منتخب: جلسه ولایت

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۷ توسط Alavi (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'رده: منتخب 1401' به 'رده: منتخب')
پرش به:ناوبری، جستجو
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

قسمت 1[۱]

رفقای‌ عزیز! دلم می‌خواهد دست از جلسه ولایت برندارید! جلسه ولایت، حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) خوشحال‌کُن است، امام‌ حسین (علیه‌السلام) خوشحال‌کُن است. به تمام آیات قران! امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) خوشحال‌کُن است. جایی نروید که آن‌ها را بدحال کند، إن‌شاءالله جلسات و جلسه چهارشنبه را ادامه دهید و حضور در آن داشته‌ باشید! چرا امام‌ صادق (علیه‌السلام) می‌گوید من غبطه و حسرت می‌خورم به آن جلسه‌ای که حرف ما را بزنند؟ ما به‌غیر از حرف آن‌ها، حرف دیگری نزده‌ایم. تمام نوارها را ببینید، تمام کتاب‌ها را ببینید، یک کلامش را بیاورید که از خودم حرف زده‌ باشم؛ آن‌وقت انعام به شما می‌دهم. ما همیشه داریم حرف ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) را می‌زنیم؛ این‌است که امام‌ صادق (علیه‌السلام) حسرت می‌برد. چرا امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) و حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) در این‌خانه می‌آیند؟ چرا جوادالأئمه و بقیه ائمه‌ طاهرین در این‌جا می‌آیند؟ محض این حرف‌ها می‌آیند که زده‌ می‌شود. این‌ها می‌آیند و استقبال می‌کنند که الحمد لله در قم یک جلسه‌ای هست که حرف ما را می‌زنند. شما هم قدردانی کنید! این حرف‌ها را به همه‌کس نزنید، ولایت جاذبه دارد، ببین آهن‌ربا هیچ‌ چیزی را نمی‌گیرد، آهن را می‌گیرد. دلِ ولایتی هم ولایت را می‌گیرد.[۲]

اگر شما در حریم ولایت آمدید، خدا به‌واسطه حریم ولایت حفظ‌تان می‌کند. به تمام مقدّسات عالم! من عقیده‌ام این‌ است که هر گناهی که شما داشته‌ باشید، این‌جا پاک می‌شوید. این‌جا مثل وادی طور می‌ماند که به موسی گفت: «فاخلع نعلیک»[۳] این‌جا وادی نور است، محبّت زنت را از دلت بیرون کن! شما هم باید حرف‌های بی‌خودی و لهو و لعب را از مغزتان بیرون کنید و این‌جا بیایید! حالا که خدا موسی را در وادی طور راه داد، می‌خواهد با او چه‌کار کند؟ می‌خواهد ید بیضاء به او بدهد، می‌خواهد یک عصا به او بدهد؛ تا با فرعون بجنگد! می‌خواهد ولایت به موسی بدهد. والله! در مجلس ولایت، ید بیضاء به ما می‌دهد، رفقای‌ عزیز! قدردانی کنید! [۴]

بیایید این جلسه را بِکر قرار دهید! اگر بخواهید بکریّت خودتان حفظ باشد، از این دورهم نشستن‌هایتان حمایت کنید. والله! به‌دینم بِکر هستید! بِکر؛ یعنی شیطان به او تصرّف نکرده‌ است، این بکریّت ولایت است. اگر از این جلسه بیرون بروید، ممکن‌است که به بکریّت‌تان صدمه بخورد؛ اگرنه به‌دینم قسم! چه شما بیایید؛ چه نیایید، من مریدپسند نیستم! ولایت‌پرست هستم، نه مریدپرست! به چه درد من می‌خورد؟! خدای تبارک و تعالی هم تا حالا عنایت کرده و هر روزی که آمده‌اید، یک‌ حرف جدیدی بوده‌ است. دلم می‌خواهد که شما ولایت‌پرست باشید؛ نه شخص‌پرست! این مردمی که می‌بینی اشتباه می‌رفتند و اشتباه می‌روند، شخص‌پرست هستند، حرف را از شخص می‌خواهند؛ نه از ولایت! نه این‌که حرف از خدا بخواهند! این‌ است که در دست‌انداز می‌افتند، همین‌طور که افتادند! در روایت می‌گوید: آخرالزّمان مثل گوسفندی که از دست گرگ فرار می‌کند، از گیر باسوادها فرار کن! به تو هشدار می‌دهد. خدا می‌خواهد دینت حفظ باشد، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) هم می‌خواهند دینت حفظ باشد، تمام ائمه (علیهم‌السلام) می‌خواهند دینت حفظ باشد. همه آن‌ها ناراحت هستند! همه آن‌ها «هل من ناصر» می‌گویند! چقدر زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) «هل من ناصر» گفت! سوار الاغ شد و درِ خانه مهاجر و انصار رفت! چقدر این‌ها صدمه خوردند! همین‌طور می‌خواستند که مردم بیایند و به بهشت بروند! من هم دلم می‌خواهد که همه‌شما همین‌طور بیایید و به بهشت بروید، از بهشت بالاتر بروید. بهشت که چیزی نیست، آن‌ها شما را بپذیرند و راه بدهند، عضو آن‌ها بشوید؛ نه جزء.[۵]

رفقا! وصیِّ من، حاج‌ابوالفضل را رها نکنید، من قبولش دارم! ما یک خوب داریم و یک جان‌فدا. همه اهل‌بیت؛ یعنی امام‌زاده‌ها خوب بودند؛ اما جان‌شان را فدا نکردند، بچّه‌هایم هر سه خوب هستند، اما این حاج‌ابوالفضل جانش را فدا می‌کند. خدا می‌داند برای مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) پَر می‌زند و نسبت به جلسه مدیریّت بالخصوص دارد و امین است؛ یعنی در اختیار امر و حرام و حلال است.[۶]

قسمت 2[۷]

رفقای‌ عزیز! اگر من از دنیا رفتم، مجلس ولایت را تا آخر برسانید! بعد از من لطمه‌ای به شما می‌خورد، آن‌را به خودتان وارد نکنید! الآن یک‌ خُرده این‌جا را رودربایستی می‌آیید، رودربایستی تمام می‌شود و خدا در کار می‌آید. این‌جا را ترک نکنید؛ یعنی یقین کنید و آن‌را مثل نماز حتّی یک‌ خُرده بالاتر بدانید! محکم و استوار باشید، نه این‌که جلسه را از بین ببرید! من ممکن‌ است در ظاهر از بین شما بروم؛ اما در باطن هستم، خبر دارم و خبر به‌من می‌رسد. همان‌طور که خدا یگانه است، مجلس ولایت هم یگانه است. این‌جا را مطلق بدانید! اگر در تمام جمعیّت جلسه یک‌ نفر نیامد، تو یکی بیا! این‌جا خواست حضرت‌ زهراست. وقتی به جلسه می‌آیید، بگویید: زهراجان! آن‌ها نیامدند تو را یاری کنند، ما آمدیم؛ ما این‌جا کشف بقاء می‌کنیم. [۸]

الآن این مجلسِ ولایت مثل چشمه است، دارد آب از آن می‌جوشد، این مجلس مثل چاه نیست که آب به آن بکنند، آب فرو برود. حرف‌های دیگر مثل چاه می‌ماند، آب به آن می‌کنند، آب دارد فرو می‌رود. حرف ناحسابی فرو می‌رود، پابرجا نیست، به دینم! نیست. دیدید که پابرجا نبود، چه‌جور شد؟! می‌توانم بگویم؟! نه! ولایت پابرجاست، اسلام سقوط می‌کند! هم‌ساخت که سقوط کرد، از سقوطش لعنت هم شد، اسلام عمری، اسلام ابابکری سقوط کرد. حالا تو دنبالش برو! چه خبر است؟! این جوان‌ها که در مجلس ولایت می‌آیند، خوب هستند. من گفتم به دینم! هر کدام از شما را از دنیا بیشتر می‌خواهم، اسم‌هایتان را هم نمی‌دانم؛ اما نگاه می‌کنم می‌بینم در مجلس ولایت حاضر شدید، سخی هستید، چشم‌چرانی نمی‌کنید، رئوف هستید، مهربان هستید، تاحتّی با خانم‌هایتان خوب هستید، تکبّر ندارید. [۹]

الحمدلله رفقای عزیز من، این‌جا تشریف می‌آورند، من شرمنده آن‌ها هستم. اصلاً حرف ماوراء زدن؛ یعنی حرف ولایت، حرف ولایت زدن از ماوراء بالاتر است. چرا توجّه ندارید؟ چون‌که تمام ماوراء در اختیار ولایت است. ماوراء جسم است، مجلس ولایت، روح است. شما الآن در روح آمدید و دارید زندگی می‌کنید. از این‌جا شما ماورایی می‌شوید. اگر سلمان ماورایی شد، از امر رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) شد، ما به غیر از امر رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، علی ولیّ‌الله (علیه‌السلام) حرف دیگری نمی‌زنیم. باید با یقین در مجلس ولایت بیایید. اگر در این مجلس می‌آیید، با هم‌دیگر نجوا کنید. این آقا بگوید من این‌جوری متوجّه شدم، آن آقا بگوید این‌جوری باشید؛ یعنی مجلس ولایت باید به شما تزریق بشود؛ وگرنه می‌روید. آن‌موقع که به شما تزریق بشود، آن مجلس توی شماست، دیگر هر کجا بروید توی شما هست. [۱۰]

شما باید خواست دنیا را کنار بگذارید، در جلسه ولایت حاضر شوید. در جلسه ولایت حاضر شدن، شوخی نیست. اصلاً عرش خدا این‌قدر قیمت دارد که خدا به عرش قسم می‌خورد. برای این‌که آن‌جا افشای ولایت می‌شود. چرا امام‌ صادق (علیه‌السلام) به مجلس ولایت غبطه می‌خورد و می‌گوید: دور هم جمع می‌شوید، حرف ما را بزنید، من به آن مجلس غبطه می‌خورم؟ آن مجلس هم افشای ولایت است. به حضرت‌ عباس! مانند عرش خداست. هم حرف‌ها را بنویسید، هم گوش بدهید، هم بفهمید و هم عمل کنید.

حالا نیامدن شما هم یک‌وقت آمدن است؛ این یعنی‌چه؟ الآن ایشان یک کاری دارد، نمی‌تواند در این‌جا حاضر شود؛ اما حواسش این‌جاست. این شخص در واقع به جلسه آمده‌است؛ چون می‌گوید هر کسی را بخواهی، با او محشور می‌شوی. اما تو این‌جا آمدی؛ ولی نیامدی؟ چون این‌جا آمده‌ای؛ اما حواست جای دیگری است. جسمت این‌جاست؛ خدا روح می‌خواهد. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) روح می‌خواهد. او خودش روح است، می‌خواهد تو هم روح باشی. ببین اویس نیامده، آمده؛ اما این ملعون‌ها آمدند، ده پانزده‌ سال پیش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند؛ نیامدند. آمدن شما چیست؟ فکر شما، خیال شما باید این‌جا باشد. حالا چطور بفهمیم که هستیم؟ الآن این پسر که در کاناداست، این‌جاست. صد تا چلو مرغ می‌دهد، می‌گوید بده به همین‌ها بخورند؛ این شخص این‌جاست.

چطور می‌شود که ما جلسه ولایت را از دست ندهیم؟ ما باید تسلیم جلسه ولایت باشیم، چون و چرا نداشته‌باشیم. «إنّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبیّ، یا أیّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً»[۱۱] شما باید تسلیم این جلسه باشید. آن‌وقت امر این جلسه را اطاعت می‌کنید؛ اگرنه والله! اطاعت نمی‌کنید. می‌روید چیز دیگری هم جزءش می‌کنید. دلم می‌خواهد تسلیم این جلسه باشید. چرا؟ امام ‌صادق (علیه‌السلام) هم تسلیم است. می‌گوید من غبطه می‌خورم به آن مجلس. دوباره تکرار می‌کنم باید تسلیم مجلس ولایت باشید، چون و چرا نداشته‌باشید؛ اگرنه با آن چون و چرایت می‌روید. دنبال چون و چرایت می‌روید. [۱۲] پس مجلس ولایت آمدن خیلی مهمّ نیست، ایمان به مجلس مهمّ است؛ وگرنه چقدر آمدند و رفتند. [۱۳]

من از شما تقاضا می‌کنم حافظ مجلس ولایت باشید. حرف ولایت از این‌جا به ماوراء قسمت کرده می‌شود. چرا؟ چون امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) در این مجلس آمده، حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) آمده، امام‌ حسین (علیه‌السلام) آمده‌است. حرف آن‌ها از این‌جا به تمام ماوراء پخش می‌شود. [۱۴]

یکی از آرزوهایم این بود که خدا افرادی را نصیب من بکند که این‌ها ولایت‌فهم باشند. الحمد لله کوچک و بزرگ‌تان ولایت دارید، ولایت‌فهم هم هستید. ولایت با ولایت‌فهم دو تاست. بعضی‌ها ولایت دارند، ولایت‌فهم نیستند، قدر ولایت را نمی‌دانند. الحمد لله همه شما هم ولایت دارید، هم ولایت‌فهم هستید. این حرف‌ها هم توحید است، هم نبوّت است و هم ولایت. دلم می‌خواهد رفقای عزیز توجّه بفرمایند! [۱۵]

خدایا! ما عوض نشویم. به مجلس ولایت تبصره نزنیم. تا می‌توانیم بیاییم و به آن عمل کنیم؛ مثل کسانی نباشیم که مجلس می‌گیرند و کسی دیگر را تأیید می‌کنند. [۱۶]

خدایا! به گریه‌های حضرت زهرا قسم، کسانی‌که به این دورهم نشستن ما می‌خواهند لطمه بزنند، همیشه چشم‌شان گریان باشد! زیرا این جلسه خواست حضرت زهراست، این جلسه، جلسه زهراست. [۱۷]

یا علی

ارجاعات

  1. انسان باید روح شود 82 (دقیقه17) و تذکر جلسه 83 (دقیقه 36)
  2. روضه امام‌حسین 94
  3. (سوره طه، آیه ۱۲)
  4. انسان باید روح شود 82
  5. تذکر جلسه 83
  6. کتاب جامع ولایت
  7. تاسوعای ۹۲ (دقیقه ۳۴) و مشهد ۹۲، جامعه (دقیقه ۶۶ و ۷۱)
  8. کتاب امام زمان با متقی
  9. تاسوعای 92
  10. شناخت امام 88
  11. (سوره الأحزاب، آیه 56)
  12. مشهد 92، جامعه
  13. شهادت حضرت زهرا 86
  14. کتاب آخرالزّمان
  15. تفکّر در اشیا 84
  16. کتاب افشای احکام
  17. ثواب هزار ماه مزد ولایت است 83
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه