منتخب: مجلس امام‌حسین: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
جز (جایگزینی متن - 'رده: منتخب 1401' به 'رده: منتخب')
 
(۸ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۴: سطر ۴:
  
 
'''امیرالمؤمنین علی {{علیه}} کفواً أحد است، حضرت‌ زهرا {{علیها}} کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.'''
 
'''امیرالمؤمنین علی {{علیه}} کفواً أحد است، حضرت‌ زهرا {{علیها}} کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.'''
==گفتار متقی{{ارجاع|[[منیت پرچم شیطان است]] 78 (دقیقه 59) و [[اتصال به امام‌حسین]] 78 (دقیقه 27)}}==
+
==قسمت 1{{ارجاع|[[منیت پرچم شیطان است]] 78 (دقیقه 59) و [[اتصال به امام‌حسین]] 78 (دقیقه 27)}}==
 
{{صوت منتخب|majles-imam-hossein}}
 
{{صوت منتخب|majles-imam-hossein}}
  
روایت داریم: امام‌ صادق {{علیه}} همیشه روضه‌خوانی می‌کرد به‌ خصوص دهه‌ محرّم. همین‌طور حضرت روی زانوی مبارکش می‌زد، گریه می‌کرد و فقط می‌گفت: جدّم را کشتند! جدّم را کشتند! امام‌ صادق {{علیه}} می‌فرماید: دور هم جمع می‌شوید حرف ما را بزنید، ما به این مجلس غبطه می‌خوریم. امام دارد شما را راهنمایی می‌کند، می‌گوید: اگر من نیایم، غبطه می‌خورم به آن مجلس که چرا من در آن‌جا نیستم. مگر نگفتیم که امام در تمام ماوراء هست؟ دارد به تو می‌گوید که اگر مجلس ولایتی بود، غبطه بخورید و در آن‌جا حاضر شوید! برای آن مجلس آماده شوید!
+
روایت داریم: امام‌ صادق {{علیه}} همیشه روضه‌خوانی می‌کرد به‌ خصوص دهه‌ محرّم. همین‌طور حضرت روی زانوی مبارکش می‌زد، گریه می‌کرد و فقط می‌گفت: جدّم را کشتند! جدّم را کشتند! امام‌ صادق {{علیه}} می‌فرماید: {{متمایز|«دور هم جمع می‌شوید حرف ما را بزنید، ما به این مجلس غبطه می‌خوریم.»}} امام دارد شما را راهنمایی می‌کند، می‌گوید: اگر من نیایم، غبطه می‌خورم به آن مجلس که چرا من در آن‌جا نیستم. مگر نگفتیم که امام در تمام ماوراء هست؟ دارد به تو می‌گوید که اگر مجلس ولایتی بود، غبطه بخورید و در آن‌جا حاضر شوید! برای آن مجلس آماده شوید!
  
 
جوانان‌ عزیز! فدایتان بشوم، روی این حرف‌ها یک‌ قدری فکر کنید! دست از مجلس امام‌ حسین {{علیه}} برندارید! خدا حاج غلام‌ حسین شیرازی را رحمت کند! می‌گفت؛ مجلس امام‌ حسین {{علیه}} که بوق مَنتشا ندارد. بیشتر کارهای ما در بوق مَنتشاست، قار و قور می‌کنیم. ببین، چه‌ خبر است؟! ساعت دوازده است، من یک‌ وقت می‌بینم که نمی‌گذارند بخوابم، از بس‌که دارند قار و قور می‌کنند. این‌که حضرت می‌فرماید من غبطه می‌خورم، ما باید بنشینیم تمرین ولایت کنیم. دارد حالی تو می‌کند که تو هم باید غبطه بخوری، اگر یک‌ روز کار داری، دلت آن‌جا باشد. اگر یک‌ روز نرسیدی بروی، دلت آن‌جا باشد. مبادا طوری بشود که این مجلس خدای‌نخواسته، تعطیل شود.
 
جوانان‌ عزیز! فدایتان بشوم، روی این حرف‌ها یک‌ قدری فکر کنید! دست از مجلس امام‌ حسین {{علیه}} برندارید! خدا حاج غلام‌ حسین شیرازی را رحمت کند! می‌گفت؛ مجلس امام‌ حسین {{علیه}} که بوق مَنتشا ندارد. بیشتر کارهای ما در بوق مَنتشاست، قار و قور می‌کنیم. ببین، چه‌ خبر است؟! ساعت دوازده است، من یک‌ وقت می‌بینم که نمی‌گذارند بخوابم، از بس‌که دارند قار و قور می‌کنند. این‌که حضرت می‌فرماید من غبطه می‌خورم، ما باید بنشینیم تمرین ولایت کنیم. دارد حالی تو می‌کند که تو هم باید غبطه بخوری، اگر یک‌ روز کار داری، دلت آن‌جا باشد. اگر یک‌ روز نرسیدی بروی، دلت آن‌جا باشد. مبادا طوری بشود که این مجلس خدای‌نخواسته، تعطیل شود.
  
فدای این مجلس بشوم که به خلق اتّصال نیست و فقط می‌گوید {{متمایز|حسین!}} فقط می‌گوید {{متمایز|علی!}}خاکش شفاست! این‌قدر عظمت دارد که ملائکه آسمان گریه می‌کنند و به پیشگاه اقدس الهی خواهش و التماس می‌کنند که ما نمی‌خواهیم نزول کنیم، بلکه می‌خواهیم بالا برویم، اجازه بفرما که به مجلس امام‌ حسین {{علیه}} نازل شویم. آن‌ها باید با اجازه کار بکنند، مثل ما که نیستند، آن‌وقت خدا اجازه به آن‌ها می‌دهد، در مجلس امام‌ حسین {{علیه}} می‌آیند، می‌بینند تمام شده، حالا پَرهایشان را به سینه‌های دیوارها می‌مالند و بعد در آسمان پرش می‌کنند و می‌گویند: {{متمایز|«مَن مِثلی؟!»}} کیست مثل ما که متبرّک شدیم به مجلس عزای امام‌ حسین {{علیه}}؟! ماییم که پرهایمان را به سینه دیوار مجلس حسین {{علیه}} مالیدیم. این یعنی‌ چه؟ یعنی می‌گویند: ای‌خدا! ما مجلس حسین {{علیه}} را امضا کردیم و در آن آمدیم. حالا شما که در این‌جا حاضر شدی، خدا چه‌ کارت می‌کند؟ تو که این‌جا با مجلس امام‌ حسین {{علیه}} نجوا کردی، تو که کمک کردی، حرف زدی، حضرت‌ زهرا {{علیها}} اسمت را می‌نویسد. آخر، من چه‌ چیزی دارم می‌گویم؟ باباجان! در روایت می‌گوید: اگر در قلم‌دان یک‌ نفر ظالم مرکّب ریختی، تا زمانی‌که این ظالم با آن می‌نویسد، پای تو گناه می‌نویسند. والله، بعضی از مجلس‌ها همان‌است؛ کمک به آن، همان‌است.  
+
فدای این مجلس بشوم که به خلق اتّصال نیست و فقط می‌گوید {{متمایز|«حسین!»}} فقط می‌گوید {{متمایز|«علی!»}} خاکش شفاست! این‌قدر عظمت دارد که ملائکه آسمان گریه می‌کنند و به پیشگاه اقدس الهی خواهش و التماس می‌کنند که ما نمی‌خواهیم نزول کنیم، بلکه می‌خواهیم بالا برویم، اجازه بفرما که به مجلس امام‌ حسین {{علیه}} نازل شویم. آن‌ها باید با اجازه کار بکنند، مثل ما که نیستند، آن‌وقت خدا اجازه به آن‌ها می‌دهد، در مجلس امام‌ حسین {{علیه}} می‌آیند، می‌بینند تمام شده، حالا پَرهایشان را به سینه‌های دیوارها می‌مالند و بعد در آسمان پرش می‌کنند و می‌گویند: {{متمایز|«مَن مِثلی؟!»}} کیست مثل ما که متبرّک شدیم به مجلس عزای امام‌ حسین {{علیه}}؟! ماییم که پرهایمان را به سینه دیوار مجلس حسین {{علیه}} مالیدیم. این یعنی‌ چه؟ یعنی می‌گویند: ای‌ خدا! ما مجلس حسین {{علیه}} را امضا کردیم و در آن آمدیم. حالا شما که در این‌جا حاضر شدی، خدا چه‌ کارت می‌کند؟ تو که این‌جا با مجلس امام‌ حسین {{علیه}} نجوا کردی، تو که کمک کردی، حرف زدی، حضرت‌ زهرا {{علیها}} اسمت را می‌نویسد. آخر، من چه‌ چیزی دارم می‌گویم؟ باباجان! در روایت می‌گوید: اگر در قلم‌دان یک‌ نفر ظالم مرکّب ریختی، تا زمانی‌که این ظالم با آن می‌نویسد، پای تو گناه می‌نویسند. والله، بعضی از مجلس‌ها همان‌است؛ کمک به آن، همان‌است.  
  
 
عزیزان من! اگر دیدید جایی تأیید خلق است و امام‌ حسین {{علیه}} را پرچم مقصد خودشان کرده‌اند، آن‌جا نروید! خدا راه را برای ما باز کرده، می‌گوید: برو گوشه‌ای بنشین و {{متمایز|«یا حسین»}} بگو و لکّه‌ اشکی بریز! خدا از سر گناهان گذشته و آینده‌ات می‌گذرد.  
 
عزیزان من! اگر دیدید جایی تأیید خلق است و امام‌ حسین {{علیه}} را پرچم مقصد خودشان کرده‌اند، آن‌جا نروید! خدا راه را برای ما باز کرده، می‌گوید: برو گوشه‌ای بنشین و {{متمایز|«یا حسین»}} بگو و لکّه‌ اشکی بریز! خدا از سر گناهان گذشته و آینده‌ات می‌گذرد.  
سطر ۲۱: سطر ۲۱:
 
رفقا! وصیّ‌ام حاج‌ ابوالفضل را رها نکنید! من قبولش دارم، برای جلسه جانش را فدا می‌کند. خدا می‌داند برای مجلس امام‌ حسین {{علیه}} پَر می‌زند، نسبت به جلسه مدیریت بالخصوص دارد و امین است. {{ارجاع|[[اتصال به امام‌حسین]] 85 و [[مکان]] 77 و [[منیت پرچم شیطان است]] 78 و [[عاشورای 88؛ ارتباط]] و کتاب [[جامع ولایت]] و [[افشای ولایت]] و [[روح، ولایت است]]}}  
 
رفقا! وصیّ‌ام حاج‌ ابوالفضل را رها نکنید! من قبولش دارم، برای جلسه جانش را فدا می‌کند. خدا می‌داند برای مجلس امام‌ حسین {{علیه}} پَر می‌زند، نسبت به جلسه مدیریت بالخصوص دارد و امین است. {{ارجاع|[[اتصال به امام‌حسین]] 85 و [[مکان]] 77 و [[منیت پرچم شیطان است]] 78 و [[عاشورای 88؛ ارتباط]] و کتاب [[جامع ولایت]] و [[افشای ولایت]] و [[روح، ولایت است]]}}  
  
[[فرمایشات منتخب|فهرست فرمایشات منتخب]]
+
==قسمت 2==
 +
اغلب مردم، دنبال بی‌دینی هستند. چنان نفهمی این‌ها را فراگرفته است که از این نفهم‌تر نیست. چرا در مجلس‌هایی که خلق را تأیید می‌کنند، می‌روی؟! از تو بیچاره‌تر خودت! من کارهای مردم را که می‌بینم، همیشه مثل آدم نیمه‌جان هستم. اغلب بی‌دین شده‌اند! اصلاً حالی‌شان هم نیست. چرا؟ دنبال خلق هستند. اصلاً بیرون از خانه دین‌بر شده ‌است. اغلب مردم ثواب بی‌علی {{علیه}} و امام ‌زمان {{عج}} می‌کنند، فساد و گناه می‌کنند، مال حرام می‌خورند؛ روضه و مجلس هم می‌گیرند! این‌ها نتیجه ارتباط با خلق است. شما باید ارتباط با خدا و امام‌ زمان {{عج}} داشته‌ باشید؛ یعنی امرش را اطاعت کنید. امر آن‌ها، گناه نکردن است. هیچ گناهی در دنیا، در قیامت، در برزخ و در محشر از این بالاتر نیست که ما ائمه {{علیهم}} را نخواهیم و خلق را بخواهیم. خلق‌خواستن، علی‌نخواستن است و این گناه کبیره است.
 +
 
 +
سخاوت شما را از هر بلا و عیبی نجات می‌دهد. خدا در مورد هیچ عبادتی نمی‌گوید صفاتی دارم که منحصر به خودم است، آن‌ را به کسی می‌دهم که سخی باشد. علّتش این ‌است که شما به فقرا روح می‌دهید. میراث خدا، فقراست. اشخاصی بودند در مجلسی که ما روضه‌ای می‌خوانیم، می‌آمدند و با ما سکونتی داشتند. اوّل سخی بودند و به شرکت در مجلس امام‌ حسین موفّق می‌شدند. مجلس حسین {{علیه}} آن ‌است که حسین {{علیه}} را تأیید کند، نه خلق را. سخاوت که از آن‌ها گرفته‌ شد، خدا مجلس حسین {{علیه}} را هم از دست‌شان گرفت و ما دیگر آن‌ها را ندیدیم. کجا به هر مجلسی می‌روید که به بدعت‌گذار وصل باشید؟ برو کنار!
 +
 
 +
پیامبر {{صلی}} فرمود: در آخرالزّمان انجام واجبات، ترک محرّمات، انتظار الفرج، به ‌خیر و شرّ مردم شرکت نکن، برو کنار! شما دست از حسین {{علیه}} و اولاد حسین {{علیه}} و پدر حسین {{علیه}} برداشته‌اید. دنبال ویدیو و ماهواره و مجلس‌های عشقی هستید. خودتان را بدبخت دنیا و آخرت کرده‌اید. حضرت ‌زهرا {{علیها}} در صفحه روزگار نگاه می‌کند و می‌بیند هیچ‌کس حسین حقیقی نمی‌گوید. کجایید عزیزان من؟! مگر اشک چشم زهرا {{علیها}} تمام شده؟ مگر اشک زینب {{علیها}} تمام شده؟ مگر اشک امام‌ زمان {{عج}} تمام شده؟ همیشه جاری است. او دارد می‌گوید: {{متمایز|«یا جدّاه! صبح و شام برایت گریه می‌کنم و اگر اشک چشمم تمام شود، خون گریه می‌کنم.»}}، شما نمی‌خواهد شب و روز گریه کنید، دست از تلویزیون و ماهواره بردارید! خجالت بکشید که بگویید من شیعه هستم! مگر دست از این‌ کارها بردارید و برای امام‌ حسین {{علیه}} اشک بریزید که اگر مطابق جنّ و انس گناه داشته ‌باشید، آمرزیده‌ شود.
 +
 
 +
باید همه عزادار باشید تا زمان رجعت! یعنی دل شما مانند آتش برای این‌ها بسوزد. آن سوختن والله، خاموش کردن جهنّم است. آن سوختن والله، غضب خدا را خاموش می‌کند، آن سوختن والله، خدا به شما پاداش می‌دهد، آن سوختن پیامبر {{صلی}} به شما عطا می‌کند، آن سوختن، زهرای‌ عزیز {{علیها}} شما را می‌پذیرد، آن سوختن، جبرئیل امین تعظیم به شما می‌کند، آن سوختن، تمام اشیاء و زمین و آسمان از شما تشکّر می‌کنند. چرا؟ دلت برای امام ‌حسین {{علیه}} و زهرای‌ عزیز {{علیها}} و مصیبت‌هایی که در ظاهر به این‌ها رسیده، غمگین است.
 +
 
 +
خدایا! ما عوض نشویم. به مجلس ولایت تبصره نزنیم. تا می‌توانیم بیاییم و به آن عمل کنیم؛ چون‌که امام‌ صادق {{علیه}} می‌فرماید: {{متمایز|«دور هم جمع می‌شوید، حرف ما را بزنید؟ ما غبطه به آن مجلس می‌خوریم.»}} مثل کسانی نباشیم که مجلس می‌گیرند و کسی دیگر را تأیید می‌کنند.
 +
به تمام آیات قرآن! متقی می‌خواهد دین‌تان محفوظ باشد. بیایید به حرف عمل کنید! چرا به هر مجلسی می‌روید که شما را جمع کنند؛ تا خلق را تأیید کنید؟ اسم امام ‌حسین {{علیه}} را می‌آورند؛ اما مقصد خودشان را پیاده می‌کنند. برو کنار! عزیز من! {{ارجاع|کتاب افشای احکام}}
 +
 
 +
==قسمت 3==
 +
{{صوت منتخب|majles-imam-hossein-3}}
 +
 
 +
شما بیشتر مجلس‌هایتان الآن چوب‌بست است، مردم را جمع می‌کنید؛ اما خودتان یک خیال دیگری دارید، این به امام‌ حسین {{علیه}} چه؟ روایتش را بگویم. امام‌ صادق {{علیه}} آمد برود، دید یک نفر دارد یک‌ چیزی را می‌فروشد، گفت: من از شیعه‌های امام‌ صادق {{علیه}} هستم، بیایید از من بخرید! حضرت فرمود: این ما را دکّان کرده! اغلب مجلس‌ها دکّان است، توی دکّان نروید! یک دکّانی است، باز می‌روی یک‌ چیز می‌خری. یک دکّانی است، می‌روی؛ تو را می‌خرند. {{توضیح|به ‌دینم، اگر بخواهم این حرف‌ها را بزنم، به ‌ایمانم! خودش دارد می‌آید.}}
 +
 
 +
جانم! حواس‌تان را جمع کنید! هر مجلسی نروید! ببین ریشه مجلس به کجا بند است؟ به حسین {{علیه}} بند است؛ یا به خلق بند است؟ خب نفهمیدند که این‌ کار را کردند. اصلاً جگر من خون ‌است! نمی‌توانم حرفم را بزنم. امروز باید بشر بیدار باشد. اگر بیدار نباشید، یک ‌وقت سر از توی جهنّم درآوردید. توی مجلس امام ‌حسین {{علیه}} هستید، والله، به‌دینم، سر از توی جهنّم در می‌آورید. کجا هستید؟ این‌جا برای چه جمع شدید؟
 +
 
 +
گفتم: هر گریه‌ای که گریه نیست. روایت داریم: به ‌قدر بال مگس این‌جا چشمت تَر شود، خدا از گناهانت می‌گذرد؛ اگر گناه انس و جنّ داشته ‌باشی؛ اما این اشک اتّصال به اشک امام ‌زمان {{عج}} باشد؛ نه این‌که جمع شدید، دارید یک کس دیگری را تشویق می‌کنید؛ مثل همان‌ها، هفت ‌میلیون نفر طرف عمر و ابابکر رفتند. علی امیرالمؤمنین {{علیه}} را تنها گذاشتند.
 +
 
 +
امروز جوانان ‌عزیز! آقایان‌ عزیز، باید مستقل باشید! خودتان را نفروشید! حرف من این ‌است. ببین سلمان مستقل بود؛ چقدر می‌ساخت! تو این‌ نیست که بخواهید خوش باشید. هر کجا می‌خواهید بروید خوش باشید. چهار تا از این جوان‌های ژیگول ‌میگول توی مجلس‌هاست، می‌روید و می‌خندید و می‌زنید و می‌خورید و چراغانی هم کردید؛ این مجلس امام ‌حسین {{علیه}} است؟! خودتان را گول نزنید! این مجلس امام‌ حسین {{علیه}} نیست. مجلس امام‌ حسین {{علیه}} یک گَل و گوشه‌ای است. {{ارجاع|اربعین 85}}
 +
 
 +
خیلی ما توجّه‌مان کم است. حالا روایتش را می‌خواهید؟ ملائکه می‌آیند در مجلس امام ‌حسین {{علیه}}، می‌بینند مجلس تمام شده ‌است، به حضرت ‌رضا قسم، این دور هم نشستن شما همان مجلس است. {{درباره متقی|مگر من به بنده‌زاده نگفتم؟! اگر خواستی گچ‌های خانه را، {{توضیح|إن‌شاء‌الله می‌خواهد یک بنّایی کند.}} بکنی، باید این‌ها را در بیابان بریزی، ملائکه آسمان بیایند پرهایشان را به این‌ها بمالند، در جوّ آسمان بروند و بگویند چه ‌کسی مثل من است؟}}
 +
 
 +
حالا چرا ملائکه مقرّب می‌آیند؟ الآن شما زیارت‌نامه می‌خوانید. گویا سلام می‌دهد ملائکه مقرّب حافظ قبر آقا امام‌ رضا {{علیه}} است. حافظ بودن قبر امام‌ رضا {{علیه}}؛ نه حافظ بودن خود امام‌ رضا {{علیه}} است، امام‌ رضا {{علیه}} حافظ تمام خلقت است؛ اما حافظ شماهاست. حالا می‌آیند در مجلس امام‌ حسین {{علیه}}، پرهایشان را به سینه دیوار می‌مالند، پرش می‌کنند در ماوراء. به چه می‌نازد ملائکه مقرّب؟ به این می‌نازد که در مجلس امام‌ حسین {{علیه}} نزول کرده ‌است. آن نزولی که در جوّ آسمان‌ها این ملائکه کرده ‌است، این نزول باعث می‌شود که پرش کند به آسمان با افتخار. {{ارجاع|مشهد 84؛ حضرت زهرا}}
 +
 
 +
ولایت را از ما گرفتند، جلسه [بنی‌ساعده] به ما دادند. چرا بیدار نمی‌شوید؟ علی {{علیه}} و زهرا {{علیها}} را از ما گرفتند، چه‌ چیزی به ما دادند؟ مجلس به ما دادند! کجا نشستید؟ شما توی مجلس امام‌ حسین نشستید؛ اما به امام‌ حسین قسم، از آن‌هایی هستید که رفتید از برای زهرا {{علیها}} هیزم جمع کنید که خانه زهرا {{علیها}} را آتش بزنید! شما توی مجلس امام‌ حسین {{علیه}} نشستید؛ از آن‌هایید! عناد دارید؛ خیال کردید مجلس امام‌ حسین {{علیه}} رفتید.
 +
 
 +
آخر بی‌انصاف بی‌رحم! شما روضه‌خوانی گرفتید، این مجلس امام‌ حسین {{علیه}} نیست، این جلسه بنی‌ساعده است. این خودش را می‌خواهد بزرگ کند، این عدالت و صداقت ندارد، این رحم و مروّت ندارد، دارد روضه می‌خواند؛ خب آخر تو چه انصافی داری؟ حالا این روضه می‌خواند، این روضه است؟ ملائکه می‌آیند، لعنت می‌کنند به این مجلس؛ نه این‌که پرهایشان را بمالند به مجلس، این مجلس‌ها که ما داریم، والله، خدا می‌داند روی امر است، هیچ نیست، نه پایین دارد، نه بالا دارد، هیچ ندارد؛ فقط ولایت از آن می‌جوشد.
 +
 
 +
مجلسی بروید که ولایت از آن بجوشد، چرا به شما می‌گوید آخرالزّمان برو کنار! به‌ خیر و شرّ مردم شرکت نکن؟ می‌فهمد، خدا می‌داند مجلس نیست دیگر، او می‌داند مجلس نیست، می‌گوید برو کنار! پس من دوباره تکرار می‌کنم: إن‌شاءالله امیدوارم اشخاصی که مجلس می‌گیرند، مجلس عدالت بگیرند. مجلس سخاوت بگیرند. مجلسی بگیرند که {{متمایز|قال الصّادق، قال‌الباقر}} باشد. عزیزان من! من به همه کسانی‌که این نوار مرا گوش می‌دهند، ابلاغ می‌کنم در هر جایی نروید! توجّه کنید به هر کجا می‌روید، چون‌که پیامبر {{صلی}} فرمود، امام‌ صادق {{علیه}} فرمود: به‌ خیر و شرّ مردم شرکت نکنید! خیرشان هم شرّ است. {{ارجاع|عدالت 85}}
 +
 
 +
==قسمت 4{{ارجاع|پرچم امر و پرچم من ۷۸ (دقیقه ۷) و عدالت ۸۵ (دقیقه ۵۳ و ۵۵)}}==
 +
{{صوت منتخب|majles-imam-hossein-4}}
 +
 
 +
رفقای عزیز! کجا ما مجلس تأییدی داریم؟! اغلب مجالس تعریفی است؛ یعنی در آن از خلق تعریف می‌شود! در مجلس زهرا {{علیها}} باید از علی {{علیه}} تعریف کرد! در مجلس زهرا {{علیها}} باید از نور زهرا {{علیها}} یعنی امام ‌حسن و امام‌ حسین {{علیهما}} تعریف کرد. در مجلسِ زهرا {{علیها}} باید تعریفِ زینب و امّ‌کلثوم و رقیّه {{علیهم}} را کرد. شما تعریف چه ‌کسی را می‌کنید؟! این ‌است که با تمام آن مجالس و عبادت‌هایتان بی‌دین از دنیا می‌روید.{{ارجاع|کتاب  گنجینه}}
 +
 
 +
{{درباره متقی|خدا می‌داند، به‌ دینم قسم می‌خورم، من سابق در تمام مجلس امام‌ حسین {{علیه}} بی‌وضو نرفتم! یک‌ زمانی بود که این‌جای پایم یک کورکی زده‌ بود، یک‌ ذرّه این‌جایم نجس بود، توی مسجد نرفتم. گفتم آخر من چطور جلوی زهرای ‌عزیز {{علیها}} بیایم، با این پای نجس چطور بیایم؟! خجالت می‌کشم. مجلسی که امام‌ حسین {{علیه}} را باید ببینید، آن‌ها را ببینید، آن‌ها را احترام کنید! باباجان! من چه ‌کسی هستم؟! من چی‌ام؟}} {{ارجاع|پرچم امر، پرچم من 78}}
 +
 
 +
حالا ببین امام‌ صادق {{علیه}} چه می‌گوید؟ می‌گوید: وقتی دور هم می‌نشینید حرف ما را بزنید، من غبطه به آن جلسه می‌خورم. امام ‌صادق {{علیه}} به جلسه بنی‌ساعده غبطه نمی‌خورد، باید توجّه داشته ‌باشید. امام‌ صادق {{علیه}} به چه ‌چیز غبطه می‌خورد؟ به جایی‌که حرف آن‌ها زده‌ شود، چرا حرف آن‌ها؟ چون‌که حرف، اتّصال به امر است. وقتی شما حرف امامت را شنیدی، اتّصال به امر می‌شوی. وقتی اتّصال به امر شدی، کارت درست ‌است؛ اما نه اتّصال به خلق بشوی؛ حرف من این ‌است.
 +
 
 +
بعضی جلسات اتّصال به خلق است، تو باید جلسه بگیری، اتّصال به امر بشوی. وقتی اتّصال به امر شدی، این ‌را امام ‌صادق {{علیه}} تأیید کرده، می‌گوید من غبطه می‌خورم؛ یعنی کاش من در این جلسه شرکت می‌کردم. حالا این جلسه این‌قدر احترام دارد! نه این‌که فقط احترام این‌جا دارد، احترام به ماوراء دارد، احترام به ملائکه آسمان دارد. ملائکه آسمان این‌قدر در پیش‌گاه اقدس الهی گریه و زاری می‌کنند که خدایا! ما در مجلس امام‌ حسین {{علیه}} برویم. حالا وقتی می‌آیند، مجلس طی شده؛ خودشان را به دیوارها می‌مالند و حرکت می‌کنند.
 +
 
 +
حالا ملائکه‌های دیگر می‌آیند این‌ها را می‌بوسند، این عین همان ‌است که شما الآن می‌روی امام‌ حسین {{علیه}} را زیارت می‌کنی، می‌آیند تو را می‌بوسند. می‌گوید: تا هفتاد نفر، کسی زائر امام‌ حسین را ببوسد، ثواب می‌برد. تا هفتاد نفر که بیایند، ایشان را ببوسند؛ نه یک‌نفر، او بوسیده، او بوسیده، او بوسیده، تا هفتاد نفر ثواب می‌برد. چرا؟ این به جسم اتّصال شد؛ اما الآن این‌که من می‌گویم، به روح اتّصال می‌شود، بالاتر است؛ پس ملائکه همه افتخار می‌کنند به این‌که اجازه گرفته‌اند، در مجلس امام ‌حسین {{علیه}} آمده‌اند؛ اما مجلس امام‌ حسین {{علیه}} باشد. این مجلس، مجلس امام‌ حسین {{علیه}} باشد؛ نه جلسه بنی‌ساعده. {{ارجاع|عدالت 85}}
 +
 
 +
==قسمت 5{{ارجاع|در روستای وشاره ۸۳ (دقیقه ۴۷ و ۵۰) ومیلاد امام حسین ۸۲ (دقیقه ۱۱)}}==
 +
{{صوت منتخب|majles-imam-hossein-5}}
 +
 
 +
امام ‌صادق {{علیه}} دو مرتبه غبطه می‌خورد: یک غبطه برای ظهور می‌خورد، می‌گوید: اگر من باشم، یمانی بیاید و حسنی بیاید، جانم را برای وجود امام‌ زمان {{عج}} حفظ می‌کنم؛ اما یک‌ وقت هم غبطه می‌خورد، می‌گوید: من خودم را حفظ می‌کنم؛ تا یک مجلسی باشد که حرف ما اهل‌بیت در آن زده ‌شود، در آن مجلس حضور پیدا کنم. شما الآن به‌ من می‌گویید که خب، امام که {{متمایز|«وجه ‌الله»}} است، {{متمایز|«وجه ‌الله»}} یک ‌چیزی است، حضور امام حرف دیگری است. {{متمایز|«وجه ‌الله»}} در همه این‌ها نظر دارد؛ اما هیکل و حضور امام یک ‌حرف دیگری است. می‌گوید کاش من در آن مجلس حضور پیدا می‌کردم.
 +
 
 +
چرا می‌گوید ملائکه‌ها برای حضور در مجلس ولایت گریه می‌کنند؟ الآن ملائکه‌ها والله، بالله، تالله دارند برای این مجلس گریه می‌کنند؛ چون‌که تمام شما مؤمن‌اید، تمام شما متدیّن هستید، تمام شما ولایت دارید، تمام شما اهل‌بیت در قلب‌تان است. ملائکه به کجا نزول کنند؟! در باغ‌ها بروند؟! در پارک‌ها بروند؟! در مجلس‌هایی که زن و مرد قاطی است، بروند؟! کجا بروند که بی‌امری نباشد؟! ملائکه نزول در امر می‌کنند. والله، الآن این‌جا من قسم می‌خورم، ملائکه‌ها حضور پیدا می‌کنند. در مجلس واقعی امام‌ حسین {{علیه}} می‌آیند؛ آخر ملائکه باید با امر باشند، ملائکه بی‌اجازه نمی‌توانند جایی بروند؛ آن‌وقت الآن آن‌ها این‌جا می‌آیند، اجازه گرفتند.
 +
 
 +
وقتی می‌آیند، می‌بینند مجلس طی شده؛ حالا که مجلس تمام شده؛ پر و بال خودشان را به دیوارها می‌مالند؛ آن‌وقت می‌روند آن‌جا؛ می‌گویند: ماییم که در مجلس حسین {{علیه}} رفتیم. آن‌جا که حرف حسین {{علیه}} باشد، آن‌جا که حرف مادرش زهرا {{علیها}} باشد؛ نه مجلس دیگر. آن‌ها مجلس نیست، مجلس آن‌جایی است که این‌ها همه جمع شدند، حضور به‌ هم رساندند. چرا می‌گوید {{روایت|«قلبُ‌ المؤمن عرشُ‌ الرّحمن»}}؟ آن‌ها حضور دارند و در مجلس امام‌ حسین {{علیه}} هم حضور دارند. عزیزان من! توجّه کنید! از خودتان قدردانی کنید! {{ارجاع|در روستای وشاره 83}}
 +
 
 +
منصور دوانیقی یک روزی را عید گرفت، خلاصه گفت: هدایا بیاورید! اصلاً امر کرد به تمام وزیر و وزراء و آن‌ها که بودند، هر کسی خب یک هدایایی آورد، یک‌ چیز مهمّی آورد. مثلاً مثل این‌جا که نشسته‌ بود، آن‌جا اتاقی تشکیل داد، هدایا را آن‌جا ریختند. حالا می‌خواست گویا به امام‌ صادق {{علیه}} فخر بفروشد؛ یعنی بگوید من سخی هستم. گفت: یابن عمّ! این‌ها همه مال تو! گفت: مال من است؟ گفت: آره! این مال من نیست که بگویی از این گرفته، از آن گرفته. هدایا درست ‌است، خودتان هم گفتید هدایا درست ‌است. هدایا آورده‌اند، مال تو.
 +
 
 +
یک ‌نفر آمد، نگفت شعر خواند، یک مرثیه خواند. آخر مرثیه با شعر دو تاست. مرثیه؛ یعنی یک مصیبت از امام‌ حسین {{علیه}} خواند. حضرت گفت: منصور! همه مال من است؟ همه را به او داد. تازه عذرخواهی هم از او کرد؛ یعنی یک مرثیه امام‌ حسین {{علیه}} این‌ همه ارزش دارد. آقاجان من! رفقای من! چرا مرثیه خلق را می‌خوانید؟ والله، در مقابل زهرا {{علیها}} خجل‌زده می‌شوید! چرا مرثیه حسین {{علیه}} نمی‌خوانید؟! {{ارجاع|میلاد امام حسین 82}}
 +
 
 +
خدا حاج‌ شیخ ‌عباس را رحمت کند! می‌گفت: مادرم در روضه‌ها کفش‌ها را جفت می‌کرد. وقتی مُرد، گفتم: مادر! آن‌جا چه‌ کاره‌ای؟! گفت: کفش‌دار حضرت ‌زهرا {{علیها}} هستم. حضرت‌ زهرا {{علیها}} به‌ من گفت: کفش‌های دوستان مرا که برای حسینم گریه می‌کردند، جفت کردی، بیا این‌جا کفش‌دار من باش! {{ارجاع|کتاب حضرت زهرا و توفیق و بکاء و نجوا 79}}
 +
 
 +
ما یک ‌روایت صحیح داریم، عجیب است. خدا یک ماری را به نام مار غاشیه در جهنّم خلق کرده‌ است. رزق آن مار، کسانی هستند که در مسجد حرف می‌زنند. تمام آن‌ها را می‌بلعد. آن مار از آتش است. چه ‌خبر است؟ {{ارجاع|وابستگی 86}} آقای منبری! این‌ها چیست که می‌گویید؟! تو جایت توی دهان مار غاشیه است! تویی روضه خوان امام حسین {{علیه}}؟ این‌ها چیست که روی منبر می‌گویی؟ خانم عزیز! به تو هم می‌گویم: تو در مجلس می‌روی، چندتا غیبت می‌کنی؟! {{روایت|«الغیبةُ أشَدُّ مِنَ الزِّنا.»}} چندتا زنا پایت نوشتند؟! این چه مجلس حسینی است؟!
 +
 
 +
مجلس حسین {{علیه}}  باید کلام قرآن تویش تولید بشود، کلام امام تویش تولید بشود، کلام خدا تویش تولید بشود؛ این مجلس است؛ آن‌وقت این مجلس، اگر این‌جوری شد، ملائکه‌های آسمان افتخار می‌کنند، از خدا اجازه می‌گیرند؛ ما که نبودیم صحرای کربلا، ما که نبودیم امام حسین {{علیه}} را یاری کنیم، می‌خواهیم توی مجلسش برویم. گرد دیوار مجلس امام حسین {{علیه}} توحید است.
 +
 
 +
به دینم قسم، من حقیقت می‌گویم، این آقای موحّدی گفت: من خواب دیدم، از این اتاق شما، این‌جور این‌جوری نور توی همه قم پخش می‌شد. من به او گفتم این حرف را بزند؟! مجلس امام حسین {{علیه}} توی این خلقت نورفشانی می‌کند. حالا می‌آیند پرهایشان را می‌مالند به مجلس امام حسین {{علیه}}، ما هستیم که در مجلس امام حسین {{علیه}} رفتیم. {{ارجاع|توفیق و بکاء و نجوا 79}}
  
 
{{یا علی}}
 
{{یا علی}}
 
+
==ارجاعات==
[[رده: منتخب 1401]]
+
[[رده: منتخب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۵

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است، حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

قسمت 1[۱]

روایت داریم: امام‌ صادق (علیه‌السلام) همیشه روضه‌خوانی می‌کرد به‌ خصوص دهه‌ محرّم. همین‌طور حضرت روی زانوی مبارکش می‌زد، گریه می‌کرد و فقط می‌گفت: جدّم را کشتند! جدّم را کشتند! امام‌ صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «دور هم جمع می‌شوید حرف ما را بزنید، ما به این مجلس غبطه می‌خوریم.» امام دارد شما را راهنمایی می‌کند، می‌گوید: اگر من نیایم، غبطه می‌خورم به آن مجلس که چرا من در آن‌جا نیستم. مگر نگفتیم که امام در تمام ماوراء هست؟ دارد به تو می‌گوید که اگر مجلس ولایتی بود، غبطه بخورید و در آن‌جا حاضر شوید! برای آن مجلس آماده شوید!

جوانان‌ عزیز! فدایتان بشوم، روی این حرف‌ها یک‌ قدری فکر کنید! دست از مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) برندارید! خدا حاج غلام‌ حسین شیرازی را رحمت کند! می‌گفت؛ مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) که بوق مَنتشا ندارد. بیشتر کارهای ما در بوق مَنتشاست، قار و قور می‌کنیم. ببین، چه‌ خبر است؟! ساعت دوازده است، من یک‌ وقت می‌بینم که نمی‌گذارند بخوابم، از بس‌که دارند قار و قور می‌کنند. این‌که حضرت می‌فرماید من غبطه می‌خورم، ما باید بنشینیم تمرین ولایت کنیم. دارد حالی تو می‌کند که تو هم باید غبطه بخوری، اگر یک‌ روز کار داری، دلت آن‌جا باشد. اگر یک‌ روز نرسیدی بروی، دلت آن‌جا باشد. مبادا طوری بشود که این مجلس خدای‌نخواسته، تعطیل شود.

فدای این مجلس بشوم که به خلق اتّصال نیست و فقط می‌گوید «حسین!» فقط می‌گوید «علی!» خاکش شفاست! این‌قدر عظمت دارد که ملائکه آسمان گریه می‌کنند و به پیشگاه اقدس الهی خواهش و التماس می‌کنند که ما نمی‌خواهیم نزول کنیم، بلکه می‌خواهیم بالا برویم، اجازه بفرما که به مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) نازل شویم. آن‌ها باید با اجازه کار بکنند، مثل ما که نیستند، آن‌وقت خدا اجازه به آن‌ها می‌دهد، در مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) می‌آیند، می‌بینند تمام شده، حالا پَرهایشان را به سینه‌های دیوارها می‌مالند و بعد در آسمان پرش می‌کنند و می‌گویند: «مَن مِثلی؟!» کیست مثل ما که متبرّک شدیم به مجلس عزای امام‌ حسین (علیه‌السلام)؟! ماییم که پرهایمان را به سینه دیوار مجلس حسین (علیه‌السلام) مالیدیم. این یعنی‌ چه؟ یعنی می‌گویند: ای‌ خدا! ما مجلس حسین (علیه‌السلام) را امضا کردیم و در آن آمدیم. حالا شما که در این‌جا حاضر شدی، خدا چه‌ کارت می‌کند؟ تو که این‌جا با مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) نجوا کردی، تو که کمک کردی، حرف زدی، حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) اسمت را می‌نویسد. آخر، من چه‌ چیزی دارم می‌گویم؟ باباجان! در روایت می‌گوید: اگر در قلم‌دان یک‌ نفر ظالم مرکّب ریختی، تا زمانی‌که این ظالم با آن می‌نویسد، پای تو گناه می‌نویسند. والله، بعضی از مجلس‌ها همان‌است؛ کمک به آن، همان‌است.

عزیزان من! اگر دیدید جایی تأیید خلق است و امام‌ حسین (علیه‌السلام) را پرچم مقصد خودشان کرده‌اند، آن‌جا نروید! خدا راه را برای ما باز کرده، می‌گوید: برو گوشه‌ای بنشین و «یا حسین» بگو و لکّه‌ اشکی بریز! خدا از سر گناهان گذشته و آینده‌ات می‌گذرد.

زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) از مجلس ولایت خیلی خوشش می‌آید! چقدر افراد به مکّه می‌روند؛ اما به مجلس ولایت نمی‌آیند! تو می‌روی مکّه؛ اما حیوانی! مگر نبود که امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) به آن‌ شخص نشان داد که تمام حاجیان به‌ غیر از امام و غلامش و شترش حیوان بودند؟! مکّه آیینه امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) است، نقش شما در آن می‌افتد؛ کارهایی که امر خدا و ولایت بوده و انجام نداده‌اید، نقش و جاذبه‌اش در وجودتان است؛ گناهان و بی‌امری‌هایی که کرده‌اید، روی ولایت را سدّ کرده؛ حالا در مکّه نقشه‌ برداری می‌شود و عکس آن می‌افتد؛ اما در مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام)، حقیقت دین که پذیرش ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است به ما تزریق می‌شود و از دنیا و اهلش فارغ می‌شویم. در این جلسه درباره نقش امری امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) صحبت می‌شود؛ اما در جلسات دیگر نقش خلقی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را تعریف و تبلیغ می‌کنند؛ یعنی او را خلق حساب می‌کنند و برایش مشابه درست می‌کنند.

می‌خواهم شما بعد از من، مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) را نگه‌ دارید و خسته نشوید! روایت داریم: اگر کسی چیزی برای مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) می‌دهد و آن‌ را ترک کند، پشت‌پایش را می‌خورد؛ چون امام می‌خواهد این مجلس که نگه‌داریِ امر زهرا (علیهاالسلام) است، باقی بماند! نگه‌داری مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) به این‌ است که یکی خودش بیاید، یکی پول بِدهد و یکی هم مجلس ولایت را بخواهد.

رفقا! وصیّ‌ام حاج‌ ابوالفضل را رها نکنید! من قبولش دارم، برای جلسه جانش را فدا می‌کند. خدا می‌داند برای مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) پَر می‌زند، نسبت به جلسه مدیریت بالخصوص دارد و امین است. [۲]

قسمت 2

اغلب مردم، دنبال بی‌دینی هستند. چنان نفهمی این‌ها را فراگرفته است که از این نفهم‌تر نیست. چرا در مجلس‌هایی که خلق را تأیید می‌کنند، می‌روی؟! از تو بیچاره‌تر خودت! من کارهای مردم را که می‌بینم، همیشه مثل آدم نیمه‌جان هستم. اغلب بی‌دین شده‌اند! اصلاً حالی‌شان هم نیست. چرا؟ دنبال خلق هستند. اصلاً بیرون از خانه دین‌بر شده ‌است. اغلب مردم ثواب بی‌علی (علیه‌السلام) و امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌کنند، فساد و گناه می‌کنند، مال حرام می‌خورند؛ روضه و مجلس هم می‌گیرند! این‌ها نتیجه ارتباط با خلق است. شما باید ارتباط با خدا و امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) داشته‌ باشید؛ یعنی امرش را اطاعت کنید. امر آن‌ها، گناه نکردن است. هیچ گناهی در دنیا، در قیامت، در برزخ و در محشر از این بالاتر نیست که ما ائمه (علیهم‌السلام) را نخواهیم و خلق را بخواهیم. خلق‌خواستن، علی‌نخواستن است و این گناه کبیره است.

سخاوت شما را از هر بلا و عیبی نجات می‌دهد. خدا در مورد هیچ عبادتی نمی‌گوید صفاتی دارم که منحصر به خودم است، آن‌ را به کسی می‌دهم که سخی باشد. علّتش این ‌است که شما به فقرا روح می‌دهید. میراث خدا، فقراست. اشخاصی بودند در مجلسی که ما روضه‌ای می‌خوانیم، می‌آمدند و با ما سکونتی داشتند. اوّل سخی بودند و به شرکت در مجلس امام‌ حسین موفّق می‌شدند. مجلس حسین (علیه‌السلام) آن ‌است که حسین (علیه‌السلام) را تأیید کند، نه خلق را. سخاوت که از آن‌ها گرفته‌ شد، خدا مجلس حسین (علیه‌السلام) را هم از دست‌شان گرفت و ما دیگر آن‌ها را ندیدیم. کجا به هر مجلسی می‌روید که به بدعت‌گذار وصل باشید؟ برو کنار!

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: در آخرالزّمان انجام واجبات، ترک محرّمات، انتظار الفرج، به ‌خیر و شرّ مردم شرکت نکن، برو کنار! شما دست از حسین (علیه‌السلام) و اولاد حسین (علیه‌السلام) و پدر حسین (علیه‌السلام) برداشته‌اید. دنبال ویدیو و ماهواره و مجلس‌های عشقی هستید. خودتان را بدبخت دنیا و آخرت کرده‌اید. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) در صفحه روزگار نگاه می‌کند و می‌بیند هیچ‌کس حسین حقیقی نمی‌گوید. کجایید عزیزان من؟! مگر اشک چشم زهرا (علیهاالسلام) تمام شده؟ مگر اشک زینب (علیهاالسلام) تمام شده؟ مگر اشک امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) تمام شده؟ همیشه جاری است. او دارد می‌گوید: «یا جدّاه! صبح و شام برایت گریه می‌کنم و اگر اشک چشمم تمام شود، خون گریه می‌کنم.»، شما نمی‌خواهد شب و روز گریه کنید، دست از تلویزیون و ماهواره بردارید! خجالت بکشید که بگویید من شیعه هستم! مگر دست از این‌ کارها بردارید و برای امام‌ حسین (علیه‌السلام) اشک بریزید که اگر مطابق جنّ و انس گناه داشته ‌باشید، آمرزیده‌ شود.

باید همه عزادار باشید تا زمان رجعت! یعنی دل شما مانند آتش برای این‌ها بسوزد. آن سوختن والله، خاموش کردن جهنّم است. آن سوختن والله، غضب خدا را خاموش می‌کند، آن سوختن والله، خدا به شما پاداش می‌دهد، آن سوختن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به شما عطا می‌کند، آن سوختن، زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) شما را می‌پذیرد، آن سوختن، جبرئیل امین تعظیم به شما می‌کند، آن سوختن، تمام اشیاء و زمین و آسمان از شما تشکّر می‌کنند. چرا؟ دلت برای امام ‌حسین (علیه‌السلام) و زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) و مصیبت‌هایی که در ظاهر به این‌ها رسیده، غمگین است.

خدایا! ما عوض نشویم. به مجلس ولایت تبصره نزنیم. تا می‌توانیم بیاییم و به آن عمل کنیم؛ چون‌که امام‌ صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «دور هم جمع می‌شوید، حرف ما را بزنید؟ ما غبطه به آن مجلس می‌خوریم.» مثل کسانی نباشیم که مجلس می‌گیرند و کسی دیگر را تأیید می‌کنند. به تمام آیات قرآن! متقی می‌خواهد دین‌تان محفوظ باشد. بیایید به حرف عمل کنید! چرا به هر مجلسی می‌روید که شما را جمع کنند؛ تا خلق را تأیید کنید؟ اسم امام ‌حسین (علیه‌السلام) را می‌آورند؛ اما مقصد خودشان را پیاده می‌کنند. برو کنار! عزیز من! [۳]

قسمت 3

شما بیشتر مجلس‌هایتان الآن چوب‌بست است، مردم را جمع می‌کنید؛ اما خودتان یک خیال دیگری دارید، این به امام‌ حسین (علیه‌السلام) چه؟ روایتش را بگویم. امام‌ صادق (علیه‌السلام) آمد برود، دید یک نفر دارد یک‌ چیزی را می‌فروشد، گفت: من از شیعه‌های امام‌ صادق (علیه‌السلام) هستم، بیایید از من بخرید! حضرت فرمود: این ما را دکّان کرده! اغلب مجلس‌ها دکّان است، توی دکّان نروید! یک دکّانی است، باز می‌روی یک‌ چیز می‌خری. یک دکّانی است، می‌روی؛ تو را می‌خرند. (به ‌دینم، اگر بخواهم این حرف‌ها را بزنم، به ‌ایمانم! خودش دارد می‌آید.)

جانم! حواس‌تان را جمع کنید! هر مجلسی نروید! ببین ریشه مجلس به کجا بند است؟ به حسین (علیه‌السلام) بند است؛ یا به خلق بند است؟ خب نفهمیدند که این‌ کار را کردند. اصلاً جگر من خون ‌است! نمی‌توانم حرفم را بزنم. امروز باید بشر بیدار باشد. اگر بیدار نباشید، یک ‌وقت سر از توی جهنّم درآوردید. توی مجلس امام ‌حسین (علیه‌السلام) هستید، والله، به‌دینم، سر از توی جهنّم در می‌آورید. کجا هستید؟ این‌جا برای چه جمع شدید؟

گفتم: هر گریه‌ای که گریه نیست. روایت داریم: به ‌قدر بال مگس این‌جا چشمت تَر شود، خدا از گناهانت می‌گذرد؛ اگر گناه انس و جنّ داشته ‌باشی؛ اما این اشک اتّصال به اشک امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) باشد؛ نه این‌که جمع شدید، دارید یک کس دیگری را تشویق می‌کنید؛ مثل همان‌ها، هفت ‌میلیون نفر طرف عمر و ابابکر رفتند. علی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را تنها گذاشتند.

امروز جوانان ‌عزیز! آقایان‌ عزیز، باید مستقل باشید! خودتان را نفروشید! حرف من این ‌است. ببین سلمان مستقل بود؛ چقدر می‌ساخت! تو این‌ نیست که بخواهید خوش باشید. هر کجا می‌خواهید بروید خوش باشید. چهار تا از این جوان‌های ژیگول ‌میگول توی مجلس‌هاست، می‌روید و می‌خندید و می‌زنید و می‌خورید و چراغانی هم کردید؛ این مجلس امام ‌حسین (علیه‌السلام) است؟! خودتان را گول نزنید! این مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) نیست. مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) یک گَل و گوشه‌ای است. [۴]

خیلی ما توجّه‌مان کم است. حالا روایتش را می‌خواهید؟ ملائکه می‌آیند در مجلس امام ‌حسین (علیه‌السلام)، می‌بینند مجلس تمام شده ‌است، به حضرت ‌رضا قسم، این دور هم نشستن شما همان مجلس است. مگر من به بنده‌زاده نگفتم؟! اگر خواستی گچ‌های خانه را، (إن‌شاء‌الله می‌خواهد یک بنّایی کند.) بکنی، باید این‌ها را در بیابان بریزی، ملائکه آسمان بیایند پرهایشان را به این‌ها بمالند، در جوّ آسمان بروند و بگویند چه ‌کسی مثل من است؟

حالا چرا ملائکه مقرّب می‌آیند؟ الآن شما زیارت‌نامه می‌خوانید. گویا سلام می‌دهد ملائکه مقرّب حافظ قبر آقا امام‌ رضا (علیه‌السلام) است. حافظ بودن قبر امام‌ رضا (علیه‌السلام)؛ نه حافظ بودن خود امام‌ رضا (علیه‌السلام) است، امام‌ رضا (علیه‌السلام) حافظ تمام خلقت است؛ اما حافظ شماهاست. حالا می‌آیند در مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام)، پرهایشان را به سینه دیوار می‌مالند، پرش می‌کنند در ماوراء. به چه می‌نازد ملائکه مقرّب؟ به این می‌نازد که در مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) نزول کرده ‌است. آن نزولی که در جوّ آسمان‌ها این ملائکه کرده ‌است، این نزول باعث می‌شود که پرش کند به آسمان با افتخار. [۵]

ولایت را از ما گرفتند، جلسه [بنی‌ساعده] به ما دادند. چرا بیدار نمی‌شوید؟ علی (علیه‌السلام) و زهرا (علیهاالسلام) را از ما گرفتند، چه‌ چیزی به ما دادند؟ مجلس به ما دادند! کجا نشستید؟ شما توی مجلس امام‌ حسین نشستید؛ اما به امام‌ حسین قسم، از آن‌هایی هستید که رفتید از برای زهرا (علیهاالسلام) هیزم جمع کنید که خانه زهرا (علیهاالسلام) را آتش بزنید! شما توی مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) نشستید؛ از آن‌هایید! عناد دارید؛ خیال کردید مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) رفتید.

آخر بی‌انصاف بی‌رحم! شما روضه‌خوانی گرفتید، این مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) نیست، این جلسه بنی‌ساعده است. این خودش را می‌خواهد بزرگ کند، این عدالت و صداقت ندارد، این رحم و مروّت ندارد، دارد روضه می‌خواند؛ خب آخر تو چه انصافی داری؟ حالا این روضه می‌خواند، این روضه است؟ ملائکه می‌آیند، لعنت می‌کنند به این مجلس؛ نه این‌که پرهایشان را بمالند به مجلس، این مجلس‌ها که ما داریم، والله، خدا می‌داند روی امر است، هیچ نیست، نه پایین دارد، نه بالا دارد، هیچ ندارد؛ فقط ولایت از آن می‌جوشد.

مجلسی بروید که ولایت از آن بجوشد، چرا به شما می‌گوید آخرالزّمان برو کنار! به‌ خیر و شرّ مردم شرکت نکن؟ می‌فهمد، خدا می‌داند مجلس نیست دیگر، او می‌داند مجلس نیست، می‌گوید برو کنار! پس من دوباره تکرار می‌کنم: إن‌شاءالله امیدوارم اشخاصی که مجلس می‌گیرند، مجلس عدالت بگیرند. مجلس سخاوت بگیرند. مجلسی بگیرند که قال الصّادق، قال‌الباقر باشد. عزیزان من! من به همه کسانی‌که این نوار مرا گوش می‌دهند، ابلاغ می‌کنم در هر جایی نروید! توجّه کنید به هر کجا می‌روید، چون‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود، امام‌ صادق (علیه‌السلام) فرمود: به‌ خیر و شرّ مردم شرکت نکنید! خیرشان هم شرّ است. [۶]

قسمت 4[۷]

رفقای عزیز! کجا ما مجلس تأییدی داریم؟! اغلب مجالس تعریفی است؛ یعنی در آن از خلق تعریف می‌شود! در مجلس زهرا (علیهاالسلام) باید از علی (علیه‌السلام) تعریف کرد! در مجلس زهرا (علیهاالسلام) باید از نور زهرا (علیهاالسلام) یعنی امام ‌حسن و امام‌ حسین (علیهماالسلام) تعریف کرد. در مجلسِ زهرا (علیهاالسلام) باید تعریفِ زینب و امّ‌کلثوم و رقیّه (علیهم‌السلام) را کرد. شما تعریف چه ‌کسی را می‌کنید؟! این ‌است که با تمام آن مجالس و عبادت‌هایتان بی‌دین از دنیا می‌روید.[۸]

خدا می‌داند، به‌ دینم قسم می‌خورم، من سابق در تمام مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) بی‌وضو نرفتم! یک‌ زمانی بود که این‌جای پایم یک کورکی زده‌ بود، یک‌ ذرّه این‌جایم نجس بود، توی مسجد نرفتم. گفتم آخر من چطور جلوی زهرای ‌عزیز (علیهاالسلام) بیایم، با این پای نجس چطور بیایم؟! خجالت می‌کشم. مجلسی که امام‌ حسین (علیه‌السلام) را باید ببینید، آن‌ها را ببینید، آن‌ها را احترام کنید! باباجان! من چه ‌کسی هستم؟! من چی‌ام؟ [۹]

حالا ببین امام‌ صادق (علیه‌السلام) چه می‌گوید؟ می‌گوید: وقتی دور هم می‌نشینید حرف ما را بزنید، من غبطه به آن جلسه می‌خورم. امام ‌صادق (علیه‌السلام) به جلسه بنی‌ساعده غبطه نمی‌خورد، باید توجّه داشته ‌باشید. امام‌ صادق (علیه‌السلام) به چه ‌چیز غبطه می‌خورد؟ به جایی‌که حرف آن‌ها زده‌ شود، چرا حرف آن‌ها؟ چون‌که حرف، اتّصال به امر است. وقتی شما حرف امامت را شنیدی، اتّصال به امر می‌شوی. وقتی اتّصال به امر شدی، کارت درست ‌است؛ اما نه اتّصال به خلق بشوی؛ حرف من این ‌است.

بعضی جلسات اتّصال به خلق است، تو باید جلسه بگیری، اتّصال به امر بشوی. وقتی اتّصال به امر شدی، این ‌را امام ‌صادق (علیه‌السلام) تأیید کرده، می‌گوید من غبطه می‌خورم؛ یعنی کاش من در این جلسه شرکت می‌کردم. حالا این جلسه این‌قدر احترام دارد! نه این‌که فقط احترام این‌جا دارد، احترام به ماوراء دارد، احترام به ملائکه آسمان دارد. ملائکه آسمان این‌قدر در پیش‌گاه اقدس الهی گریه و زاری می‌کنند که خدایا! ما در مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) برویم. حالا وقتی می‌آیند، مجلس طی شده؛ خودشان را به دیوارها می‌مالند و حرکت می‌کنند.

حالا ملائکه‌های دیگر می‌آیند این‌ها را می‌بوسند، این عین همان ‌است که شما الآن می‌روی امام‌ حسین (علیه‌السلام) را زیارت می‌کنی، می‌آیند تو را می‌بوسند. می‌گوید: تا هفتاد نفر، کسی زائر امام‌ حسین را ببوسد، ثواب می‌برد. تا هفتاد نفر که بیایند، ایشان را ببوسند؛ نه یک‌نفر، او بوسیده، او بوسیده، او بوسیده، تا هفتاد نفر ثواب می‌برد. چرا؟ این به جسم اتّصال شد؛ اما الآن این‌که من می‌گویم، به روح اتّصال می‌شود، بالاتر است؛ پس ملائکه همه افتخار می‌کنند به این‌که اجازه گرفته‌اند، در مجلس امام ‌حسین (علیه‌السلام) آمده‌اند؛ اما مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) باشد. این مجلس، مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) باشد؛ نه جلسه بنی‌ساعده. [۶]

قسمت 5[۱۰]

امام ‌صادق (علیه‌السلام) دو مرتبه غبطه می‌خورد: یک غبطه برای ظهور می‌خورد، می‌گوید: اگر من باشم، یمانی بیاید و حسنی بیاید، جانم را برای وجود امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) حفظ می‌کنم؛ اما یک‌ وقت هم غبطه می‌خورد، می‌گوید: من خودم را حفظ می‌کنم؛ تا یک مجلسی باشد که حرف ما اهل‌بیت در آن زده ‌شود، در آن مجلس حضور پیدا کنم. شما الآن به‌ من می‌گویید که خب، امام که «وجه ‌الله» است، «وجه ‌الله» یک ‌چیزی است، حضور امام حرف دیگری است. «وجه ‌الله» در همه این‌ها نظر دارد؛ اما هیکل و حضور امام یک ‌حرف دیگری است. می‌گوید کاش من در آن مجلس حضور پیدا می‌کردم.

چرا می‌گوید ملائکه‌ها برای حضور در مجلس ولایت گریه می‌کنند؟ الآن ملائکه‌ها والله، بالله، تالله دارند برای این مجلس گریه می‌کنند؛ چون‌که تمام شما مؤمن‌اید، تمام شما متدیّن هستید، تمام شما ولایت دارید، تمام شما اهل‌بیت در قلب‌تان است. ملائکه به کجا نزول کنند؟! در باغ‌ها بروند؟! در پارک‌ها بروند؟! در مجلس‌هایی که زن و مرد قاطی است، بروند؟! کجا بروند که بی‌امری نباشد؟! ملائکه نزول در امر می‌کنند. والله، الآن این‌جا من قسم می‌خورم، ملائکه‌ها حضور پیدا می‌کنند. در مجلس واقعی امام‌ حسین (علیه‌السلام) می‌آیند؛ آخر ملائکه باید با امر باشند، ملائکه بی‌اجازه نمی‌توانند جایی بروند؛ آن‌وقت الآن آن‌ها این‌جا می‌آیند، اجازه گرفتند.

وقتی می‌آیند، می‌بینند مجلس طی شده؛ حالا که مجلس تمام شده؛ پر و بال خودشان را به دیوارها می‌مالند؛ آن‌وقت می‌روند آن‌جا؛ می‌گویند: ماییم که در مجلس حسین (علیه‌السلام) رفتیم. آن‌جا که حرف حسین (علیه‌السلام) باشد، آن‌جا که حرف مادرش زهرا (علیهاالسلام) باشد؛ نه مجلس دیگر. آن‌ها مجلس نیست، مجلس آن‌جایی است که این‌ها همه جمع شدند، حضور به‌ هم رساندند. چرا می‌گوید «قلبُ‌ المؤمن عرشُ‌ الرّحمن»؟ آن‌ها حضور دارند و در مجلس امام‌ حسین (علیه‌السلام) هم حضور دارند. عزیزان من! توجّه کنید! از خودتان قدردانی کنید! [۱۱]

منصور دوانیقی یک روزی را عید گرفت، خلاصه گفت: هدایا بیاورید! اصلاً امر کرد به تمام وزیر و وزراء و آن‌ها که بودند، هر کسی خب یک هدایایی آورد، یک‌ چیز مهمّی آورد. مثلاً مثل این‌جا که نشسته‌ بود، آن‌جا اتاقی تشکیل داد، هدایا را آن‌جا ریختند. حالا می‌خواست گویا به امام‌ صادق (علیه‌السلام) فخر بفروشد؛ یعنی بگوید من سخی هستم. گفت: یابن عمّ! این‌ها همه مال تو! گفت: مال من است؟ گفت: آره! این مال من نیست که بگویی از این گرفته، از آن گرفته. هدایا درست ‌است، خودتان هم گفتید هدایا درست ‌است. هدایا آورده‌اند، مال تو.

یک ‌نفر آمد، نگفت شعر خواند، یک مرثیه خواند. آخر مرثیه با شعر دو تاست. مرثیه؛ یعنی یک مصیبت از امام‌ حسین (علیه‌السلام) خواند. حضرت گفت: منصور! همه مال من است؟ همه را به او داد. تازه عذرخواهی هم از او کرد؛ یعنی یک مرثیه امام‌ حسین (علیه‌السلام) این‌ همه ارزش دارد. آقاجان من! رفقای من! چرا مرثیه خلق را می‌خوانید؟ والله، در مقابل زهرا (علیهاالسلام) خجل‌زده می‌شوید! چرا مرثیه حسین (علیه‌السلام) نمی‌خوانید؟! [۱۲]

خدا حاج‌ شیخ ‌عباس را رحمت کند! می‌گفت: مادرم در روضه‌ها کفش‌ها را جفت می‌کرد. وقتی مُرد، گفتم: مادر! آن‌جا چه‌ کاره‌ای؟! گفت: کفش‌دار حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) هستم. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) به‌ من گفت: کفش‌های دوستان مرا که برای حسینم گریه می‌کردند، جفت کردی، بیا این‌جا کفش‌دار من باش! [۱۳]

ما یک ‌روایت صحیح داریم، عجیب است. خدا یک ماری را به نام مار غاشیه در جهنّم خلق کرده‌ است. رزق آن مار، کسانی هستند که در مسجد حرف می‌زنند. تمام آن‌ها را می‌بلعد. آن مار از آتش است. چه ‌خبر است؟ [۱۴] آقای منبری! این‌ها چیست که می‌گویید؟! تو جایت توی دهان مار غاشیه است! تویی روضه خوان امام حسین (علیه‌السلام)؟ این‌ها چیست که روی منبر می‌گویی؟ خانم عزیز! به تو هم می‌گویم: تو در مجلس می‌روی، چندتا غیبت می‌کنی؟! «الغیبةُ أشَدُّ مِنَ الزِّنا.» چندتا زنا پایت نوشتند؟! این چه مجلس حسینی است؟!

مجلس حسین (علیه‌السلام) باید کلام قرآن تویش تولید بشود، کلام امام تویش تولید بشود، کلام خدا تویش تولید بشود؛ این مجلس است؛ آن‌وقت این مجلس، اگر این‌جوری شد، ملائکه‌های آسمان افتخار می‌کنند، از خدا اجازه می‌گیرند؛ ما که نبودیم صحرای کربلا، ما که نبودیم امام حسین (علیه‌السلام) را یاری کنیم، می‌خواهیم توی مجلسش برویم. گرد دیوار مجلس امام حسین (علیه‌السلام) توحید است.

به دینم قسم، من حقیقت می‌گویم، این آقای موحّدی گفت: من خواب دیدم، از این اتاق شما، این‌جور این‌جوری نور توی همه قم پخش می‌شد. من به او گفتم این حرف را بزند؟! مجلس امام حسین (علیه‌السلام) توی این خلقت نورفشانی می‌کند. حالا می‌آیند پرهایشان را می‌مالند به مجلس امام حسین (علیه‌السلام)، ما هستیم که در مجلس امام حسین (علیه‌السلام) رفتیم. [۱۵]

یا علی

ارجاعات

  1. منیت پرچم شیطان است 78 (دقیقه 59) و اتصال به امام‌حسین 78 (دقیقه 27)
  2. اتصال به امام‌حسین 85 و مکان 77 و منیت پرچم شیطان است 78 و عاشورای 88؛ ارتباط و کتاب جامع ولایت و افشای ولایت و روح، ولایت است
  3. کتاب افشای احکام
  4. اربعین 85
  5. مشهد 84؛ حضرت زهرا
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ عدالت 85
  7. پرچم امر و پرچم من ۷۸ (دقیقه ۷) و عدالت ۸۵ (دقیقه ۵۳ و ۵۵)
  8. کتاب گنجینه
  9. پرچم امر، پرچم من 78
  10. در روستای وشاره ۸۳ (دقیقه ۴۷ و ۵۰) ومیلاد امام حسین ۸۲ (دقیقه ۱۱)
  11. در روستای وشاره 83
  12. میلاد امام حسین 82
  13. کتاب حضرت زهرا و توفیق و بکاء و نجوا 79
  14. وابستگی 86
  15. توفیق و بکاء و نجوا 79
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه