عزیزان من! قربانتان بروم! از خدا بخواهید ارتباط داشته باشید. از خدا بخواهید، خدا مال به شما بدهد، آن مال را در راه خدا خرج کنید. الان والله! کسی در مجلس است که به توسط او خانه درست شده، زیرزمین درست شده، دختر شوهر رفته است. تو چه کار کردی؟ تو خودت شوهر رفتی. تو که درِ جیبت کاهگل زدهای، خودت شوهر رفتی. این آدم چند نفر را داماد کرده است. عزیزان من! ببینید من چه دارم به شما میگویم. الان کسی است در این مجلس که مردم را خانهدار کرده است. آن هم مثل تو است، فقط درِ جیبش را کاهگل نکرده است. یک فکری برای آخرتتان بکنید. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) توی قبرستان آمد. فرمود: مردهها چطورید؟ من بگویم یا شما؟ گفتند: شما. فرمود: زنهایتان شوهر کردند، مالتان هم قسمت شد. گفتند: اگر ما هم یک چیزی در راه خدا دادیم، اینجا به دردمان میخورد و گرنه پشت دستمان را داریم دندان میگیریم. بترسید از آن روزی که پشت دستتان را دندان بگیرید. اینکه میگوید «رب ارجعونی» یعنی چه؟ خدایا! ما را به دنیا برگردان که عمل صالح انجام دهیم. عمل صالح نکردیم. دائم مکه و عمره رفته است و دلش به همین خوش است. عمل صالح، عمل به ولایت است. تو چند دفعه مکه رفتی، آیا شد که برای این بنده خدا یک چادر بیاوری؟ اصلاً فکرش را نکردی. آیا شد دل یک نفر را خوش کنی؟ میگوید دل کسی را خوش کنی، ثواب هفتاد حج، هفتاد عمره دارد. حالا اگر افطاری از دستت نمیآید، دو دانه مرغ که میتوانی بخری، به یک کسی بدهی. یک پنجاه تومان میتوانی بدهی، بگویی به فقرا بدهند. حداقل ده تومان، بیست تومان که میتوانی بدهی. بعضیها به ارواح پدرم! درِ جیبشان عین غاری است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تویش رفت. … بعضیها جیبشان عین تار عنکبوت است، جبرئیل نمیتواند آن را پاره کند. نمیتواند دستش برود توی جیبش که چیزی در راه خدا بدهد. آن، یک تار بود، اما تارهایی در دنیا است که دستشان در جیبشان نمیرود.