منتخب: ماه رمضان

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۲ توسط Alavi (بحث | مشارکت‌ها) (Alavi صفحهٔ منتخب: ماه‌رمضان را به منتخب: ماه رمضان منتقل کرد)
پرش به:ناوبری، جستجو
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

قسمت 1[۱]

اگر می‌گوید ماه‌ رمضان ماه من است، ماه خداست، باید از ولایت اطاعت کنی. اگر مال تو حرام باشد و روزه‌ات را باز کنی، هر روز، شصت‌ روزه به گردنت می‌آید. اگر به خانم عزیزت بدهی، شصت‌ روزه هم از او به گردن تو می‌افتد. به بچّه‌ات هم بدهی، به دختر خانمت هم بدهی، شصت‌ روزه گردنت می‌افتد. چهار تا شصت‌ تا می‌شود دویست و چهل تا روزه به گردنت می‌افتد. چه می‌گویی که من روزه هستم؟ تو اطاعت نکردی و مال حرام پیدا کردی. چرا حواس‌تان جمع نیست؟! چرا ما مواظب نیستیم؟! حالا وقتی به آقا می‌گویی، می‌گوید: این‌طوری شده‌ است، این‌طوری شده‌ است. مگر امر خدا هم این‌طوری شده‌ است؟ تو تا حالا هم اشتباه کردی که به آن‌ها می‌دادی. آن بنده‌ خدا قوم و خویش توست، همسایه و دوست توست، فردا ماه‌ مبارک رمضان است دیگر. اگر به تو می‌گوید یک خرما بده، ببین، برای چه‌کسی دارد می‌گوید؟ می‌گوید خودت را تشبّه به اشخاص خیّر بکن، به آن‌ها تشبّه داشته‌ باش! اگر پول نداری، با یک‌ دانه خرما روزه یک‌ نفر را باز کن که تو جزء این‌ها باشی که روزه مردم را باز می‌کنی، جزء این‌ها باشی که خدمت به فقرا می‌کنی، جزء این‌ها باشی که اهل‌ آتش نباشی. مگر این آیه قرآن نیست که یک عدّه از امّت خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را در جهنم می‌آورند و می‌سوزانند. به آن‌ها می‌گوید شما را این‌جا آوردند چه کنید؟ می‌گویند یکی این‌که صلاة؛ یعنی نماز به‌جا نمی‌آوردیم، دیگر این‌که از فقرا دستگیری نمی‌کردیم. دستگیری از فقرا را در اطراف نماز آورده‌ است. حالا چرا؟ این مبنا دارد. مبنایش این‌ است که مگر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نمی‌فرماید «أنا میزان الأعمال»؟ تو امر میزان الاعمال را اطاعت نکردی؛ از فقرا دستگیری نکردی، برای همین فردای‌ قیامت تو را می‌سوزاند.

خدا شب‌ قدر را در ماه‌ رمضان به‌ واسطه ولایت قرار داده‌ است؛ مردم را به‌ واسطه ولایت می‌آمرزد. چه‌ کسی را می‌آمرزد؟ می‌گوید به عزّت و جلالم قسم، سه‌طایفه را نمی‌آمرزم؛ یکی شارب‌ الخمر، دوم عاق‌ والدین، سوم کسی‌که برادر مؤمن از دستش ناراضی باشد. تو خیال کردی این‌که می‌گوید برادر مؤمن از دستت ناراضی باشد؛ این‌ است که به کسی فحش بدهی، یا با کسی دعوا کنی؛ آیا ناراضی‌ کردن برادر مؤمن همین‌است؟ نه! این‌ نیست. تو غش در معامله کردی، دروغ گفتی، سیب‌زمینی را با روغن حیوانی قاطی کردی، خیانت کردی. این‌ها عیالات خدا هستند، خیانت‌ کردنِ به آن‌ها ناراضی‌ کردنِ برادر مؤمن است. تو خیال کردی با یکی دعوا کنی، بروی دو تا فحش به او بدهی، او هم به تو بدهد، این ناراضی‌ کردنِ برادر مؤمن است؟ اصلاً ناراضی را بفهم که چیست؟ ممکن‌است که تو آدم بسیار خوبی هم باشی؛ اما مردم از دستت ناراضی باشند؛ حالا چرا خدا می‌گوید من تو را نمی‌آمرزم، چون آن مؤمن وصل به ولایت است. [۲]

قسمت 2[۳]

ما شب اول ماه‌ مبارک رمضان بلند شدیم و نشستیم. گفتیم: خدایا! مهمان تو هستیم. تو خودت گفتی بیا! ماه توست. مگر ماه‌های دیگر مال خدا نیست؟ باباجان! این ماه ابعاد دارد. این ماه باید مُحرم شوی. همان‌طور که می‌گوید در خانه‌خدا باید مُحرم بشوید، این ماه هم باید مُحرم بشوید! چرا؟ اگر یک روزه خوردید، باید هشتاد تازیانه به شما بزنند! روزه دوم، روی زبان‌تان را بتراشند، روزه سوم باید تو را بکشند! حکمش این‌ است؛ یا این‌که باید مراقب باشی مُبطلات به‌جا نیاوری. ماه‌ رمضان عین مکّه، مبطلات دارد. حالا من به خدا چه بگویم؟ از خدا چه‌ چیزی بخواهم؟ نان بخواهم که به‌ من داده، برنج بخواهم که به‌ من داده، مرغ بخواهم که به‌ من داده، همه‌چیز به‌ من داده‌است؛ یک‌خانه به‌ من داده، در آن نشسته‌ام، قانع و راضی هم هستم؛ پس از خدا چه‌ چیزی بخواهم؟ هر چه فکر کردم که چه‌ چیزی بخواهم؟ چیزی به ذهنم نیامد. گفتم: خدایا! فکرش را خودت به‌ من بده! گفتم:

مهمان توییم ای‌خدا! راه‌مان بده!توی خانه علی (علیه‌السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) جایمان بده!

شما در ابعاد همه مردم نگاه کن! ببین اول ماه‌ مبارک رمضان از خدا چه‌ چیزی خواسته‌اند؟ ببین چه‌ چیزی به تو می‌گویند؟ این‌ است که آدم نمی‌خواهد بگوید. بابا! خدا یادت می‌دهد. به تو می‌گوید این‌طوری کن! این‌طوری حرف بزن! بیا پیش من! اگر تو از خدا و ولایت کمک خواستی، تو را یاری می‌کنند. عزیز من! اصلاً شیعه باید مُحرم باشد. اگر باید ماه‌ مبارک رمضان مُحرم باشی، شیعه باید همیشه مُحرم باشد. این شهر رمضان که می‌گوید مثل «أنا مدینة‌ العلم و علیٌ بابها» است. باید همین‌طور که از این در می‌روی، از درِ رمضان هم بروی؛ یا مثلاً مطلب دیگری می‌فرماید که با نظافت بیا! خودت را پاک کن! ما داریم چه‌کار می‌کنیم؟ اگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید در ماه‌ رمضان یک خرما به مردم بده و روزه‌شان را باز کن! والله! دارد افشا می‌کند. این آقا تمام ماه‌ رمضان می‌گذرد و یک افطاری به کسی نمی‌دهد. خب، نمی‌توانی افطاری بدهی، آیا می‌توانی یک کیسه برنج بخری و بین مردم تقسیم کنی؟! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌خواهد تو را با خدا آشنا کند. می‌گوید: به‌ قدر یک خرما، به بیچاره‌ای رحم کن! به گرسنه‌ای رحم کن! ما داریم چه می‌گوییم؟! گفت: یک نصف خرما به کسی بده! آیا همین‌است؟!

چندین‌ سال پیش یکی از رفقای‌ عزیز یک پول زیادی داد و من می‌خواستم به مشهد بروم. آن روزی که این پول را به‌من داد، فردایش ماه‌ مبارک رمضان بود. من هم قدری مرغ و برنج گرفتم و به فقرا دادم. عقیده‌ام این‌ است که اگر نیّت کردید به مشهد بروید، حتماً بروید؛ آدم پشت‌ِ پایش را می‌خورد. خلاصه وقتی این‌کار را کردم، در فکر رفتم که از آن‌هایی نباشم که نیّت کردم و نرفتم؛ بعد از یک‌ شب یا دو شب، خواب دیدم که با یک‌ نفر دیگر به عمره رفته‌ام و دارم برمی‌گردم. او به‌ من گفت: آیا می‌خواهی ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) را به تو معرّفی کنم؟ گفتم: معرّفی کن! همان جایی‌ که اشاره کرد، قدری جلو رفتم، دیدم ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) آن‌جا هستند. امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بیرون آمد، فوری دستش را بوسیدیم و خیلی با هم «لَحمُک لَحمی» بودیم، از خواب بیدار شدم. ببین امام‌ رضا (علیه‌السلام) به‌ من حالی کرد و فرمود: من که از دست تو راضی هستم، دوازده‌ امام، چهارده‌ معصوم (علیهم‌السلام) هم راضی‌اند. این‌کاری که تو کردی، رضایت ماست. اگر بخواهی امام‌ رضا (علیه‌السلام) حالی‌ات می‌کند و برایت راهنما و هدایت‌ کننده می‌گذارد که هدایتت کند. ما داریم چه می‌گوییم؟! ما نباید از یک زنبور کمتر باشیم. زنبور عسل نوکش را پُر از آب کرد که آتش ابراهیم را خاموش کند. جبرئیل به او گفت: کجا می‌روی؟ گفت: می‌خواهم بروم آتش ابراهیم را خاموش کنم. گفت: با چه‌چیزی؟ گفت: با این آبی که در نوکم هست. گفت: دوازده‌ فرسخ آتش است! گفت: به‌ قدر وسعم آن‌را خاموش می‌کنم. حالا ببین خدای تبارک و تعالی چه کرده؟ دهانش را پُر از عسل کرده، عسل شفاست. همین‌طور که می‌خواست ابراهیم را شفا دهد، خدا دهانش را پُر از عسل کرده، وحی هم به او می‌رسد. بیایید به‌ قدر یک زنبور عسل تکان بخوریم و برویم آتش یک بیچاره‌ای را خاموش کنیم تا وحی به ما برسد. از بس خدا خوشش می‌آید، وحی به او می‌رسد.

چرا به ما وحی نمی‌رسد؟ البتّه به ما هم وحی می‌رسد؛ اما از طرف چه‌کسی؟ از طرف شیطان. مرتّب به ما می‌گوید: این‌کار را بکن! این‌کار را نکن! ما هم می‌گویم: چشم! چشم! فدایت بشوم، امرت را اطاعت می‌کنم. اصلاً شیطان فرصت به تو نمی‌دهد که به‌فکر مردم باشی. به‌قدری کار جلویت گذاشته که اصلاً وقت نداری! [۴]

قسمت 3[۵]

عزیزان من! الآن ماه‌ مبارک رمضان است، خیلی توجّه کنید! این آقایی که نمی‌تواند روزه بگیرد، اگر روزه بگیرد، روزه‌اش نه پسندیده ولایت است، نه خدا، دلش خواسته‌است. اگر شما روزه بگیری و بدانی که بعد از ماه‌ رمضان مریض می‌شوی، روزه‌ات صحیح نیست؛ پس اگر بخواهی روزه بگیری، باید بدانی که برایت ضرر نداشته‌ باشد.

حالا اگر شما می‌خواهی یک‌ جایی افطاری بروی و بدانی که این‌شخص حساب‌سال ندارد و مجبور هم هستی و چاره‌ای نداری که بروی؛ بیرون افطارت را بکن و برو! چون اگر بروی با آن مال خمس نداده افطار کنی، شصت‌ تا روزه گردنت می‌آید. البتّه تجسّس حرام است؛ تجسّس نکنید! تا می‌توانید در مورد قوم و خویش‌تان تجسّس نکنید؛ چون خودتان را گرفتار می‌کنید؛ این باز به‌ غیر از ماه‌ رمضان است. مثلاً اگر یکی از قوم و خویش‌هایت حساب‌سال ندارد یا غِش در معامله می‌کند و شما کارهایش را دیدی که مثلاً مالش حلال نیست، تا می‌توانی به خانه‌اش نرو؛ اما اگر مجبوری و می‌بینی که به زندگی و ولایتت لطمه می‌خورد، باید بروی.

آدم باید یک جاهایی برود. شما حسابش را بکن! شما که از سلمان عزیزتر نیستی، از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بهتر نیستی، به سلمان گفت: برو! چون یک جاهایی می‌خواست حفظ شود؛ نه این‌که رضایت داشت. شما هم باید حفظ شوی، یک جاهایی مقدّسی نکن و برو! توجّه فرمودید؟! من عقیده‌ام این‌ است که اگر ویدیو و تلویزیون دارد برو! چون خودت را می‌خواهی حفظ کنی، ولایتت را می‌خواهی حفظ کنی، شما که از او خوشت نمی‌آید. حالا اگر رفتی، مثلاً به‌قدر پنج یک (یعنی خمسِ) آنچه که خوردی، خمس و سهم امام بده؛ اگرنه مال حرام خوردی؛ اما روزه این‌طوری نیست، غیر از این‌ است. اگر با مال حرام روزه‌ات را باز کنی، شصت‌ تا روزه گردنت می‌آید.

قربان‌تان بروم! این ماه‌ مبارک رمضان، برای همه مبارک نیست. شما الآن مالت حرام است، هر دفعه شصت‌ تا روزه به گردن خودت می‌آید، زنت و بچّه‌ات هم هستند؛ هر کسی چهار، پنج‌ تا بچّه دارد، آن‌ها هم روزه می‌گیرند، تو مال حرام به آن‌ها دادی و خوردند؛ روزه‌هایشان هم به گردن توست. چرا ما توجّه نداریم؟! عزیزان من! اگر شما در امر باشید، امر اشتباه نمی‌کند. [۶]

قسمت 4[۷]

رفقای‌عزیز! ماه‌ رجب، ماه امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) است. خدای تبارک و تعالی می‌فرماید: «أین الرّجبیون؟» یعنی کجا هستند دوستان‌ علی (علیه‌السلام) که من به آن‌ها مزد بدهم، به آن‌ها جزا بدهم؟ هیچ قدرتی به‌ غیر از خود خدا نمی‌تواند سزای دوستی علی (علیه‌السلام) را بدهد، هیچ‌کسی به‌غیر از خدا نمی‌تواند جزا بدهد؛ آن‌وقت خدا می‌گوید من خودم جزای روزه‌دار را می‌دهم. کجا هستند کسانی‌که امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را قبول دارند؟ اگر می‌گوید ماه‌ مبارک رمضان مهمان من هستید، مهمان چه هستید؟ در این ماه امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) ضربت می‌خورد. حالا می‌گوید: کسانی‌که علی (علیه‌السلام) را دوست دارند، کسانی‌که عزادار علی (علیه‌السلام) می‌شوند، مهمان من هستند و به آن‌ها جزا می‌دهم. خدا حاج‌ شیخ‌ عباس را رحمت کند! گفت: وقتی‌که خدا قدری پرده را از روی ولایت کنار زد و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در کعبه ظاهر شد، تمام ملائکه آسمان ضجّه کردند و گفتند: خدایا! ما که نمی‌توانیم بیاییم علی (علیه‌السلام) را زیارت کنیم، مگر ما مخلوق تو نیستیم؟! ما از این ثواب محروم هستیم. فوراً اشاره‌شد: در هفت‌ آسمان، هفت بیت‌المعمور در راستای مکّه، هفت علی (علیه‌السلام) آن‌جاست. وقتی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) ضربت خورد، در هفت‌ آسمان، علی (علیه‌السلام) ضربت خورد. آخر، علی (علیه‌السلام) این‌نیست که تو داری می‌بینی؛ این به‌ قدر معرفت توست که علی (علیه‌السلام) را می‌بینی. علی (علیه‌السلام) خلقت است. حالا تو تعجّب کن که یکی این‌جاست، یکی آن‌جاست! خلقت در برابر ولایت کوچک است، جا ندارد. [۲]

این ماه‌ رمضان، ماه‌ مبارک است. برای چه‌ کسی مبارک است؟ برای کسی‌که امر خدا را اطاعت کند. من نمی‌خواهم تکرار کنم، شما که یک‌ چیزی به فقرا می‌دهید و این‌ همه روزه‌هایشان را باز می‌کنند. چقدر این‌ کار ثواب دارد! تمام این روزه‌ها که باز شد، به چه‌ چیزی شد؟ به این‌که خدا به شما داده و می‌توانی سخاوت کنی. هر کسی به اندازه وُسع و توانش می‌تواند سخاوت کند. روزه؛ یعنی ما باید امتحان بدهیم. حالا فلانی می‌گوید: خدا میزبان روزه‌دار است. میزبان چه‌کسی است؟ هر وقت این‌ مهندس‌ها خواستند حرف بزنند، برادرهایشان را قاطی کردند! انگار نمی‌توانند از برادرهایشان بگذرند! آیا اهل‌تسنّن روزه‌شان قبول است؟ آیا خدا میزبان دشمن زهراست؟ آیا میزبان دشمن علی (علیه‌السلام) است؟ چه داری می‌گویی؟! چقدر تملّق گفتی و طی شد! آیا به ماوراء اعتقاد نداری؟! خدا دشمن کیست؟ دشمن آن‌هایی است که با حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) بد بودند. حالا خدا می‌آید میزبان این‌ها بشود؟! عزیزان من! خدا میزبان ولایت است. اگر میزبان توست، میزبان ولایت توست؛ آن‌وقت چه‌چیزی به تو می‌دهد؟ می‌گوید: حقّ روزه‌دار با خود من است؛ یعنی این‌قدر به شما اجر می‌دهد که می‌گوید با خود من است؛ می‌خواهد بگوید کسی نمی‌تواند حقّ روزه‌دار را بدهد. روزه‌دار کیست؟ آن کسی‌که مُحرم است. مگر شما همین یک‌ ماه رمضان باید روزه باشی؟ شیعه باید دائم مُحرم باشد. روزه هم یک امری است که به شما شده و می‌گوید این‌کار را نکن! مبطل به‌جا نیاور! این‌کارها را نکن! امر روی روزه است؛ اما اصل چیست؟ اصل ولایت است. حالا همه آن کارها را کردی، اگر ولایت نباشد، کارَت یعنی روزه‌ات روح ندارد. [۸]

قسمت 5[۹]

عزیزان من! ما باید دائم روزه باشیم، روزه یعنی مُحرم باشیم. عزیزان من! قربان‌تان بروم، فدایتان بشوم، بیایید حرف را گوش بدهید! چرا می‌گوید نفَسی که در ماه‌ رمضان بکشی، ثواب دارد؟ من تکرار کنم، می‌دانم که بعضی‌ها در مجلس این‌طوری هستند. همین‌طور که به شما گفته روزه بگیر! همین‌طور هم گفته اگر نمی‌توانی روزه بگیری، نباید بگیری. یک‌نفر در بازار بود که پدرش مقدّس بود؛ مقدّس خیلی خشک بود؛ از خشکی نزدیک بود که آتش بگیرد. پسرش هم مثل پدرش بود. به او گفتند: روزه نگیر! گفت: نه! من باید بگیرم. این آقا روزه گرفت، شاید یک‌ ماه که از ماه‌ رمضان گذشت؛ دکتر به او گفت: روده‌هایت به‌ هم چسبیده‌ است و نمی‌شود از هم باز کرد؛ بالأخره مُرد. خب، بفرما! چند تا بچّه داشت، دختر داشت؛ جوان هم بود. بعضی‌ها می‌گویند که این‌شخص، خونش گردن خودش است. چرا؟ امر را اطاعت نکرد؛ اما شما که می‌خواهی روزه‌ات را بخوری، باید چه‌ کار کنی؟ باید خودت را شبیه روزه‌دارها کنی! سحر که می‌شود، چراغت را روشن کن! یک‌ چیز جزئی بخور! جلوی مردم چیزی نخور! خودت را به روزه بزن! والله، ثواب روزه را می‌بری. متوجّه هستی؟ خودت را شبیه روزه‌دارها کن! یک مقداری هم ناراحت باش و بگو: کاش من روزه می‌گرفتم؛ آن‌وقت تو ثواب روزه‌دارها را می‌بری. بی‌تفاوتی راجع‌ به ولایت بد است، ما باید بی‌تفاوت نباشیم؛ اما امر را اطاعت کنیم. دوباره تکرار می‌کنم: بعضی از شما که برایتان روزه ضرر دارد، مبادا روزه بگیرید! مقدّس نشوید! اطاعت کنید! مقدّسی یک‌ حرفی است، اطاعت حرف دیگری است. خیلی از ما مقدّس هستیم، می‌گوید: دلم نمی‌آید که روزه نگیرم. تو دلت شیطان است. ببین، امر چه می‌گوید؟ متوجّه عرض بنده شدید؟ عزیزان من! فدایتان بشوم، خدا میزبان شماست؛ اما دوباره تکرار کنم، خدا میزبان ولایت است. [۸]

من خدمت رفقای‌ عزیز عرض کردم، یک‌ وقت یکی از این مهندس‌ها این‌جا تشریف آورد و گفت که من چند وقت است دارم درباره ماه‌ مبارک رمضان سخنرانی می‌کنم؛ در این ماه هیچ گنه‌کاری باقی نمی‌ماند، خدا همه را می‌بخشد. بنا کرد صحبت‌کردن که شخص روزه‌دار، کارش عبادت است، نشستنش عبادت است، خوابیدنش عبادت است، مَلَک او را به این‌طرف و آن‌طرف می‌کند. خیلی شرح داد که این ماه رحمت است، خدا ما را دعوت کرده‌ است، همه این‌ها را که گفت؛ به او گفتم: آیا امام‌ حسن (علیه‌السلام) و امام‌ حسین (علیه‌السلام) بالاتر است یا ماه؟ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بالاتر است یا ماه؟ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بالاتر است یا ماه؟ حضرت‌ زهرا، صدیقه‌ طاهره (علیهاالسلام) بالاتر است یا ماه؟ ماه روی گردش افلاک است؛ چرا این‌ها که خدمت ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند؛ اهل‌ جهنّم شدند؟ بعد به او گفتم: جوابی که دادم چطور است؟ گفت: از این بهتر اصلاً نیست که این‌قدر این حرف خوب و قشنگ است! گفتم: این‌که نیست؛ تو خودت باید مکان باشی. نمی‌خواهم به مکان جسارت کنم. من دلم می‌خواهد در این حرف‌های من مطالعه کنید! اگر کشش نداشتی، بلند شو! با امام‌ زمانت رابطه برقرار کن تا به شما کشش بدهد. من نمی‌گویم در حرم امام‌ حسین (علیه‌السلام)، یا این حرم‌ها فرق ندارد؛ اما می‌گویم که خلاصه، خودت باید مکان باشی. مگر اویس‌ قرن نیست که در بیابان است، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: اویس برادر من است، بوی بهشت می‌دهد. چرا؟ امر را اطاعت می‌کند. به او گفتم: همه آن‌هایی که با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند، امر را اطاعت نکردند، چرا عوض این‌که رحمت شامل حال آن‌ها شود، اهل‌ آتش شدند؟ عزیز من! قربانت بروم، خودت باید مکان باشی، خودت باید ولایتت را از دست ندهی و آن‌ را حفظ کنی. به این حرف‌ها توجّه کنید! این حرف‌ها را بایگانی نکنید! [۱۰]

قسمت 6[۱۱]

عزیز من! قربانت بروم، کینه نداشته‌ باش. خانم‌های عزیز! کینه هم‌دیگر را نداشته‌ باشید. اگر شما پیرو حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) هستید، پیرو امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) هستید، گذشت داشته‌ باشید! چرا ماه‌ مبارک رمضان گذشت ندارید؟ مگر نمی‌گوید اگر یک دوست‌ علی از دستت ناراحت باشد، خدا هیچ‌ عبادتت را قبول نمی‌کند. عزیزان من! برادران عزیز! بیایید امروز مانند امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بشویم. حالا آن آدمی که به تو تهمت زده، یا یک‌ کاری کرده، دیگر از ابن‌ملجم که بدتر نیست؛ گذشت داشته‌ باش! به تمام آیات قرآن! از اوّل عمرم همه‌اش گذشت کردم. فحش به‌ من دادند، فحش ناموس به‌ من دادند، باز هم می‌رفتم بر سرِ راهش می‌ایستادم و می‌گفتم: سلام علیکم، هم‌چنین نگاهم می‌کرد و تعجّب می‌کرد. گفتم: بابا! حالا تو ناراحت بودی، دو تا فحش هم به ما دادی، چیزی نیست؛ چرا رویت را از ما برمی‌گردانی؟ می‌گفتم: مبادا، این‌ شخص خجالت بکشد که این فحش‌ها را به‌من داده و این‌کارها را کرده‌ است. والله، در فکر من همین‌ است. می‌گفتم که این‌ شخص یک‌ روز به‌ خاطر من ناراحت نباشد. این درست‌ است. این دِل، دِل علی (علیه‌السلام) است. این دِل، دِل امر علی (علیه‌السلام) است. چرا ما با هم کینه داریم؟! [۱۲]

یاد خیلی ابعاد دارد، ابعاد آن‌هم خیلی زیاد است. یاد خیلی مهمّ است. من دلم می‌خواهد همیشه یاد امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) باشید، یاد امام‌ حسین (علیه‌السلام) باشید، یاد خدا باشید، یاد ولایت باشید. حالا این جمله را می‌خواهم بگویم: این‌که می‌گوید: «أنا مدینة‌ العلم و علیٌ بابُها» از درِ علی (علیه‌السلام) بیا! یا می‌گوید: «أین الرّجبیّون؟» رجبیّون کجایند؟ یک نَفَسی که در ماه‌ مبارک رمضان می‌کشی، عبادت است؛ تا حتّی روایت داریم، خدا حاج‌ شیخ‌ عباس را رحمت کند! این جمله را ایشان گفت: اگر کسی خوابش ببرد، ملائکه می‌آیند تو را این‌طرف و آن‌طرف می‌کنند که مبادا دست تو زیر تنه‌ات مانده‌ باشد، این‌قدر ماه‌ مبارک رمضان به‌ فکر تو هستند؛ اما نمی‌گوید این الرّمضانیّون؟ یا ماه‌شعبان که ماه خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است، هم نمی‌گوید این الشّعبانیّون؟ می‌گوید: «أین الرّجبیون؟» کسانی‌که یاد علی (علیه‌السلام) بودند، کسانی‌که از درِ علی (علیه‌السلام) آمدند و یاد علی (علیه‌السلام) بودند. حالا بالاتر ببرم؟ این مثل آن‌ است که خدا به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید: «بلّغ!» بلند شو، تبلیغ‌کن! هدایت با من است. همیشه خدا یک‌ چیزی را برای خودش گذاشته‌ است. خدا یک برتری به تمام ائمه (علیهم‌السلام) دارد، همیشه برای خودش چیزی می‌گذارد. حالا می‌گوید «أین الرّجبیّون؟» بیایید من مزد شما را بدهم. هیچ قدرتی نمی‌تواند مزد ولایت را بدهد. هر مزدی یک‌ چیز جزیی است. هر مزدی که کسی راجع‌ به ولایت بدهد، یک‌ چیز دنیایی است؛ اما خدا می‌گوید: «أین الرّجبیّون؟» بیایید من به شما مزد بدهم. خدا به تو چه می‌دهد؟ محبّت خودش را به تو می‌دهد. خدا به تو چه می‌دهد؟ اصلاً محبّت خود امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را به تو می‌دهد. چه‌ کسی می‌تواند آن‌ را به تو بدهد؟! آن چند شب گذشته به خدا گفتم: خدایا! من دو چیز از تو می‌خواهم که هیچ‌کسی نمی‌تواند آن‌ را بدهد، اصلاً هیچ قدرتی نمی‌تواند بدهد: یکی محبّت تو را می‌خواهم، یکی هم محبّت دوازده‌امام (علیهم‌السلام) را می‌خواهم. چه‌کسی می‌تواند بدهد؟! چیزی از خدا بخواهید که خلق نتواند آن‌ را به شما بدهد. [۱۳]

قسمت 7[۱۴]

الآن ماه‌ مبارک رمضان دارد طی می‌شود، چه‌کار کردید؟ آیا یک افطاری به یک‌ نفر دادید؟ یک قوم و خویشی دارید، آیا یک مرغی، گوشتی درِ خانه‌شان بردید؟ آیا یک‌ شب درِ خانه فقرا رفتید؟ آیا دل‌ یکی را خوش کردید یا این‌که فقط به‌مسجد رفتید و قرآن سر گرفتید؟ به‌دینم قسم، آن قرآن به ما، به بعضی‌ها لعنت می‌کند. قرآن‌ مجید روح دارد، جان دارد. والله، الآن یک عدّه‌ای از وعّاظِ ما دارند اهل‌ تسنّن را تشویق می‌کنند. تمام شما هم این‌جوری کردید. می‌گوید: این‌جا این نماز را بکن! این‌جا هم ذکر بگو! این‌جا چهار تا صلوات بفرست! این عبادت را به‌ جا بیاور! آن‌وقت می‌روی بهشت. تمام این‌ها درست‌است؛ اما «بشرطها و شروطها و أنا من شروطها» شرطش این‌ است که امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را به «الیوم أکملت لکم دینکم»[۱۵] قبول داشته‌ باشی. حالا اگر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را قبول داری، باید امرش را اطاعت کنی. مگر نیست که امام‌ حسن (علیه‌السلام) و امام‌ حسین (علیه‌السلام) از دفن ظاهری امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که برمی‌گردند، صدای گریه از خرابه‌ها می‌آمد؟! امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به آن‌ها سر می‌زد. حضرت سه‌ روز، سه‌ روز نانش را نمی‌خورْد و به فقرا می‌داد. به تو می‌گوید تو آن نیستی، هم بخور و هم بخوران!

به ارواح پدر و مادرم، دارم در مجلس می‌بینم که ماه‌ مبارک رمضان از دستش رفته، تکان نخورده؛ فقط ذکر گفته و مسجد رفته‌ است. به‌دینم، دارم می‌بینم. عزیز من! تکان بخور! ببین من دارم به شما چه می‌گویم؟ این مالی که دست توست، بیت‌المال است. باید آن در امر تو باشد؛ نه این‌که تو در امرش باشی؛ [یعنی باید پولت را به امر خرج کنی]. هر کجا بخواهی خرج کنی، خدا پدرت را درمی‌آورد. خدایا! تو شاهد باش! من نزدیک به هشتاد سالم است، حجّت را بر مردم تمام می‌کنم. بیت‌المال که این‌ها درآوردند نیست. مالی که در اختیار توست، بیت‌المال است. مگر تو حقّ داری بروی یک چیزهای بی‌خودی بخری؟! پدرت را درمی‌آورد. در قرآن می‌فرماید: «فمن یعمل مثقال ذرةٍ خیراً یره و من یعمل مثقال ذرةٍ شرّاً یره»[۱۶] خدا از تو بازخواست می‌کند که مالت را کجا خرج کردی؟ چرا خرج کردی؟ عزیزان من! «إنّما الدّنیا فناء و الآخرةُ بقاء» بیایید یک تکانی بخوریم! مگر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) نیست که آمده می‌بیند یک گردن‌بندی در خزانه نیست. به آن خزانه‌دار می‌گوید چطور شده‌ است؟ می‌گوید: دخترت زینب (علیهاالسلام) می‌خواست به یک مجلس مهمّی برود، آمد آن‌را عاریه ذمّه گرفت؛ یعنی این گردن‌بند را به پول درآورد [قیمت‌گذاری کرد]، پولش را این‌جا گذاشت و آن‌ را با خودش برد. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) قسم می‌خورَد و می‌گوید: اگر دخترم عاریه ذمّه نبرده‌ بود، به او حدّ می‌زدم. چه‌خبر است؟! حدّ می‌خورد که چرا آن‌ را بردی؟ [۱۷]

خدایا! اگر ما را نیامرزیدی، این ماه‌ مبارک رمضان بیامرز! روایت داریم، حضرت می‌فرماید: شقی‌ترین مردم کسی است که ماه‌ مبارک رمضان از او بگذرد؛ ولی آمرزیده نشود، بعد از حضرت سؤال می‌کنند: آقا! اگر آمرزیده نشدیم، چه‌ کار کنیم؟ می‌فرماید: در سرزمین منا بروید! چرا می‌گوید در منا بروید؟ چون وجود مبارک امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) در آن‌جا ظهور دارد؛ یعنی هر جوری شده می‌آید تا هوای حاجیان را داشته‌ باشد، آن‌جاست؛ آن‌وقت دعا به‌ واسطه امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) مستجاب می‌شود. خدایا! ما جوری باشیم که همین‌جا دعایمان مستجاب شود و ما را بیامرزی. [۱۰]

یا علی

ارجاعات

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه