منتخب: شب‌قدر: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
جز (جایگزینی متن - 'شب‌احیاء و پاداش ولایت' به 'رمضان 76؛ شب‌احیاء و پاداش ولایت')
 
 
(۶ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بسم الله}}
 
{{بسم الله}}
  
'''السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته'''
+
'''السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته'''
  
'''امیرالمؤمنین علی {{علیه}} کفواً أحد است. حضرت‌زهرا {{علیها}} کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.'''
+
'''امیرالمؤمنین علی {{علیه}} کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا {{علیها}} کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.'''
{{#tag: html|
+
==درخواست‌های شب‌قدر{{ارجاع|رمضان 76؛ شب‌احیاء و پاداش ولایت 76 (دقیقه 1 و 5) و [[هشدار 81]] (دقیقه 26)}}==
<h2>گفتار متقی{{ارجاع|رمضان 76؛ شب‌احیاء و پاداش ولایت 76 (دقیقه 1 و 5) و [[هشدار 81]] (دقیقه 26)}}</h2>
+
{{صوت منتخب|shabe-ghadr}}
<audio controls>
 
<source src="https://www. velayateali. com/Resource/audio/shabe-ghadr. txt" type="audio/mpeg">
 
</audio>
 
}}
 
  
بعضی از رفقای‌عزیز به بنده امر کردند که از برای شب‌احیا یک صحبتی بکنیم. البته آن‌ها خودشان می‌دانند، حالا دل‌شان خواست که ما یک‌حرفی بزنیم. من اول منظورم این‌است که ما از خدا چه بخواهیم؟ مثل آن‌شخص نباشیم که چندین‌وقت به‌مسجد سهله یا مسجد جمکران رفت تا خدمت امام‌زمان {{عج}} برسد، یک‌وقت امام‌زمان {{عج}} را دید که به او گفت: پدرجان! این‌جا آمدی که چه‌کار کنی؟ گفت: می‌خواهم امام‌زمان {{عج}} را ببینم، خیلی سال است که این‌جا آمدم. گفت: حالا من امام‌زمانم، چه می‌خواهی؟ گفت: اگر تو امام‌زمانی، این بیل مرا پارو کن! این‌شخص رعیت بود، قدری که راه رفت، دید یک پارو همراهش است. مبادا ما مثل این‌شخص باشیم که شب‌قدر از ما بگذرد و خدمت امام‌زمان {{عج}} برسیم و خلاصه متوجه مطلب نباشیم که از امام‌زمان {{عج}} چه بخواهیم؟  
+
بعضی از رفقای‌ عزیز به بنده امر کردند که از برای شب‌ احیا یک صحبتی بکنیم. البتّه آن‌ها خودشان می‌دانند، حالا دل‌شان خواست که ما یک‌ حرفی بزنیم. من اوّل منظورم این‌ است که ما از خدا چه بخواهیم؟ مثل آن‌ شخص نباشیم که چندین‌ وقت به‌ مسجد سهله یا مسجد جمکران رفت تا خدمت امام‌ زمان {{عج}} برسد، یک‌ وقت امام‌ زمان {{عج}} را دید که به او گفت: پدرجان! این‌جا آمدی که چه‌ کار کنی؟ گفت: می‌خواهم امام‌ زمان {{عج}} را ببینم، خیلی سال است که این‌جا آمدم. گفت: حالا من امام‌ زمانم، چه می‌خواهی؟ گفت: اگر تو امام‌ زمانی، این بیل مرا پارو کن! این‌ شخص رعیت بود، قدری که راه رفت، دید یک پارو همراهش است. مبادا ما مثل این‌ شخص باشیم که شب‌ قدر از ما بگذرد و خدمت امام‌ زمان {{عج}} برسیم و خلاصه متوجّه مطلب نباشیم که از امام‌ زمان {{عج}} چه بخواهیم؟  
  
رفقای‌عزیز! خدای تبارک و تعالی روزی ما را معلوم‌کرده، ما هر چه تلاش کنیم، آنچه باید به ما برسد، می‌رسد؛ این‌را باید یقین کنیم، این از روزیِ ما؛ اما باید تلاش کنیم که از خدا و امام‌زمانِ خود رزق طلب کنیم. اولی آن این‌است: من این‌را از خدا می‌خواهم که خدا مرا هدایت کند. دوم این‌است که ما حدّ به گردن‌مان است. تندی به کسی کردیم، یکی را ترسانده‌ایم یا مثل معاذ در خانواده بداخلاقی کردیم، حق‌الناس به گردن‌مان است؛ ما باید حدّمان را بخوریم. راست بگویید به خدا، همه چیزتان: منیّت، سواد، مهندسی، خیالات، حساسیت، پول و مقام را کنار بگذارید! آنچه را که دارید، زمین بگذارید و با خدا حرف بزنید! بگویید: خدایا! نفهمیدم! بیامرزم! باید از شب‌قدر بهره ببریم! اگر عارمان می‌شود که به مردم بگوییم نفهمیدم! به خدا عارمان نشود؛ تا خدا دست‌مان را بگیرد. خدایا! حدّهایی که به گردن ما هست، بردار! خدایا! ما نمی‌دانیم چه کردیم؟! نمی‌دانیم به چه‌کسی ظلم کردیم؟! نمی‌دانیم مال چه‌کسی را خوردیم؟! خودت از سر ما بگذر! بعد بیایم سراغ امام‌زمان {{عج}}، آقاجان! فدایت بشوم! خدا ما را هدایت کرد، حدّها را از گردن ما برداشت و ما را آمرزید؛ حالا تو ما را بپذیر! والله! تو را می‌پذیرد. تمام این‌که ما امام‌زمان {{عج}} را نمی‌بینیم؛ چون حدّ به گردن‌مان است. حالا از امام‌زمان {{عج}} چه بخواهیم؟ آقاجان! ما دل‌مان می‌خواهد که یاور شما باشیم! می‌خواهیم زیر پرچم شما باشیم! ما را نگه‌دار! مگر نیست که روز قیامت، تمام پرچم‌داران عالَم با پرچمش می‌آید، با قومش می‌آید. تمام این‌ها محزون‌اند مگر کسی‌که زیر پرچم دوازده‌امام، چهارده‌معصوم {{علیهم}} باشد. آقاجان! ما را نگه‌دار که زیر پرچم کس دیگر نرویم. والله! امام‌زمان {{عج}} شما را می‌پذیرد. شما خیال نکنید که امام‌حسین {{علیه}} «هل من ناصر» می‌گوید، به‌دینم! امام‌زمان {{عج}} هم «هل من ناصر» می‌گوید؛ به‌دینم! خدا هم «هل من ناصر» می‌گوید. چرا؟ خدا نمی‌خواهد ما را بسوزاند، امام‌زمان {{عج}} نمی‌خواهد ما را بسوزاند. بفهمید چه می‌خواهید؟ آقاجان! خواهش داریم از شما که دل ما را پاک‌سازی کن! به‌غیر خدا و شما اهل‌بیت و دوستان امیرالمؤمنین {{علیه}} که دنبال این‌ها می‌آیند، اصلاً محبتی در دل ما نباشد. {{ارجاع|رمضان 76؛ شب‌احیاء و پاداش ولایت 76}}
+
رفقای‌ عزیز! خدای تبارک و تعالی روزی ما را معلوم‌کرده، ما هر چه تلاش کنیم، آنچه باید به ما برسد، می‌رسد؛ این‌ را باید یقین کنیم، این از روزیِ ما؛ اما باید تلاش کنیم که از خدا و امام‌ زمانِ خود رزق طلب کنیم. اوّلی آن این‌ است: من این‌ را از خدا می‌خواهم که خدا مرا هدایت کند. دوم این‌ است که ما حدّ به گردن‌مان است. تندی به کسی کردیم، یکی را ترسانده‌ایم یا مثل معاذ در خانواده بداخلاقی کردیم، حقّ‌ النّاس به گردن‌مان است؛ ما باید حدّمان را بخوریم. راست بگویید به خدا، همه چیزتان: منیّت، سواد، مهندسی، خیالات، حساسیّت، پول و مقام را کنار بگذارید! آنچه را که دارید، زمین بگذارید و با خدا حرف بزنید! بگویید: خدایا! نفهمیدم! بیامرزم! باید از شب‌ قدر بهره ببریم! اگر عارمان می‌شود که به مردم بگوییم نفهمیدم! به خدا عارمان نشود؛ تا خدا دست‌مان را بگیرد.  
  
از خدا بخواهید که ولایت ما القائی باشد، ولایت ما نوشیدنی باشد. خدایا! ما تا حالا بد کردیم! ما تا حالا نمی‌فهمیدیم! آقاجان! امام‌زمان! ما را در خانه خودت قرار بده! امام‌زمان! ما را ضبط کن! ما یتیمیم! دست ما را بگیر! ما صغیریم! شب‌قدر بنشینید فکر کنید ببینید چه کسانی جهنمی شدند؟ چه‌کسی این‌ها را جهنمی کرد؟ خلق. {{ارجاع|[[هشدار 81]]}} التماس کنیم به امام‌زمان {{عج}}. آقاجان! ما عاجزیم که خودمان را حفظ کنیم، همه می‌خواهند دین ما را ببرند، ما را در پناه خودت حفظ‌کن! حضرت فرمود: در آخرالزمان مثل گوسفندی که از گیر گرگ فرار می‌کند، از آن‌ها که می‌خواهند دین‌تان را ببرند، فرار کنید! {{ارجاع|[[دستور شب‌قدر؛ عبادت بی‌ولایت نجات‌بخش نیست]] 83}}
+
خدایا! حدّهایی که به گردن ما هست، بردار!  
  
[[فرمایشات منتخب|فهرست فرمایشات منتخب]]
+
خدایا! ما نمی‌دانیم چه کردیم؟! نمی‌دانیم به چه‌ کسی ظلم کردیم؟! نمی‌دانیم مال چه‌ کسی را خوردیم؟! خودت از سر ما بگذر!
 +
 
 +
بعد بیایم سراغ امام‌ زمان {{عج}}، آقاجان! فدایت بشوم! خدا ما را هدایت کرد، حدّها را از گردن ما برداشت و ما را آمرزید؛ حالا تو ما را بپذیر! والله! تو را می‌پذیرد. تمام این‌که ما امام‌ زمان {{عج}} را نمی‌بینیم؛ چون حدّ به گردن‌مان است. حالا از امام‌ زمان {{عج}} چه بخواهیم؟
 +
 
 +
آقاجان! ما دل‌مان می‌خواهد که یاور شما باشیم! می‌خواهیم زیر پرچم شما باشیم! ما را نگه‌دار! مگر نیست که روز قیامت، تمام پرچم‌داران عالَم با پرچمش می‌آید، با قومش می‌آید. تمام این‌ها محزون‌اند؛ مگر کسی‌که زیر پرچم دوازده‌ امام، چهارده‌ معصوم {{علیهم}} باشد. آقاجان! ما را نگه‌دار که زیر پرچم کس دیگر نرویم. والله! امام‌ زمان {{عج}} شما را می‌پذیرد. شما خیال نکنید که امام‌ حسین {{علیه}} {{روایت|«هل من ناصر»}} می‌گوید، به‌دینم! امام‌ زمان {{عج}} هم {{روایت|«هل من ناصر»}} می‌گوید؛ به‌دینم! خدا هم {{روایت|«هل من ناصر»}} می‌گوید. چرا؟ خدا نمی‌خواهد ما را بسوزاند، امام‌ زمان {{عج}} نمی‌خواهد ما را بسوزاند. بفهمید چه می‌خواهید؟
 +
 
 +
آقاجان! خواهش داریم از شما که دل ما را پاک‌سازی کن! به‌غیر خدا و شما اهل‌ بیت و دوستان امیرالمؤمنین {{علیه}} که دنبال این‌ها می‌آیند، اصلاً محبّتی در دل ما نباشد. {{ارجاع|رمضان 76؛ شب‌احیاء و پاداش ولایت 76}}
 +
 
 +
از خدا بخواهید که ولایت ما القائی باشد، ولایت ما نوشیدنی باشد.
 +
 
 +
خدایا! ما تا حالا بد کردیم! ما تا حالا نمی‌فهمیدیم!
 +
 
 +
آقاجان! امام‌ زمان! ما را در خانه خودت قرار بده!
 +
 
 +
امام‌زمان! ما را ضبط کن! ما یتیمیم! دست ما را بگیر! ما صغیریم!
 +
 
 +
شب‌قدر بنشینید فکر کنید ببینید چه کسانی جهنّمی شدند؟ چه‌کسی این‌ها را جهنّمی کرد؟ خلق. {{ارجاع|[[هشدار 81]]}}
 +
 
 +
التماس کنیم به امام‌ زمان {{عج}}، آقاجان! ما عاجزیم که خودمان را حفظ کنیم، همه می‌خواهند دین ما را ببرند، ما را در پناه خودت حفظ‌کن!
 +
 
 +
حضرت فرمود: در آخرالزّمان مثل گوسفندی که از گیر گرگ فرار می‌کند، از آن‌ها که می‌خواهند دین‌تان را ببرند، فرار کنید! {{ارجاع|[[دستور شب‌قدر؛ عبادت بی‌ولایت نجات‌بخش نیست]] 83}}
 +
 
 +
==شب قدر، شب قدردانی از ولایت{{ارجاع|[[شب‌قدر و عظمائیت ولایت]] 77 (دقیقه 26 و 43) و [[شب‌قدر 84]] (دقیقه 16 و 30)}}==
 +
{{صوت منتخب|shabe-ghadr-2}}
 +
 
 +
شب‌ احیاء شبی است که باید دلت را احیاء کنی! پاکیزه کن خودت را از مشرکی، از شرک. از این‌که تا حالا اشتباه کردی، خدمت به مردم نکردی، یک حاجت برادر مؤمنت را می‌توانستی برآوری برنیاوردی، دل‌یکی را شکستی، رضایت پدر و مادرت را حاصل نکردی، به قوم و خویش ندارت سر نزدی، امر را اطاعت نکردی.
 +
 
 +
پاکیزه شو! از این خودت را پاکیزه کن! بیایید خودمان را اصلاح کنیم. شب‌ احیاء یک گوشه‌ای بروید، یک‌ ساعت، دو ساعت فارغ شوید و با خدا حرف بزنید! اوّل سلام به دوازده‌ امام، چهارده‌ معصوم {{علیهم}}، به ولیّ‌ الله‌ الأعظم {{عج}} بدهید. {{ارجاع|[[شب‌قدر و عظمائیت ولایت]] 77}}
 +
 
 +
رفقای‌ عزیز! توجّه بفرمایید که قدر یعنی‌ چه؟ آیا قدر بوده؟ آیا اهل‌ تسنّن قدر دارند؟ آن‌ها احیاء می‌گیرند، خیلی هم با سوز و گداز می‌گیرند، خیلی هم انفاق دارند؛ اما توجّه نکردند که قدر یعنی‌ چه؟
 +
 
 +
قدر یعنی قدردانی از ولایت. ما در شب‌قدر باید قدردانی از ولایت کنیم. امشب توجّه کنید که خدا به شما چه داده‌ است؟ هر کدام‌تان یک گوشه‌ای بروید و یک بیتوته‌ای کنید! حالا بچّه‌ها خواب می‌روند، یا بیدارند؛ شما بیتوته کن! یک اتاق جداگانه داشته‌ باش! من همیشه به رفقایم می‌گویم، خانه که می‌سازید، یک اتاق هم بسازید که بتوانید آن‌جا بروید، از زن و بچّه کنار بروید و بیتوته کنید! این نماز شب که این‌قدر ثواب دارد، چون از زن و بچّه کنار می‌روی و می‌گویی خدا!
 +
 
 +
امشب اوّل چیزی که می‌خواهید بگویید: خدایا! ما را بیامرز! از سر گناه کوچک و بزرگ ما در گذر!
 +
 
 +
خدایا! خودت گفتی که شب‌ قدر، شب آمرزش است.
 +
 
 +
یا امام‌ زمان! این نامه اعمال ما که به دستت می‌رسد، یک قلم عفو رویش بکش! بعد، یا امام‌ زمان! ما را یاور خودت قرار بده!
 +
 
 +
یا امام‌ زمان! قربانت بروم! فدایت بشوم! ما پناه به تو آوردیم، ما را پناه بده!
 +
 
 +
یا امام‌ زمان! قربانت بروم! نسل ما نسلی باشد که یا علی بگوید.
 +
 
 +
خدایا! نسل ما را ولایی قرار بده!
 +
 
 +
خدایا! شیطان می‌خواهد خدشه به ولایت ما بزند، او را از ما دور کن! امام‌ سجّاد {{علیه}} فرمود:
 +
خدایا! دین ما طعمه شیطان نشود! در صورتی‌که امام‌ سجّاد {{علیه}} خودش دین است، دارد یاد ما می‌دهد.
 +
 
 +
خدایا! ما را کفایت کن! دست‌مان جلوی نامردها دراز نباشد!
 +
 
 +
خدایا! تو را به‌ حق امام‌ زمان، تتمه عمر ما را در راه خودت قرار بده!
 +
 
 +
خدایا! یا امام‌ زمان! آقاجان! تو اجازه می‌دهی ما با تو حرف بزنیم. اجازه بده که ما همیشه بیاییم درِ خانه‌ات، با تو حرف بزنیم.
 +
 
 +
آن سه چیز هم که گفتم، اوّل ولایت، بعد عدالت، بعد سخاوت است، امیدوارم این‌ها را هم به ما بدهد.
 +
 
 +
امیدوارم در هر خانه‌ای مریض و مریضه است، طفل مریض است، خدا لباس عافیت بپوشاند.
 +
 
 +
امیدوارم خدای تبارک و تعالی، به باطن امام‌ زمان، یک نظری به ما بکند. من یک‌ دفعه یک مثالی زدم: چند تا جوجه بود، تا گربه می‌آمد، این مرغ جیغ می‌کشید، این جوجه‌ها لای بال مادرشان می‌آمدند. یا امام‌ زمان! ما را در پناه خودت حفظ‌کن.
 +
من بی‌رودربایستی به شما بگویم: کسی ولایت دارد که صادراتش ولایت باشد؛ یعنی این‌که از او صادر می‌شود، ولایت باشد، یا ذکرِ یا علی و یا حسین باشد، یا نجات مردم یا سخاوت یا شجاعت باشد. ببین این درخت میوه دارد، تولید دارد. تولید شما باید یا علی باشد.
 +
 
 +
خدایا! عاقبت‌تان را به‌خیر کن!
 +
 
 +
خدایا! ما را بیامرز!
 +
 
 +
خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار کن!
 +
 
 +
خدایا! ما از آن‌ها باشیم که قدردانی از ولایت کنیم. من همیشه از خدا خواستم که خدایا! به‌من حمایت از ولایت بده!
 +
 
 +
خدایا! به همه ما حمایت از ولایت بده!
 +
 
 +
خدایا! ما از آن‌ها باشیم که امر ولایت را اطاعت کنیم.
 +
 
 +
خدایا! این یا علی! یا علی! را از ما نگیر! تا دم مرگ علی‌! علی! بگوییم و بمیریم!
 +
جان‌مان را نثار ولایت کنیم؛ نه جان‌مان را نثار لهو و لعب کنیم!
 +
 
 +
دوباره تکرار می‌کنم، امشب از خدا بخواهید که جان‌مان را فدای ولایت کنیم. فدای ولایت این‌نیست که در خیابان‌ها بریزیم، فدای ولایت یعنی فدای امر امیرالمؤمنین {{علیه}} کنیم، فدای امر خدا کنیم؛ این فدا کردن است. {{ارجاع|[[شب‌قدر 84]]}}
 +
 
 +
==شب‌ قدر، شب توبه{{ارجاع|[[شب‌قدر 82]] (دقیقه 20 و 27) و [[دستور شب‌قدر؛ عبادت بی‌ولایت نجات‌بخش نیست]] 83 (دقیقه 37)}}==
 +
{{صوت منتخب|shabe-ghadr-3}}
 +
 
 +
عزیزان من! قربان‌تان بروم! توجّه کنید که امشب، شب‌ قدر است. کناری بروید و از کرده‌های خود توبه کنید! چرا می‌گوید مانند نصوح توبه کن؟ یعنی مثل نصوح که وقتی توبه کرد، دیگر توبه‌اش را نشکست، باش! عزیز من! امشب بیایید فقرا را شریک کنید! امشب بیایید امر را اطاعت کنید! امشب، شب اندازه‌گیری است. عزیزان من! خیلی ما باید توجّه کنیم! والله، امام‌ زمان {{عج}} دارد {{روایت|«هل من ناصر»}} می‌گوید. {{درباره متقی|به‌ وجود امام‌ زمان، من سختم است که این حرف را بزنم، گوشه و کنار مجلس مرا نمی‌شناسند، می‌گویند می‌خواهد خودش را مطرح کند که می‌گوید من امام‌ زمان {{عج}} را دیدم! نه والله، به‌دینم قسم، امام‌ زمان {{عج}} به‌من گفت: فلانی! مردم اهل‌ دنیا شدند، به‌ دنیا نمی‌رسند.}} چرا به‌ دنیا نمی‌رسید؟ یک‌ قدری که دست و پایت را جمع کردی، خدای‌ نخواسته مریضی و گرفتاری می‌آید؛ حواست را جمع‌ کن! امام‌ زمان {{عج}} دارد {{روایت|«هل من ناصر»}} می‌گوید، زهرای‌عزیز {{علیها}} {{روایت|«هل من ناصر»}} می‌گوید؛ نه این‌که زهرای‌ عزیز {{علیها}} آن‌ روز سوار الاغ شد و به درِ خانه مهاجر و انصار رفت؛ {{روایت|«هل من ناصر»}} گفت؛ اما نیامدند او را یاری کنند؛ الآن هم دارد {{روایت|«هل من ناصر»}} می‌گوید؛ کجا می‌روید؟!
 +
 
 +
عزیزان من! امشب یک گوشه‌ای بروید و بگویید: امام‌ زمان! آقاجان! در این‌ زمان می‌گوید که بی‌دین از دنیا می‌روید، ما بادین باشیم.
 +
 +
آقاجان! ما را لا بگیر.
 +
 
 +
آقاجان! ما از کرده خودمان پشیمانیم.
 +
 
 +
آقاجان! یک تجلّی در قلب ما بکن! والله، اگر امیرالمؤمنین {{علیه}}، امام‌ زمان {{عج}} تجلّی کند، آنچه که محبّت است از دل‌تان بیرون می‌رود، تمام توجّه‌تان به امام‌ زمان {{عج}} و خداست. {{ارجاع|[[شب‌قدر 82]]}}
 +
 
 +
آقاجان! قربانت بروم! امام‌ زمان! ما را دریاب! اگر ما گناه می‌کنیم، نمی‌فهمیم!
 +
 
 +
خدایا! گناهان ما را بیامرز!
 +
 
 +
خدایا! ما امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را بشناسیم!
 +
 
 +
امام‌زمان! یک شناسایی خودت به ما بده! چون‌که می‌فرماید: اگر شما را نشناسیم، به زمان‌ جاهلیّت می‌میریم؛ آقاجان! ما نمی‌فهمیم! اما باید مهندسی، دکتری، قدرت، پول و همه چیزتان را کنار بگذارید و صاف از روی اخلاص، بگویید: آقاجان! ما درِ خانه‌ات آمدیم، ما محتاجیم! ما را غنی کن! ما ولایت ثابت می‌خواهیم! می‌خواهیم به زمان‌ جاهلیّت نَمیریم! اگر ما تو را نمی‌شناسم، شناسایی به ما بده! خودت را در قلب ما معرّفی کن! در زبان ما معرّفی شدی، در قلب‌مان هم معرّفی بشوی، قلب ما به‌ غیر از تو کسی را قبول نکند، اگر غیر تو خواست در آن برود، جیغ بزند. محبّت غیر خودت را از دل‌مان بیرون کن!
 +
 
 +
چقدر امیرالمؤمنین {{علیه}} و امام‌ زمان {{عج}} غریب‌اند! من ندیده‌ام که کسی واقعِ ولایت را بگوید! اگر شما محبّت امام‌ زمان {{عج}} را داشته‌ باشید، خدا می‌فرماید: تمام خلقت را به‌ واسطه ائمه‌ طاهرین {{علیهم}} خلق کردم؛ کجا می‌روید و به یک‌چیزهایی محبّت پیدا می‌کنید؟! بیایید از امشب عوض بشویم، یعنی خودمان را در دامن امام‌ زمان {{عج}} بیندازیم! خانم‌ها! شما هم خودتان را در دامن زهرا {{علیها}} بیندازید!
 +
 
 +
إن‌شاءالله شب‌ قدر، تقدیر همه ما تقدیر خیر بشود!
 +
 
 +
خدا از سر گناهان کوچک و بزرگ ما درگذرد!
 +
 
 +
إن‌شاءالله خدا حضرت‌ زهرا {{علیها}} را به زن‌ها بدهد، امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را به مردها بدهد.
 +
 
 +
امیدوارم باطن امام‌ زمان بفهمید که چه بخواهید؟ عزیز من! عمر دارد طی می‌شود. قربان همه‌تان بروم! الحمد لله دست با سخاوت دارید، خدا سخی‌ترتان بکند. آن عنایاتی که با مردم دارید، خدا هم عنایت با شما دارد.
 +
 
 +
امیدوارم دست عنایت شما از سر فقرا کم نشود.
 +
 
 +
امیدوارم همیشه قلب شما منوّر به ولایت باشد.
 +
 
 +
امیدوارم باطن امام‌ زمان {{عج}} چیزی که شما را از ولایت، از خدا باز می‌دارد، آن نصیب‌تان نشود. چیزی که شما را به ولایت نزدیک می‌کند، آن قسمت‌تان بشود.
 +
 
 +
امیدوارم تتمه عمر شما در آن امر حقیقی، وجود مبارک امام‌ زمان {{عج}} باشد.
 +
 
 +
خدایا! عاقبت‌تان را به‌ خیر کن!
 +
 
 +
خدایا! ما را با خودت آشنا کن!
 +
 
 +
خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار کن!
 +
 
 +
خدایا! به‌ حقّ امام‌ زمان قسمت می‌دهم، اگر امام‌ زمان {{عج}} تا حالا از ما راضی نبوده، از ما راضی بگردان!
 +
 
 +
خدایا! وجود مبارکش را از جمیع بلاها حفظ‌کن!
 +
 
 +
خدایا! ما را یاورش قرار بده!
 +
 
 +
خدایا! تو را به‌ حقّ امام‌ زمان قسمت می‌دهم، ما را از کارهایی که رضای تو نیست؛ بازدار! ما را به کارهایی که رضای توست، موفّق کن! {{ارجاع|[[دستور شب‌قدر؛ عبادت بی‌ولایت نجات‌بخش نیست]] 83}}
 +
 
 +
==شب قدر، شب نجوا با امام‌زمان{{ارجاع|وابستگی ۸۶ (دقیقه ۳۷)}}==
 +
{{صوت منتخب|shabe-ghadr-4}}
 +
 
 +
امشب، شب قدر است. شب قدر؛ یعنی قدردانی کنید! شب قدر؛ یعنی با آقا امام زمان‌تان بیعت کنید! امام زمان! آقاجان! امشب یک قلم عفو روی اعمال ما بکش! ما با شما بیعت می‌کنیم که دیگر طرف‌دار بدعت‌گذار نباشیم، دیگر دروغ نمی‌گوییم، دیگر وابسته به کسی نیستیم، ما دیگر وابسته به شما هستیم. آقاجان! راه‌مان بده!
 +
 
 +
کجا می‌روید؟ عزیز من! قربانت بروم، بیا با امام زمانت نجوا کن! بیا و این حرف‌ها را دور بینداز! امشب بخواه که هر محبّتی به غیر از خدا و ائمه {{علیهم}} است را از دلت بیرون کند. والله، بالله، اگر کسی ولایت در دلش باشد و یک قدری ولایتش کامل شود، اصلاً گناه نمی‌کند. اگر گناه کرد، گردن من است. ما هر چه گناه می‌کنیم، از ناقصی ولایت است. آیا سلمان گناه کرد؟ میثم گناه کرد؟ شاه عبدالعظیم حسنی گناه کرد؟ اویس گناه کرد؟ این‌ها ولایت‌شان کامل بود. این‌ها از گناه استفراغ می‌کنند، از گناه بدشان می‌آید. اصلاً گناه سراغ آن‌ها نمی‌آید. جوان! چرا سراغ تو می‌آید؟ تو می‌خواهی که سراغت می‌آید. تو باید بخواهی که هدایت شوی. اگر بخواهی هدایت شوی، خدا تو را هدایت می‌کند. ما امشب بخواهیم هدایت شویم.
 +
امشب خدا را به امیرالمؤمنین {{علیه}} قسم بدهید که خدایا! ولایت ما را کامل کن! خدایا! ما ناقص هستیم. {{درباره متقی|من به خدا این‌طور گفتم:
 +
 
 +
خدایا! اگر نجسم، پاکم کن!
 +
 
 +
اگر گنه‌کارم، گناهانم را بیامرز!
 +
 
 +
اگر گمراهم، مرا به راه راست هدایت کن!
 +
 
 +
تو همه کاری می‌توانی بکنی. من در خانه عاجز نیامدم، من در خانه تو آمدم که خاک را آدم کردی. من که الآن نسبتاً آدم هستم. من که الآن یک وجودی هستم که جان دارم و تو این کارها را کردی؛ اما تو خاک را آدم کردی.}} باید این‌طوری حرف بزنی؛ ولی این‌طوری حرف‌زدن یک توفیق می‌خواهد. {{درباره متقی|می‌گویم: خدایا! من نمی‌گویم تو با من معامله انسانی بکن! مانند کار نجاست با من بکن! تو نجاست را حالی به حالی می‌کنی، می‌شود گلابی، تو مرا امشب حالی به حالی کن! می‌توانی بکنی، بکن!}}
 +
 
 +
شما باید این‌طوری با خدا حرف بزنید! اما باز هم نگاهت این طرف و آن طرف است، هنوز از این فسادها بریده نشدی. عزیز من! تو بِبُر! ببین می‌شوی یا نمی‌شوی؟ این‌طور باید با خدا حرف بزنی. ببین خدا این کار را می‌کند یا نمی‌کند؟ تو الآن که داری با خدا حرف می‌زنی، حواست جای دیگر است. روایت می‌خواهید؟ این است: حضرت موسی آمد برود، دید شخصی این‌قدر در سرزمین منا گریه می‌کند، زمین را اشکی کرده است. در خاک‌ها می‌غلطد. گفت: خدایا! اگر این بنده من بود، من حاجتش را برآورده می‌کردم. گفت: به عزّت و جلالم، برآورده نمی‌کنم. {{توضیح|ببین، این شخص وابسته است.}} گریه‌اش را این‌جا آورده؛ ولی حواسش جای دیگر است.
 +
 
 +
عزیز من! امشب باید مُحرم باشی. بگو خدایا! ما امشب مُحرم شدیم. مُحرم؛ یعنی کسی‌که لباسش را در می‌آورد و آن‌جا می‌اندازد. اما مُحرم باید خیالش را دربیاورد و آن‌جا بیندازد؛ نه مثل حاجی‌ها که لباس‌شان را در می‌آورند و وقتی برمی‌گردند، همان کارهای قبل را می‌کنند. خدا حاج‌ شیخ ‌عباس را رحمت کند! می‌گفت: اگر مکّه یا عمره رفتی، اگر برگشتی و عوض شدی، درست ‌است؛ ولی اگر عوض نشدی، همان که هستی، هستی. کدام‌یک از ما عوض شدیم؟
 +
 
 +
خدایا! عاقبت‌تان را به ‌خیر کن!
 +
 
 +
خدایا! این حرف‌ها که من زدم، در کالبد این‌ها اثر کند.
 +
 
 +
علی‌جان! این حرف‌ها در دل حضّار مجلس تزریق شود! کسانی‌که نوار مرا می‌شنوند، تزریق شود، شیطان آن‌ها را وسوسه نکند.
 +
 
 +
امیدوارم إن‌شاء‌الله خدا قبولی کلام ولایت را به ما بدهد.
 +
 
 +
امیدوارم ما دلی داشته ‌باشیم که ولایت را بپذیریم، گناه را نپذیریم.
 +
 
 +
خدایا! تو را به‌ حقّ امام‌ زمان قسم می‌دهیم که هر لحظه ما را خواستی از این دنیا ببری، با ولایت سالم و بدن سالم، جان ما را بگیر! {{ارجاع|وابستگی 86}}
 +
 
 +
==شب احیاء، دلتان را احیاء کنید{{ارجاع|روح خلقت ولایت است ۷۸ (دقیقه 43 و 56 و 60) و مغز بشر (روح تمام خلقت ولایت است) ۸۱ (آخر نوار)}}==
 +
{{صوت منتخب|shabe-ghadr-5}}
 +
 
 +
شب احیاء، باید دلت را احیاء کنی، به این‌که شما در یک مسجدی بروی و یک‌جایی بنشینی و {{روایت|«ألغوث»}} بکشی و قرآن سر بگیری و ذکر بگویی و وِرد بگویی، این، هدایت‌گر ولایت تو نیست. این همان‌است که می‌گویم کار است. اگر روایتش را می‌خواهی، شخصی شب ‌احیاء پیش حضرت آمد. گویا امام‌ صادق {{علیه}} بود. گفت: امشب چه کار کنیم؟ حضرت فرمود: تحصیل علم بکن! نگفت تحصیل سواد؛ یعنی ما را بشناس! شناخت ما این جزا را به تو می‌دهد، به عبادتت جزا می‌دهد، به ‌قرآن سرگرفتن‌ات جزا می‌دهد، شناخت ما می‌دهد، نه عبادتت به تو جزا بدهد. عبادت که روح ندارد، عبادت کار است، عبادت تمرین است. حالا که تمرین کردی، تیراندازی‌ را یاد گرفتی، همه کارها را کردی، باید امر آن فرمانده را اطاعت کنی. فرمانده کلّ قوای تمام خلقت امام‌ زمان {{عج}} است، وجود مبارک امام‌ زمان {{عج}} است. این باید به تو فرمان بدهد، نه این‌که فرمان کسی دیگر را ببری. تو این‌جایی، داری فرمان کسی دیگر را می‌بری، کاری به او نداری.
 +
 
 +
پس شب احیاء باید نفْس‌مان را احیاء کنیم، این نفْس سرکش، فکر و خیالات باطل و ناجور را احیاء کنیم. امشب شب ‌قدر است. اگر معامله ربوی کردی، بگو: خدایا! دیگر نمی‌کنم. اگر کسی از تو ناراضی است، بگو: ای‌خدا! تو گفتی: هر کسی از تو ناراضی باشد، هیچ‌عبادتت را قبول نمی‌کنم، چقدر مردم را اذیّت می‌کنند؟ چه‌کار می‌کنند؟ شب ‌احیاء و چه شعرهایی می‌خوانند؟! چه ‌کار دارند می‌کنند؟! تا نصف‌ شب «ألغوث» می‌کشند، {{روایت|«ألغوث، ألغوث، أدرکنی، أدرکنی»}} تو چه می‌گویی؟
 +
 
 +
پس احیاء بروید! من نمی‌گویم احیاء نروید! ببین، خود امام‌ صادق {{علیه}} معلوم کرده‌ است. می‌گوید: دور هم می‌نشینید، حرف ما را بزنید؟ می‌گوید: آره! می‌گوید: من غبطه می‌خورم. احیاء باید جوری باشد که امام‌ صادق {{علیه}} غبطه بخورد. این احیاء است. چرا امام‌ صادق {{علیه}} می‌گوید حرف‌های ما را می‌زنید؟ می‌گوید: یعنی دارید تمرین ولایت می‌کنید، دارید امر ما را اطاعت می‌کنید، حرف دیگر نمی‌زنید، حرف لغو نمی‌زنید، حرف ما را دارید می‌زنید. حرف ما، امر خداست. آقا! اگر یک همچین احیایی گیر آوردید، خلاصه من درست نمی‌توانم بروم، با ماشین مرا ببرید.
 +
 
 +
پس بنا شد احیاء چه کنیم؟ خودمان را احیاء کنیم، خودمان را اصلاح کنیم. به ما عوضی گفتند، نفهمیدند، ما هم نفهمیدیم. چرا می‌گوید اگر کینه مؤمنی داشته ‌باشی، هیچ عبادتت قبول نمی‌شود؟ حالا تو برو احیاء! ببین، باباجانِ من! عزیزجان من! حالا می‌گوییم مؤمن، ببین مؤمن را کجا برده؟ او را مطابق امیرالمؤمنین {{علیه}} کرده‌ است؟ می‌گوید: اگر علی {{علیه}} را قبول نداشته ‌باشی، به عزّت و جلالم، عبادت ثقلین کنی، تو را می‌سوزانم. می‌گوید: یک مؤمن هم از دستت راضی نباشد، هیچ‌ عبادتت را قبول نمی‌کنم. خدا عبادت نمی‌خواهد، خدا اطاعت می‌خواهد، این مؤمن دارد اطاعت می‌کند. می‌گوید: مواظب باش! کسی را با چشمت، با خیالت، با چیزی ناراحت نکن! عزیز من! این خیلی ابعاد دارد. کسی‌که دارد غش‌ معامله می‌کند، دارد مؤمن را اذیّت می‌کند، کسی‌که دارد معامله ربوی می‌کند، این‌ها دارند خون مردم را می‌خورند؛ مگر مؤمن اذیّت‌کردن این‌ است که بروی چهار تا فحش به او بدهی؟ تو باطنش را داری از بین می‌بری.
 +
 
 +
کجا جمع شدید قرآن را سر گرفتید؟ «ألغوث، ألغوث» می‌کشید؟! آیا قرآن از تو راضی است؟ آیا ‌کاری کردی که قرآن از تو راضی باشد؟ آیا امر قرآن را اطاعت کردی؟ امر قرآن چیست؟ خدا قرآن را از برای افشای ولایت و افشای شیعه نازل کرده ‌است. مگر به پیامبر {{صلی}} جسارت نکرد، فوراً آیه نازل‌شد: اَبتر خودشان هستند، تو نیستی. {{آیه|إنّا أعطیناک الکوثر، فصلّ لربّک و انحَر، إنّ شانئک هُوَ الأبتر|سوره=۱۰۸|آیه=۱}} ای پیامبر! من به تو فاطمه {{علیها}} دادم، کوثر به تو دادم، سَلسَبیل به تو دادم.
 +
 
 +
به علی قسم! از اوّل ماه ‌مبارک تا آخر ماه ‌مبارک رمضان کار کنید! ثلث این حرف‌ها را هم حالی‌مان نیست. ثلثش را، کجا توی مسجد می‌روی؟ بیا این حرف را بفهم! علی‌شناس شو! ما علی‌شناس که نیستیم، مقصد علی {{علیه}} را می‌کشیم. اگر ابن‌ملجم علی {{علیه}} را کشت، بعضی از ما مقصد علی {{علیه}} را می‌کشند. تو مواظب مقصد علی {{علیه}} باش! عزیزان من! قربان‌تان بروم، فدایتان بشوم، برو احیاء، قرآن را هم سر بگیر! با چه می‌روی؟ تو باید خدا را بشناسی! امرش را هم بشناسی! با شناخت بگیر بخواب! با شناخت برو در بیابان! با شناخت واجباتت را به‌جا بیاور! والله! بالله! هفتاد هزار مَلَک می‌آید، می‌گوید: مؤمن! مبارک ‌باد! این ملائکه که به ‌وجود علی {{علیه}} خلق شده، به نور علی {{علیه}} خلق شده، تمام این‌ها مواظب شیعه هستند. هفتاد هزار تا از آن‌ها می‌آیند، این‌جا نوکرت می‌شوند؛ اما تو علی {{علیه}} را بشناس! ولایت را بشناس!
 +
 
 +
آیا شب ‌احیاء، دل‌یکی را خوش کردی؟ آیا رضایت پدر و مادرت را حاصل کردی؟ آیا دل‌یکی را شکستی، رفتی دل آن شکسته را حداقل درست نمی‌کنی، بندش بزن! آیا انفاق کردی؟ آیا دو سال، دو سال، به این بنده‌های خدا سر نزدی، سر زدی؟ آیا اطاعت کردی؟{{ارجاع|روح خلقت ولایت است 78}}
 +
 
 +
خدایا! عاقبت‌تان را به‌ خیر کن!
 +
 
 +
خدایا! ما را بیامرز!
 +
 
 +
خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار کن!
 +
 
 +
خدایا! از این شب‌های قدر ما را محروم نکن!
 +
 
 +
خدایا! ما گرفتیم خوابیدیم، نمی‌دانیم بالای سر ما گذاشتی یا نه؟ خدایا! اگر نگذاشتی بگذار!
 +
 
 +
خدایا! روایت داریم اگر ماه‌ مبارک رمضان، خدا تو را نیامرزد، وای به حال‌مان! خدایا! ما را بیامرز!
 +
 
 +
خدایا! از سر گناه کوچک و بزرگ ما درگذر!
 +
 
 +
خدایا! ما را در ولایت ثابت قدم بدار! کسانی‌که در ولایت ثابت‌قدم هستند، روایت داریم در قیامت زانویشان نمی‌چندد. خدایا! ما از آن‌ها باشیم.
 +
 
 +
خدایا! قدرت‌مان را صرف نعمت تو کنیم. خدایا! این قدرت از برای ما نعمت باشد. اگر قدرت را صرف امر کنیم نعمت است، اگر نکنیم نقمت است. خدایا! این قدرت ما را صرف ولایت کن! خدایا! عاقبت‌تان را به ‌خیر کن!
 +
 
 +
خدایا! به ‌حقّ پیامبر، خُلْق عظیم به ما بده! خدایا! ما به‌ غیر از امر تو اصلاً ناراحت نشویم، خدایا! اگر ناراحت می‌شویم، از برای امر تو بشویم. خدایا! به‌ حقّ خُلُق‌ العظیم به ما خُلق عظیم بده! خدایا! عاقبت‌تان را به‌ خیر کن!
 +
 
 +
خدایا! به ‌قول پدرم، می‌گفت این دُرقه ما را از هم نپاش! یک ‌روز گفت: دُرقه، گفت همین جمعیّت که هستیم، از هم نپاشد. خدایا! دُرقه ما را از هم نپاش!
 +
 
 +
خدایا! پدر و مادر ما را بیامرز! پدر و مادر شما را هم بیامرز! آن‌ها هم که پدر و مادر دارند، به آن‌ها ببخش! آن‌ها هم که فرزند دارند، به پدر و مادرشان ببخش! همه ما را هم به امام‌ زمان {{عج}} ببخش!{{ارجاع|مغز بشر (روح تمام خلقت ولایت است) 81}}
 +
 
 +
==روزی که در آن گناه نشود، بالاتر از شب قدر{{ارجاع|ارتباط با ولایت رمضان ۸۵ (دقیقه ۱۵) و إنّا أنزلناه فی لیلة القدر (آخر سخنرانی)}}==
 +
{{صوت منتخب|shabe-ghadr-6}}
 +
 
 +
قنبر درِ خانه امّ‌السلمه آمده، می‌گوید: علی {{علیه}} کجاست؟ می‌گوید: علی {{علیه}} به آسمان رفت، قنبر می‌رود می‌بیند امیرالمؤمنین {{علیه}} آن‌جاست.  مگر یک‌ دانه علی {{علیه}} است؟ علی {{علیه}}، علی‌ها را خلق می‌کند، که تمام کُرات به او احتیاج دارند، تا امورشان اصلاح بشود. مگر علی {{علیه}} یک علی است؟ صدها، هزاران علی است. اما همه این‌ها یک‌ دانه علی است، آن‌هم علی‌بن‌ابوطالب {{علیه}} است، وصیّ رسول‌الله {{صلی}}، باید امرش را اطاعت کنید! اما علی {{علیه}}، علی‌ها خلق می‌کند. مگر در جنگ صفّین نبود که معاویه تدارک دید؟ گفت: قالِ علی را باید بکَنید! حالا معاویه به عمروعاص گفت: آخر مردک! چرا همه فرار کردید؟ گفت قسم به خدا! هر کدام از ما، یک علی با ذوالفقار پشتِ سرمان بود، ما از ترس علی فرار می‌کردیم. حالا امیرالمؤمنین {{علیه}} آمد، گفت: امّ‌السلمه! چرا به قنبر این را گفتی؟ قنبر کشش ندارد. غلام امیرالمؤمنین {{علیه}} است، کشش ندارد. کشش ولایت، ارتباط است. وقتی ارتباط داری، دستت به آن حبل‌المتین است، آن‌چه که کشش است، به تو می‌دهد. اما اصل ارتباط است، بیا عزیز من! ارتباطت را قطع نکن!
 +
 
 +
قرآن سفارش امیرالمؤمنین {{علیه}} است. ما اصلاً چیزی نداریم در خلقت که سفارش امیرالمؤمنین {{علیه}} را نکند. تمام کوه و دشت و بیابان می‌گویند: {{روایت|«لا إله إلّا الله»}}، ماهی‌های دریا می‌گویند: {{روایت|«لا إله إلّا الله»}}، آهوان صحرا می‌گویند: {{روایت|«لا إله إلّا الله»}}، تمام مُلک و ملکوت می‌گویند: {{روایت|«لا إله إلّا الله»}}، یعنی خدا یگانه است. خدا می‌گوید: {{روایت|علی ولیّ ‌الله}}: علی {{علیه}} ولیّ من است، علی {{علیه}} امر من است، علی {{علیه}} هستی من است، علی {{علیه}} مشکل‌گشاست. تمام خلقت به‌ واسطه علی {{علیه}} است، تمام این‌ها سفارش علی {{علیه}} است، کجا می‌روی؟ چرا می‌روی؟ عزیزم! چرا خودت را جدا می‌کنی؟
 +
 
 +
پیامبر اکرم {{صلی}}، پیامبر رحمت است؛ اما ما نداریم وقتی پیامبر {{صلی}} را زهر دادند، گفته ‌باشد ارکان خدا شکست. هیچ ‌کجا نگفت ارکان خدا شکست؛ اما وقتی امیرالمؤمنین {{علیه}} ضربت خورد، گفت: {{روایت|«قُتِل امیرالمؤمنین {{علیه}}}}»، ارکان خدا شکست. یعنی تمام خلقت، ارکانش علی‌بن‌ابوطالب {{علیه}} است. تمام بی‌ارکان هستند. حالا چه شد؟ حالا خدا این ندا را به همه رساند. مثل این‌که امام ‌زمان {{عج}} وقتی‌که می‌آید، {{آیه|جاء الحقّ، زهق الباطل|سوره=۱۷|آیه=۸۱}} می‌گوید، ندایش به تمام دنیا، به تمام کون و مکان می‌رسد. تمام این‌ها می‌گویند لبّیک! ملائکه‌ها می‌گویند لبّیک! انس می‌گوید لبّیک! جنّ می‌گوید لبّیک! درخت می‌گوید لبّیک! زمین می‌گوید لبّیک! دیوار می‌گوید لبّیک! مگر امام ‌زمان {{عج}} این‌جوری است؟ همه می‌گویند لبّیک! حالا که گفت {{روایت|«قُتِل امیرالمؤمنین {{علیه}}»}} این ندا به جهنّم رسید. وقتی به جهنّم رسید، این‌ها رقّت کردند.
 +
 
 +
{{درباره متقی|من به خدا گفتم: خدایا! اگر مرا در جهنّم ببری، با عدلت با من رفتار کردی، من جهنّمی‌ام؛ اما تو را به حقّ علی قسمت می‌دهم، با رحمت، با ما رفتار کن!}} حالا این جهنّمی‌ها هم همان‌است، خیلی رضایت دارند، می‌گویند که شما با عدلت با ما رفتار کردی، ما را در جهنّم آوردی؛ اما یک عدّه‌ای هستند پیش این‌ها هستند، می‌گویند: خدایا! این چیست پیش ما؟ این‌ را از کنار ما ببر! این بوی گندش از جهنّم برای ما بالاتر است.
 +
 
 +
حالا که این‌ها رقّت کردند، دیگر خدا نمی‌گذارد در جهنّم بسوزند؛ چون‌که رقّت برای چه‌ کسی کردند؟ برای مقصدش کردند، مقصدش را یک‌ قدری دوست داشتند. این‌که می‌گوید در ماه‌ رمضان هر شبی، چند میلیارد، میلیارد نفر از جهنّم خلاص می‌شوند، این‌جور آدم‌ها هستند که مُغرض نیستند.
 +
 
 +
وقتی تمام این‌ها نجات پیدا کردند، امیرالمؤمنین {{علیه}} می‌گوید: به پروردگار کعبه رستگار شدم.
 +
 
 +
امشب شب‌ قدر است، به امیرالمؤمنین {{علیه}} می‌گویند: از ادباء و وُکلاء و همه این‌ها سراغ گرفتیم، در هفته چه روزی خوب است؟ می‌گویند: شب‌ جمعه. می‌پرسیم: در ماه چه روزی؟ می‌گویند: اوّل ‌ماه. همین‌طور در سال؟ می‌گویند: شب ‌قدر. امیرالمؤمنین {{علیه}} می‌فرماید: روزی که گناه نکنی.
 +
 
 +
امشب إن‌شاءالله، امید خدا، باید که قدری خلاصه بیدار باشید! امام‌ صادق {{علیه}} هم دستور فرموده؛ یا این‌که خدمت شما عرض بشود، شما زیارت‌ عاشورا بخوان! اگر زیارت‌ عاشورا بخوانی، یک لکّه‌ اشک بریزی، خدا از سر گناهانت می‌گذرد، اگر گناه انس و جنّ کرده ‌باشی. امشب زیارت امام‌ حسین {{علیه}} خیلی عظمت دارد، چرا؟ چون خدا می‌گوید: {{روایت|«یا ثار الله و ابن‌ثاره»}}: ای خون من! ای خون خدا! {{ارجاع|ارتباط با ولایت، رمضان 85}}
 +
 
 +
خدایا! دعای اباذر را در مقابل پیشگاه مقدّس این رفقای من مستجاب کن! گفت {{روایت|«الّلهم انی أسئلک الأمن و الإیمان بکر و التّصدیق بنبیّک و العافیة من جمیع البلاء و الشّکر علی العافیة و الغناء عن شِرار النّاس»}}.
 +
 
 +
خدایا! محتاج شرارشان نکن!
 +
 
 +
خدایا! در دنیا و آخرت محتاج‌شان نکن!
 +
 
 +
خدایا راه‌شان بده به ‌حقّ امیرالمؤمنین. علی‌جان! به زهرایت بگو این‌ها را راه بده! همان‌جور که سلمان را راه داد. مبادا ما مثل عباس باشیم راه به ما ندهد. این شب ‌قدر از امام ‌زمان {{عج}}، از امیرالمؤمنین {{علیه}} بخواهید که زهرا راه‌مان بدهد. زهرا چه ‌کسی را راه می‌دهد؟ کسی‌که امر امیرالمؤمنین {{علیه}} را، امر خدا را اطاعت کند. خدایا! ما از آن‌ها باشیم که امر را اطاعت کنیم. {{ارجاع|تفکّر در اشیاء (إنّا أنزلناه فی لیلة القدر) 84}}
  
 
{{یا علی}}
 
{{یا علی}}
  
[[رده: منتخب 1402]]
+
[[رده: منتخب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۵۴

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

درخواست‌های شب‌قدر[۱]

بعضی از رفقای‌ عزیز به بنده امر کردند که از برای شب‌ احیا یک صحبتی بکنیم. البتّه آن‌ها خودشان می‌دانند، حالا دل‌شان خواست که ما یک‌ حرفی بزنیم. من اوّل منظورم این‌ است که ما از خدا چه بخواهیم؟ مثل آن‌ شخص نباشیم که چندین‌ وقت به‌ مسجد سهله یا مسجد جمکران رفت تا خدمت امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) برسد، یک‌ وقت امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) را دید که به او گفت: پدرجان! این‌جا آمدی که چه‌ کار کنی؟ گفت: می‌خواهم امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) را ببینم، خیلی سال است که این‌جا آمدم. گفت: حالا من امام‌ زمانم، چه می‌خواهی؟ گفت: اگر تو امام‌ زمانی، این بیل مرا پارو کن! این‌ شخص رعیت بود، قدری که راه رفت، دید یک پارو همراهش است. مبادا ما مثل این‌ شخص باشیم که شب‌ قدر از ما بگذرد و خدمت امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) برسیم و خلاصه متوجّه مطلب نباشیم که از امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) چه بخواهیم؟

رفقای‌ عزیز! خدای تبارک و تعالی روزی ما را معلوم‌کرده، ما هر چه تلاش کنیم، آنچه باید به ما برسد، می‌رسد؛ این‌ را باید یقین کنیم، این از روزیِ ما؛ اما باید تلاش کنیم که از خدا و امام‌ زمانِ خود رزق طلب کنیم. اوّلی آن این‌ است: من این‌ را از خدا می‌خواهم که خدا مرا هدایت کند. دوم این‌ است که ما حدّ به گردن‌مان است. تندی به کسی کردیم، یکی را ترسانده‌ایم یا مثل معاذ در خانواده بداخلاقی کردیم، حقّ‌ النّاس به گردن‌مان است؛ ما باید حدّمان را بخوریم. راست بگویید به خدا، همه چیزتان: منیّت، سواد، مهندسی، خیالات، حساسیّت، پول و مقام را کنار بگذارید! آنچه را که دارید، زمین بگذارید و با خدا حرف بزنید! بگویید: خدایا! نفهمیدم! بیامرزم! باید از شب‌ قدر بهره ببریم! اگر عارمان می‌شود که به مردم بگوییم نفهمیدم! به خدا عارمان نشود؛ تا خدا دست‌مان را بگیرد.

خدایا! حدّهایی که به گردن ما هست، بردار!

خدایا! ما نمی‌دانیم چه کردیم؟! نمی‌دانیم به چه‌ کسی ظلم کردیم؟! نمی‌دانیم مال چه‌ کسی را خوردیم؟! خودت از سر ما بگذر!

بعد بیایم سراغ امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه)، آقاجان! فدایت بشوم! خدا ما را هدایت کرد، حدّها را از گردن ما برداشت و ما را آمرزید؛ حالا تو ما را بپذیر! والله! تو را می‌پذیرد. تمام این‌که ما امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) را نمی‌بینیم؛ چون حدّ به گردن‌مان است. حالا از امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) چه بخواهیم؟

آقاجان! ما دل‌مان می‌خواهد که یاور شما باشیم! می‌خواهیم زیر پرچم شما باشیم! ما را نگه‌دار! مگر نیست که روز قیامت، تمام پرچم‌داران عالَم با پرچمش می‌آید، با قومش می‌آید. تمام این‌ها محزون‌اند؛ مگر کسی‌که زیر پرچم دوازده‌ امام، چهارده‌ معصوم (علیهم‌السلام) باشد. آقاجان! ما را نگه‌دار که زیر پرچم کس دیگر نرویم. والله! امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) شما را می‌پذیرد. شما خیال نکنید که امام‌ حسین (علیه‌السلام) «هل من ناصر» می‌گوید، به‌دینم! امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) هم «هل من ناصر» می‌گوید؛ به‌دینم! خدا هم «هل من ناصر» می‌گوید. چرا؟ خدا نمی‌خواهد ما را بسوزاند، امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) نمی‌خواهد ما را بسوزاند. بفهمید چه می‌خواهید؟

آقاجان! خواهش داریم از شما که دل ما را پاک‌سازی کن! به‌غیر خدا و شما اهل‌ بیت و دوستان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که دنبال این‌ها می‌آیند، اصلاً محبّتی در دل ما نباشد. [۲]

از خدا بخواهید که ولایت ما القائی باشد، ولایت ما نوشیدنی باشد.

خدایا! ما تا حالا بد کردیم! ما تا حالا نمی‌فهمیدیم!

آقاجان! امام‌ زمان! ما را در خانه خودت قرار بده!

امام‌زمان! ما را ضبط کن! ما یتیمیم! دست ما را بگیر! ما صغیریم!

شب‌قدر بنشینید فکر کنید ببینید چه کسانی جهنّمی شدند؟ چه‌کسی این‌ها را جهنّمی کرد؟ خلق. [۳]

التماس کنیم به امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه)، آقاجان! ما عاجزیم که خودمان را حفظ کنیم، همه می‌خواهند دین ما را ببرند، ما را در پناه خودت حفظ‌کن!

حضرت فرمود: در آخرالزّمان مثل گوسفندی که از گیر گرگ فرار می‌کند، از آن‌ها که می‌خواهند دین‌تان را ببرند، فرار کنید! [۴]

شب قدر، شب قدردانی از ولایت[۵]

شب‌ احیاء شبی است که باید دلت را احیاء کنی! پاکیزه کن خودت را از مشرکی، از شرک. از این‌که تا حالا اشتباه کردی، خدمت به مردم نکردی، یک حاجت برادر مؤمنت را می‌توانستی برآوری برنیاوردی، دل‌یکی را شکستی، رضایت پدر و مادرت را حاصل نکردی، به قوم و خویش ندارت سر نزدی، امر را اطاعت نکردی.

پاکیزه شو! از این خودت را پاکیزه کن! بیایید خودمان را اصلاح کنیم. شب‌ احیاء یک گوشه‌ای بروید، یک‌ ساعت، دو ساعت فارغ شوید و با خدا حرف بزنید! اوّل سلام به دوازده‌ امام، چهارده‌ معصوم (علیهم‌السلام)، به ولیّ‌ الله‌ الأعظم (عجل‌الله‌فرجه) بدهید. [۶]

رفقای‌ عزیز! توجّه بفرمایید که قدر یعنی‌ چه؟ آیا قدر بوده؟ آیا اهل‌ تسنّن قدر دارند؟ آن‌ها احیاء می‌گیرند، خیلی هم با سوز و گداز می‌گیرند، خیلی هم انفاق دارند؛ اما توجّه نکردند که قدر یعنی‌ چه؟

قدر یعنی قدردانی از ولایت. ما در شب‌قدر باید قدردانی از ولایت کنیم. امشب توجّه کنید که خدا به شما چه داده‌ است؟ هر کدام‌تان یک گوشه‌ای بروید و یک بیتوته‌ای کنید! حالا بچّه‌ها خواب می‌روند، یا بیدارند؛ شما بیتوته کن! یک اتاق جداگانه داشته‌ باش! من همیشه به رفقایم می‌گویم، خانه که می‌سازید، یک اتاق هم بسازید که بتوانید آن‌جا بروید، از زن و بچّه کنار بروید و بیتوته کنید! این نماز شب که این‌قدر ثواب دارد، چون از زن و بچّه کنار می‌روی و می‌گویی خدا!

امشب اوّل چیزی که می‌خواهید بگویید: خدایا! ما را بیامرز! از سر گناه کوچک و بزرگ ما در گذر!

خدایا! خودت گفتی که شب‌ قدر، شب آمرزش است.

یا امام‌ زمان! این نامه اعمال ما که به دستت می‌رسد، یک قلم عفو رویش بکش! بعد، یا امام‌ زمان! ما را یاور خودت قرار بده!

یا امام‌ زمان! قربانت بروم! فدایت بشوم! ما پناه به تو آوردیم، ما را پناه بده!

یا امام‌ زمان! قربانت بروم! نسل ما نسلی باشد که یا علی بگوید.

خدایا! نسل ما را ولایی قرار بده!

خدایا! شیطان می‌خواهد خدشه به ولایت ما بزند، او را از ما دور کن! امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) فرمود: خدایا! دین ما طعمه شیطان نشود! در صورتی‌که امام‌ سجّاد (علیه‌السلام) خودش دین است، دارد یاد ما می‌دهد.

خدایا! ما را کفایت کن! دست‌مان جلوی نامردها دراز نباشد!

خدایا! تو را به‌ حق امام‌ زمان، تتمه عمر ما را در راه خودت قرار بده!

خدایا! یا امام‌ زمان! آقاجان! تو اجازه می‌دهی ما با تو حرف بزنیم. اجازه بده که ما همیشه بیاییم درِ خانه‌ات، با تو حرف بزنیم.

آن سه چیز هم که گفتم، اوّل ولایت، بعد عدالت، بعد سخاوت است، امیدوارم این‌ها را هم به ما بدهد.

امیدوارم در هر خانه‌ای مریض و مریضه است، طفل مریض است، خدا لباس عافیت بپوشاند.

امیدوارم خدای تبارک و تعالی، به باطن امام‌ زمان، یک نظری به ما بکند. من یک‌ دفعه یک مثالی زدم: چند تا جوجه بود، تا گربه می‌آمد، این مرغ جیغ می‌کشید، این جوجه‌ها لای بال مادرشان می‌آمدند. یا امام‌ زمان! ما را در پناه خودت حفظ‌کن. من بی‌رودربایستی به شما بگویم: کسی ولایت دارد که صادراتش ولایت باشد؛ یعنی این‌که از او صادر می‌شود، ولایت باشد، یا ذکرِ یا علی و یا حسین باشد، یا نجات مردم یا سخاوت یا شجاعت باشد. ببین این درخت میوه دارد، تولید دارد. تولید شما باید یا علی باشد.

خدایا! عاقبت‌تان را به‌خیر کن!

خدایا! ما را بیامرز!

خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار کن!

خدایا! ما از آن‌ها باشیم که قدردانی از ولایت کنیم. من همیشه از خدا خواستم که خدایا! به‌من حمایت از ولایت بده!

خدایا! به همه ما حمایت از ولایت بده!

خدایا! ما از آن‌ها باشیم که امر ولایت را اطاعت کنیم.

خدایا! این یا علی! یا علی! را از ما نگیر! تا دم مرگ علی‌! علی! بگوییم و بمیریم! جان‌مان را نثار ولایت کنیم؛ نه جان‌مان را نثار لهو و لعب کنیم!

دوباره تکرار می‌کنم، امشب از خدا بخواهید که جان‌مان را فدای ولایت کنیم. فدای ولایت این‌نیست که در خیابان‌ها بریزیم، فدای ولایت یعنی فدای امر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) کنیم، فدای امر خدا کنیم؛ این فدا کردن است. [۷]

شب‌ قدر، شب توبه[۸]

عزیزان من! قربان‌تان بروم! توجّه کنید که امشب، شب‌ قدر است. کناری بروید و از کرده‌های خود توبه کنید! چرا می‌گوید مانند نصوح توبه کن؟ یعنی مثل نصوح که وقتی توبه کرد، دیگر توبه‌اش را نشکست، باش! عزیز من! امشب بیایید فقرا را شریک کنید! امشب بیایید امر را اطاعت کنید! امشب، شب اندازه‌گیری است. عزیزان من! خیلی ما باید توجّه کنیم! والله، امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) دارد «هل من ناصر» می‌گوید. به‌ وجود امام‌ زمان، من سختم است که این حرف را بزنم، گوشه و کنار مجلس مرا نمی‌شناسند، می‌گویند می‌خواهد خودش را مطرح کند که می‌گوید من امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) را دیدم! نه والله، به‌دینم قسم، امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) به‌من گفت: فلانی! مردم اهل‌ دنیا شدند، به‌ دنیا نمی‌رسند. چرا به‌ دنیا نمی‌رسید؟ یک‌ قدری که دست و پایت را جمع کردی، خدای‌ نخواسته مریضی و گرفتاری می‌آید؛ حواست را جمع‌ کن! امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) دارد «هل من ناصر» می‌گوید، زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) «هل من ناصر» می‌گوید؛ نه این‌که زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) آن‌ روز سوار الاغ شد و به درِ خانه مهاجر و انصار رفت؛ «هل من ناصر» گفت؛ اما نیامدند او را یاری کنند؛ الآن هم دارد «هل من ناصر» می‌گوید؛ کجا می‌روید؟!

عزیزان من! امشب یک گوشه‌ای بروید و بگویید: امام‌ زمان! آقاجان! در این‌ زمان می‌گوید که بی‌دین از دنیا می‌روید، ما بادین باشیم.

آقاجان! ما را لا بگیر.

آقاجان! ما از کرده خودمان پشیمانیم.

آقاجان! یک تجلّی در قلب ما بکن! والله، اگر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) تجلّی کند، آنچه که محبّت است از دل‌تان بیرون می‌رود، تمام توجّه‌تان به امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) و خداست. [۹]

آقاجان! قربانت بروم! امام‌ زمان! ما را دریاب! اگر ما گناه می‌کنیم، نمی‌فهمیم!

خدایا! گناهان ما را بیامرز!

خدایا! ما امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را بشناسیم!

امام‌زمان! یک شناسایی خودت به ما بده! چون‌که می‌فرماید: اگر شما را نشناسیم، به زمان‌ جاهلیّت می‌میریم؛ آقاجان! ما نمی‌فهمیم! اما باید مهندسی، دکتری، قدرت، پول و همه چیزتان را کنار بگذارید و صاف از روی اخلاص، بگویید: آقاجان! ما درِ خانه‌ات آمدیم، ما محتاجیم! ما را غنی کن! ما ولایت ثابت می‌خواهیم! می‌خواهیم به زمان‌ جاهلیّت نَمیریم! اگر ما تو را نمی‌شناسم، شناسایی به ما بده! خودت را در قلب ما معرّفی کن! در زبان ما معرّفی شدی، در قلب‌مان هم معرّفی بشوی، قلب ما به‌ غیر از تو کسی را قبول نکند، اگر غیر تو خواست در آن برود، جیغ بزند. محبّت غیر خودت را از دل‌مان بیرون کن!

چقدر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) غریب‌اند! من ندیده‌ام که کسی واقعِ ولایت را بگوید! اگر شما محبّت امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) را داشته‌ باشید، خدا می‌فرماید: تمام خلقت را به‌ واسطه ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) خلق کردم؛ کجا می‌روید و به یک‌چیزهایی محبّت پیدا می‌کنید؟! بیایید از امشب عوض بشویم، یعنی خودمان را در دامن امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) بیندازیم! خانم‌ها! شما هم خودتان را در دامن زهرا (علیهاالسلام) بیندازید!

إن‌شاءالله شب‌ قدر، تقدیر همه ما تقدیر خیر بشود!

خدا از سر گناهان کوچک و بزرگ ما درگذرد!

إن‌شاءالله خدا حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) را به زن‌ها بدهد، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را به مردها بدهد.

امیدوارم باطن امام‌ زمان بفهمید که چه بخواهید؟ عزیز من! عمر دارد طی می‌شود. قربان همه‌تان بروم! الحمد لله دست با سخاوت دارید، خدا سخی‌ترتان بکند. آن عنایاتی که با مردم دارید، خدا هم عنایت با شما دارد.

امیدوارم دست عنایت شما از سر فقرا کم نشود.

امیدوارم همیشه قلب شما منوّر به ولایت باشد.

امیدوارم باطن امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) چیزی که شما را از ولایت، از خدا باز می‌دارد، آن نصیب‌تان نشود. چیزی که شما را به ولایت نزدیک می‌کند، آن قسمت‌تان بشود.

امیدوارم تتمه عمر شما در آن امر حقیقی، وجود مبارک امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) باشد.

خدایا! عاقبت‌تان را به‌ خیر کن!

خدایا! ما را با خودت آشنا کن!

خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار کن!

خدایا! به‌ حقّ امام‌ زمان قسمت می‌دهم، اگر امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) تا حالا از ما راضی نبوده، از ما راضی بگردان!

خدایا! وجود مبارکش را از جمیع بلاها حفظ‌کن!

خدایا! ما را یاورش قرار بده!

خدایا! تو را به‌ حقّ امام‌ زمان قسمت می‌دهم، ما را از کارهایی که رضای تو نیست؛ بازدار! ما را به کارهایی که رضای توست، موفّق کن! [۴]

شب قدر، شب نجوا با امام‌زمان[۱۰]

امشب، شب قدر است. شب قدر؛ یعنی قدردانی کنید! شب قدر؛ یعنی با آقا امام زمان‌تان بیعت کنید! امام زمان! آقاجان! امشب یک قلم عفو روی اعمال ما بکش! ما با شما بیعت می‌کنیم که دیگر طرف‌دار بدعت‌گذار نباشیم، دیگر دروغ نمی‌گوییم، دیگر وابسته به کسی نیستیم، ما دیگر وابسته به شما هستیم. آقاجان! راه‌مان بده!

کجا می‌روید؟ عزیز من! قربانت بروم، بیا با امام زمانت نجوا کن! بیا و این حرف‌ها را دور بینداز! امشب بخواه که هر محبّتی به غیر از خدا و ائمه (علیهم‌السلام) است را از دلت بیرون کند. والله، بالله، اگر کسی ولایت در دلش باشد و یک قدری ولایتش کامل شود، اصلاً گناه نمی‌کند. اگر گناه کرد، گردن من است. ما هر چه گناه می‌کنیم، از ناقصی ولایت است. آیا سلمان گناه کرد؟ میثم گناه کرد؟ شاه عبدالعظیم حسنی گناه کرد؟ اویس گناه کرد؟ این‌ها ولایت‌شان کامل بود. این‌ها از گناه استفراغ می‌کنند، از گناه بدشان می‌آید. اصلاً گناه سراغ آن‌ها نمی‌آید. جوان! چرا سراغ تو می‌آید؟ تو می‌خواهی که سراغت می‌آید. تو باید بخواهی که هدایت شوی. اگر بخواهی هدایت شوی، خدا تو را هدایت می‌کند. ما امشب بخواهیم هدایت شویم. امشب خدا را به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) قسم بدهید که خدایا! ولایت ما را کامل کن! خدایا! ما ناقص هستیم. من به خدا این‌طور گفتم:

خدایا! اگر نجسم، پاکم کن!

اگر گنه‌کارم، گناهانم را بیامرز!

اگر گمراهم، مرا به راه راست هدایت کن!

تو همه کاری می‌توانی بکنی. من در خانه عاجز نیامدم، من در خانه تو آمدم که خاک را آدم کردی. من که الآن نسبتاً آدم هستم. من که الآن یک وجودی هستم که جان دارم و تو این کارها را کردی؛ اما تو خاک را آدم کردی. باید این‌طوری حرف بزنی؛ ولی این‌طوری حرف‌زدن یک توفیق می‌خواهد. می‌گویم: خدایا! من نمی‌گویم تو با من معامله انسانی بکن! مانند کار نجاست با من بکن! تو نجاست را حالی به حالی می‌کنی، می‌شود گلابی، تو مرا امشب حالی به حالی کن! می‌توانی بکنی، بکن!

شما باید این‌طوری با خدا حرف بزنید! اما باز هم نگاهت این طرف و آن طرف است، هنوز از این فسادها بریده نشدی. عزیز من! تو بِبُر! ببین می‌شوی یا نمی‌شوی؟ این‌طور باید با خدا حرف بزنی. ببین خدا این کار را می‌کند یا نمی‌کند؟ تو الآن که داری با خدا حرف می‌زنی، حواست جای دیگر است. روایت می‌خواهید؟ این است: حضرت موسی آمد برود، دید شخصی این‌قدر در سرزمین منا گریه می‌کند، زمین را اشکی کرده است. در خاک‌ها می‌غلطد. گفت: خدایا! اگر این بنده من بود، من حاجتش را برآورده می‌کردم. گفت: به عزّت و جلالم، برآورده نمی‌کنم. (ببین، این شخص وابسته است.) گریه‌اش را این‌جا آورده؛ ولی حواسش جای دیگر است.

عزیز من! امشب باید مُحرم باشی. بگو خدایا! ما امشب مُحرم شدیم. مُحرم؛ یعنی کسی‌که لباسش را در می‌آورد و آن‌جا می‌اندازد. اما مُحرم باید خیالش را دربیاورد و آن‌جا بیندازد؛ نه مثل حاجی‌ها که لباس‌شان را در می‌آورند و وقتی برمی‌گردند، همان کارهای قبل را می‌کنند. خدا حاج‌ شیخ ‌عباس را رحمت کند! می‌گفت: اگر مکّه یا عمره رفتی، اگر برگشتی و عوض شدی، درست ‌است؛ ولی اگر عوض نشدی، همان که هستی، هستی. کدام‌یک از ما عوض شدیم؟

خدایا! عاقبت‌تان را به ‌خیر کن!

خدایا! این حرف‌ها که من زدم، در کالبد این‌ها اثر کند.

علی‌جان! این حرف‌ها در دل حضّار مجلس تزریق شود! کسانی‌که نوار مرا می‌شنوند، تزریق شود، شیطان آن‌ها را وسوسه نکند.

امیدوارم إن‌شاء‌الله خدا قبولی کلام ولایت را به ما بدهد.

امیدوارم ما دلی داشته ‌باشیم که ولایت را بپذیریم، گناه را نپذیریم.

خدایا! تو را به‌ حقّ امام‌ زمان قسم می‌دهیم که هر لحظه ما را خواستی از این دنیا ببری، با ولایت سالم و بدن سالم، جان ما را بگیر! [۱۱]

شب احیاء، دلتان را احیاء کنید[۱۲]

شب احیاء، باید دلت را احیاء کنی، به این‌که شما در یک مسجدی بروی و یک‌جایی بنشینی و «ألغوث» بکشی و قرآن سر بگیری و ذکر بگویی و وِرد بگویی، این، هدایت‌گر ولایت تو نیست. این همان‌است که می‌گویم کار است. اگر روایتش را می‌خواهی، شخصی شب ‌احیاء پیش حضرت آمد. گویا امام‌ صادق (علیه‌السلام) بود. گفت: امشب چه کار کنیم؟ حضرت فرمود: تحصیل علم بکن! نگفت تحصیل سواد؛ یعنی ما را بشناس! شناخت ما این جزا را به تو می‌دهد، به عبادتت جزا می‌دهد، به ‌قرآن سرگرفتن‌ات جزا می‌دهد، شناخت ما می‌دهد، نه عبادتت به تو جزا بدهد. عبادت که روح ندارد، عبادت کار است، عبادت تمرین است. حالا که تمرین کردی، تیراندازی‌ را یاد گرفتی، همه کارها را کردی، باید امر آن فرمانده را اطاعت کنی. فرمانده کلّ قوای تمام خلقت امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) است، وجود مبارک امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) است. این باید به تو فرمان بدهد، نه این‌که فرمان کسی دیگر را ببری. تو این‌جایی، داری فرمان کسی دیگر را می‌بری، کاری به او نداری.

پس شب احیاء باید نفْس‌مان را احیاء کنیم، این نفْس سرکش، فکر و خیالات باطل و ناجور را احیاء کنیم. امشب شب ‌قدر است. اگر معامله ربوی کردی، بگو: خدایا! دیگر نمی‌کنم. اگر کسی از تو ناراضی است، بگو: ای‌خدا! تو گفتی: هر کسی از تو ناراضی باشد، هیچ‌عبادتت را قبول نمی‌کنم، چقدر مردم را اذیّت می‌کنند؟ چه‌کار می‌کنند؟ شب ‌احیاء و چه شعرهایی می‌خوانند؟! چه ‌کار دارند می‌کنند؟! تا نصف‌ شب «ألغوث» می‌کشند، «ألغوث، ألغوث، أدرکنی، أدرکنی» تو چه می‌گویی؟

پس احیاء بروید! من نمی‌گویم احیاء نروید! ببین، خود امام‌ صادق (علیه‌السلام) معلوم کرده‌ است. می‌گوید: دور هم می‌نشینید، حرف ما را بزنید؟ می‌گوید: آره! می‌گوید: من غبطه می‌خورم. احیاء باید جوری باشد که امام‌ صادق (علیه‌السلام) غبطه بخورد. این احیاء است. چرا امام‌ صادق (علیه‌السلام) می‌گوید حرف‌های ما را می‌زنید؟ می‌گوید: یعنی دارید تمرین ولایت می‌کنید، دارید امر ما را اطاعت می‌کنید، حرف دیگر نمی‌زنید، حرف لغو نمی‌زنید، حرف ما را دارید می‌زنید. حرف ما، امر خداست. آقا! اگر یک همچین احیایی گیر آوردید، خلاصه من درست نمی‌توانم بروم، با ماشین مرا ببرید.

پس بنا شد احیاء چه کنیم؟ خودمان را احیاء کنیم، خودمان را اصلاح کنیم. به ما عوضی گفتند، نفهمیدند، ما هم نفهمیدیم. چرا می‌گوید اگر کینه مؤمنی داشته ‌باشی، هیچ عبادتت قبول نمی‌شود؟ حالا تو برو احیاء! ببین، باباجانِ من! عزیزجان من! حالا می‌گوییم مؤمن، ببین مؤمن را کجا برده؟ او را مطابق امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) کرده‌ است؟ می‌گوید: اگر علی (علیه‌السلام) را قبول نداشته ‌باشی، به عزّت و جلالم، عبادت ثقلین کنی، تو را می‌سوزانم. می‌گوید: یک مؤمن هم از دستت راضی نباشد، هیچ‌ عبادتت را قبول نمی‌کنم. خدا عبادت نمی‌خواهد، خدا اطاعت می‌خواهد، این مؤمن دارد اطاعت می‌کند. می‌گوید: مواظب باش! کسی را با چشمت، با خیالت، با چیزی ناراحت نکن! عزیز من! این خیلی ابعاد دارد. کسی‌که دارد غش‌ معامله می‌کند، دارد مؤمن را اذیّت می‌کند، کسی‌که دارد معامله ربوی می‌کند، این‌ها دارند خون مردم را می‌خورند؛ مگر مؤمن اذیّت‌کردن این‌ است که بروی چهار تا فحش به او بدهی؟ تو باطنش را داری از بین می‌بری.

کجا جمع شدید قرآن را سر گرفتید؟ «ألغوث، ألغوث» می‌کشید؟! آیا قرآن از تو راضی است؟ آیا ‌کاری کردی که قرآن از تو راضی باشد؟ آیا امر قرآن را اطاعت کردی؟ امر قرآن چیست؟ خدا قرآن را از برای افشای ولایت و افشای شیعه نازل کرده ‌است. مگر به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) جسارت نکرد، فوراً آیه نازل‌شد: اَبتر خودشان هستند، تو نیستی. «إنّا أعطیناک الکوثر، فصلّ لربّک و انحَر، إنّ شانئک هُوَ الأبتر»[۱۳] ای پیامبر! من به تو فاطمه (علیهاالسلام) دادم، کوثر به تو دادم، سَلسَبیل به تو دادم.

به علی قسم! از اوّل ماه ‌مبارک تا آخر ماه ‌مبارک رمضان کار کنید! ثلث این حرف‌ها را هم حالی‌مان نیست. ثلثش را، کجا توی مسجد می‌روی؟ بیا این حرف را بفهم! علی‌شناس شو! ما علی‌شناس که نیستیم، مقصد علی (علیه‌السلام) را می‌کشیم. اگر ابن‌ملجم علی (علیه‌السلام) را کشت، بعضی از ما مقصد علی (علیه‌السلام) را می‌کشند. تو مواظب مقصد علی (علیه‌السلام) باش! عزیزان من! قربان‌تان بروم، فدایتان بشوم، برو احیاء، قرآن را هم سر بگیر! با چه می‌روی؟ تو باید خدا را بشناسی! امرش را هم بشناسی! با شناخت بگیر بخواب! با شناخت برو در بیابان! با شناخت واجباتت را به‌جا بیاور! والله! بالله! هفتاد هزار مَلَک می‌آید، می‌گوید: مؤمن! مبارک ‌باد! این ملائکه که به ‌وجود علی (علیه‌السلام) خلق شده، به نور علی (علیه‌السلام) خلق شده، تمام این‌ها مواظب شیعه هستند. هفتاد هزار تا از آن‌ها می‌آیند، این‌جا نوکرت می‌شوند؛ اما تو علی (علیه‌السلام) را بشناس! ولایت را بشناس!

آیا شب ‌احیاء، دل‌یکی را خوش کردی؟ آیا رضایت پدر و مادرت را حاصل کردی؟ آیا دل‌یکی را شکستی، رفتی دل آن شکسته را حداقل درست نمی‌کنی، بندش بزن! آیا انفاق کردی؟ آیا دو سال، دو سال، به این بنده‌های خدا سر نزدی، سر زدی؟ آیا اطاعت کردی؟[۱۴]

خدایا! عاقبت‌تان را به‌ خیر کن!

خدایا! ما را بیامرز!

خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار کن!

خدایا! از این شب‌های قدر ما را محروم نکن!

خدایا! ما گرفتیم خوابیدیم، نمی‌دانیم بالای سر ما گذاشتی یا نه؟ خدایا! اگر نگذاشتی بگذار!

خدایا! روایت داریم اگر ماه‌ مبارک رمضان، خدا تو را نیامرزد، وای به حال‌مان! خدایا! ما را بیامرز!

خدایا! از سر گناه کوچک و بزرگ ما درگذر!

خدایا! ما را در ولایت ثابت قدم بدار! کسانی‌که در ولایت ثابت‌قدم هستند، روایت داریم در قیامت زانویشان نمی‌چندد. خدایا! ما از آن‌ها باشیم.

خدایا! قدرت‌مان را صرف نعمت تو کنیم. خدایا! این قدرت از برای ما نعمت باشد. اگر قدرت را صرف امر کنیم نعمت است، اگر نکنیم نقمت است. خدایا! این قدرت ما را صرف ولایت کن! خدایا! عاقبت‌تان را به ‌خیر کن!

خدایا! به ‌حقّ پیامبر، خُلْق عظیم به ما بده! خدایا! ما به‌ غیر از امر تو اصلاً ناراحت نشویم، خدایا! اگر ناراحت می‌شویم، از برای امر تو بشویم. خدایا! به‌ حقّ خُلُق‌ العظیم به ما خُلق عظیم بده! خدایا! عاقبت‌تان را به‌ خیر کن!

خدایا! به ‌قول پدرم، می‌گفت این دُرقه ما را از هم نپاش! یک ‌روز گفت: دُرقه، گفت همین جمعیّت که هستیم، از هم نپاشد. خدایا! دُرقه ما را از هم نپاش!

خدایا! پدر و مادر ما را بیامرز! پدر و مادر شما را هم بیامرز! آن‌ها هم که پدر و مادر دارند، به آن‌ها ببخش! آن‌ها هم که فرزند دارند، به پدر و مادرشان ببخش! همه ما را هم به امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) ببخش![۱۵]

روزی که در آن گناه نشود، بالاتر از شب قدر[۱۶]

قنبر درِ خانه امّ‌السلمه آمده، می‌گوید: علی (علیه‌السلام) کجاست؟ می‌گوید: علی (علیه‌السلام) به آسمان رفت، قنبر می‌رود می‌بیند امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آن‌جاست. مگر یک‌ دانه علی (علیه‌السلام) است؟ علی (علیه‌السلام)، علی‌ها را خلق می‌کند، که تمام کُرات به او احتیاج دارند، تا امورشان اصلاح بشود. مگر علی (علیه‌السلام) یک علی است؟ صدها، هزاران علی است. اما همه این‌ها یک‌ دانه علی است، آن‌هم علی‌بن‌ابوطالب (علیه‌السلام) است، وصیّ رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، باید امرش را اطاعت کنید! اما علی (علیه‌السلام)، علی‌ها خلق می‌کند. مگر در جنگ صفّین نبود که معاویه تدارک دید؟ گفت: قالِ علی را باید بکَنید! حالا معاویه به عمروعاص گفت: آخر مردک! چرا همه فرار کردید؟ گفت قسم به خدا! هر کدام از ما، یک علی با ذوالفقار پشتِ سرمان بود، ما از ترس علی فرار می‌کردیم. حالا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آمد، گفت: امّ‌السلمه! چرا به قنبر این را گفتی؟ قنبر کشش ندارد. غلام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است، کشش ندارد. کشش ولایت، ارتباط است. وقتی ارتباط داری، دستت به آن حبل‌المتین است، آن‌چه که کشش است، به تو می‌دهد. اما اصل ارتباط است، بیا عزیز من! ارتباطت را قطع نکن!

قرآن سفارش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. ما اصلاً چیزی نداریم در خلقت که سفارش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را نکند. تمام کوه و دشت و بیابان می‌گویند: «لا إله إلّا الله»، ماهی‌های دریا می‌گویند: «لا إله إلّا الله»، آهوان صحرا می‌گویند: «لا إله إلّا الله»، تمام مُلک و ملکوت می‌گویند: «لا إله إلّا الله»، یعنی خدا یگانه است. خدا می‌گوید: علی ولیّ ‌الله: علی (علیه‌السلام) ولیّ من است، علی (علیه‌السلام) امر من است، علی (علیه‌السلام) هستی من است، علی (علیه‌السلام) مشکل‌گشاست. تمام خلقت به‌ واسطه علی (علیه‌السلام) است، تمام این‌ها سفارش علی (علیه‌السلام) است، کجا می‌روی؟ چرا می‌روی؟ عزیزم! چرا خودت را جدا می‌کنی؟

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، پیامبر رحمت است؛ اما ما نداریم وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را زهر دادند، گفته ‌باشد ارکان خدا شکست. هیچ ‌کجا نگفت ارکان خدا شکست؛ اما وقتی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ضربت خورد، گفت: «قُتِل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)»، ارکان خدا شکست. یعنی تمام خلقت، ارکانش علی‌بن‌ابوطالب (علیه‌السلام) است. تمام بی‌ارکان هستند. حالا چه شد؟ حالا خدا این ندا را به همه رساند. مثل این‌که امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) وقتی‌که می‌آید، «جاء الحقّ، زهق الباطل»[۱۷] می‌گوید، ندایش به تمام دنیا، به تمام کون و مکان می‌رسد. تمام این‌ها می‌گویند لبّیک! ملائکه‌ها می‌گویند لبّیک! انس می‌گوید لبّیک! جنّ می‌گوید لبّیک! درخت می‌گوید لبّیک! زمین می‌گوید لبّیک! دیوار می‌گوید لبّیک! مگر امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) این‌جوری است؟ همه می‌گویند لبّیک! حالا که گفت «قُتِل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)» این ندا به جهنّم رسید. وقتی به جهنّم رسید، این‌ها رقّت کردند.

من به خدا گفتم: خدایا! اگر مرا در جهنّم ببری، با عدلت با من رفتار کردی، من جهنّمی‌ام؛ اما تو را به حقّ علی قسمت می‌دهم، با رحمت، با ما رفتار کن! حالا این جهنّمی‌ها هم همان‌است، خیلی رضایت دارند، می‌گویند که شما با عدلت با ما رفتار کردی، ما را در جهنّم آوردی؛ اما یک عدّه‌ای هستند پیش این‌ها هستند، می‌گویند: خدایا! این چیست پیش ما؟ این‌ را از کنار ما ببر! این بوی گندش از جهنّم برای ما بالاتر است.

حالا که این‌ها رقّت کردند، دیگر خدا نمی‌گذارد در جهنّم بسوزند؛ چون‌که رقّت برای چه‌ کسی کردند؟ برای مقصدش کردند، مقصدش را یک‌ قدری دوست داشتند. این‌که می‌گوید در ماه‌ رمضان هر شبی، چند میلیارد، میلیارد نفر از جهنّم خلاص می‌شوند، این‌جور آدم‌ها هستند که مُغرض نیستند.

وقتی تمام این‌ها نجات پیدا کردند، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌گوید: به پروردگار کعبه رستگار شدم.

امشب شب‌ قدر است، به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌گویند: از ادباء و وُکلاء و همه این‌ها سراغ گرفتیم، در هفته چه روزی خوب است؟ می‌گویند: شب‌ جمعه. می‌پرسیم: در ماه چه روزی؟ می‌گویند: اوّل ‌ماه. همین‌طور در سال؟ می‌گویند: شب ‌قدر. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید: روزی که گناه نکنی.

امشب إن‌شاءالله، امید خدا، باید که قدری خلاصه بیدار باشید! امام‌ صادق (علیه‌السلام) هم دستور فرموده؛ یا این‌که خدمت شما عرض بشود، شما زیارت‌ عاشورا بخوان! اگر زیارت‌ عاشورا بخوانی، یک لکّه‌ اشک بریزی، خدا از سر گناهانت می‌گذرد، اگر گناه انس و جنّ کرده ‌باشی. امشب زیارت امام‌ حسین (علیه‌السلام) خیلی عظمت دارد، چرا؟ چون خدا می‌گوید: «یا ثار الله و ابن‌ثاره»: ای خون من! ای خون خدا! [۱۸]

خدایا! دعای اباذر را در مقابل پیشگاه مقدّس این رفقای من مستجاب کن! گفت «الّلهم انی أسئلک الأمن و الإیمان بکر و التّصدیق بنبیّک و العافیة من جمیع البلاء و الشّکر علی العافیة و الغناء عن شِرار النّاس».

خدایا! محتاج شرارشان نکن!

خدایا! در دنیا و آخرت محتاج‌شان نکن!

خدایا راه‌شان بده به ‌حقّ امیرالمؤمنین. علی‌جان! به زهرایت بگو این‌ها را راه بده! همان‌جور که سلمان را راه داد. مبادا ما مثل عباس باشیم راه به ما ندهد. این شب ‌قدر از امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه)، از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بخواهید که زهرا راه‌مان بدهد. زهرا چه ‌کسی را راه می‌دهد؟ کسی‌که امر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را، امر خدا را اطاعت کند. خدایا! ما از آن‌ها باشیم که امر را اطاعت کنیم. [۱۹]

یا علی
  1. رمضان 76؛ شب‌احیاء و پاداش ولایت 76 (دقیقه 1 و 5) و هشدار 81 (دقیقه 26)
  2. رمضان 76؛ شب‌احیاء و پاداش ولایت 76
  3. هشدار 81
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ دستور شب‌قدر؛ عبادت بی‌ولایت نجات‌بخش نیست 83
  5. شب‌قدر و عظمائیت ولایت 77 (دقیقه 26 و 43) و شب‌قدر 84 (دقیقه 16 و 30)
  6. شب‌قدر و عظمائیت ولایت 77
  7. شب‌قدر 84
  8. شب‌قدر 82 (دقیقه 20 و 27) و دستور شب‌قدر؛ عبادت بی‌ولایت نجات‌بخش نیست 83 (دقیقه 37)
  9. شب‌قدر 82
  10. وابستگی ۸۶ (دقیقه ۳۷)
  11. وابستگی 86
  12. روح خلقت ولایت است ۷۸ (دقیقه 43 و 56 و 60) و مغز بشر (روح تمام خلقت ولایت است) ۸۱ (آخر نوار)
  13. (سوره الكوثر، آیه ۱)
  14. روح خلقت ولایت است 78
  15. مغز بشر (روح تمام خلقت ولایت است) 81
  16. ارتباط با ولایت رمضان ۸۵ (دقیقه ۱۵) و إنّا أنزلناه فی لیلة القدر (آخر سخنرانی)
  17. (سوره الإسراء، آیه ۸۱)
  18. ارتباط با ولایت، رمضان 85
  19. تفکّر در اشیاء (إنّا أنزلناه فی لیلة القدر) 84
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه