منتخب: بیایید محبت دنیا را از دلتان بیرون کنید

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۴۶ توسط Alavi (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'رده: منتخب 98' به 'رده: منتخب')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به:ناوبری، جستجو

تمام انبیاء این مطلب را نمی‌فهمیدند که فهم به‌غیر از دنیاست؛ اما متقی اصلاً دنیا را نمی‌خواهد. من این دنیا را تشخیص دادم، اصلاً نمی‌خواهم در دنیا بمانم، احتیاج به کسی هم ندارم. چرا؟ می‌بینم این دنیاست که حسین ما را کشت، علی ما را کشت، زهرای ما را کشت! من دنیا را نمی‌خواهم، می‌خواهم آن‌را چه‌کنم؟ من دقیقه‌ای به عمر خودم علاقه‌ای ندارم، فقط علاقه‌ام به این‌است که یک‌حرفی از ائمه‌طاهرین (علیهم‌السلام) افشا کنم. چه‌کسی این‌طور است؟ فقط متقی.

من به عزرائیل گفتم: «می‌خواهم این‌جا بمانم تا حاجت برادر مؤمن را برآورده کنم؛ تا وقتی کاری از دستم برمی‌آید در دنیا باشم، درست‌است آن‌جا راحت هستم؛ اما در دنیا با صدمه‌هایی که می‌خورم، راحت‌تر هستم؛ تا بتوانم حاجت برادر مؤمن را برآورده کنم»؛ اما شما این تشخیص را ندارید؛ به‌خاطر همین با دنیا می‌سازید. وقتی دنیا را نخواستی، دوست خدا می‌شوی، آن‌وقت ماوراء را می‌بینی، کار تو انسان‌سازی می‌شود. مبادا محبت دنیا داشته‌باشید! «حب الدنیا رأس کل خطیئه» محبت دنیا از هر گناهی بالاتر است. چرا؟ شما را مبتلا می‌کند؛ تا می‌توانید به زرد و سرخ دنیا نگاه نکنید و محبت آن‌را در دلتان راه ندهید که گرفتار می‌شوید. چه‌کسی این حرف‌ها را می‌زند؟ فقط متقی.

چرا عیسی را به آسمان راه نداد؟ چون محبت سوزن و نخ داشت، گفت اگر جایی از لباسم پاره شد، آن‌را بدوزم. اتکای مطلق و اطمینان واقعی به خدا نداشت که وقتی خدا تو را دعوت کرده، فکر همه کارهایت را کرده‌است، حالا برای چه سوزن و نخ با خودت می‌بری؟ اما متقی می‌فرماید: هفت‌آسمان رفتم، بالاتر از هفت‌آسمان هم رفتم، از جو آسمان بالاتر؛ یعنی «قاب قوسین أدنی» رفتم. آن‌جا با امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) خیلی حرف زدم، نشانم دادند که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از تمام خلقت بالاتر است. دیدم آنچه که برای کل خلقت صادر می‌شود، از خدای تبارک و تعالی صادر می‌شود؛ بعد به ولایت، سپس به عرش خدا نازل می‌شود؛ آن‌وقت عرش خدا به تمام خلقت پخش می‌کند. چرا من به هفت‌آسمان و بالاتر از آن می‌روم؛ اما شما نمی‌روید؟ شما پایبند به‌دنیا و شهوت هستید! آسمان به مؤمن واقعی که او را ضبط می‌کند و بالا می‌برد، افتخار می‌کند! کجا شما را بالا می‌برد؟ شما به کجا وصل هستید؟ بروید به کسی وصل باشید که ابد الآباد هست! چنان آن‌ها شما را احترام می‌کنند که خودتان تعجب می‌کنید! اصلاً تمام این دنیا زیر پای شماست. کجا می‌روید؟ چه‌کسی این حرف‌ها را می‌زند؟ فقط متقی.

بیایید حرف بشنوید! بیایید محبت دنیا را از دلتان بیرون کنید! جمع‌کردن مال دنیا فایده‌ای ندارد. من اصلاً از خمس، رد مظالم و صدقه مصرف نمی‌کنم. تا الآن روزی‌ام را خدا داده‌است، خدا می‌گوید: «والله خیر الرازقین». به عمرم دستم را جلوی کسی دراز نکردم. امام‌صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: «کسی‌که دستش را جلوی خلق دراز کند، از ما نیست». وقتی آن چمدان پر از پول را آورد و به‌من گفت: این‌ها نه خمس است، نه سهم امام و نه صدقات، تمامش مال خودت باشد. گفتم: آن‌را نمی‌خواهم، اعتنایی به آن‌هم نکردم. بیایید یک‌کاری برای آخرت بکنید! همیشه بشر در دنیا کسری دارد؛ اما اگر قانع و راضی باشد، کسری ندارد. چه‌کسی این‌طور است؟ فقط متقی.

وقتی خدمت امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) رسیدم؛ به ایشان گفتم: «آقا جان! من دو تا خواهش از شما دارم، خواهشم این‌است که دلم می‌خواهد یاور شما باشم. حالا که یاور شدم، به‌من عنایت کنی؛ تا حمایت از ولایت کنم؛ چون‌که عصاره تمام خلقت، زهرای‌عزیز هم حمایت از ولایت کرد. آقا جان! اگر الآن امر کنی که سلطنت سلیمان را به‌من بدهند، یک‌قدری هم بالاتر، او سلطنتش حد داشت، از من حد هم نداشته‌باشد؛ یعنی حکومت عالمی داشته‌باشم، من دلم خوش نیست؛ تا زمانی‌که احقاق حق از جدت امام‌حسین و مادرت زهرای‌عزیز نکنی». چه‌کسی این‌طور است؟ فقط متقی.

خدا پدرم را رحمت کند، به او گفتم: «پدر جان! بیست‌سال با تو بودم، یک‌بار به تو نگفتم چیزی به‌من بده!» خجالت کشید! من به کسی اتکا ندارم و کسی را مؤثر نمی‌دانم. اگر تمام خلق حکم کنند و شمشیر دست بگیرند و به طرف من بیایند، امر خدا را اطاعت می‌کنم. اصلاً خلق را نمی‌بینم، نه ضربه‌اش را می‌بینم و نه خودش را! ضربه خلق که به‌من بخورد، برایم افتخار است. مگر به شهدای کربلا ضربه نزدند؟ حالا به کجا رسیدند؟ امام‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌فرماید: پدر و مادرم به قربانتان! چه‌کسی این‌طور است؟ فقط متقی.

رفقای‌عزیز! اصلاً خلق را نبینید؛ یعنی خلقی که از خودش حرف می‌زند. خدا متقی را معلوم‌کرده و می‌گوید: دنبال متقی بروید؛ اما مردم به او می‌گویند حرف نزن. تمام مردم الآن آزاد هستند، مگر کسی‌که حرف خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را بزند، او آزاد نیست. جگر متقی از نادانی مردم خون‌است! کجا می‌روید؟ من دنبال هیچ‌کسی نرفتم و نمی‌روم، از اول عمرم نرفتم. اگر کسی به‌من خدمت کند، خدا می‌داند این‌قدر شبها به او و خانواده‌اش؛ تا حتی به ماشینش دعا می‌کنم و می‌گویم: خدایا، تو به آن‌ها خدمت کن! آیا شما این‌طور به متقی دعا می‌کنید؟ خدا از شما انتظار دارد که دعا کنید. خدایا، تو متقی را به ما دادی! سایه‌اش را از سر ما کم نکن، ما از او استفاده ببریم.

مرجع: کتاب احکام ولایت

تاریخ درج: [ 1398/12/13 ]

یا علی
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه