نتایج جستجو

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
  • عاشورای 87 (رده روضه قاسم)
    یک سفارش‌نامه به قاسم (علیه‌السلام) داده‌بود، به این‌جای بازویش بسته‌بود. حالا باز کرد، دید امام‌حسن (علیه‌السلام) [سفارش قاسم (علیه‌السلام) را کرده]، امام‌حسن (علیه‌السلام) [در آن] نوشته: برادر! فاطمه (علیهاالسلام) را به [عقد] قاسم (علیه‌السلام) [در
    ۵۶ کیلوبایت (۵٬۱۲۶ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۷
  • «أحلی مِنَ العسل»: مانند عسل است. آقا قاسم رفت، حضرت‌قاسم رفت، حضرت‌قاسم هم شهید شد. ایشان را در خیمه آورد. حالا چه می‌گوید؟! حالا آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) گفت: برادر! سینه من تنگ شده‌است، من دیگر بی اکبر و قاسم نمی‌خواهم اصلاً روی زمین باشم! گفت: عباس‌جان
    ۵۱ کیلوبایت (۴٬۶۷۲ واژه) - ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۵۳
  • واصل کرد. اما یک روایت عجیبی داریم، قاسم یک قدری توانش طی شد، افتاد روی زانوی اسب. اسب عوضی رفت توی لشکر، هر کسی به قاسم می‌زد. بالاخره گفت عموجان به دادم برس. [امام حسین] آمد در جنازه قاسم، قاسم را توی بغل گرفت. حضرت قاسم جانش همه‌اش قطعه قطعه بود. «لا حول
    ۴۰ کیلوبایت (۴٬۴۰۹ واژه) - ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۴۷
  • اربعین 78 (رده روضه وداع امام‌حسین با امام‌سجّاد)
    در نظر زینب (علیهاالسلام) است. او آن‌جا می‌گفت که عمّه‌جان! این‌جا بود که جسد علی‌اکبر (علیه‌السلام) را آوردند، آن‌جا بود که قاسم (علیه‌السلام) را آوردند. این‌ها هیجان در این بیابان کردند؛ اما زینب (علیهاالسلام) چه‌کرد؟ روی قبر برادرش افتاد، صدا زد: برادر
    ۶۱ کیلوبایت (۵٬۹۸۲ واژه) - ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۵۳
  • (علیه‌السلام) اجازه نمی‌داد، تا این‌که قاسم (علیه‌السلام) تکرار کرد [و] گفت: عموجان! گفت که عزیز من! مرگ درباره تو چه [گونه] است؟ چه‌جور است؟ گفت: «أحلی من العسل»؛ مانند عسل است! حالا قاسم (علیه‌السلام)، حضرت‌قاسم (علیه‌السلام) به میدان رفت، یک‌وقت صدا
    ۶۷ کیلوبایت (۶٬۲۹۰ واژه) - ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۹
  • عاشورای 93 (رده روضه امام‌حسین)
    غصّه چه‌کسی را می‌خورد؟ غصّه می‌خورد علی‌اکبر (علیه‌السلام) دارد برای حسین (علیه‌السلام) کشته می‌شود. این‌را نخواه! نخواه! قاسم (علیه‌السلام) دارد برای حسین (علیه‌السلام) کشته می‌شود. چرا؟ چون حسین (علیه‌السلام)، امر خلیفه وقت را اطاعت نکرده‌است!! به
    ۴۱ کیلوبایت (۲٬۵۳۱ واژه) - ‏۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۲۸
  • می‌گفت: یک‌نفر به‌نام حاج‌سلطان، روضه‌خوانِ دربار بود، یک اسب خیلی خوبی هم داشت، شبی داشت به دربار می‌رفت، دید زنی جلویش را گرفت و گفت: آقا! بیا یک‌روضه برای من بخوان! گفت: دارم به دربار می‌روم، وقتی برگشتم، می‌آیم و برایت روضه می‌خوانم. این زن مدتی ایستاد
    ۷۲ کیلوبایت (۷٬۲۴۵ واژه) - ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۵۰
  • اربعین 91 (رده روضه وداع امام‌حسین با حضرت‌زینب)
    بود که این‌ها کجا بودند؟ هر کسی رفت [و] قبری را در بغل گرفت و می‌گفت: این‌جا بود که علی‌اکبر (علیه‌السلام) بود، این‌جا بود که قاسم (علیه‌السلام) بود. (این مدّاح نفهم! گفتم فرحزاد و این‌ها آمدند [و] صحبت خیلی طولانی شد. گفتم: هر کسی بخواهد حرف ولایت [را]
    ۶۵ کیلوبایت (۵٬۴۲۷ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۴
  • بود. خدایا شکر، تا من رفتم یک‌ذره کیف کنم، جلوی من را گرفتی. خدایا شکر که من قاسم را فدای حسین کردم. پیغمبر گریه شوق می‌گوید. نه برای قاسم، جان قاسم در دستش است. اصلاً جان قاسم در دست پیغمبر است. این گریه ندارد؟ (صلوات) چرا به شما می‌گوید اگر ختمی رفتی،
    ۵۱ کیلوبایت (۵٬۲۸۲ واژه) - ‏۳۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۵۱
  • امام‌حسین در ظاهر نمی‌خواهد قاسم شهید شود. گفت قاسم‌جان، مرگ در نظر تو چه‌جور است؟ گفت مرگ در نظرم «احلی من عسل». آخر اجازه داد قاسم هم آمد میدان، یک‌وقت صدا زد عمو جان من هم رفتم خداحافظ. حالا آقا ابوالفضل یک‌دفعه دید قاسم که رفته، او هم که رفته، آمد
    ۴۶ کیلوبایت (۴٬۶۳۴ واژه) - ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۷
  • اربعین 86؛ تذکر درباره زیارت (رده روضه حضرت‌زینب و سوار کردن اهل‌بیت)
    آمدند، این‌ها رفتند. حالا هر کسی یک‌جایی را در نظر می‌گیرد. می‌گوید: این‌جا بود که نعش علی‌اکبر (علیه‌السلام) را آوردند، آن‌جا قاسم (علیه‌السلام) را آوردند، خلاصه گویا یک شبانه‌روز [آن‌جا] بودند. به حضرت‌سجّاد گفتند: همه این‌ها ممکن‌است [که] جان بدهند، حضرت
    ۵۶ کیلوبایت (۴٬۹۳۵ واژه) - ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۶
  • اربعین 90؛ عبادتهای خیالی (رده روضه وداع امام‌حسین)
    کسی یک‌جایی را، حدودی را به نظر گرفته، می‌گوید: عمّه‌جان! این‌جا علی‌اکبر (علیه‌السلام) [بود]، عمّه‌جان! این‌جا [علی‌اصغر و قاسم و عون و جعفر (علیهم‌السلام) بود]. گفت: آقاجان! ایشان، این‌ها از بین می‌روند، [امام‌سجاد (علیه‌السلام)] دستور حرکت داد. امر
    ۴۸ کیلوبایت (۴٬۵۴۳ واژه) - ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۰
  • ولایت، عدالت، سخاوت (رده روضه گریه امام‌زمان برای عمّه‌اش زینب)
    امام‌حسین (علیه‌السلام) وقتی‌که آمد و وداع کرد؛ سفارش عبدالله را خیلی کرد. گفت: خواهرم زینب! خیلی برادرم سفارش قاسم و عبدالله را کرد. قاسم که آمد و مدام پاهایش را زمین زد که عموجان اجازه جنگ [به‌من بده]، گفت: عموجان مرگ در مقابل تو چه‌جور است؟ گفت: کانه
    ۵۷ کیلوبایت (۴٬۹۰۴ واژه) - ‏۳۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۶
  • لا اله الا الله (رده روضه حضرت‌زهرا)
    نمی‌پرسند که یابن‌رسول‌الله! به جدّ شما که أبوالقاسم می‌گویند یعنی‌چه؟! می‌گوید: به کسی‌که جان همه عالم در قبضه قدرتش است، قاسم بهشت و جهنّم، جدّم رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستند. پس هر کس ولایتش کامل‌تر و بهتر و بالاتر
    ۵۷ کیلوبایت (۵٬۰۶۵ واژه) - ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۵۹
  • آهنین به فرقش زد؛ توان ظاهری‌اش تمام شد. تا می‌خواست از اسب به زمین بیفتد، زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) او را در بغل گرفت. این روضه را اُمّ‌البنین می‌خواند، می‌گوید: عباس‌جان! عزیز من! من باور نمی‌کردم که دستانت را قطع کنند! باور نمی‌کردم که فرق تو را بشکافند
    ۳۰ کیلوبایت (۳٬۰۴۸ واژه) - ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۰۵
  • برداشتند، آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) به میدان رفت. وقتی آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) گفت: برادر! سینه‌ام تنگ شده، من بدون اکبر و قاسم اصلاً نمی‌خواهم روی زمین باشم. آقا امام‌ حسین (علیه‌السلام) فرمود: عباس‌جان! بچّه‌ها تشنه‌اند، برو برایشان آب بیاور! سکینه
    ۱۲ کیلوبایت (۱٬۲۳۸ واژه) - ‏۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۷
  • وقایع عاشورا (رده روضه حضرت‌سکینه)
    راجع‌به ولایت لنگ است. همیشه من جواب‌گو بوده‌ام. حالا قافله رسید. یکی می‌گفت این‌جاست که اکبر بود! آن یکی می‌گفت این‌جاست که قاسم بود!... هر کسی روی یک قبری گریه می‌کرد. می‌گویند زینب (علیه‌السلام) آمد و گفت که برادر می‌خواهی پیراهنم را بالا بزنم تا ببینی
    ۷۲ کیلوبایت (۶٬۷۲۴ واژه) - ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۱
  • بردارید! علی (علیه‌السلام) دارد به سوی خدا می‌رود، این‌ها دست برداشتند. آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) به میدان رفت. ما هر سال یک ‌روضه آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) می‌خواندیم، حالا برایتان بخوانم. آقایان این‌جا آمدند و از من یک سؤالی کردند. گفتند: امام‌ حسین (علیه‌السلام)
    ۲۸ کیلوبایت (۲٬۷۶۴ واژه) - ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۴۹
  • شب‌اربعین 81 (رده روضه حضرت‌زینب و آتش‌زدن خیمه‌ها)
    که رفتند، یک‌وقت سکینه (علیهاالسلام) گفت: این‌ها همه [به کربلا] آمدند. حالا یاد می‌کنند آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) کجا بود؟! قاسم (علیه‌السلام) کجا بود؟! هر کسی [به] یک‌جایی رفت؛ اما زینب (علیهاالسلام) روی قبر برادرش رفت. این موضوع را به شما بگویم: اوّل
    ۷۰ کیلوبایت (۶٬۱۴۳ واژه) - ‏۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۳
  • قرآن‌النّاطق» الآن محرّم است، یک گوشه‌ای بروید! اشکی برای امام‌ حسین (علیه‌السلام) بریزید! آن «ذبح‌ العظیم» می‌شود. اصلاً تو خودت روضه هستی، بنشین و با امام‌ حسین (علیه‌السلام) حرف بزن! من عاشورا به بیابان می‌رفتم، جایی‌که کسی نبود، می‌نشستم و با امام‌حسین (علیه‌السلام)
    ۸ کیلوبایت (۷۹۶ واژه) - ‏۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۷

نمایش (۲۰تای قبلی | ۲۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه