین ۸۷؛ پست و مقام؛ خلق و نگاه
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه