سخنی با خانمها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

قسمت 1[۱]

خانم‌های عزیز! بیایید فکر کنید! وقتی امام‌ حسین (علیه‌السلام) را شهید کردند و خیمه‌ها را آتش زدند، حضرت ‌زینب (علیهاالسلام) پیش حضرت‌ سجّاد (علیه‌السلام) دوید. گفت: یا حجّة ‌الله! آیا ما باید بسوزیم؟ ببینید حضرت زینب (علیهاالسلام) حرفی ندارد که در راه خدا بسوزد! یک‌وقت حضرت‌ سجّاد (علیه‌السلام) فرمود: عمّه‌جان! «علیکنّ بالفرار»؛ به بچّه‌ها بگو فرار کنند. تمام این بچّه‌ها سر به بیابان گذاشتند. در بیابان‌ها همه والله، گرسنه‌اند و تشنه‌. حالا زینب (علیهاالسلام)، یک خیمه نیمه سوخته درست‌ کرد، امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) فرمود: عزیز من! برو بچّه‌ها را جمع‌ کن!

حالا زینب (علیهاالسلام) آمد، دید دو تا دختر دست گردن هم انداختند و از دست کفّار به یک بوته تیغ پناه بردند، تا عمّه‌شان را دیدند، گفتند: عمّه‌جان! معجر از سر ما کشیدند. نگفتند: مرا این‌طوری کردند، تشنه هستم، گرسنه‌ هستم، پدرم را کشتند، اوّل گفتند: معجر از سرم بردند. ببینید می‌خواهد خودش را حفظ کند. حجابی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفته در تمام خونش تزریق شده ‌است. می‌گوید: چرا به ‌من جسارت کردند؟ عزیزان من! شما که بی‌جسارت چادر از سرتان برداشتید! خانم عزیز! تو که همه ‌چیز داری، چرا خودت را حفظ نمی‌کنی که دوش به دوش حضرت‌ زینب و حضرت زهرا (علیهماالسلام) باشی؟[۲]

خانم‌ها! این چادر، شما را حفظ می‌کند. همه جایت را حفظ می‌کند. اصلاً چادر، یعنی حفاظت. چادر، لباس ولایت است! چون حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) چادری داشت که تا وقتی حرکت نمی‌کرد، متوجّه نمی‌شدند که رویش کدام طرف است، یعنی چادرش مثل خیمه بود. انگار زهرا (علیهاالسلام) داخل خیمه است. خانم! من نمی‌گویم این‌طوری باش! لااقل رویت را بگیر! من همین توقّع را از شما دارم. حالا زمانی شده که می‌گوید اگر رویت را باز کنی، اشکال ندارد! خدا و پیامبر و امام تاکید می‌کنند که رویت را بگیر؛ اما یکی که می‌گوید عیب ندارد، همه حرف او را قبول می‌کنید. تمام روهایتان را باز کردید، والله، به‌هیچ عنوانی نمی‌توانید جواب دهید. هر جوانی که نگاه به شما کند، گناه کردی. تو خانم! باعث گناه آن جوان می‌شوی. جوان شهوت دارد، جوان یک نیرویی دارد، تو باعث می‌شوی گناه کند. خوشا به حال آن‌موقعی‌که زن‌ها چادر کرباس داشتند، رویشان را می‌گرفتند. بترس از خدا! خودت را پنهان کن! از گناه توبه کن! [۳]

گول نخورید! نروید لباس‌هایی که خارجی‌ها درست کردند بپوشید. خدای نخواسته، نستجیر بالله یک جوانی به تو نگاه کند، اهل آتشی. پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: در آخرالزّمان زن‌ها پوشیده‌اند؛ اما برهنه‌اند. آن‌ها وضع‌شان درست نیست. خدا رحمت کند وعّاظ واقعی را؛ آقای انصاری می‌گفت: هشت‌ آیه راجع ‌به حجاب داریم. من دوباره تکرار می‌کنم، حجاب اصلی چادر است. عزیز من! چادر بپوش تا حفظت کند. بیا مثل زهرا (علیهاالسلام) بشو! زهرا (علیهاالسلام) رویش را می‌گرفت، زهرای ‌عزیز چادر داشت، خودش را حفظ می‌کرد. چرا می‌روی خودت را مثل خانم‌های انگلیسی و آمریکایی‌ می‌کنی؟ خب با آن‌ها محشور می‌شوی، بیا خودت را مثل زهرا (علیهاالسلام) کن تا با او محشور شوی. [۴]

من برای همه نوه‌هایم یک چادر خریدم، از ولایت خواسته‌ام آن‌هایی که من برایشان چادر خواستم، این چادر برایشان چادر ولایت باشد، مبادا چادر ولایت را بردارند. شما هم که چادر می‌خری، باید از خدا و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بخواهی این چادر، چادر ولایت باشد، نه مانتو. والله، مانتو، چادر انگلیس‌ها و آمریکایی‌هاست. از خدا بخواه مبادا این‌ها مانتویی شوند، این مانتو چیست؟ آیا زهرا (علیهاالسلام) مانتویی بوده؟! آیا زینب (علیهاالسلام) مانتویی بوده؟! آیا مریم مانتویی بوده؟! مگر این ابراهیم نیست که زنش را در صندوق گذاشته؟! یک زن سیاه سوخته! مانتو یعنی آدم زنش را در دکور بگذارد. خدایا! آن‌هایی که شوهر ندارند، همسری به این‌ها بده که همسرش نگوید من زن مانتویی می‌خواهم! جوان عزیز! اگر گفتی من زن مانتویی می‌خواهم؛ یعنی زن به غیر ولایت می‌خواهی. [۵]

خدایا! این زنانی که الآن مانع چادر شده‌اند، اگر هدایت می‌شوند، هدایت‌شان کن؛ اگرنه یک گرفتاری به آن‌ها بده که از این کار دست بردارند. حالا من می‌خواهم هشدار به این خانم بدهم. خدا پهلوی را لعنت کند! من یادم است، چادر از سر زن‌ها می‌کشید و چادرها را پاره می‌کرد. می‌گفت: چادر سر نکنید! خانم! الآن شما هم مشابه پهلوی هستی. او قلدر بود، چون‌که می‌گفت: چادر نباشد، تو هم که می‌گویی چادر نباشد، مشابه همان هستی. آن شوهرت هم که به تو حرف نمی‌زند، مشابه توست! پهلوی اهل آتش است، تو هم اهل آتش هستی. پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: هر کسی به عمل قومی راضی باشد، جزء آن قوم است. تو به عمل پهلوی راضی هستی. حالا این کار تو یک امراض بدی دارد. تو وقتی خودت این‌جوری شدی، دخترت هم همین‌جور می‌شود. توجّه کنید! شما وقتی‌که این‌جوری شدی، نسلت هم همین‌جور می‌شود، من غصّه نسل شما را هم می‌خورم. خانم! وقتی لاابالی شدی، دخترت هم لاابالی می‌شود؛ پسرت هم لاابالی می‌شود. تو باید شجره توحید درست کنی، شجره ولایت درست کنی، شجره ماورایی درست کنی، چرا گول می‌خوری؟ [۶]

قسمت 2[۷]

خانم عزیز! حضرت زهرا (علیهاالسلام) حجّت است از برای تو؛ نه این‌که بروی این لباس‌ها را بخری و رویت را نگیری. روی تو را خدا باید ببیند، روی تو را زهرا (علیهاالسلام) باید ببیند، روی تو را امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) باید ببیند؛ نه مرد اجنبی! بگیر رویت را! خدا لعنت کند آن‌ کسی را که گفت رویت را باز کن! خانم عزیز! رویت را بگیر! من هر خانمی که می‌بینم رویش را نگرفته، به آن ‌کسی‌که گفت رویت را نگیر! یک لعنت می‌کنم. اگر رویت را نگیری فساد دارد، خدا و امام‌ زمان می‌گویند فساد قدغن! [۸]

والله، بالله، خانم‌های عزیز، من دوست شما هستم. این حرف‌ها را کسی به شما نمی‌زند، تازه شما را تشویق هم می‌کنند! بیا خودت را حفظ کن! بیا رویت را بگیر! مگر قانون خدا عوض می‌شود؟ قانون خدا عوض نمی‌شود، قانون را خلق عوض می‌کند. فردا به تو می‌گوید این قانون را خلق عوض کرد که گفت رویت را نگیر! چرا رویت را نگرفتی؟ زهرا (علیهاالسلام) گفت نگیر؟ علی (علیه‌السلام) گفت نگیر؟ امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) گفت نگیر؟ [۹]

من الآن چند تا دوست دارم، به من می‌گویند: ما در آمریکا وقتی خانم‌مان را پارک می‌بریم، چادر مشکی سر می‌کند، روبنده هم می‌زند؛ هیچ‌کسی هم کارش ندارد! آیا مؤمن باید غصّه بخورد یا نخورد؟! آیا باید بی‌خوابی بکشد یا نکشد که چرا این‌جا این‌جوری شده؟! حالا نگویید آمریکایی‌ها را می‌خواهد و تأیید می‌کند! لعنت خدا به کسی‌که آمریکا را بخواهد! [۱۰]

بدانید! این صورت‌های ماه‌رو، (زبانم لال شود!) می‌رود لای خاک. این ‌صورت شما امانت خداست. تو خودت آیاتی، صورتت امانت است. این‌ صورت ماه‌رو چروک می‌شود، مواظب باش! روایت داریم: صورتی‌که نامحرم آن را ندیده‌ باشد، هر چروکی که در آن بیفتد، مثل ناودانی از نور است. روی تو خانم امانت است، باید در اختیار همسرت بگذاری. [۱۱]

مگر این ‌نیست که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: چه عبادتی است که از برای زن، افضل عبادت است؟ ‌امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) خدمت حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) آمد، با هم نجوا کردند. گفت: به پدرم بگو: نه او نامحرم را ببیند، نه نامحرم او را. روایت داریم: سه ‌دفعه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بلند شد، فرمود: زهرا! پدرت به قربانت! زهرا! پدرت به قربانت! زهرا! پدرت به قربانت! یعنی پدرت به قربانت با این حرفی که زدی! چرا این حرف‌ها پیش ما دِمُده شده ‌است؟ [۱۲]

مگر این زهرای عزیز (علیهاالسلام) نیست که گریه می‌کند؟ فضّه می‌آید، می‌گوید: دختر پیامبر! خودت دیشب گفتی، پدرم گفته فرداشب مهمان مایی. ملائکه‌ صفّ کشیده‌اند، ائمه (علیهم‌السلام) صفّ کشیده‌اند، هفتاد هزار حوریّه همه دسته‌ گُل در دست دارند که تو بیایی؟ گفت: فضّه‌جان! این‌ها را می‌دانم؛ اما چه‌ کنم الآن که مرا می‌گذارید روی این تخته، جسمم پیداست؟ من غصّه این ‌را می‌خورم، نمی‌خواهم یک نامَحرم جسم مرا ببیند. (خانم! مگر پیرو زهرا (علیهاالسلام) نیستی؟ چرا مانتو می‌پوشی؟ این لباس‌ها را می‌پوشی که تو را ببینند؟) فضّه گفت: زهراجان! ما که در ایران بودیم، تابوت بود. این تابوت از آن زمان عمومیّت پیدا کرد. حضرت زهرا (علیهاالسلام) بنا کرد خندیدن و دعا کردن به فضّه. فوراً حضرت علی (علیه‌السلام) دستور یک تابوت داد و زهرای عزیز (علیهاالسلام) را در آن گذاشتند. [۱۳]

شخصی خیلی از حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) تعریف می‌کرد. به او گفتم: تو که این ‌را می‌گویی، چرا خانمت مثل حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) نیست؟ چرا مثل خارجی‌هاست؟! این ‌چه حجاب و لباسی است که در جامعه وجود دارد؟ ما باید در دار الأمر باشیم؛ اما در دار الفسادیم! پس حرف حضرت زهرا (علیهاالسلام) را زدن، شرط نیست. اصل این‌ است که امر حضرت را اطاعت کنیم. [۱۴]

تو حرف زهرا (علیهاالسلام) را می‌زنی، اما پیرو زهرا (علیهاالسلام) نیستی. رویت را بگیر! جوراب کلُفت بپوش! یک جوراب نپوش که تمام پاهایت پیدا باشد. پاهایت را دکوری نکن! چادر سر کن! چرا چادرهایتان را برداشتید؟ این لباس اسلام را چه ‌کسی درآورد؟ نگو این لباس اسلامی بود! خب چه اسلامی؟ اسلامی که خدا گفت؟ رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت؟ قرآن گفت که شبیه کفّار شوی؟ شبیه کفّار شدن که حرام است. [۱۱]

خدا لعنت کند آن ‌کسی‌که حجاب اسلامی برای ما آورد! مگر ما حجاب نداشتیم؟ مگر ما یهودی و نصاری بودیم که تو برای ما حجاب اسلامی آوردی؟ تو بدبختی که هنوز اسلام این‌ها را قبول می‌کنی! این‌که می‌گوید: مؤمن، مثل سنگ ‌نمک، دلش از غصّه آب می‌شود، درست ‌است. نمی‌دانم تا چه ‌موقع این غم و غصّه از دل من بیرون می‌رود؟ اصلاً آتش گرفتم! خدا می‌داند ما وقتی به مشهد آمدیم. دیدیم، به ‌قدر پانصد نفر خانم آمدند، هیچ‌کدام حجاب نداشتند؛ فقط سه تا زن و پیرزن، آن‌هم عصا داشتند و چادر داشتند. خدا پهلوی را لعنت کند! چادرهای این بیچاره‌ها و بندگان خدا را پاره می‌کرد؛ اما این‌ها خودشان بی‌حجاب شدند. این پهلوی‌پرست است، نه امام ‌زمان‌‌پرست، نه امام ‌رضا‌پرست!

این‌ها زن‌های چه کسانی هستند؟ زن‌های انگلیسی‌ها هستند؟ زن‌های آمریکایی‌ها هستند؟ زن‌های شما هستند که زیارتی هستید و به ‌حساب، به امام‌ رضا (علیه‌السلام) اعتقاد دارید! [۱۵] ما در ماشین بودیم، داشتیم می‌آمدیم، دیدیم یک پیرزنی خودش رویش را گرفته است، یک دختر دارد هفده، هجده سالش است، بی‌حجاب است. به او گفتم: کسی‌که به تو نگاه نمی‌کند، چادرت را به این دختر بده! گفت: آخر چه کنیم؟ این تهران بار آمده! گفتم: مگر زُرقان بار آمده؟! مگر توی بی‌دین‌ها بار آمده؟! تو این دختر را این‌طوری بار آوردی! من هر کجا بروم، حرف خودم را می‌زنم. [۱۶]

یا علی

ارجاعات

  1. در نجف ۸۵ (دقیقه ۱۹) و تذکر ۹۰ (دقیقه ۳)
  2. اصول دین، سلامت ولایت 78 و اربعین 83 و اقیانوس ولایت 83 و عید مبعث 81 و میلاد امام حسین 82
  3. مشهد 86؛ ندا و عنایت پنج‌تن به شیعه 90 و کتاب گنجینه و نازله 88 و مشهد 82؛ اطاعت امر، زیارت معصومین است
  4. تفکّر در اشیاء (إنّا أنزلناه فی لیلة القدر) 84 و شهادت حضرت زهرا 85 و عدالت 85
  5. در نجف 85
  6. تذکّر 90 و اربعین 84؛ نجات در ولایت است، نه در عبادت
  7. تذکر ۹۰ (دقیقه ۶) و عنایت پنج تن به شیعه ۹۰ (دقیقه ۵۰) و تفکّر در اشیا ۸۴ (دقیقه ۳۳)
  8. اقیانوس ولایت 83 و شهادت حضرت ‌زهرا 85
  9. علی‌ ولیّ ‌الله، حجّة ‌الله 82
  10. تذکّر 90
  11. ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ رمضان 83؛ رشد، معرفت به ولایت است؛ تفسیر سوره یوسف
  12. ماوراء در امر حضرت ‌زهرا؛ نور ولایت (حضرت زهرا عصاره خلقت) 78 و تذکر 90
  13. مشهد 86؛ ندا
  14. کتاب گنجینه
  15. عنایت پنج ‌تن به شیعه 90
  16. تفکّر در اشیاء 84
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه