منتخب: امامحسین؛ کشته جلسه بنیساعده
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی [۱]
وقتی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به امر خدای تبارک و تعالی، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را معرّفی کرد، درستاست که عمر و ابابکر، اوّلین کسانی بودند که بَخٍبَخٍ [تبریک] گفتند و در ظاهر با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بیعت کردند؛ اما در اوّلین فرصت جلسهای بهنام جلسه بنیساعده درست کردند. جبرئیل هم نازلشد: یا رسولالله! اینها جلسهای بهنام بنیساعده درست کردند و گفتند ما زیر بار علی نمیرویم. عمر هم گفت: تا حالا خودِ پیامبر بهسر ما حکومت کرده، پسر که ندارد، میخواهد دامادش را بهجای خودش بگذارد؛ پس ما باید کمک کنیم و نگذاریم اینکار صورت بگیرد. ببین عمر نگفت که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نبیّ بوده، گفت حکومت کرده؛ پس همینجا هم کافر شد! همه تأیید کردند.
این جلسه بهقدری بد و سَمآور بود که تولیدش امامکُشی شد. چرا؟ عمر و ابابکر، امام را جزء خلق حساب کردند و این خلق حسابکردن جا افتاد. اینجا افتادن یعنیچه؟ وقتی امامحسین (علیهالسلام) دید که حاجیان زیر احرامشان شمشیر پنهان کردهاند و میخواهند او را بکشند، هشتم ذیالحجّه از مکّه حرکت کرد، شریحقاضی فتوا داد: اگر کسی مثل امشب حرکت کند، پشت به خانهخدا کرده و خونش هَدَر است؛ اما این خلق است که اگر پشت به خانهخدا کند، انگار پشت به امر کرده؛ امامحسین (علیهالسلام) خودش امر است، نه اینکه پشت به امر کند. صدها میلیارد خانهخدا فدای حسین (علیهالسلام)! اینمردم اندیشه نداشتند که ائمه (علیهمالسلام) را جزء خلق حساب کردند و عادی شدند! مثل همه مردم شدند! عمر و ابابکر، حریم ولایت را شکستند و به خلیفهای که خدا معلومکرده، گفتند: بیا با خلیفه مردمی بیعت کن! [۲]
این جلسه، منبع بیعدالتی بود که آنرا در دنیا و عالَم پخش کرد. والله! بالله! بهدینم قسم! اگر بعد از رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) عدالت بود، زهرایعزیز (علیهاالسلام) را نمیزدند، محسنش زیر پا نمیرفت. طناب گردن امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) نمیانداختند. بیعدالتی اینقدر اوج گرفت که حسینِ ما را کُشتند، زیر سُم اسب کردند! آیا این بیعدالتی نیست؟! والله! اگر محسن زیر پا نمیرفت، علیاصغرِ ما را تیر به گلویش نمیزدند و علیاکبرِ ما را شهید نمیکردند! حالا امامحسین (علیهالسلام) دارد ما را ادب میکند، سر بریدهاش میفرماید: «أم حَسبتَ أنّ أصحابالکهف و الرّقیم کانوا مِن آیاتنا عجباً» ای خواهر! تمام این وقایع که صورت گرفت، از جلسه بنیساعده شد، من کشته جلسه بنیساعدهام؛ یعنی دور هم نشستند و از خودشان حرف زدند و مرا کُشتند؛ پس دنبال مردم نروید. این جلسه توطئهگری بود که خدا و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و زهرایعزیز (علیهاالسلام) از آن راضی نبودند.
والله! عقیده ولایتیام ایناست، کسی بهمن نگوید که سندش کجاست؟ سندش در قلب من است؛ هر کجا دور هم نشستید و حرف خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و ولایت نزدید، حرف لغو زدید، آن جلسه بنیساعده است. چرا؟ الآن روایتش را میگویم: امامصادق (علیهالسلام) میفرماید: دور هم مینشینید، حرف ما را بزنید، من غبطه به آن مجلس میخورم؛ پس امامصادق (علیهالسلام)، مجلس را هم روی عدالت معلوم کردهاست.[۳]
رفقایعزیز! یکحرفی میخواهم بزنم که نسبتاً تازه است! عمر، جلسه بنیساعده درست کرد و امامحسین (علیهالسلام) میفرماید: من کشته جلسه بنیساعدهام. مگر نمیگوید «قلبالمؤمن عرشالرّحمن»؟! قلب تو عرش رحمان است، تا زمانیکه مانند عرش خدا از آن اطلاعیّه نازل شود. همانطور که از عرش، اطلاعیّه به تمام خلقت و کُرات نازل میشود، از قلب تو هم باید اطلاعیّه نازل شود، باید در قلبت ولایت را ایجاد کنی. حالا اگر از خودت حرف بزنی، دلت جلسه بنیساعده است؛ او امامحسین (علیهالسلام) را کشته، تو امر را میکشی. خدا هم به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: اگر از خودت حرف بزنی، رگ دلت را قطع میکنم. عزیز من! تو خودت مملکت هستی! چرا از خودت حرف میزنی؟! چرا توجّه نمیکنی که چهکسی هستی؟! چرا خودت را ارزان میفروشی؟! [۴]
- ↑ سخنرانی فتنه آخرالزمان (دقیقه 5) و حرکت امامحسین از مدینه به مکه (دقیقه 27) و ولایت و عدالت (دقیقه 13) و قدردانی از جلسه (دقیقه 17)
- ↑ عید غدیر 79؛ غدیر و فتنه آخرالزمان و حرکت امامحسین از مدینه به مکه 84 و عاشورای 77
- ↑ ولایت و عدالت 79 و مشهد 94 و شهادت حضرتزهرا 85 و توفیق و بکاء و نجوا 79
- ↑ قدردانی از جلسه 85