یک وقت دشمن تعریف میکند، یک وقت دوست. عایشه تعریف میکند، میگوید تا زهرا (علیها السلام) بود، یک نوری بود تمام مدینه را گرفته بود. به تمام آیات قرآن، من آن نور را دیدم. تو اگر زهرا (علیها السلام) را بشناسی، نورش را میبینی. اینها یک چیزها نیست که پیش ما نباشد. به دینم، نه اینکه نورش را ببینی، از نورش استشفاء میکنی؛ اما چشمی که جایی دیگری نگاه نکند، چشمی که در اختیار زهرا (علیها السلام) باشد، مشامی که در اختیار ولایت باشد. این دیگر چیز دیگری نمیفهمد. همانطور که آنها انتظار خباثت دارند، مؤمن انتظار اینها را میکشد. به تمام آیات قرآن، زهرا (علیها السلام) به من دست داده است. به دینم، راست میگویم؛ اما این دست، جای دیگری نرفته باشد، این دست در اختیار باشد، این چشم، در اختیار باشد، این پا، در اختیار باشد. [حضرت زهرا] صیغه محرمیت خواند. صیغه محرمیت؛ یعنی صیغه ولایت خوانده است. حالا این مهدی است. میگفت: وقتی تو را عمل میکردند، آن طرف میگفت این چه کسی است؟ میگفت: قلبش دارد میگوید: علی! آن قلبی که علی (علیه السلام) بگوید، با زهرا (علیها السلام) محرم است. قلب تو میگوید: ویدئو، تلویزیون. هنوز از این بیصاحبمانده دست برنداشتید. برای امام حسین (علیه السلام)، برای ولایت، مشابه درست میکنید. مگر عمر و ابابکر نکردند؟ مشابه درست کردند؛ هفتاد هزار نفر مردم، دنبال مشابه رفتند. ای مشابهدرستکن، تو کجا میروی؟
[پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: مشهد 91 (حضرت زهرا، اعتقاد)]