نتایج جستجو

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
  • عاشورای 87 (رده روضه دختر مسلم)
    این [دختر] را آن‌جا [در خانه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)] آورد [تا] کسی گزندش نزند، آن‌وقتی [که] می‌خواستند زن برای یزید بگیرند، گفتند: یک دختر است آن‌جا [که] این‌جوری [خیلی زیبا] است، همان [دختر] را [یزید] رفت [و] پدرش را در فشار گذاشت و این [دختر] را
    ۵۶ کیلوبایت (۵٬۱۵۸ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۰۷
  • وقایع عاشورا (رده روضه حضرت‌مسلم)
    تو خیال می‌کنی [که] ما داریم با بقّال‌های مدینه می‌جنگیم؟ مسلم است و شجاع! این‌طور که نقل می‌کنند، یک چاهی کَندند و به‌قدری حضرت‌مسلم را تاب دادند که مسلم پایش گیر کرد و درون چاه افتاد. حالا مسلم را دستگیر کردند، حرف من این‌جاست که خیلی حساس است و [او را]
    ۷۲ کیلوبایت (۶٬۷۴۳ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۵
  • (علیه‌السلام) می‌خواست دل دخترش را به‌دست آورد و دلش نشکند، پایین آمد. سکینه گفت: در راه کوفه وقتی خبر شهادت مسلم به تو رسید، یادت می‌آید دختر مسلم را روی زانویت گذاشتی، دست یتیمی بر سرش کشیدی؟ آن دست را بر سرم بکش! من هم یتیم شدم. امام او را روی زانویش
    ۱۲ کیلوبایت (۱٬۱۹۴ واژه) - ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۳
  • آمد. گفت: من را روی زانویت بنشان، نشاند. صدا زد: باباجان! وقتی خبر [شهادت] مسلم به تو رسید، یادت می‌آید؟ یادت می‌آید [که] بچه مسلم را روی زانویت گذاشتی [و] دست روی سر بچه مسلم کشیدی؟ آن دست را روی سر من بکش [که] من هم یتیم شدم! خدا می‌داند، خدا می‌داند
    ۶۷ کیلوبایت (۶٬۳۱۰ واژه) - ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۱۹
  • این‌است که ببینید مغناطیس ولایت چه کرده‌است؟ این دختری که پدرش او را در خانه حضرت‌امیر گذاشته‌است که او را حفظ کند، یزید آمده این دختر را گرفته و در کاخ سلطنتی برده‌است و ملکه شده‌است. بابا جان، اگر از یک‌چیز جزئی گذشتی، چیزی نیست، ملکه شده‌است، صدها زن افتخار
    ۵۴ کیلوبایت (۵٬۶۴۸ واژه) - ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۰
  • گنجینه (رده روضه ابا الفضل)
    این‌ها محمد و علی (علیه‌السلام) و فاطمه و حسن و حسین هستند. آدم گفت تا اسم حسین آمد دلم شکست. خدا آن‌وقت روضه خواند. (کفر است اگر بگویم: روضه‌خوان وقتی روضه می‌خواند خودش هم ناراحت است و گریه می‌کند) خدا گفت: یا آدم! این حسین است که او را در صحرای‌کربلا می‌کشند
    ۱۶۰ کیلوبایت (۱۸٬۲۸۵ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۵۱
  • روزی به درِ خانه یک یهودی رفت، دختر یهودی در را باز کرد، او هم از آن دختر خوشش آمد و عاشقش شد. وقتی به خواستگاری او رفت، به او گفتند: «اگر می‌خواهی به تو دختر بدهیم، باید دین ما را قبول کنی، ما نمی‌توانیم به مسلمان دختر بدهیم.» خلاصه، چون گرفتار شده‌بود،
    ۱۸۱ کیلوبایت (۱۸٬۴۴۱ واژه) - ‏۳۰ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۱۷
  • می‌گفت: یک‌نفر به‌نام حاج‌سلطان، روضه‌خوانِ دربار بود، یک اسب خیلی خوبی هم داشت، شبی داشت به دربار می‌رفت، دید زنی جلویش را گرفت و گفت: آقا! بیا یک‌روضه برای من بخوان! گفت: دارم به دربار می‌روم، وقتی برگشتم، می‌آیم و برایت روضه می‌خوانم. این زن مدتی ایستاد
    ۷۲ کیلوبایت (۷٬۲۵۳ واژه) - ‏۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۹
  • نباشند که خانه‌های مشهد را بفروشند. امیدوارم این خانه‌ها بعد از صد سال که این‌ها زندگی می‌کنند، آقازاده‌هایشان و خانم‌هایشان و دختر خانم‌هایشان یک‌جوری باشند که این‌ها هم محتاج نباشند. امیدوارم که من عاصی هم از همه‌شما قدردانی کنم! بگو الهی‌آمین! (حضار: ما
    ۴۸ کیلوبایت (۴٬۹۰۸ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۰
  • امرش است، امرشان هم، امر خداست. ای خانم‌عزیز! این زهرا (علیهاالسلام) واجب‌الإطاعة است. چه جلسه‌ای می‌گیری و روضه‌ای می‌خوانی؟! من نمی‌گویم روضه نخوان! من نمی‌گویم جلسه نگیر! من نمی‌گویم شیرینی نده! ببین، من چه می‌گویم؟ من می‌گویم امر این‌ها را اطاعت‌کن؛
    ۶۴ کیلوبایت (۵٬۴۴۹ واژه) - ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۴۱
  • شرکت نداشته‌باشد گناه است! اغلب مردم ثواب بی‌علی (علیه‌السلام) و امام‌زمان می‌کنند، فساد و گناه می‌کنند، مال حرام می‌خورند؛ روضه و مجلس هم می‌گیرند! این‌ها نتیجه ارتباط با خلق است. شما باید ارتباط با خدا و امام‌زمان داشته‌باشید؛ یعنی امرش را اطاعت کنید
    ۱۴۷ کیلوبایت (۱۵٬۵۳۲ واژه) - ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۰
  • یکی از بنده‌زاده‌های ما می‌گفت: یکی از همسایه ما، مادرش خلاصه به خواستگاری دختری رفت. آن پسر گفت: مادر! این دختر پدر و مادرش خوب هستند، فقط این دختر زشت است. مادرش گفت: پس زشت‌ها را چه کسی بگیرد؟! گفت: همین زشت را برایم بگیر! من به قربان این پسر بروم، به
    ۳ کیلوبایت (۸٬۵۴۵ واژه) - ‏۳۰ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۰۸
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه