منتخب: عمار یاسر: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
سطر ۱۹: سطر ۱۹:
  
 
حضرت فرمود: در آن‌زمان دین‌شان را برای لقمه یا به هوای لقمه می‌دهند. کجایی عزیز من؟! برو کنار! کنار، رحمت است. کنار، ثواب است. کنار، هدایت است. تو که کنار نمی‌روی، هم مردم‌بین هستی و هم مردم‌خواه. نه خداخواهی، نه ولایت‌خواه و نه امرخواه. این‌ است که می‌گوید در آخرالزّمان اگر یکی با دین از دنیا برود، ملائکه آسمان، از تعجّب پشت دست‌شان را دندان می‌گیرند که چطور دینش را با خود آورد؟ {{ارجاع|کتاب [[افشای احکام]]}}  
 
حضرت فرمود: در آن‌زمان دین‌شان را برای لقمه یا به هوای لقمه می‌دهند. کجایی عزیز من؟! برو کنار! کنار، رحمت است. کنار، ثواب است. کنار، هدایت است. تو که کنار نمی‌روی، هم مردم‌بین هستی و هم مردم‌خواه. نه خداخواهی، نه ولایت‌خواه و نه امرخواه. این‌ است که می‌گوید در آخرالزّمان اگر یکی با دین از دنیا برود، ملائکه آسمان، از تعجّب پشت دست‌شان را دندان می‌گیرند که چطور دینش را با خود آورد؟ {{ارجاع|کتاب [[افشای احکام]]}}  
 +
 +
یک وقت می‌گویم: انقلابی باش! یک ذرّه هم بیشتر! خیلی حرف بالاست! آخر یک وقت دلت می‌گوید، یک وقت زبانت می‌گوید، خدا محاکمه قلبی و دلی می‌کند. یک وقت دروغ می‌گویی، می‌گوید مشرک هستی. یک وقت درباره این‌ها [بدعت‌گذار] می‌گوید دروغ بگو! فقط دلم برای شما می‌سوزد که حرف را خیلی قبول ندارید. تو چه کار داری؟! لعنت به پیامبر {{صلی}} می‌گوید کافر و مرتدّی؛ اما عمّار لعنت به پیامبر {{صلی}} کرد. پدر و مادرش لعنت نکردند، آن‌ها را به اسب بستند، از وسط جدا کردند؛ اما عمّار لعنت کرد. عمر دوید و گفت: عمّار کافر شد، حضرت فرمود: عمّار دلش پُر از ایمان شد. جان خودش را حفظ کرد. اگر می‌خواهی جانت حفظ بشود، مثل آن‌ها باش؛ اما باطنت گواهی بکند. این حرف‌ها را باید بزنی، توی مردم احترام داشته باشی. من یک جور حرف می‌زنم هم جان شما حفظ بشود، هم خودتان.
  
 
این‌هایی که می‌گویند عمر و ابابکر، اصحاب رسول‌ الله {{صلی}} هستند، دروغ می‌گویند، کذّاب هم هستند. چرا؟ اصحاب‌ امیرالمؤمنین {{علیه}} یا اصحاب پیامبر {{صلی}}، سلمان، مقداد، اباذر و عمّار یاسر هستند که به حرف آن‌ها بودند. چرا ما متوجّه نیستیم؟ عمَر و ابابکر پیش پیامبر {{صلی}} بودند، نه اصحاب. یکی پیش کسی باشد که اصحاب نیست، اصحاب، کسی است که امر را اطاعت کند. {{ارجاع|[[صفات اصحاب‌یمین 1]] 77}}  
 
این‌هایی که می‌گویند عمر و ابابکر، اصحاب رسول‌ الله {{صلی}} هستند، دروغ می‌گویند، کذّاب هم هستند. چرا؟ اصحاب‌ امیرالمؤمنین {{علیه}} یا اصحاب پیامبر {{صلی}}، سلمان، مقداد، اباذر و عمّار یاسر هستند که به حرف آن‌ها بودند. چرا ما متوجّه نیستیم؟ عمَر و ابابکر پیش پیامبر {{صلی}} بودند، نه اصحاب. یکی پیش کسی باشد که اصحاب نیست، اصحاب، کسی است که امر را اطاعت کند. {{ارجاع|[[صفات اصحاب‌یمین 1]] 77}}  

نسخهٔ ‏۱۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۰۵

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

رفقای‌ عزیز! تفکّر داشته‌ باشید! ببینید چقدر خدای تبارک و تعالی ولیّ را احترام می‌کند. والله، روایت داریم، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به عمّار گفت: یا عمّار! اگر صد و بیست و چهار هزار پیامبر، ذرّه‌ای راجع‌ به مخالفت علی تزلزل داشته‌ باشند، خدا صد و بیست و چهار هزار پیامبر را می‌سوزاند. این پیامبرها همه‌شان اشجعیّت به خلق دارند، [یعنی نسبت به آن‌ها افضل و شاخص هستند.] اگر نداشتند [که امرشان بر مردم آن‌ زمان واجب نبود.] هر کسی‌که نوح یا لوط یا موسی و عیسی را احترام نمی‌کرد، وارد جهنّم می‌شد. امر این‌ها برای امّت آن‌ زمان واجب بود. پیامبرها، شاخص‌ترین همه مخلوقات آن‌ زمان بودند. حالا می‌گوید: اگر یک‌ ذرّه راجع‌ به ولایت و قبولی آن تزلزل داشته‌ باشد، خدا او را می‌سوزاند. آیا تفکّر کردید این یعنی‌ چه؟ من می‌گویم: مقصد خدا، ولایت است، مقصد خدا، امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) است.

آن‌ زمان اگر نوح یا موسی را احترام نمی‌کردند، عذاب می‌شدند، الآن در این‌ زمان، ما هم باید امام‌ زمان‌مان را احترام کنیم. مگر به‌ مسجد جمکران رفتی و خندیدی و دو رکعت نماز کردی، آیا امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) را احترام کردی؟ چه حادثه‌ای پیش‌ آمد و آن‌جا رفتی؟ آیا امر امام‌ زمانت را اطاعت کردی؟ آیا زنی را دیدی، چشمت را هم گذاشتی؟ تو عادت کردی. تمام عبادت‌های ما عادت است، نه اطاعت. [۲]

عزیزان من! بیایید در مکتب ولایت اسم‌ نویسی کنیم! ببینید آصف از کجا نمره گرفت؟ سلمان و اباذر از کجا نمره گرفتند؟ میثم و عمّار یاسر از کجا نمره گرفتند؟ اویس‌ قرن از کجا نمره گرفت؟ این‌ها امر رسول‌ الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را اطاعت می‌کنند. امر خدا را اطاعت می‌کنند. [۳]

به شما گفتم: دیدم که همه این‌ها با پرچم آمدند. تمام پرچم‌ها محزون هستند؛ فقط پرچم ولایت محزون نیست. دلم می‌خواهد شما همه زیر پرچم ولایت باشید! سلمان، اباذر، میثم، مقداد، عمّار یاسر، جُبیر، تمام زیر پرچم علی (علیه‌السلام) بودند. من تا جان دارم این حرف‌ها را می‌زنم، مگر این‌که بیفتم. تا جان دارم می‌خواهم شما به یقین ولایت برسید! شما هدایت هستید؛ اما هنوز به یقین ولایت نرسیدید. یقین ولایت چیست؟ علی را کفواً احد بدانید. گفتم: علی «کفواً احد» است. خدا را نباید «کفواً احد» بدانید. خدا آن‌کسی است که «کفواً احد» را خلق کرده‌ است، آن بالاتر است. [۴]

به حضرت‌عباس! از این حرف‌ها مهمّ‌تر هم هست؛ اما نمی‌توانم بگویم؛ چون هیچ‌کدام از شما توان آن حرف‌ها را ندارید. همین‌قدر می‌توانم بگویم که مواظب باشید به اعمال کسانی‌که امام‌ حسین (علیه‌السلام) را کشتند، راضی نباشید و به آن‌جا که آن‌ها را تأیید می‌کنند، شرکت نکنید! سلمان، اباذر، میثم، مقداد و عمّار کنار رفتند و مبتلا نشدند. تمام این‌هایی که امام‌ حسین (علیه‌السلام) را کشتند، پیرو خلق شدند؛ یعنی به حرف شریح رفتند و به خون امام‌ حسین (علیه‌السلام) شرکت کردند. این‌ مردم شعور ندارند. آخر، مگر پسر زهرا (علیهاالسلام) کافر می‌شود؟! ما به امام، کافر می‌شویم. هر کسی هر چه گفت، مثل گوسفند دنبالش می‌دوید. چیزی هم به شما نمی‌دهد؛ اما همین‌که صدایتان کند، دنبالش می‌روید.

حضرت فرمود: در آن‌زمان دین‌شان را برای لقمه یا به هوای لقمه می‌دهند. کجایی عزیز من؟! برو کنار! کنار، رحمت است. کنار، ثواب است. کنار، هدایت است. تو که کنار نمی‌روی، هم مردم‌بین هستی و هم مردم‌خواه. نه خداخواهی، نه ولایت‌خواه و نه امرخواه. این‌ است که می‌گوید در آخرالزّمان اگر یکی با دین از دنیا برود، ملائکه آسمان، از تعجّب پشت دست‌شان را دندان می‌گیرند که چطور دینش را با خود آورد؟ [۵]

یک وقت می‌گویم: انقلابی باش! یک ذرّه هم بیشتر! خیلی حرف بالاست! آخر یک وقت دلت می‌گوید، یک وقت زبانت می‌گوید، خدا محاکمه قلبی و دلی می‌کند. یک وقت دروغ می‌گویی، می‌گوید مشرک هستی. یک وقت درباره این‌ها [بدعت‌گذار] می‌گوید دروغ بگو! فقط دلم برای شما می‌سوزد که حرف را خیلی قبول ندارید. تو چه کار داری؟! لعنت به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید کافر و مرتدّی؛ اما عمّار لعنت به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کرد. پدر و مادرش لعنت نکردند، آن‌ها را به اسب بستند، از وسط جدا کردند؛ اما عمّار لعنت کرد. عمر دوید و گفت: عمّار کافر شد، حضرت فرمود: عمّار دلش پُر از ایمان شد. جان خودش را حفظ کرد. اگر می‌خواهی جانت حفظ بشود، مثل آن‌ها باش؛ اما باطنت گواهی بکند. این حرف‌ها را باید بزنی، توی مردم احترام داشته باشی. من یک جور حرف می‌زنم هم جان شما حفظ بشود، هم خودتان.

این‌هایی که می‌گویند عمر و ابابکر، اصحاب رسول‌ الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستند، دروغ می‌گویند، کذّاب هم هستند. چرا؟ اصحاب‌ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) یا اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، سلمان، مقداد، اباذر و عمّار یاسر هستند که به حرف آن‌ها بودند. چرا ما متوجّه نیستیم؟ عمَر و ابابکر پیش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند، نه اصحاب. یکی پیش کسی باشد که اصحاب نیست، اصحاب، کسی است که امر را اطاعت کند. [۶]

بعد از رسول‌ الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، عمر و ابابکر رجال شدند، مردم طرف رجال رفتند. فقط سه‌ نفر طرف رجال نرفتند. آن‌ها که اهل تفکّرند، خیلی دارند دست و پا می‌زنند، می‌گویند پنج‌ نفر که سلمان، اباذر، مقداد، عمّار یاسر و میثم هستند که طرف رجال نرفتند. هفت‌ میلیون نفر طرف رجال رفتند. حالا تولید رجال چیست؟ حسین‌کُشی. عزیز من! تولید رجال امام‌ حسین‌کُشی است! والله! بالله، رجال تولید دارد. [۷]

اعتقاد یقینی را کم‌ کسی دارد، ببین هفتاد هزار نفر آن‌ طرف رفتند، آن‌ها اعتقاد ندارند. آن هفت، هشت‌ نفر اعتقاد دارند: سلمان، اباذر، میثم، مقداد، عمّار یاسر و جبیر. الآن هم ما را افشا کرد و گفت: اگر یکی از شما با دین از دنیا برود، ملائکه آسمان تعجّب می‌کنند. [۸]

خیلی مشکل است، هفتاد هزار نفر طرف عمر و ابابکر رفتند، سلمان، اباذر، میثم، مقداد و عمّار یاسر طرف امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) رفتند. شما بیایید ششمین نفر باشید! بروید کنار! [۹]

همه شب‌های احیا من این‌جا بودم، می‌شنیدم. دو تا مسجد است، به‌ قدری این‌ها دعای کمیل خواندند، به‌ قدری این‌ها «الغوث، الغوث» کشیدند که این دعا را بخوانند و اسم اعظم خدا را درک کنند. ای آقایی که دعای کمیل می‌خوانی! می‌دانی اسم اعظم چیست که آن‌ را می‌خواهی؟ پس چرا تو هر سال، بدتر از سال قبل هستی؟

اسم اعظم، اسم علی (علیه‌السلام) است. اسم اعظم، اسم فاطمه (علیهاالسلام) است، این‌قدر این اسم علی (علیه‌السلام) مبارک است، این‌قدر این اسم علی (علیه‌السلام) کارگشاست، خدا دارد یاد تو می‌دهد، پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به عمّار گفت: یا عمّار! خدا وقتی اراده کرد، عالمی را خلق کند، گفت: «علی!» [۱۰] چرا؟ علی (علیه‌السلام) مقصد خداست. اسم مقصدش را آورده‌ است. بی‌خود نیست که عیسی «علی» می‌گوید، مرده را زنده می‌کند، داوود «علی» می‌گوید، آهن در دستش نرم می‌شود، اوّل خدا گفته «علی!» [۱۱]

ای ولایتی‌ها! بیایید از ولایت‌تان خجالت بکشید! این‌جور باید علی را بشناسید! خدا وقتی می‌خواهد خلقت را به‌وجود بیاورد، می‌گوید: «علی!» تو چه می‌گویی؟! این، ایمان به خداست، این ولایت است، سر تا پای تمام گلبول‌های خونت باید علی (علیه‌السلام) باشد، تمام مقصدت باید زهرا (علیهاالسلام) باشد، اگر این‌جور نباشی، حیوان هستی، از حیوان هم پست‌تری. مگر قرآن نمی‌گوید: «بل هم أضلّ»؟ بیایید یک‌قدری گوشه‌ای بنشینید و اندیشه کنید! فکر کنید! والله، بالله، اگر بخواهید فکر کنید، خدا به شما فکر می‌دهد، فکر خودش را به شما می‌دهد، ببین خدا دارد می‌گوید «علی!» چه‌وقت می‌خواسته خلقت‌ها را ایجاد کند؟ پس علی (علیه‌السلام) بوده که گفته «علی!» خدا، مقصدش «علی» است. [۱۰]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه