نتایج جستجو
از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
صفحهٔ «روضه خداحافظی حضرتزینب با آقا ابوالفضل» را در این ویکی بسازید! همچنین نتایج جستجوی یافتشده را ببینید.
- من دادم به سکینه وعده آب فرات. آخ، آخ، آخ، اینها آمدند تیر زدند به مشک آقا ابوالفضل. ابوالفضل در ظاهر امیدش ناامید شد. یک ظالمی دیگر آمد یک عمود زد به سر آقا ابوالفضل، ابوالفضل یک وقت توانش در ظاهر تمام شد. یک واعظی که دهانش بگیرد یک حرفی زد [که] من۴۰ کیلوبایت (۴٬۴۲۷ واژه) - ۲ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۷
- و به او تصرف کرد. به حضرتزینب (علیهاالسلام) خرجی راه داد؛ دید زینب سالار لشکر است؛ باید او را قوی کند. زینب قوی شد. «ولیّاللهالأعظم» شد؛ یعنی آنچه را ولیّ خدا (علیهالسلام) میداند، حضرتزینب (علیهاالسلام) هم میداند. حضرتزینب (علیهاالسلام) چشمهایش۲۸۴ کیلوبایت (۲۹٬۲۳۸ واژه) - ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۰
- تا اسب آب خورد. با اسب چهکار دارند میکنند؟ اسب آب خورد، آنجا نخلستان بود. یک ظالمی پشت درخت قایم شدهبود، با شمشیر زد، دست آقا ابوالفضل را قطع کرد. آقا ابوالفضل دستش را برداشت. با دست دارد صحبت میکند. خدا فلسفی را رحمت کند. این روضه را آقای فلسفی خواند۱۷ کیلوبایت (۱٬۷۲۰ واژه) - ۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۳
- اینها را در زحمت میاندازم. آدم آنجا باید یاد آقا ابوالفضل (علیهالسلام) بیفتد، دستان آقا ابوالفضل (علیهالسلام) جدا شده، تیر به چشمش خورده، عمود [به سرش] خورده. آقا علیاکبر (علیهالسلام) چهجور شده! زینب (علیهاالسلام) اسیر است، سکینه اسیر است. باید توی۴۳ کیلوبایت (۳٬۹۲۶ واژه) - ۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۷