نتایج جستجو

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
  • سوار کنیم، ما این‌ها را نمی‌بینیم، گفت: بروید کنار، کنار رفتند، زینب این‌ها را سوار کرد. حالا نمی‌خواهم روضه بخوانم، حالا که سوار کرده‌است، با برادرش خداحافظی کرد. حالا دیگر آمد، نمی‌خواهم روضه بخوانم، می‌خواهم قضایای پیامبر را بگویم، حالا پیش‌آمد. حالا با
    ۵۹ کیلوبایت (۵٬۳۱۷ واژه) - ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۸
  • نَبُرید. حضرت‌ابراهیم گفت: خدایا! من گوسفند را به امر تو کُشتم؛ امّا اگر پسرم را می‌کُشتم بهتر بود. [خدا] گفت: قربانی مال حسین (علیه‌السلام) است. (ای روضه‌خوان‌ها! کجا [روضه می‌خوانی]؟! اَی بی‌رحم‌ها! این‌قدر توجّه ندارند تا حتّی بیشتر روضه‌خوان‌ها متوجّهند
    ۶۷ کیلوبایت (۶٬۴۳۲ واژه) - ‏۱ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۲۵
  • یک‌ذره خون به آن مالیدند. گفتند: گرگ خورده. حضرت‌یعقوب بنا کرد به گریه‌کردن، وحی رسید یا یعقوب پسرت زنده‌است. خلاصه کسی آمد آن‌جا، آب بکشد، این چسبید به آن، دلو آمد بالا دید این‌است. حضرت‌یوسف را فروختند. حالا که حضرت را فروختند، باز دست دوم منظور من این‌است،
    ۶۳ کیلوبایت (۶٬۴۳۸ واژه) - ‏۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۲۵
  • بلد نیست که به شما بگوید. کدام‌یک از وعاظ شما را به ولایت معرفی کرده‌است؟ روضه می‌روی، چه‌چیزی می‌گیری؟ به‌من بگو دیگر. دیشب رفتی چه‌چیزی یاد گرفتی؟ چه‌کسی با من حرف می‌زند؟ حضرت‌عباسی بگو، آقا چه‌چیزی گفت؟ چرا حرف نمی‌زنید؟ یکی با من حرف بزند، دلم شاد
    ۲۸ کیلوبایت (۲٬۸۰۶ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۸
  • می‌روید؟ کجا رفتید؟ همه‌اش روضه می‌روند، آن‌آقا روضه می‌رود. خیلی‌خب! کجا می‌روی؟ آن [شخص] از ما توقع دارد، حالا نیم‌ساعت آن‌جا می‌رویم، نیم‌ساعت هم [آن‌جا می‌رویم]، روضه رفت! آره! خب خانمش [به او] می‌گوید: کجا رفتی؟ [می‌گوید:] روضه می‌روم. آن‌هم می‌رود [و]
    ۶۷ کیلوبایت (۶٬۲۹۶ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۰۹
  • امام‌حسین (علیه‌السلام) به عجله در میدان آمد. [حضرت] زینب (علیهاالسلام) همه‌چیز را آگاه است، گفت: ممکن‌است که در ظاهر آقا امام‌حسین فُجأه کند، در میدان آمد، همین‌طور می‌گفت: «ولدی علی!» ما نداریم جایی‌که زینب (علیهاالسلام) [در میدان] آمده‌باشد؛ تا حتی از
    ۵۵ کیلوبایت (۴٬۹۶۱ واژه) - ‏۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۷
  • محبت آن‌را در دل شما بیندازد. دلم می‌خواهد این جلسه را دستتان باشد تا ان‌شاءالله، به امید خدا، به حضرت مهدی بدهید. من باز حرف دیگر بزنم؛ ببین، نمی‌خواهم روضه بخوانم، حالا زهرای‌عزیز آمده با پهلوی شکسته، بازوی ورم کرده، سیلی‌خورده، می‌آید، می‌گوید: علی‌جان،
    ۴۹ کیلوبایت (۵٬۰۵۵ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۸
  • یک مقصد داشتند [و] می‌خواست به مقصدش برسند، ما هم بیشترمان مقصد داریم! الآن چند وقت دیگر، روضه [خوانی] شروع می‌شود، تو می‌خواهی به شهوتت برسی، آقایی که تو داری روضه می‌خوانی! آقایی که [از] سران محلّ هستی! تو داری [و] می‌خواهی به شهوتت برسی. مگر یادتان نمی‌آید؟
    ۵۸ کیلوبایت (۵٬۲۳۷ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۹
  • گفت: بروید! با من بیعت هم کردید، بروید! اما فوج، فوج رفتند. امام‌حسین (علیه‌السلام) سرش را زیر انداخت، یک‌وقت امّ‌کلثوم پیش حضرت‌زینب (علیهاالسلام) آمد، به خواهرش گفت: خواهرجان، همه رفتند، برادرمان را تنها گذاشتند. روایت داریم: آقا ابوالفضل (علیه‌السلام)
    ۲۸ کیلوبایت (۲٬۵۰۶ واژه) - ‏۱۷ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۱
  • ولایت، عدالت، سخاوت (رده روضه گریه امام‌زمان برای عمّه‌اش زینب)
    شخصیّتش را کوبیده‌است، ممکن بود نیاید، این‌قدر این زینب (علیهاالسلام) والامقام است. زینب را بشناسید و گریه کنید! حالا عبدالله خواستگاری او می‌آید. [امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)] گفت: من باید به زینب بگویم که زینب‌جان! عبدالله آمده‌است. گفت: من یک خواهش دارم،
    ۵۷ کیلوبایت (۴٬۹۳۵ واژه) - ‏۱۹ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۹
  • کنند، به‌دینم! این نه روضه امام‌حسین (علیه‌السلام) است [و] نه روضه حضرت‌زهرا (علیهاالسلام)! اگر دروغ بگویم، بی‌دین از دنیا بروم! این‌ها را جمع می‌کنند [که] یکی‌دیگر را تبلیغ کنند؛ این به امام‌حسین (علیه‌السلام) چه [مربوط است]؟! به حضرت‌زهرا (علیهاالسلام)
    ۲۸ کیلوبایت (۲٬۳۸۷ واژه) - ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۴۵
  • ولی خدا هست، آن‌ها به‌جای خودش، آخر عقل نمی‌گوید این‌را بگذاری بروی طرف آن یارو که اینجوری‌است؟! هان؟! خب حالا یک اشاره‌ای به روضه کنم. آقا امام‌زمان درباره مادرش خیلی دخالت نمی‌کند، در صحرای‌کربلا خیلی دخالت نمی‌کند. اما به او می‌گویند، می‌گوید من گریه
    ۵۱ کیلوبایت (۵٬۳۰۰ واژه) - ‏۳۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۵۱
  • مظلوم‌تر در عالم کسی هست؟ حضرت‌زینب (علیهاالسلام) این درس را گرفت، دید مادرش، علی (علیه‌السلام) را برگرداند. همین‌جور که دور امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را گرفته‌بودند، دور امام‌حسین (علیه‌السلام) را هم گرفته‌بودند. [حضرت‌زینب (علیهاالسلام)] پیش ابن‌سعد
    ۶۱ کیلوبایت (۵٬۷۶۱ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۰
  • اگر امر است، می‌روم. بابا جان، ببینید که این به کجا رسیده‌است؟ این صفات زینب را دارد، ما باید صفات‌الله؛ یعنی صفات ائمه را داشته‌باشیم. این آدم اینطور شده‌است. [حضرت‌زینب] خدمت حضرت‌سجّاد می‌آید، می‌گوید: خیمه‌ها را آتش زده‌اند، آیا ما باید بسوزیم؟ حاضر
    ۵۸ کیلوبایت (۵٬۲۱۰ واژه) - ‏۲۹ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۵۵
  • کرد؟ چه‌کار کرد؟ امروز، روز تاسوعاست. دیگر، دور امام‌حسین (علیه‌السلام) را گرفتند. دیگر نمی‌گذاشتند کسی برود، نه کسی بیاید. حضرت‌زینب فرمود: برادرم! فوج، فوج دارند می‌روند آن‌طرف، هیچ‌کس طرف ما نمی‌آید. آقا ابوالفضل غیرةالله است. دید خواهرش ناراحت است. گفت:
    ۵۰ کیلوبایت (۴٬۵۵۲ واژه) - ‏۲۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۵۵
  • بگذار! اصلاً زینب (علیهاالسلام) توی شما مسمان‌ها ورافتاده، آن‌چند وقت‌ها یک انجمنی بود که هر کسی اسمش را زینب می‌گذاشت، یک پولی می‌داد. یک چند نفری محض پول، اسم‌شان را زینب گذاشتند. [می‌گویند] زینب (علیهاالسلام) نمی‌دانم [اسیر است]. زینب (علیهاالسلام)
    ۳۴ کیلوبایت (۳٬۲۹۱ واژه) - ‏۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۳۲
  • خدا، آقای داماد را رحمت کند، من نماز می‌رفتم، دوستش داشتم [اما] خیلی نزدیکش نمی‌رفتم. روز عید بود یک‌روضه خواند. من هم یک اشاره‌ای می‌کنم. گفت: حضرت‌زینب، به‌ام کلثوم گفت: خواهر، این‌ها که برای ما عیدی نگذاشتند، برو عزیزم، پا شو برویم خانه‌ام البنین، به‌ام
    ۴۶ کیلوبایت (۴٬۷۲۹ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۸
  • آن‌هم می‌خواهم بگویم که مسطوره [الگو] است. حالا حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) عقد کرد. حالا این‌ها که نمی‌فهمند؛ نه مهاجر می‌فهمد، نه انصار. نه ما می‌فهمیم، نه آن‌ها. ما یک جزئی می‌فهمیم. حالا پا شده روضه حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) را می‌گیرد، یکی‌دیگر را تأیید
    ۵۷ کیلوبایت (۵٬۵۸۴ واژه) - ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۲
  • (علیه‌السلام) اطاعت بکنی. اگر پیرو حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) هستی، پیرو باشید. باباجان! قربان‌تان بروم! خانم! تو که می‌گویی من پیرو حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) هستم، روضه می‌خوانی، والله این روضه [ای] که داری می‌خوانی، روضه نیست. تو چه روضه‌ای می‌خوانی؟! اطاعت زهرا (علیهاالسلام)
    ۷۲ کیلوبایت (۶٬۸۹۰ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۲۱
  • خانه‌هایشان بلند نشد، یعنی غذای رسمی درست نکردند، همیشه ناراحت بودند. یک‌وقت حضرت‌زینب به‌ام کلثوم گفت: خواهر ما که دیگر بزرگ نداریم، تمام این‌ها را کشتند، بلند شو برویم خانه‌ام البنین. حضرت‌زینب با ام‌کلثوم آمدند در خانه‌ام البنین را زدند. یک‌وقت ام‌البنین گفت
    ۵۵ کیلوبایت (۵٬۷۴۶ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۳

نمایش (۲۰تای قبلی | ۲۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه