یک وقت دیدند زینب بغض کرده و اشک میریزد؛ زینب جان، دیگر چطور شده؟ یک وقت نگاه کرد و گفت: رقیه جان، من جواب بابایت را چه بدهم؟ اگر من به آنجا بروم و سراغ تو را بگیرد، چه بگویم؟
![](https://www.velayateali.com/blog/wp-content/uploads/2020/09/458.jpg)
یک وقت دیدند زینب بغض کرده و اشک میریزد؛ زینب جان، دیگر چطور شده؟ یک وقت نگاه کرد و گفت: رقیه جان، من جواب بابایت را چه بدهم؟ اگر من به آنجا بروم و سراغ تو را بگیرد، چه بگویم؟