منتخب: امام‌باقر

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی [۱]

فقه و اصول از برای امام‌ صادق (علیه‌السلام) و امام‌ باقر (علیه‌السلام) است؛ اما فقه و اصولی که به ولایت وصل نباشد، جهنّم است. فقه و اصول را باید در اختیار ولایت گذاشت؛ یعنی باید به امر ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) باشی و از خودت حرف نزنی. اگر از خودت حرف بزنی، برای فقه و اصول مشابه درست کردی. [۲] چرا به حضرت، باقر العلوم می‌گویند؟ چون علم را شکافت. یک‌ مدّت زمانی بنی‌امیّه با بنی‌عبّاس دعوا می‌کردند و درگیری پیدا کردند، این دو امام یک‌ ذرّه فرصت پیدا کردند؛ تا یک اندازه‌ای علم را بشکافند. هر چه داریم از افشای این دو بزرگ‌وار داریم. یک اندازه‌ای توانستند اسلام و ولایت را افشا کنند. چهارصد شاگرد از برای امام‌ صادق (علیه‌السلام) نوشته‌اند، رئیس‌ مذهب شیعه است. حالا باز چه‌ کسی مانع شد؟ بنی‌عبّاس. [۳]

اگر شما به ولایت یقین کنید، بو دارید. آدم، بوی آن‌ را هم می‌شنود؛ اما مشام دنیایی شما باید کنار برود. آن‌هایی که قبول نکردند، چرا بوی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را نمی‌شنیدند؟ چرا بوی حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) را نمی‌شنیدند؟ زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) را زدند و طناب گردن امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) انداختند. اگر شما ولایت داشته‌ باشید؛ آن‌وقت سنخه ولایت را می‌فهمید، بو دارد، ولایت آن بو را می‌کِشد. امام‌ صادق (علیه‌السلام) قسم می‌خورَد و می‌فرماید که عدّه‌ای از یمن، نزد پدرم، امام‌ باقر (علیه‌السلام) آمدند. پدرم این‌ها را در آغوش می‌گرفت، می‌بوسید، بو می‌کرد و می‌گفت: صادق‌جان! این‌ها بوی بهشت می‌دهند. بوی بهشت بوی ولایت است! چه‌ کسی این بو را می‌شنود؟ امام‌ باقر (علیه‌السلام) و امام‌ صادق (علیه‌السلام). آقاجان! بیا مشامت را از بوی دنیا خالی کن! تا کِیْ نگاه به این تلویزیون و ویدیو و اسباب قمار می‌کنی؟! این‌ها که بو ندارند، بوی ظلمت دارند. خدایا! ما را مطهّر کن! با ولایت باشیم و بوی ولایت دهیم. خدایا! ما در اختیار ولایت باشیم؛ نه این‌که بخواهیم ولایت در اختیار ما باشد.

چرا به شما می‌گوید اگر ذرّه‌ای محبّت عمر و ابابکر داشته‌ باشید، شما را می‌سوزانم؟ این یعنی‌ چه؟ یعنی همین‌طور که ولایت نجات‌دهنده از آتش‌ جهنّم است، ذرّاتی محبّت این دو نفر را داشته‌ باشید، خدا به گردنش واجب است که شما را بسوزاند. بیایید یک‌ ذرّه تفکّر داشته‌ باشیم! بیایید ببینیم چه‌ چیزی از خدا بخواهیم؟! به روح تمام انبیاء! من یک وقت‌هایی این‌جا نشستم، یک‌ چیزهایی به خدا می‌گویم. می‌گویم: خدایا! هر چه که به پیامبرت دادی، به‌ من هم دادی! چه‌ چیزی داده؟ ولایت. چه‌ چیزی داده؟ محبّت خدا و زهرا (علیهاالسلام)، حالا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از خدا، نجات امّتش را می‌خواست.

به‌ قرآن! من همیشه نجات شماها را می‌خواهم؛ تا حتّی به خدا می‌گویم: خدایا! اگر مرا بخشیدی، آمرزیدی و به بهشت بردی، من دارم با تو شرط می‌کنم؛ می‌گویی: آن‌جا جای ناراحتی نیست. روایت هم داریم: یک مؤمن اگر دوستی داشته باشد و مقام آن دوستش پایین‌تر باشد؛ آن‌وقت خدا مَلَکی شبیه آن دوستش خلق می‌کند که این مؤمن ناراحت نباشد. گفتم: خدایا! این‌ کارها را با من نکن! من الآن دارم به تو می‌گویم. نصف‌ شب دارم به خدا می‌گویم: خدایا! این رفقایم را برنداری مَلَک کنی و جلویم بگذاری! این‌ها باید جایشان از من بهتر باشد. به خدا! به ولایت! به روح رسول‌ الله! راست می‌گویم، اگر جای شما از من پایین‌تر باشد، من ناراحتم! این‌قدر شما را دوست دارم!

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم همین‌طور بود. وقتی عزرائیل به او گفت: بهشت را زینت کرده‌ایم، حوریه‌ها این‌جا هستند. فرمود: با امّتم چه‌ کار می‌کنی؟ شما هم باید این‌طوری باشید، باید به‌ فکر هم باشید. چرا امام‌ صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید اگر دل‌ یکی را خوش کردی، دل مرا خوش کردی، دل مادرم زهرا (علیهاالسلام) را خوش کردی، خدا می‌گوید: دل مرا هم خوش کردی؟ من هم می‌خواهم دلم خوش باشد، می‌بینم خدا هم این‌ را از ما می‌خواهد؛ می‌گوید دو عدّه را به بهشت راه نمی‌دهم: یکی بخیل و یکی هم حسود. [۴]

فهرست فرمایشات منتخب

دیگر ببینید

امام باقر 2

امام باقر 3

یا علی

ارجاعات

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه