نتایج جستجو
از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
صفحهٔ «روضه آقا علیاکبر» را در این ویکی بسازید! همچنین نتایج جستجوی یافتشده را ببینید.
- در محضر خدا؛ در امر ولایت (رده روضه آقا علیاکبر)هشدار داد، یکدفعه آقا علیاکبر (علیهالسلام) با شهامت گفت: پدرجان! مگر ما بر حقّ نیستیم؟ گفت: چرا، گفت: ما که از مرگ نمیترسیم. ببینید این [آقا علیاکبر (علیهالسلام)] دارد چهچیزی را میبیند؟ این دارد حقّ را میبیند. آقا علیاکبر (علیهالسلام)، حقّ۵۳ کیلوبایت (۴٬۷۱۲ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۰
- توفیق و بکاء و نجوا (رده روضه آقا علیاکبر)آخوندی زد ماشینش را آنجا، ماشین نویی داشت، [با یک] غیظی گفت: آقا! بهره من را بده! گفت: آقا! چهلهزار تومان بهرهات میشود، گفت: پولم باشد، بهرهام را بده! این آقا (بابا!) امامجماعت است، این آقا میخواهد بچّه من را هم هدایت کند! ما نمیدانیم چقدر بدبخت شدیم۶۱ کیلوبایت (۶٬۰۴۹ واژه) - ۷ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۴۸
- دارد «هل من مبارز» میگوید. فوراً گفت: دست از علی (علیهالسلام) بردارید! علی (علیهالسلام) دارد به سوی خدا میرود، اینها دست برداشتند. آقا علیاکبر (علیهالسلام) به میدان رفت. ما هر سال یک روضه آقا علیاکبر (علیهالسلام) میخواندیم، حالا برایتان بخوانم۳۳ کیلوبایت (۳٬۲۹۴ واژه) - ۹ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۳۷
- انسان مختار در نظام آفرینش (رده روضه آقا علیاکبر)میخواهم به روضه بکنم إنشاءالله. آقا امامحسین (علیهالسلام) وقتیکه دورش را گرفتند روز عاشورا، اینها هر کدامشان یکیک میرفتند رُو به اصطلاح به نبرد، به جنگ. آقا امامحسین (علیهالسلام) اوّل به آقا علیاکبر (علیهالسلام) گفت. فوراً آقا علیاکبر (علیهالسلام)۵۲ کیلوبایت (۵٬۲۵۵ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۰
- توجه و تذکر (رده روضه آقا علیاکبر)(علیهالسلام) گریه کنید! اگر گریه میکنی، برای آقا علیاکبر (علیهالسلام) گریه کن! من یک اشارهای به روضه کنم. شما توجّه کن! ما روایت داریم: آقا امامحسین (علیهالسلام) گریه نکرده واسه آقا علیاکبر (علیهالسلام). حالا چه علیاکبری؟ «منطقاً، علماً، شبیهاً برسولالله۵۱ کیلوبایت (۵٬۲۹۹ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۳۶
- کردند. گفتند: امام حسین (علیهالسلام) سر بدن مبارک آقا علیاکبر (علیهالسلام) چند صیحه زد. اینقدر گریه کرد و صیحه زد! گفتند: نظر شما چیست؟ گفتم: نظر من این است که امام حسین (علیهالسلام)، آقا علیاکبر (علیهالسلام) را در راه خدا داده. شما اگر بخواهید۸ کیلوبایت (۷۶۴ واژه) - ۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۶
- حاجشیخعباس را رحمت کند! گفت: آقا امامحسین (علیهالسلام) زبان در دهان آقا علیاکبر (علیهالسلام) گذاشت [و گفت: من از تو تشنهترم]، بعد گفت: علیجان! [به میدان] برو! امیدوارم [که] از دست جدّت سیراب شوی! یکوقت آقا علیاکبر (علیهالسلام) صدا زد: پدرجان۵۵ کیلوبایت (۴٬۹۵۱ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۵
- عاشورای 87 (رده روضه علیاکبر)بشوی! یکوقت [آقا علیاکبر (علیهالسلام)] صدا زد: بابا! من هم رفتم، خداحافظ؛ اما غصّه تشنگیِ من را نخور! جدّم من را سیراب کرد. خدا میداند چهقدر [امامحسین (علیهالسلام)] علیاکبر (علیهالسلام) را دوست داشت! به عجله آمد [و] سرِ آقا علیاکبر (علیهالسلام)۵۶ کیلوبایت (۵٬۱۳۰ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۱۳
- عاشورای 84 (رده روضه حضرت علیاکبر)حالا وقتی علیاکبر میخواهد برود میگوید: خدایا، خلقاً، علماً برسولالله را خدایا فدای امر تو کردم؛ یعنی امر تو بهمن واجب است. حالا عقیده من ایناست که امامحسین (علیهالسلام) که سر نعش آقا علیاکبر اینطوری میکند، میبیند که اینها که علیاکبر را کشتند،۵۴ کیلوبایت (۵٬۱۵۷ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۳۸
- (صلیاللهعلیهوآله) را از دست داده! چونکه وقتی آقا علیاکبر [به میدان] آمد، لشکر کنار رفتند [و] گفتند که] ما با پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) جنگ نداریم. ابنسعد گفت: این علیاکبر است. اینهم روایتش. حالا آقا علیاکبر شهید شدهاست. حالا قاسم جلو میآید؛ همهاش۵۱ کیلوبایت (۴٬۶۷۴ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۸
- شب تاسوعای 86 (رده روضه حضرت علیاکبر)رفتند. آقا ابوالفضل توجه فرمود و گفت: خواهر جان، ناراحت نشو؛ فردا دیاری در کربلا باقی نمیگذاریم. آقا علیاکبر به میمنه بیاید و من هم به میسره میزنم. امامحسین (علیهالسلام) دید اینکار را میکند. چرا؟ چون آقا ابوالفضل ارادةالله است. آخر، آقا ابوالفضل۶۲ کیلوبایت (۵٬۷۳۰ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۳
- شناخت امام (رده روضه حضرت علیاکبر)میکنی. آقا علیاکبر دو مرتبه رفت، یکوقت صدا زد: بابا، من هم رفتم خداحافظ. بابا جان، قربانت بروم، غصه تشنگی مرا نخور، جدت مرا سیراب کرد. یک ظرف آب از برای تو نگهداشتهاست. وقتی حسین این ندا را شنید با عجله آنجا رفت. لشکر، بالای سر علیاکبر صفآرایی۴۶ کیلوبایت (۴٬۴۶۸ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۵
- یزید بود، بهخاطر همین رفت. وقتی آقا علیاکبر به میدان رفت، خدا لعنت کند ابنزیاد و ابنسعد را، صدا زد: «به علی حمله کنید؛ وگرنه دیاری باقی نمیگذارد». هفتاد هزار نفر لشگر حمله کردند، ظالمی یک عمود به فرق آقا علیاکبر زد، علی بیتاب شد و افتاد. زهرایعزیز۷۲ کیلوبایت (۷٬۲۶۳ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۳۹
- دهان آقا علیاکبر (علیهالسلام) گذاشت، بعد گفت: علیجان! برو! امیدوارم [که] از دست جدّت سیراب شوی. یکوقت آقا علیاکبر (علیهالسلام) صدا زد: پدرجان! جدّم مرا سیراب کرد؛ اما یک ظرف آب هم از برای تو نگهداشتهاست. روایت داریم: وقتیکه این ندای آقا علیاکبر۶۷ کیلوبایت (۶٬۲۹۶ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۳۸
- عصاره عاشورا (رده روضه خدا برای آدم)را فراموش نمیکند، گفت: برادرجان! یادت میآید هر شهیدی که آوردی، جلویت دویدم؟ آقا علیاکبر (علیهالسلام) که شهید شد، در میدان دویدم، همینطور گفتم: «وَلَدی علی! وَلَدی علی!» میخواستم تو، گفتم [که] مبادا فُجأه [سکته] کنی، تمام شهدا را میآوردند، میآمدم،۷۲ کیلوبایت (۶٬۴۸۹ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۰
- اربعین 78 (رده روضه خداحافظی حضرتزینب با آقا ابوالفضل)علیکم و رحمةالله و برکاته، السلام علیالحسین و علیّبنالحسین و أولاد الحسین و أهلبیتالحسین و رحمةالله و برکاته رفقایعزیز! خدمت شما عرض میشود که ما بنا شد از اربعین صحبت کنیم. اربعین بودهاست، نه اینکه این آقا امامحسین (علیهالسلام) اربعینش [حالا]۶۱ کیلوبایت (۵٬۹۹۱ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۹
- اربعین 86؛ تذکر درباره زیارت (رده روضه خداحافظی حضرتزینب با آقا ابوالفضل و امامحسین)دارد. وقتی هر روز آنجا میرفتم، (یکماه ما آنجا بودیم، بهحساب زمان شاه) هر دفعه بهنام آقا علیاکبر، علیاصغر (علیهماالسلام) [زیارت] با حال میرفتم؛ در حرم آقا ابوالفضل (علیهالسلام) [حالم] اینجوری نمیشد. [بهقول] ما عوامها میگویند: یا ذاتت عیب۶۶ کیلوبایت (۵٬۹۹۲ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۵
- عاشورای 93 (رده روضه حضرت علیاصغر)خیمه میآورد. چرا؟ میفهمد اینها زیر سُم اسب میروند؛ اما آقا ابوالفضل (علیهالسلام) وقتیکه شهید شد و میخواست از اسب که بیفتد، حضرتزهرا (علیهاالسلام) گفت: پسرم! او را در بغل گرفت. خوش به حال آقا ابوالفضل (علیهالسلام) که چقدر معرفت دارد! دستش را که قطع۴۱ کیلوبایت (۲٬۵۳۰ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۱
- به نی نزدند، یکی آقا علیاصغر (علیهالسلام) است که امام حسین (علیهالسلام) پشت خیمه در ظاهر، او را به خاک سپرد، یکی هم آقا ابوالفضل (علیهالسلام) است؛ چونکه سرها را که میبُردند، یکی سر آقا علیاصغر (علیهالسلام) نبود، یکی هم سر آقا ابوالفضل (علیهالسلام)۱۵ کیلوبایت (۱٬۵۲۷ واژه) - ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۳
- [میدان] رفت آقا علیاکبر بود. ۴۰ [امام حسین فرمود] پسرم باید بروی به میدان. گفت اطاعت میشود. اما [امام] گفت برو با عمههایت، با مادر اینها خداحافظی کن. یک وقت [علیاکبر] آمد گفت عمه! خداحافظ، از همه خداحافظی کرد. اینجا سکینه دور علیاکبر میگشت. یک۴۰ کیلوبایت (۴٬۴۰۹ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۴۷