نتایج جستجو

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
  • وقایع عاشورا (رده روضه حضرت‌ابوالفضل)
    (علیه‌السلام) این‌را شنید، دید واقعاً این‌کار را می‌کند، آقا ابوالفضل ارادة‌الله است؛ [اگر] اراده بکند، این‌ها از بین می‌روند، حاج‌شیخ‌عباس می‌گفت: آقا امام‌حسین (علیه‌السلام) شمشیر آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) را روی زانویش زد و شکست. فرمود: عباس‌جان! برو
    ۷۲ کیلوبایت (۶٬۷۴۳ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۵
  • اربعین 85؛ کنار رفتن (رده روضه خداحافظی حضرت‌زینب با آقا ابوالفضل)
    شب همه را شستند، نیزه‌ها را حاضر کردند؛ اما سر آقا امام‌حسین (علیه‌السلام) را گفت بروید به یزید بدهید [تا] خوشحال شود، تا ما سرهای دیگر را بدهیم بیاورد. حالا می‌خواهند حرکت کنند. دیشب داشتم با خودم همین روضه را می‌خواندم. بعضی آخوندها دهن‌شان پُر از آتش
    ۴۳ کیلوبایت (۴٬۱۸۹ واژه) - ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۷
  • شب‌اربعین 81 (رده روضه خداحافظی حضرت‌زینب با امام‌حسین و آقا ابوالفضل)
    زد، به برادرش امام‌حسین (علیه‌السلام) رُو کرد [و] گفت: حالا زینب (علیهاالسلام) می‌خواهد [بین امام‌حسین (علیه‌السلام)] با آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) فرقی نگذارد، یک‌وقت گفت: برادر! عباس‌جان! هر وقت من می‌خواستم که اُشتر [شتر] سوار شوم، زانویت را خَم می‌کردی
    ۷۰ کیلوبایت (۶٬۱۷۶ واژه) - ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۰
  • اربعین 90؛ عبادتهای خیالی (رده روضه وداع امام‌حسین)
    که این‌جوری نبوده که، حالا وقتی می‌خواهد بیاید جدّش را زیارت کند، حسین (علیه‌السلام) یک‌طرف، حسن (علیه‌السلام) یک‌طرف، آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) جلو، اسکورت می‌کردند زینب (علیهاالسلام) را [که به] زیارت [پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)] بیاید. حالا [به کربلا]
    ۴۸ کیلوبایت (۴٬۵۷۵ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۴
  • زدند، آبها روی زمین ریخت. حالا آقا ابوالفضل چه‌کار کند؟ دست که ندارد، آب هم که ندارد. ظالمی با عمود آهنین به‌سر آقا ابوالفضل زد. ابوالفضل بی‌تاب شد. داشت از اسب می‌افتاد. خدا فلسفی را رحمت کند. یک‌وقت حضرت‌زهرا ابوالفضل را بغل کرد. گفت: پسرم، عباس‌جان،
    ۱۷ کیلوبایت (۱٬۷۲۰ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۳
  • شناخت امام (رده روضه حضرت علی‌اکبر)
    گفت: کسی دیگر جرأت ندارد به بچه عمویم حرفی بزند، با این شمشیر گردنش را می‌زنم. حمزه خیلی شجاع بود، مشرکین، همین‌طور که از آقا ابوالفضل می‌ترسیدند، همه از حمزه می‌ترسیدند. این، جا افتاد. حالا پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چقدر زحمت کشید؟ مگر زحمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)
    ۴۶ کیلوبایت (۴٬۴۹۳ واژه) - ‏۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۶
  • عاشورای 85 (رده روضه حضرت‌زهرا و امیرالمؤمنین، نرفتن متقی در مسجدالنبیّ)
    می‌زنم، نه این‌که من این حرف را کتابی بگویم.) امام‌حسین (علیه‌السلام) وقتی‌که آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) شهید شد؛ یا آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) شهید شد [و] گفت: کمرم شکست! آقا علی‌اکبر (علیه‌السلام) که خیلی امام‌حسین (علیه‌السلام) [به او علاقه داشت]. (گفتم
    ۵۶ کیلوبایت (۴٬۸۹۲ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۷
  • ناراحتی از حرف خلق (رده روضه امام‌حسین)
    می‌گفت: حسین! برادر! جانم به‌قربانت! آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) که هیچ، می‌گفت: من عبد تو هستم، تو دین من هستی، هیچ‌وقت برادر نگفت. این‌قدر آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) امام‌حسین (علیه‌السلام) را احترام می‌کرد که در مقابل آقا امام‌حسین (علیه‌السلام) که حجّت
    ۶۵ کیلوبایت (۵٬۹۷۰ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۸
  • در آخرالزمان کفران اسمشان را می‌کنند، اسمشان را هم از مردم می‌گیریم. وقتی آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) در ظاهر به‌دنیا آمد، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بنا کرد بازوهای آقا ابوالفضل را بوسیدن، امّ‌البنین (علیهاالسلام) گفت: آقاجان! مگر بازوهای فرزندم عیبی دارد؟
    ۲۸۴ کیلوبایت (۲۹٬۲۳۸ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۰
  • این‌ها بگویم، حالا نستجیر بالله، زبانم لال، این حرف‌ها را نزنیم؛ حالا حسین کافر شده، علی‌اکبر چه کرده؟ علی‌اصغر چه کرده؟ آقا ابوالفضل چه کرده؟ این‌ها هم همه کافر شدند؟ آنها را می‌کشید چه کنید؟ یزید گفت اسب به بدن امام حسین بتاز؟ این کار را می‌کنی چه کنی؟
    ۲۳ کیلوبایت (۲٬۳۰۶ واژه) - ‏۲۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۴
  • پرونده‌ها را جلو بیاورید. یک‌وقت امام‌حسین (علیه‌السلام) و اسیری حضرت‌زینب (علیهاالسلام)، یک‌وقت آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) و حضرت‌قاسم، آقا علی‌اکبر و آقا علی‌اصغر، سکینه و رقیّه؛ ببین تمام این‌ها فدای ولایت شدند. این دهه با این‌ها بیتوته داشته‌باشید
    ۸ کیلوبایت (۷۴۰ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۴۵
  • فرار کردند. آقا رفت در شریعه، نهیب زد اسب آب‌بخورد، اسبی که آقا ابوالفضل رویش است، تصرف ولایت شده، [آب] نخورد. آقا ابوالفضل آب را آورد این‌جوری دم دهانش، همچین همچین کرد، اسب آب خورد. حالا آقا ابوالفضل دارد می‌آید، ظالمی دست آقا ابوالفضل را قطع کرد، حالا
    ۴۵ کیلوبایت (۴٬۶۶۶ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۵۹
  • درست‌است، اما مثل این‌است که آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) در روز عاشورا شهید شد؛ اما به احترام آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) روز تاسوعا را به او نسبت می‌دهند. این فاطمیه هم مثل همان‌است؛ مرحوم حاج‌شیخ‌عباس فاطمیه دوم را قبول داشت و سه‌روز روضه می‌خواند. چرا؟ می‌گفت:
    ۹ کیلوبایت (۸۵۶ واژه) - ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۲:۴۵
  • هست می‌گفت: من پول از یکی می‌خواهم، دو دفعه کربلا رفته؛ اما پول من را نمی‌دهد. می‌خواستم حالا که این آقا این‌جاست این حرف‌ها را بزنم. همه‌اش روضه، روضه را بخوان؛ اما یک حرف‌هایی بزن، مردم نجات پیدا کنند، مردم بفهمند تکلیفشان چه است؟ حالا زینب آمده خودش
    ۵۷ کیلوبایت (۵٬۳۱۴ واژه) - ‏۲۱ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۸
  • گنجینه (رده روضه ابا الفضل)
    این‌ها محمد و علی (علیه‌السلام) و فاطمه و حسن و حسین هستند. آدم گفت تا اسم حسین آمد دلم شکست. خدا آن‌وقت روضه خواند. (کفر است اگر بگویم: روضه‌خوان وقتی روضه می‌خواند خودش هم ناراحت است و گریه می‌کند) خدا گفت: یا آدم! این حسین است که او را در صحرای‌کربلا می‌کشند
    ۱۶۰ کیلوبایت (۱۸٬۲۸۵ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۱
  • شب‌اربعین 80 (رده روضه خداحافظی حضرت‌زینب با آقا ابوالفضل)
    داریم، این ابوالفضل ما [خودش را] فدا می‌کند. اگر من این‌جوری شدم، از شما تقاضا می‌کنم که این ابوالفضل ما امین است؛ تا حتّی خدا می‌داند، به‌وجدانم قسم! این آقای‌فلانی یا یکی، یک‌چیزی به او می‌دهد، می‌آید همچین بند به بند می‌گوید، می‌گوید: آقا! یک‌تومان
    ۷۴ کیلوبایت (۶٬۴۰۴ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۹
  • اخلاق در خانواده؛ من نداشتن (رده روضه حضرت‌ابوالفضل)
    بوده‌است که به‌فکر بیفتیم که خانواده هم‌درس می‌خواهد. این خانم در خانه آمده، «من» دارد. آقا هم «من» دارد. باباجان! «من» را کنار بگذار و خدا را در کار بیاور. این آقا، بنده‌خدا می‌خواهد پدرش را مهمان کند، به خانمش می‌گوید: خانم! من می‌خواهم پدر و مادرم را
    ۵۷ کیلوبایت (۵٬۳۰۸ واژه) - ‏۸ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۰۵
  • ارکان (رده روضه حضرت‌ابوالفضل)
    علمای سابق را، خودشان را می‌چسباندند به اهل‌بیت. آقای داماد فرمود: ابوالفضل یک بچه‌ای داشت کوچک بود، گفت: ام‌البنین یک مشک درست کرده‌بود کوچک، گردن این بچه انداخته‌بود. نجوا می‌کرد با ابوالفضل. یادش می‌آمد. می‌گفت عزیز من، پدر تو رفت آب بیاورد. آن‌جا شد عزاخانه
    ۵۷ کیلوبایت (۵٬۳۱۷ واژه) - ‏۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۳۳
  • ندارد. به این دلیل که آقا امام‌زمان می‌گوید: عمه‌جان، این‌قدر گریه می‌کنم، اگر اشک چشمم تمام شود، خون گریه می‌کنم. می‌گوید: آقا جان، برای جدت حسین، گریه می‌کنی؟ می‌گوید: اگر جدم حسین هم بود گریه می‌کرد. می‌گوید: برای عمویت، آقا ابوالفضل گریه می‌کنی؟ می‌گوید:
    ۵۴ کیلوبایت (۵٬۶۴۸ واژه) - ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۰
  • نمی‌فهمیم؟ مگر آقا ابوالفضل پسر علی نیست؟ می‌گوید برادر، من را به خیمه نبر، یک عده‌ای از منبری‌هایی می‌گویند آقا ابوالفضل گفت من خجالت می‌کشم. نه، والله. سکینه گفته برو آب بیاور، رقیه گفته آب بیاور، حالا دستهایش جدا شده، سرش شکسته‌است. حالا ابوالفضل می‌گوید
    ۵۰ کیلوبایت (۵٬۱۶۲ واژه) - ‏۳۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۰۴

نمایش (۲۰تای قبلی | ۲۰تای بعدی) (۲۰ | ۵۰ | ۱۰۰ | ۲۵۰ | ۵۰۰)

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه