منتخب: اخلاق در خانواده 6
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
خانم! چرا اینقدر سر به سر شوهر عزیزت میگذاری؟ میگویی اینجای خانه را اینطوری کن! مگر او نمیخواهد اینطور باشد؟ چرا اینقدر مشکل به وجود میآوری؟ این همسر عزیزت متدیّن است، نمیخواهد خودش را مبتلا کند، تو برو خانههای مردم در چالهکورهها را ببین! من دیدم، یک اتاق دارد توالتش در اتاقش است! او هم «لا إله إلّا الله، محمّد رسولالله (صلیاللهعلیهوآله)» میگوید، مگر یهودی است؟! خانهات به این خوبی است! جایت به این خوبی است! قانع و راضی شو! از خدا تشکّر کن! از خدا بخواه که همسر عزیزت خوب باشد، بچّههایت خوب باشند، دینت ثابت باشد، پیرو حضرتزهرا (علیهاالسلام) باشی، بیا در ماوراء، دنیا خودش درست میشود. [۱]
خانمها! اگر پیرو حضرتزهرا (علیهاالسلام) هستید، زهرا (علیهاالسلام) خودش را فدای ولایت کرد، شما هوا و هوس را کنار بگذارید! امر ولایت را اطاعت کنید! تسلیم ولایت شوید. [۲] به خانم گفته امر شوهرت را اطاعت کن! اما خانم میگوید بیا امر مرا اطاعت کن! وقتی آیه جهاد نازل شد، زنی بود به نام سُوده، عدّهای از زنها پیش او آمدند و گفتند: نزد پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) برو و به ایشان بگو: زنها میگویند که مگر ما بشر نیستیم که آیه جهاد، زن را منع کردهاست؟! فوراً جبرئیل نازل شد: یا محمّد! به اینها بگو اگر شما خانهداری کنید، امر شوهرتان را اطاعت کنید، جزء شهدایید. [۳]
آقایسیستانی که الآن مرجع است، پدر عالمی داشت که نقل میکند: چهلهفته روز جمعه زیارتعاشورا خواند که خدمت امام زمان (عجلاللهفرجه) برسد. ایشان در کوچه داشت میرفت، تاریک بود. دید یک خانهای است که انگار نور از آن بالا میرود. آن خانه متعلّق به پیرزنی بود که نه شوهر داشت و نه بچّه! با اجازه داخل شد، دید آن زن دارد جان میدهد و امام زمان (عجلاللهفرجه) بالای سرش است، حضرت رُو کرد به ایشان و گفت: سیستانی! چهلهفته زیارتعاشورا خواندی که مرا ببینی؟! یک کاری بکن که من دیدنت بیایم! فرمود: این زن که من بالای سرش آمدهام، زمان پهلوی هفتسال از خانهاش بیرون نیامد که خودش را نشان نامحرم بدهد! حالا من اینجا بالای سرش آمدهام. [۴]
خانم باید شوهرش را دوست داشتهباشد، ولایتش را دوست داشتهباشد، احترامش کند. خانم! اگر شوهر ولایتی را احترام نکردی، تو ولایت را احترام نکردی! [۵] ای خانمهایعزیز! تو اگر نجوی با زهرایعزیز (علیهاالسلام) کنی، در مجلس زهرا (علیهاالسلام) غیبت میکنی؟! تو اگر نجوی با زهرا (علیهاالسلام) کنی، فاطمهزهرا (علیهاالسلام) چهجور بوده؟ زهرا (علیهاالسلام) که دروغ نمیگفته، زهرا (علیهاالسلام) خدعه نمیکرده، زهرا (علیهاالسلام) غیبت نمیکردهاست. [۶]
وقتیکه حضرتزهرا (علیهاالسلام) در خانه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آمد، حضرت دید زهرا (علیهاالسلام) دارد گریه میکند، هایهای گریه میکند! امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمود: زهراجان! بهخاطر این خانهای که محقّر است، گریه میکنی؟! فرمود: نه علیجان! من الآن که به اینجا منتقل شدم، یکدفعه قیامت در ذهنم آمد، که من هم یک زمانی به قیامت منتقل میشم، آنجا چه کار کنم؟! در پیشگاه اقدس الهی چه بگویم؟! ببخشید حالا امشب شب عروسیام است، گریه کردم. ببین خانم! شبعروسی به فکر ساز و نواز نباش! مگر تو زهرا (علیهاالسلام) را فراموش کردهای؟! خودِ زهرا (علیهاالسلام) قیامت است! خودِ زهرا (علیهاالسلام) شفاعت است! صدها میلیارد نفر را باید شفاعت کند! مگر امامصادق (علیهالسلام) نمیفرماید؟ زبان من قطع بشود! میفرماید: مادرم زهرا (علیهاالسلام) مثل مرغی که دانه خوب و بد را تمیز بدهد، دوستان علی (علیهالسلام) را، دوستانش را جدا میکند و از صحنهمحشر جمع میکند؛ همه را پیش خودش میبرد. [۲]
یکی از وعّاظ میگفت: جلسهای بود منحصر به خانمها، تا به آن جلسه رفتم، خانمی بلند شد و خیلی با شهامت گفت: خدا گفته که زن اهلآتش است، خدا گفته که زن را نمیآمرزد. معنی این حرفها چیست؟ آن واعظ گفت: من نتوانستم جوابش را بدهم، گفتم که خدا گذشت هم دارد. آن واعظ گفت: عقیدهام این بود که بیایم و از شما بپرسم، هفته دیگر که به آن جلسه میروم، جواب آن زن را بدهم. به او گفتم: این مطلب عمومی نیست! مال هر زنی نیست. حضرتزهرا (علیهاالسلام) زن است، زینب (علیهاالسلام) هم زن بوده، ولیّاللهالأعظم بوده، وقتی «اُسکُت» گفت، همه شترها نتوانستند پایشان را حرکت دهند، نَفَسهای مردم در سینهها حبس شد. خدیجه (علیهاالسلام) هم زن است. آسیه و مریم بنت عِمران زن بودهاند. زنی که امر شوهرش را اطاعت کند و تابع هوا و هوس نباشد، خدا او را احترام کرده، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هم او را احترام کردهاست. [۷]