منتخب: تذکراتی راجع به محرم 3

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
نسخهٔ تاریخ ‏۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۲۹ توسط Mojahed (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به:ناوبری، جستجو
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

آقا امام‌ حسن (علیه‌السلام) و امام‌ حسین (علیه‌السلام)، همه نان و غذایشان را به مسکین و یتیم و اسیر دادند. بابا! نمی‌گویم شما نان‌تان را بدهید! شما ائمه (علیه‌السلام) نمی‌شوید؛ اما نان مردم را نَبُرید! ای مرد مسلمان روضه‌خوان که پس‌فردا خانه‌ات را سیاه می‌کنی! با چه پولی داری روضه می‌خوانی؟ رشوه گرفتی؟ غش در معامله کردی؟ معامله ربوی کردی؟ خون مردم را مکیدی؟ به چه ‌چیزی روضه می‌خوانی؟ مگر امام‌ حسین (علیه‌السلام) رشوه‌خوار است؟

ما داریم چه می‌گوییم؟! خدا حاج‌ شیخ ‌عباس را رحمت کند! گفت: یک‌ نفر به ‌نام حاج‌ سلطان بود. این روضه‌خوان دربار بود. (آخر، درباری‌ها، همیشه یک روضه‌خوان شاخص داشتند. مثلاً در زمان محمّدرضا شاه، یا راشد یا فلسفی بود. هر کدام‌شان روضه‌خوان داشتند.) این حاج‌ سلطان، یک اسب خیلی خوبی داشت. داشت می‌رفت. دید زنی جلویش را گرفت و گفت: آقا! بیا یک‌ روضه برای من بخوان! داشت به دربار می‌رفت. گفت: برمی‌گردم. این بنده‌ خدا، ایستاد، دید نیامد. حاج ‌سلطان گفت: حالا خب یک‌ حرفی زده، از دربار به خانه‌اش رفت و خوابید.

خواب دید حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) می‌گوید: حاج سلطان! چرا نمی‌آیی؟ آن‌ زن، منتظر است. گفت: در فکرش بودم که این خواب را دیدم. تا دوباره خوابید، حضرت فرمود: حاج‌ سلطان! من این‌جا هستم، بیا! گفت: بلند شد رفت، دید آن زن چهار تا خشت گذاشته، یک‌ چیز سیاه هم رویش کشیده، سرش را روی آن گذاشته ‌است. (باباجان! حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام)، خانه آن ‌زن می‌رود. تو آن ‌زن بشو! والله، تو نر هستی، مرد نیستی. اگر مرد باشی، جنایت نمی‌کنی که روضه‌خوانی کنی. تو خون چه ‌کسی را این‌قدر مکیدی که داری چلو کباب می‌دهی؟ والله، راست می‌گویم. نمی‌خواهم اسم بیاورم که بگویید غیبت کردی. یک‌ نفر هست، یک برادر دارد. برادرش مجرّد بود. چند دفعه مادرش پیش او رفت. گفت: پسرجان! برادرت زن می‌خواهد. برایش زن نگرفت. او مجبور شد، رفت یک ‌کار زشتی با یک‌ نفر کرد. هر دو نفر را کشتند؛ آن‌وقت شنیدم امسال، روضه‌خوانی کرده و چهارصد هزار تومان خرج کرده ‌است. هر شب، یک تیمی را دعوت می‌کرد. آقا! این‌شخص، چهارصد هزار تومان، خرج کرد. آن‌وقت برادرش از سر بیچارگی رفت همچین کاری کرد. بیچاره، زن می‌خواست. این‌ چه روضه‌ای است که تو می‌خوانی؟ تو داری تهمت به ولایت می‌زنی.)

خلاصه، حاج‌ سلطان رفت آن‌جا. گریه می‌کرد و می‌گفت: زهراجان! تو این‌جایی؟ بابا! یک‌ کاری بکنید فاطمه ‌زهرا (علیهاالسلام) مجلس‌تان بیاید. چه ‌کار می‌کنید؟ می‌گفت: حاج‌ سلطان از آن‌موقع دربار نرفت، توی همین خانه‌ها می‌رفت و روضه می‌خواند. من قربان همچین منبری بروم! من فدای همچین منبری بشوم که ریاستش را به ‌هم زد و رفت توی خانه‌ها روضه می‌خواند.

آقاجان من! تو شهوت‌پرستی. من نمی‌خواهم یک حرف‌هایی بزنم. والله، بالله، بیشتر این منبری‌ها، بیشتر این روضه‌خوان‌ها از غنیمت‌جمع‌کن‌های کربلا هستند. منبری پیش من آمده، من دیدم دارد می‌رقصد. به ‌من می‌گوید: حاج ‌حسین! فلان‌ جا دو تومان، فلان ‌جا سه تومان گرفتم، برای خودش یک دهه‌ محرّم شصت ‌هزار تومان درست کرد؛ داشت می‌رقصید. این نوحه‌خوان‌ها، روضه‌خوان‌ها، وقتی محرّم می‌آید، خوشحال هستند؛ آن‌وقت اشک این‌شخص، آن اشک است؟ او غنیمت‌جمع‌کن است. باباجان! اگر راست می‌گویی، برو خانه یک بیچاره‌ای روضه بخوان! آقایی که مدّاح امام‌حسینی! اگر راست می‌گویی، برو یک ‌روضه برای زن بیچاره‌ای که چیزی ندارد بخوان!

عزیز من! بیا وقتی روضه می‌روی، یک ‌ذرّه حواست توی آب‌گوشت نباشد، توی برنج و مرغ نباشد، سرت را زیر بینداز! تفکّر داشته ‌باش! این عمرت دارد کلید می‌اندازد. تو کجایی؟! من کجا هستم؟! [۲]

هر روضه‌ای روضه نیست. این روضه‌هایی که این‌ها می‌خوانند، روضه نیست. این‌ها نقل است. روضه این‌ است که آدم برای زهرا (علیهاالسلام) جگرش بسوزد. برای امام‌ حسین (علیه‌السلام) جگرش بسوزد. آن قضایای امام‌ حسین (علیه‌السلام) و حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) را یادش بیاید. آن‌ها غریب نبودند؛ اما امام‌ حسین (علیه‌السلام) هل من ناصر می‌گوید. روضه من این ‌است که این‌ها را فراموش نکنید. [۳]

من چه‌ کار کنم؟ می‌سوزم. یک عدّه‌ای هستند تا به آن‌ها آیت‌الله گفتند، دیگر روضه نمی‌خوانند. به‌ قرآن مجید، به روح تمام انبیاء، ولایت من این‌ است؛ خدا، توفیق را از آن‌ها گرفت. خدا، توفیق را از تو گرفت دیگر روضه نمی‌خوانی. چطور شدی؟ خدا روضه‌خوان است. دو تا آیت‌الله به تو گفتند، تو دیگر روضه نمی‌خوانی؟ تو داری به یک روضه‌خوان، به طور خفیف نگاه می‌کنی، این گناه کبیره است؛ به‌ دینم، گناه کبیره است. ما نمی‌فهمیم گناه چیست؟ تو از خدا هم بالاتر رفتی؟ خدا دو مرتبه روضه خوانده. روضه‌خوانی که مخلص است، روضه‌خوانی که حسین (علیه‌السلام) بگوید، روضه‌خوانی که علی (علیه‌السلام) بگوید، چیز دیگری نگوید، این قیمت دارد،؛ خدا روضه خوانده‌ است. تا یک آیت‌الله به تو گفتند، دیگر روضه نمی‌خوانی؟ توفیق از تو گرفته شده‌ است. مگر این حاج‌ شیخ‌ عباس نبود که روضه می‌خواند؟ مگر آقا سید عبدالهادی شیرازی نبود که از تمام علماء بالاتر بود، روضه می‌خواند؟ مگر حاج‌ شیخ‌ عبدالکریم نبود؟ می‌گفت: هر موقع که می‌خواست سر درسش برود، اوّل، روضه می‌خواند. [۴]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

دیگر ببینید

تذکراتی راجع به محرم 1

تذکراتی راجع به محرم 2

ارجاعات

  1. شناخت امام حسین و محرّم ۷۴ (دقیقه ۵۸) و در مسیر ولایت، وداع ولایت ۷۶ (دقیقه ۵۹)
  2. شناخت امام حسین و محرّم 74
  3. مشهد 91
  4. درمسیر ولایت، وداع ولایت 76
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه