منتخب: حرکت امامحسین از مکه به کربلا: تفاوت بین نسخهها
جز (Admin صفحهٔ منتخب: حرکت امام حسین از مکه به کربلا را به منتخب: حرکت امامحسین از مکه به کربلا منتقل کرد: تمیزکاری متن و اصلاح نیم فاصله) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۳
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
ما چند سیر داریم: یک سیر ولایی داریم، یک سیر توحیدی و یک سیر وظیفه داریم. حالا امامحسین (علیهالسلام) دارد با سیر مردمی کار میکند. اگر بخواهد با سیر باطنی کار کند، مثل هماناست که آنجا گفت: زعفر! نَفَسهایی که اینها میکشند، در قبضه قدرت من است، نَفَس یزید را میگرفت. امامحسین (علیهالسلام) در ظاهر به مکّه آمد. یکوقت دید که این حاجیان زیر لباس احرامشان، شمشیر پنهان کردهاند که امام را بکشند. امامحسین (علیهالسلام) دید که باید اینها را یکقدری نصیحت کند. چقدر آنجا در جبلالرحمة صحبت کرده! شاید یکساعت امامحسین (علیهالسلام) آنجا صحبت میکرد. اینطور نبود که امام بدون خبر برود، به آنها گفت: من از مکّه حرکت میکنم.
امامحسین (علیهالسلام) دید که اگر در مکّه بماند، اینجا جای ترور میشود؛ یعنی اگر امامحسین (علیهالسلام) را اینجا بکشند، هر بزرگی را که به او واجب میشود، اینجا بیاید، ممکناست او را ترور کنند و بکشند؛ پس امام اینرا دید و احترام خانهخدا را گرفت. یعنی چطور گرفت؟ دید اینجا یک بدعتی به دین گذاشته میشود که اینمردم اینقدر بیحیا هستند که بزرگشان را در مکّه ترور خواهند کرد؛ امامحسین (علیهالسلام) دید که خونش لوث میشود و او را میکشند، آن هدف و مقصدی که خدا دارد و آن امری که جدّش رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) به او کردهاست، اجرا و عملی نمیشود. وقتی سرِ قبر جدّش رفت، (قبر که میگوییم، میخواهیم همهمان حالیمان بشود.) خدمت جدّش رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) رفت؛ جدّش اجازه فرمود و گفت: عزیز من! «اُخرُج إلی العِراق.» باید بروی عراق! امام دارد امر جدّش را اطاعت میکند. به چه عنوانی به عراق آمد؟ به عنوان مهمانی آمدهاست.
حالا وقتی امامحسین (علیهالسلام) میخواست حرکت کند، همین حاجیان آمدند و او را نصیحت کردند که کجا میروی؟! حجّ بهجا بیاور! حجّ اینقدر ثواب دارد! دست زن و بچهات را گرفتی، کجا میروی؟! همه مردم اینجا میآیند! تو چرا میروی؟! یک ایراد هم به او کردند! امامحسین (علیهالسلام) فرمود که جدّم گفته به عراق برو! ببین چه گفت؟ دارد میگوید: «إنّ الله و ملائکته یصلّون علی النبیّ»، من الآن دارم امر جدّم را اطاعت میکنم. گفته برو! من هم میروم. روایت داریم که هفتاد هزار نفر به جنگ امامحسین (علیهالسلام) آمدند! همین حاجیان بودند که به جنگ آمدند؛ اینکه در کتابکافی نوشته بعد از رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) هفتاد هزار نفر دنبال عمر و ابابکر رفتند و مرتدّ و کافر شدند، همین هفتاد هزار نفر بودند که به جنگ امامحسین (علیهالسلام) آمدند! چرا؟ امام را یاری نکردند. رفتند حجّ بهجا بیاورند! عمره بهجا بیاورند! تا ثواب کنند! قربانتان بروم، اینکه من به شما میگویم دنبال ثواب نروید، من با سند به شما میگویم. اگر همه حاجیان از امام اطاعت میکردند که امامحسین (علیهالسلام) را نمیکشتند. همه رفتند آنجا که حاجی بشوند، به آنها بگویند: حاجآقا! سلام، حاجآقا! سلام. حاجآقا هم یک باد به خودش بکند. همه دنبال عبادت رفتند. حاجی! شما باید لبّیک به امر بگویی؛ کجا لبیک گفتی و امامحسین (علیهالسلام) را تنها گذاشتی؟! مقدّس، حواسش دنبال عبادتش است، حواسش دنبال ولایت نیست. اینها بیولایتیشان در صحرایکربلا افشا شد. وقتی امام گفت: برای چه مرا میکشید؟ گفتند: «بُغضاً لأبیک».
عزیزان من! قربانتان بروم، یک دلیل امامحسینکشی و ائمهکشی، گردن این دو نفر یعنی عمر و ابابکر است که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را خلق حساب کردند. این خلق حسابکردن، جا افتاد. چطور جا افتاد؟ من دلم میخواهد توجه کنید! اینجا افتادن یعنیچه؟ یعنی اگر کسی هشتم ذیالحجّه مثلاً از مکّه حرکت کند، پشت به خانهخدا کرده، باید آنجا در مکّه باشد؛ اما این حکم برای خلق است که پشت به خانهخدا کردن، مثل ایناست که پشت به امر کردی؛ اما امامحسین (علیهالسلام) خودش امر است، نه اینکه پشت به امر بکند. ولیّ خودش امر است. اصلاً تو باید امر ولیّ را اطاعت کنی. بهغیر از ولیّ، کسی نیست که ما امرش را اطاعت کنیم. حالا شریحقاضی فتوی میدهد: امامحسین (علیهالسلام) هشتم محرّم که از مکّه بیرون آمده، این جرم است! جرم، برای غیر حجّت است. حجّت که جرم ندارد. مگر حجّت گناه میکند؟ اینها خیلی نفهم هستند! حجّت، روح است؛ روح که گناه نمیکند. تمام اینها تقصیر عمر و ابابکر است؛ یعنی ضربهای که این دو نفر به پیکر اسلام و به پیکر ولایت و توحید زدند و اینها را خلق حساب کردند، اصلاً نه کسی زدهاست و نه میزند. امامحسین (علیهالسلام) هم میفرماید: من کشته جلسه بنیساعدهام. حالا امامحسین (علیهالسلام) به کربلا آمده، یار و یاور ندارد، کسی را ندارد، همانطور که پدرش امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در ظاهر غریب بود، امامحسین (علیهالسلام) هم غریب بود. امامحسین (علیهالسلام) که قیام نکرده، امامحسین (علیهالسلام) از دین دفاع کردهاست. [۲]
- ↑ حرکت امامحسین از مدینه به مکه 84 (دقیقه19 و 23 و 27 و 28) و عاشورای 84 (دقیقه 14)
- ↑ حرکت امامحسین از مدینه به مکه 84 و امامحسین؛ شناخت ولایت 76 و ولایت در خلقت کفو ندارد 80 و عاشورای 84 و تاسوعای 86