امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم آمده بود مردم را هدایت کند. حالا وقتی میخواهد در ظاهر از دنیا برود، خدا نمیگذارد با دل پر غصه برود. حالا جبرئیل به او کمک کرد. اشاره شد به جبرئیل، یا اخا جبرئیل، علی (علیه السلام) را کشتند. جبرئیل به تمام این دنیا و شاید به تمام این خلقت گفت: ارکان خدا شکست؛ یعنی امیرالمؤمنین (علیه السلام) ارکان خداست؛ یعنی مقصد خداست. شما که میدانید ارکان خیلی بالاست. حالا آنها که در جهنم بودند بغض امیرالمؤمنین (علیه السلام) نداشتند، گناه کرده بودند و به توسط گناهشان در جهنم رفتند، آنها مخلد نیستند، اهل جهنم هستند. به همه اهل جهنم یک دفعه این ندا رسید، تمام آنها توبه کردند و ضجه کردند و خدا همه آنها را نجات داد. اینکه میگوید اول ماه چقدر آمرزیده میشود، وسط ماه چقدر، آخر ماه به قدر همه ماه، آمرزیده میشود، اینها دائم دیگر در جهنم نمیسوزند. حالا یک دفعه امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفت: «فزت و رب الکعبه» به پروردگار کعبه؛ یعنی به خدای کعبه رستگار شدم؛ یعنی به مقصدم رسیدم.به تمام آیات قرآن، متقی هم همینجور است. مقصدش این است که شما رستگار شوید. هیچ مقصدی ندارد. … دلش خون است. اشک میریزد، دلش میخواهد شما رستگار شوید. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: مزد رسالت نمیخواهم، ما که رسالت نداریم. من الان هشتاد و چهار پنج سال است که دارم داد میزنم. هیچ چیز هم از شما نمیخواهم، فقط تقوا میخواهم. تقوا؛ یعنی پرهیزکاری، تقوا؛ یعنی امر اطاعت کردن. دلم میخواهد همه شما همین سان باشید.