منتخب: عمار یاسر
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
رفقایعزیز! تفکّر داشتهباشید! ببینید چقدر خدای تبارک و تعالی ولیّ را احترام میکند. والله! روایت داریم، پیامبر به عمّار گفت: یا عمّار! اگر صد و بیست و چهار هزار پیامبر، ذرّهای راجعبه مخالفت علی تزلزل داشتهباشند، خدا صد و بیست و چهار هزار پیامبر را میسوزاند. این پیامبرها همهشان اشجعیّت به خلق دارند، [یعنی نسبت به آنها افضل و شاخص هستند.] اگر نداشتند [که امرشان بر مردم آنزمان واجب نبود.] هر کسیکه نوح یا لوط یا موسی و عیسی را احترام نمیکرد، وارد جهنّم میشد. امر اینها برای امّت آنزمان واجب بود. پیامبرها، شاخصترین همه مخلوقات آنزمان بودند. حالا میگوید: اگر یکذرّه راجعبه ولایت و قبولی آن تزلزل داشتهباشد، خدا او را میسوزاند. آیا تفکّر کردید این یعنیچه؟ من میگویم مقصد خدا ولایت است، مقصد خدا امامزمان (عجلاللهفرجه) است.
آنزمان اگر نوح یا موسی را احترام نمیکردند، عذاب میشدند، الان در اینزمان، ما هم باید امامزمانمان را احترام کنیم. مگر بهمسجد جمکران رفتی و خندیدی و دو رکعت نماز کردی، آیا امامزمان (عجلاللهفرجه) را احترام کردی؟ چه حادثهای پیشآمد و آنجا رفتی؟ آیا امر امامزمانت را اطاعت کردی؟ آیا زنی را دیدی، چشمت را هم گذاشتی؟ تو عادت کردی. تمام عبادتهای ما عادت است، نه اطاعت. [۲]
عزیزان من! بیایید در مکتب ولایت اسمنویسی کنیم! ببینید آصف از کجا نمره گرفت؟ سلمان و اباذر از کجا نمره گرفتند؟ میثم و عمّار یاسر از کجا نمره گرفتند؟ اویسقرن از کجا نمره گرفت؟ اینها امر رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) را اطاعت میکنند. امر خدا را اطاعت میکنند. [۳] به شما گفتم: دیدم که همه اینها با پرچم آمدند. تمام پرچمها محزون هستند؛ فقط پرچم ولایت محزون نیست. دلم میخواهد شما همه زیر پرچم ولایت باشید! سلمان، اباذر، میثم، مقداد، عمّار یاسر، جُبیر، تمام زیر پرچم علی (علیهالسلام) بودند. من تا جان دارم این حرفها را میزنم، مگر اینکه بیفتم. تا جان دارم میخواهم شما به یقین ولایت برسید! شما هدایت هستید؛ اما هنوز به یقین ولایت نرسیدید. یقین ولایت چیست؟ علی را کفواً احد بدانید. گفتم: علی «کفواً احد» است. خدا را نباید «کفواً احد» بدانید. خدا آنکسی است که «کفواً احد» را خلق کردهاست، آن بالاتر است. [۴]
به حضرتعباس! از این حرفها مهمّتر هم هست؛ اما نمیتوانم بگویم؛ چون هیچکدام از شما توان آن حرفها را ندارید. همینقدر میتوانم بگویم که مواظب باشید به اعمال کسانیکه امامحسین (علیهالسلام) را کشتند، راضی نباشید و به آنجا که آنها را تأیید میکنند، شرکت نکنید! سلمان، اباذر، میثم، مقداد و عمّار کنار رفتند و مبتلا نشدند. تمام اینهایی که امامحسین (علیهالسلام) را کشتند، پیرو خلق شدند؛ یعنی به حرف شریح رفتند و به خون امامحسین (علیهالسلام) شرکت کردند. اینمردم شعور ندارند. آخر، مگر پسر زهرا (علیهاالسلام) کافر میشود؟! ما به امام، کافر میشویم. هر کسی هر چه گفت، مثل گوسفند دنبالش میدوید. چیزی هم به شما نمیدهد؛ اما همینکه صدایتان کند، دنبالش میروید. حضرت فرمود: در آنزمان دینشان را برای لقمه یا به هوای لقمه میدهند. کجایی عزیز من؟! برو کنار! کنار، رحمت است. کنار، ثواب است. کنار، هدایت است. تو که کنار نمیروی، هم مردمبین هستی و هم مردمخواه. نه خداخواهی، نه ولایتخواه و نه امرخواه. ایناست که میگوید در آخرالزّمان اگر یکی با دین از دنیا برود، ملائکه آسمان، از تعجّب پشت دستشان را دندان میگیرند که چطور دینش را با خود آورد؟ [۵]
اینهایی که میگویند عمر و ابابکر، اصحاب رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) هستند، دروغ میگویند، کذّاب هم هستند. چرا؟ اصحابامیرالمؤمنین (علیهالسلام) یا اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سلمان، مقداد، اباذر و عمّار یاسر هستند که به حرف آنها بودند. چرا ما متوجّه نیستیم؟ عمَر و ابابکر پیش پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بودند، نه اصحاب. یکی پیش کسی باشد که اصحاب نیست، اصحاب، کسی است که امر را اطاعت کند. [۶] بعد از رسولالله، عمر و ابابکر رجال شدند، مردم طرف رجال رفتند. فقط سهنفر طرف رجال نرفتند. آنها که اهل تفکّرند خیلی دارند دست و پا میزنند، میگویند پنجنفر که سلمان، اباذر، مقداد، عمّار یاسر و میثم هستند که طرف رجال نرفتند. هفتمیلیون نفر طرف رجال رفتند. حالا تولید رجال چیست؟ حسینکُشی. عزیز من! تولید رجال امامحسینکُشی است! والله! بالله! رجال تولید دارد. [۷] اعتقاد یقینی را کمکسی دارد، ببین هفتاد هزار نفر آنطرف رفتند، آنها اعتقاد ندارند. آن هفت، هشتنفر اعتقاد دارند: سلمان، اباذر، میثم، مقداد، عمّار یاسر و جبیر. الآن هم ما را افشا کرد و گفت اگر یکی از شما با دین از دنیا برود، ملائکه آسمان تعجّب میکنند. [۸] خیلی مشکل است، هفتاد هزار نفر طرف عمر و ابابکر رفتند، سلمان، اباذر، میثم، مقداد و عمار یاسر طرف امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) رفتند. شما بیایید ششمین نفر باشید! بروید کنار! [۹]
همه شبهای احیا من اینجا بودم، میشنیدم. دو تا مسجد است، بهقدری اینها دعای کمیل خواندند، بهقدری اینها «الغوث، الغوث» کشیدند که این دعا را بخوانند و اسم اعظم خدا را درک کنند. ای آقایی که دعای کمیل میخوانی! میدانی اسم اعظم چیست که آنرا میخواهی؟ پس چرا تو هر سال، بدتر از سال قبل هستی؟ اسم اعظم، اسم علی (علیهالسلام) است، اسم اعظم، اسم فاطمه (علیهاالسلام) است، اینقدر این اسم علی (علیهالسلام) مبارک است، اینقدر این اسم علی (علیهالسلام) کارگشاست، خدا دارد یاد تو میدهد، پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) به عمّار گفت: یا عمّار! خدا وقتی اراده کرد، عالمی را خلق کند، گفت: علی! [۱۰] چرا؟ علی (علیهالسلام) مقصد خداست. اسم مقصدش را آوردهاست. بیخود نیست که عیسی «علی» میگوید، مرده را زنده میکند، داوود «علی» میگوید، آهن در دستش نرم میشود، اوّل خدا گفته «علی»! [۱۱] ای ولایتیها! بیایید از ولایتتان خجالت بکشید! اینجور باید علی را بشناسید! خدا وقتی میخواهد خلقت را بهوجود بیاورد، میگوید: علی! تو چه میگویی؟! این، ایمان به خداست، این ولایت است، سر تا پای تمام گلبولهای خونت باید علی (علیهالسلام) باشد، تمام مقصدت باید زهرا (علیهاالسلام) باشد، اگر اینجور نباشی حیوان هستی، از حیوان هم پستتری. مگر قرآن نمیگوید: «بل هم أضلّ»؟ بیایید یکقدری گوشهای بنشینید و اندیشه کنید! فکر کنید! والله! بالله! اگر بخواهید فکر کنید، خدا به شما فکر میدهد، فکر خودش را به شما میدهد، ببین خدا دارد میگوید علی! چهوقت میخواسته خلقتها را ایجاد کند؟ پس علی (علیهالسلام) بوده که گفته علی! خدا، مقصدش علی است. [۱۰]
- ↑ تذکر و الست 76 (دقیقه 31) و قوملوط و حرامزادگی 76 (دقیقه 48)
- ↑ تذکر و الست 76
- ↑ اشراف و اذان 76
- ↑ مشهد 93؛ حرکت امامرضا از مدینه به طوس
- ↑ کتاب افشای احکام
- ↑ صفات اصحابیمین 1 77
- ↑ اصولدین و سلامتولایت 78
- ↑ عید غدیر 95
- ↑ جلوه و تجلی 80
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ قوملوط و حرامزادگی 76
- ↑ غلامان ولایت 76