نتایج جستجو

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
  • عاشورای 87 (رده روضه علی‌اکبر)
    یک‌وقت [آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام)] صدا زد: بابا! من هم رفتم، خداحافظ؛ اما غصّه تشنگیِ من را نخور! جدّم من را سیراب کرد. خدا می‌داند چه‌قدر [امام‌حسین (علیه‌السلام)] علی‌اکبر (علیه‌السلام) را دوست داشت! به عجله آمد [و] سرِ آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام)
    ۵۶ کیلوبایت (۵٬۱۵۸ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۷
  • عاشورای 84 (رده روضه حضرت علی‌اکبر)
    حالا وقتی علی‌اکبر می‌خواهد برود می‌گوید: خدایا، خلقاً، علماً برسول‌الله را خدایا فدای امر تو کردم؛ یعنی امر تو به‌من واجب است. حالا عقیده من این‌است که امام‌حسین (علیه‌السلام) که سر نعش آقا علی‌اکبر اینطوری می‌کند، می‌بیند که این‌ها که علی‌اکبر را کشتند،
    ۵۴ کیلوبایت (۵٬۱۷۹ واژه) - ‏۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۱
  • در محضر خدا؛ در امر ولایت (رده روضه آقا علی‌اکبر)
    هشدار داد، یک‌دفعه آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) با شهامت گفت: پدرجان! مگر ما بر حقّ نیستیم؟ گفت: چرا، گفت: ما که از مرگ نمی‌ترسیم. ببینید این [آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام)] دارد چه‌چیزی را می‌بیند؟ این دارد حقّ را می‌بیند. آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام)، حقّ را
    ۵۳ کیلوبایت (۴٬۷۴۷ واژه) - ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۵۳
  • شناخت امام (رده روضه حضرت علی‌اکبر)
    می‌کنی. آقا علی‌اکبر دو مرتبه رفت، یک‌وقت صدا زد: بابا، من هم رفتم خداحافظ. بابا جان، قربانت بروم، غصه تشنگی مرا نخور، جدت مرا سیراب کرد. یک ظرف آب از برای تو نگه‌داشته‌است. وقتی حسین این ندا را شنید با عجله آن‌جا رفت. لشکر، بالای سر علی‌اکبر صف‌آرایی کرد
    ۴۶ کیلوبایت (۴٬۴۹۳ واژه) - ‏۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۶
  • شب تاسوعای 86 (رده روضه حضرت علی‌اکبر)
    (علیه‌السلام) بالای سر جنازه علی‌اکبر آمد، حضرت‌زینب به میدان آمد، فریاد می‌زد: «ولدی، علی». امام‌حسین (علیه‌السلام) یک‌دفعه از بنی‌هاشم کمک خواست؛ گفت: بیایید نعش علی را بر در خیمه رسانید، خدا داند که من طاقت ندارم، علی را بر در خیمه رسانم. زینب رفت
    ۶۲ کیلوبایت (۵٬۷۶۴ واژه) - ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۵۱
  • گفت: آقا امام‌حسین (علیه‌السلام) زبان در دهان آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) گذاشت [و گفت: من از تو تشنه‌ترم]، بعد گفت: علی‌جان! [به میدان] برو! امیدوارم [که] از دست جدّت سیراب شوی! یک‌وقت آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) صدا زد: پدرجان! جدّم مرا سیراب کرد؛ اما
    ۵۵ کیلوبایت (۴٬۹۶۱ واژه) - ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۷
  • (علیه‌السلام) یک‌قدری نگاه به علی‌اکبر کرد. گفت: پسرم! عزیز من! حالا که می‌خواهی [به] میدان بروی، برو با عمه‌هایت، برو با آن‌ها خداحافظی کن. آقا علی‌اکبر درِ خیمه آمد، روایت داریم: تمام این‌ها دنبال علی‌اکبر ریختند. سکینه دور علی می‌گردد [و] می‌گوید برادر
    ۵۱ کیلوبایت (۴٬۶۸۸ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۷
  • بود، به‌خاطر همین رفت. وقتی آقا علی‌اکبر به میدان رفت، خدا لعنت کند ابن‌زیاد و ابن‌سعد را، صدا زد: «به علی حمله کنید؛ وگرنه دیاری باقی نمی‌گذارد». هفتاد هزار نفر لشگر حمله کردند، ظالمی یک عمود به فرق آقا علی‌اکبر زد، علی بی‌تاب شد و افتاد. زهرای‌عزیز دو
    ۷۲ کیلوبایت (۷٬۲۵۳ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۹
  • پدرجان! اجازه بده! آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) بود! فوراً [امام] اجازه داد؛ اما به آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) چه گفت؟ گفت که پسرم! یک‌قدری جلوی من راه برو، آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) یک‌قدری جلوی امام‌حسین (علیه‌السلام) راه رفت، گفت: علی‌جان! حالا که می‌خواهی
    ۶۷ کیلوبایت (۶٬۳۱۰ واژه) - ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۹
  • عصاره عاشورا (رده روضه خدا برای آدم)
    چه می‌گویم؟! آخر آقاجان من! مگر تو پیرو حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) نیستی؟! کجا این‌جوری می‌کنی [و] در این روضه‌ها می‌دوی؟! مگر تو روضه می‌روی؟! اصلاً روضه یعنی‌چه؟! گریه سه‌جور است، یک گریه‌ای است [که] گریه عقده است، تو چکت برگشته، سُفته‌ات برگشته، نمی‌دانم
    ۷۲ کیلوبایت (۶٬۵۱۳ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۹
  • اربعین 86؛ تذکر درباره زیارت (رده روضه حضرت‌زینب و سوار کردن اهل‌بیت)
    نمی‌رسید امام با غیر امام فرق دارد. وقتی هر روز آن‌جا می‌رفتم، (یک‌ماه ما آن‌جا بودیم، به‌حساب زمان شاه) هر دفعه به‌نام آقا علی‌اکبر، علی‌اصغر (علیهماالسلام) [زیارت] با حال می‌رفتم؛ در حرم آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) [حالم] این‌جوری نمی‌شد. [به‌قول] ما عوام‌ها
    ۵۶ کیلوبایت (۴٬۹۷۲ واژه) - ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۴
  • اربعین 78 (رده روضه وداع امام‌حسین با امام‌سجّاد)
    [به] آن‌جا [یعنی کربلا] رسیدند، تمام خاطره‌ها در نظر زینب (علیهاالسلام) است. او آن‌جا می‌گفت که عمّه‌جان! این‌جا بود که جسد علی‌اکبر (علیه‌السلام) را آوردند، آن‌جا بود که قاسم (علیه‌السلام) را آوردند. این‌ها هیجان در این بیابان کردند، اما زینب (علیهاالسلام)
    ۶۱ کیلوبایت (۶٬۰۱۵ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۰۹
  • [میدان] رفت آقا علی‌اکبر بود. ۴۰ [امام حسین فرمود] پسرم باید بروی به میدان. گفت اطاعت می‌شود. اما [امام] گفت برو با عمه‌هایت، با مادر این‌ها خداحافظی کن. یک وقت [علی‌اکبر] آمد گفت عمه! خداحافظ، از همه خداحافظی کرد. این‌جا سکینه دور علی‌اکبر می‌گشت. یک وقت
    ۴۰ کیلوبایت (۴٬۴۲۷ واژه) - ‏۲ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۷
  • اربعین 91 (رده روضه وداع امام‌حسین با حضرت‌زینب)
    دست برندارید! [در] تمام این خلقت، خدا یک علی (علیه‌السلام) دارد و یک زهرا (علیهاالسلام) دارد، نه زهرا [ی دیگری] دارد و نه علی [دیگری] دارد. خدا نه زهرا [ی دیگری] دارد [و] نه علیِ [دیگری] دارد. امیرالمؤمنین علی «علیه‌السّلام»، یعسوب‌الدّین، امام‌المبین،
    ۶۵ کیلوبایت (۵٬۴۶۰ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۴
  • عاشورای 93 (رده روضه حضرت علی‌اصغر)
    پای تو تربت امام‌حسین (علیه‌السلام) می‌شود. چرا؟ حسین (علیه‌السلام) می‌گوید و چیز دیگری نمی‌گوید. می‌گوید: حسین! زینب! علی‌اکبر! علی‌اصغر! حالا گِل پایش چشم یک مرجع جهانی را شفا می‌دهد. گناه کبیره کبیره کبیره این‌است که حالا که دنبال خلق نیامده‌است، او
    ۴۰ کیلوبایت (۲٬۵۲۰ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۷
  • می‌رویم و چه‌کار می‌کنیم؟ حالا حضرت‌قاسم جلو آمده و به امام‌حسین (علیه‌السلام) می‌گوید: عموجان! دنیا برای من، بعد از آقا علی‌اکبر سیاه است، اجازه بده به میدان بروم. امام به‌خاطر سفارش برادرش می‌خواست ببیند خواست قاسم چیست؟ تا این‌که درخواستش را تکرار
    ۶ کیلوبایت (۵۳۹ واژه) - ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۲۷
  • برنمی‌گردد، آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) با همه خداحافظی کرد. روایت داریم: سکینه دختر خیلی باهوش و شیرین‌زبان بود، همیشه در کارهای شایسته پیشتاز بود. دورِ علی می‌گشت، می‌گفت: خدایا! دعای مرا مستجاب کن! مرا فدای علی کن! خیلی آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) مهمّ
    ۱۲ کیلوبایت (۱٬۱۹۴ واژه) - ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۳
  • خارج شده]. حالا من می‌خواهم به این‌ها بگویم، حالا نستجیر بالله، زبانم لال، این حرف‌ها را نزنیم؛ حالا حسین کافر شده، علی‌اکبر چه کرده؟ علی‌اصغر چه کرده؟ آقا ابوالفضل چه کرده؟ این‌ها هم همه کافر شدند؟ آنها را می‌کشید چه کنید؟ یزید گفت اسب به بدن امام حسین
    ۲۳ کیلوبایت (۲٬۳۰۶ واژه) - ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۴
  • (علیهاالسلام) دوید و گفت: خواهر! همه رفتند. آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) فهمید و گفت: خواهرجان! وحشت نکن! فردا دَیّاری باقی نمی‌گذارم، علی‌اکبر (علیه‌السلام) به میمنه می‌زند و من به میسره. آن‌ها را می‌کُشت؛ چون‌که آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) ارادة‌الله بود، کاری می‌کرد
    ۱۰ کیلوبایت (۱٬۰۱۲ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۴۴
  • اربعین 90؛ عبادتهای خیالی (رده روضه وداع امام‌حسین)
    حالا این‌ها [به کربلا] آمدند، هر کسی یک‌جایی را، حدودی را به نظر گرفته، می‌گوید: عمّه‌جان! این‌جا علی‌اکبر (علیه‌السلام) [بود]، عمّه‌جان! این‌جا [علی‌اصغر و قاسم و عون و جعفر (علیهم‌السلام) بود]. گفت: آقاجان! ایشان، این‌ها از بین می‌روند، [امام‌سجاد
    ۴۸ کیلوبایت (۴٬۵۷۵ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۴

نمایش (۲۰تای قبلی | ۲۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه