منتخب: امامرضا 3: تفاوت بین نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'مشهد 91 - عنایت امامرضا (ماوراء)' به 'مشهد 91؛ عنایت امامرضا؛ ماوراء') |
|||
سطر ۱۶: | سطر ۱۶: | ||
{{یا علی}} | {{یا علی}} | ||
− | + | ==ارجاعات== | |
[[رده: منتخب 1402]] | [[رده: منتخب 1402]] |
نسخهٔ ۲۰ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۲۵
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
امامرضا (علیهالسلام) عین امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که وقتی معاویه و عمروعاص پیش او آمدند، میخواست خونریزی نشود؛ فرمود: اباصلت! در را ببند! اگر مردم بدانند که مأمون مرا کشته، صدها مردم به حمایت از من بلند میشوند و کشتهمیشوند، تو در را ببند! حالا در را بست، دید کسی در میزند. امام گفت: برو در را باز کن! مأمون است. حالا مأمون آمده و پدرسوختهبازی درمیآورد، منافق اینطور است؛ برای اینکه تو را گول بزند، تو باید پدرسوختهگری را بفهمی. حالا میبیند که مأمون گریه میکند و میگوید: یابنعمّ! میترسم مردم بهمن تهمت بزنند. پدرآتشگرفتهاش هارون، امامموسیکاظم (علیهالسلام) را زهر داده و مردم در پنهانی هارون را لعن میکردند، حضرت به او گفت که من به اباصلت گفتم در را ببندد تا کسی نیاید؛ یعنی این حفظت میکند. حالا وقتی حضرت را حرکت دادند، چقدر از زنهای نیشابور مهریههایشان را به شوهرانشان بخشیدند و گفتند: به ما اجازه بدهید که در تشییع شرکت کنیم.
حالا مأمون به سرش گِل زده، پابرهنه شده، یابنعمّ یابنعمّ میکند؛ ایناست منافق. گول اینها را نخورید و کنار بروید! مگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نفرمود که اگر میخواهی دینت حفظ باشد، واجبات را بهجا بیاور! ترکمحرّمات کن! منتظر امامزمانت باش و کنار برو؟! تو مقدّسی، دوباره برای خودت یک راهی پیدا میکنی! این راهی که تو پیدا میکنی، راه جهنّم است. یک راه داریم، آنهم صراط مستقیم است. ما یک صراط داریم، آنهم صراط امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و زهرایعزیز (علیهاالسلام) است. این دوازدهامام، چهاردهمعصوم (علیهمالسلام) همهشان یک صراطند. توجّه میکنید من چه میگویم؟! غریبی امامرضا (علیهالسلام) ایناست که کاش امام را قبول نداشتند، او را دروغگو میدانستند. کاش قوم و خویشها امام را قبول نداشتند، دیگر دروغگو نمیدانستند! [۲] شما حساب کنید این قبولی که من میگویم، کمکسی قبولی دارد. پیش امامرضا (علیهالسلام) بودند و امام را قبول نداشتند. شما هم همینساخت هستید. اگر حرف مرا قبول نکنید، مرا قبول ندارید. [۳]
از حضرترضا (علیهالسلام) خواستم که خدایا! این رفقای من پیرو امر باشند نه پیرو خلق. خدایا! از شرّ کسانیکه میخواهند ما را گمراه کنند، از شرّ آنها ما را حفظکن! تتمه عمْر شما در امر باشد، عمْر شما هدر نرود. مثلاً یک آبی است که هدر میرود؛ اما یک آبی است که آنرا به کشت میدهند. عمْر این رفقا کشت ایجاد کند. خدایا! اینها مثل اُسامه نشوند، مثل مؤمنطاق باشند. مؤمنطاق، امامصادق (علیهالسلام) را یاری میکرد، اینها امامزمان (عجلاللهفرجه) را یاری کنند که اتّصال به او باشند. خدایا! فرزندانشان را به آنها ببخش! فرزندانشان را از حوادث دنیا و آخرت حفظکن! اخلاقحسنه به آنها بده که با همه مهربان باشند، با خانمهایشان، با بچّههایشان مهربان باشند. صبر به ما بِده ولایتمان را تا آخر برسانیم؛ یعنی ولایت ما بهقول امامسجاد (علیهالسلام) طعمه شیطان نشود. گفتم: خدایا! من اضافه میکنم طعمه خلق هم نشود، الآن چقدر ولایتها طعمه خلق شدهاست، ولایتِ شما، طعمه خلق نشود. علاقهتان به جلسه ولایت زیاد شود. سلیقهای نشوید، امری باشید. [۴]
ارجاعات
- ↑ تار عنکبوت 85 (دقیقه57) و مشهد 92 - نجمه (دقیقه3)
- ↑ تار عنکبوت 85 و مشهد 86 - ندا
- ↑ مشهد 91؛ عنایت امامرضا؛ ماوراء
- ↑ مشهد 92 - نجمه