نتایج جستجو
از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
صفحهٔ «روضه آقا ابوالفضل» را در این ویکی بسازید! همچنین نتایج جستجوی یافتشده را ببینید.
- نمیفهمیم؟ مگر آقا ابوالفضل پسر علی نیست؟ میگوید برادر، من را به خیمه نبر، یک عدهای از منبریهایی میگویند آقا ابوالفضل گفت من خجالت میکشم. نه، والله. سکینه گفته برو آب بیاور، رقیه گفته آب بیاور، حالا دستهایش جدا شده، سرش شکستهاست. حالا ابوالفضل میگوید۵۰ کیلوبایت (۵٬۱۶۲ واژه) - ۳۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۰۴
- حالا که به اینصورت است، باید شماها اینجور باشید، این آقا ابوالفضل میگوید: تا زندهام ای لشگر حامی دینم، دینم حسین است. شما باید بگویید ای دنیا، تا زندهایم، ما دینمان علی است. آن [حضرتابوالفضل] همینطور که آنرا میگوید، شما هم بگویید، بهدنیا بگویید؛۴۹ کیلوبایت (۵٬۰۵۵ واژه) - ۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۸
- گرفتیم حرکت آقا امامحسین و آوردیم در بازار شام و آوردیم تا عرض بشود خدمت شما خرابه شام و آوردیم تا حرکت رو به مدینه؛ اما خب آنکه ما حالا یک نوار داریم، بعد من رفتم در فکر که ما یکچیزی بگوییم که بالاخره بفهمیم که نجات ما در چیست. آن روضه است؛ خب، خیلی۴۷ کیلوبایت (۴٬۲۷۶ واژه) - ۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۳
- نینداختهاید. آخر، تو که میروی حرف ولایت را از این آقا سؤال میکنی او اصلاً نمیداند ولایت چیست؟ این آقا، ولایتش دنیاست. این، هنوز پایبند قدری آجر و آهن و رنگ و سیمان است که رویهم بگذارد و درونش برود. این آقا اهلدنیاست؛ به ولایت مربوط نیست! آنها شما را۱۴۷ کیلوبایت (۱۵٬۵۳۲ واژه) - ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۰
- شد، به حضرتعباس که امروز روز عزایش هست، چونکه آقا ابوالفضل روز عاشورا خاک شدهاست، این یکروز را علمایاعلام، مروج احکام، جلو انداختند، که بهاصطلاح عزاداری بشود، اگر نه امروز [روز شهادت آقا ابوالفضل است]. خب، چطور نرفتی؟ کجا پایت میرود؟ هر کجا میرود۲۸ کیلوبایت (۲٬۸۰۶ واژه) - ۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۸
- عظمت گریه با معرفت (رده روضه امامحسین)زد: حرمله! چرا جواب حسین را نمیدهی؟ گفت: امیر! پدر را نشانه کنم یا پسر را؟ آخر این [حرمله] سه تا تیر زده؛ یکتیر به چشم آقا ابوالفضل (علیهالسلام) زده، یکتیر به دل امامحسین (علیهالسلام) زده، رگ دل حسین (علیهالسلام) را قطع کرد، یکتیر هم به گلوی علیاصغر۶۸ کیلوبایت (۵٬۸۹۳ واژه) - ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۳
- میروید. کجا توی این مسجدها میروید که حرف یکی دیگر را میزنند؟ به خانمهایتان هم میگویید: من امشب روضه رفتم! کجاست روضه که حرف اینها را میزند؟ این چه روضهای است؟ آنها حرف امامحسین نمیزنند. کجا توی بیابانها رفتید؟ نمیخواهم حرف بزنم، کجا رفتید؟ چه۱۵ کیلوبایت (۱٬۶۴۳ واژه) - ۳ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۵
- یکوقت آقا امامرضا (علیهالسلام) با آقا جوادالائمه (علیهالسلام) به مکه رفتند، یکدفعه مردم دیدند که امام جواد (علیهالسلام) خودش را روی زمین انداخته و های، های گریه میکند. پرسیدند: آقا جان! چه شده؟ فرمود: پدرم دارد با خانهخدا وداع میکند. اگر آقا امامحسین۱۴۵ کیلوبایت (۱۴٬۷۷۶ واژه) - ۱۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۱۴
- حرفها مدام میگوید: «هل من ناصر»، یکی بیاید اینور. چرا؟ توجه کنید امشب، خدا دین خدا را، تبلیغ خدا را از آقا علیاکبر، از آقا علیاصغر، از آقا ابوالفضل بالاتر میداند. میگوید بیایید اینور، میگذرم از شما. بیایید پدر من را قبول کنید. بیایید «بغض ابیک» نگویید۴۸ کیلوبایت (۴٬۹۰۸ واژه) - ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۰
- جسارتی که به علی شد. آنوقت شما مثل امامزمانی. آقاجان برای چهکسی گریه میکنی؟ برای جدت؟ اگر جدم هم بود گریه میکرد. برای آقا ابوالفضل؟ اگر او هم بود گریه میکرد. برای جسارتی که به عمهام شد. ما باید گریه کنیم، برای جسارتی که به اینها شده. جسارتی که به۳۲ کیلوبایت (۳٬۳۶۵ واژه) - ۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۰
- عبادت و اطاعت؛ درباره خمس (رده روضه وداع امامحسین با حضرتزینب)امامزمان (عجلاللهفرجه) بود، به چهکسی میداد؟! من این [حرف] را جدّاً میگویم؛ شما که این پول را میبری [و] به آقا میدهی، آقا باید امین باشد و این [آقا] هم به مردم بدهد. اینچه حقّی دارد [که] میگوید من به تو میدهم، تو باید اجازه از من بگیری، [باید] من اجازه۷۳ کیلوبایت (۷٬۲۳۴ واژه) - ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۲
- داشتم دیگر، من یک روضهای داشتم سه تا آقا داشتم. یکروز خانه بودم دیدم که اینها طی میشود مادر شوهر چهکرد، خواهر شوهر چهکرد، آن اینجور کرد، یک حرفهای اینجوری. دیدم یکمشت از این حرفهای مفت اینجا زده میشود ما گفتیم بابا ما روضه نمیخوانیم اصلاً۵۹ کیلوبایت (۶٬۱۰۲ واژه) - ۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۷
- بهاصطلاح، این فاطمیه [اول] درستاست، اما این فاطمیه مثل ایناست که روز عاشورا آقا ابوالفضل شهید شد، اما یکروز را [که] تاسوعا [است در نظر] میگیرند به احترام آقا ابوالفضل. خدا رحمت کند علمایی که عرض بشود خدمت شما اینکارها را [کردند، آنها] بهاصطلاح۵۰ کیلوبایت (۴٬۹۷۴ واژه) - ۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۲۳
- صفات اصحابیمین 2 (رده روضه حضرتزهرا)داشتهباشد. این آقا، یک جهت دارد سخی است، یک جهت دارد ایناست؛ اما همه جهات مال اوست. ما رفتیم تَهِ [آخِر] باغ، دیدیم [که] آقا هست. حالا اوّل انقلاب بود. گفت: حسین! خوشی تمام شد. (حالا ببین آدم فضول چهطور است؟ خودش یادت میدهد.) گفتم: آقا! فرمایش شما درستاست۶۳ کیلوبایت (۵٬۴۲۶ واژه) - ۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۱
- حلال کرد، حالا هم چیز بوده، من مصداق نشانتان میدهم، والله گریه دارد. حالا آقا ابوالفضل شهید شده، آقا علیاکبر شهید شده، حالا روز عید است. خدا رحمت کند آقای داماد را، این روضه را او خواند. حالا زینب گفت امکلثوم، ما که اینها برای ما عیدی نگذاشتند، بزرگی۵۰ کیلوبایت (۵٬۰۲۰ واژه) - ۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۳۲
- مدینه میرویم و چهکار میکنیم؟ حالا حضرتقاسم جلو آمده و به امامحسین (علیهالسلام) میگوید: عموجان! دنیا برای من، بعد از آقا علیاکبر سیاه است، اجازه بده به میدان بروم. امام بهخاطر سفارش برادرش میخواست ببیند خواست قاسم چیست؟ تا اینکه درخواستش را۶ کیلوبایت (۵۳۹ واژه) - ۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۲۷
- گردنش است. سلام کرد، حضرت فرمود: چهکسی هستی؟! از کربلا تا شام کسی بهمن سلام نکرده! گفت: آقاجان! من از دوستان جدّتان هستم. آقا! کاری دارید؟ چیزی میخواهید؟ حاجتی دارید؟ حضرت فرمود: اگر پولی در اختیارت هست، به این نیزهدارها بده تا این نیزهها را قدری۱۰ کیلوبایت (۱٬۰۴۴ واژه) - ۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۵۱
- جوان، یکی دوسال است، کم و زیاد این خانم را آورده، این پا [بلند] شده، رفته درِ نانوایی، یک نان بگیرد. چند تا جوان را دیده؟ تو آقا! کجا عمل امّداوود بهجا میآوری؟ بیا عمل خدا را بهجا بیاور! بیا عمل پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) را بهجا بیاور! میگوید: اگر۵۲ کیلوبایت (۵٬۲۴۱ واژه) - ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۴
- مرتب مشاور درست میکند تا از گیر ولایت در برود. ... این آقا ابوالفضل میگوید: تا زندهام ای لشگر حامی دینم، دینم حسین است. شما باید بگویید ای دنیا، تا زندهایم، ما دینمان علی است. آن [حضرتابوالفضل] همینطور که آنرا میگوید، شما هم بگویید، بهدنیا بگویید؛۱۶ کیلوبایت (۱٬۶۳۸ واژه) - ۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۴۳
- امّالبنین در را باز کرد، دید که زینب (علیهاالسلام) و امّکلثوم هستند. آقا ابوالفضل (علیهالسلام) یک بچّه کوچکی داشت، امّالبنین مشک کوچکی درست کرده بود و گردن او انداخته بود و با آقا ابوالفضل (علیهالسلام) نجوا میکرد. یادش میآمد و میگفت: عزیز من! پدرت رفت۸ کیلوبایت (۸۶۴ واژه) - ۱۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۶
نمایش (۲۰تای قبلی | ۲۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)