منتخب: غدیر 3: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
جز (جایگزینی متن - 'رده: منتخب 1402' به 'رده: منتخب')
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱۰: سطر ۱۰:
 
حالا بعد از مدّتی، خدا به پیامبر {{صلی}} فرمود: ای رسول من! اگر حرف تو را عمل نکنند، کافرند؛ اما تو این‌ همه زحمت کشیدی، عصاره تمام زحمت‌هایت امیرالمؤمنین علی {{علیه}} است. تمام زحمت‌هایی را که کشیدی، ما قبول داریم، ائمه {{علیهم}} قبول دارند؛ حالا ما می‌خواهیم یک برتری به تمام این عالَم بدهیم و آن امیرالمؤمنین علی {{علیه}} است! من کسی را دارم مافوق تو! بلند شو و او را معرّفی کن. او را روی شانه‌ات بگذار تا نگویند علی دیگری است!  
 
حالا بعد از مدّتی، خدا به پیامبر {{صلی}} فرمود: ای رسول من! اگر حرف تو را عمل نکنند، کافرند؛ اما تو این‌ همه زحمت کشیدی، عصاره تمام زحمت‌هایت امیرالمؤمنین علی {{علیه}} است. تمام زحمت‌هایی را که کشیدی، ما قبول داریم، ائمه {{علیهم}} قبول دارند؛ حالا ما می‌خواهیم یک برتری به تمام این عالَم بدهیم و آن امیرالمؤمنین علی {{علیه}} است! من کسی را دارم مافوق تو! بلند شو و او را معرّفی کن. او را روی شانه‌ات بگذار تا نگویند علی دیگری است!  
  
برو آن‌جا سفارش امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را بکن و به این جمعیّت بگو: {{آیه|الیوم أکملت لکم دینکم|سوره=5|آیه=3}} ای مردم! اگر می‌خواهید رستگار شوید، علی {{علیه}} را باید به {{آیه|الیوم أکملت لکم دینکم|سوره=5|آیه=3}} قبول داشته‌ باشید؛ دین تو، ای محمّد! به علی {{علیه}} افشا شد! ای مردم! امیرالمؤمنین علی {{علیه}} از پیامبر {{صلی}} بالاتر است! از کجا می‌گویی بالاتر است؟ ما حرف خدا را می‌زنیم؛ می‌فرماید: اگر تمام انس و جنّ عبادت کنند و حضرت‌ علی {{علیه}} را قبول نداشته‌ باشند، به‌ رو در جهنّم هستند. این‌ را فقط درباره امیرالمؤمنین {{علیه}} داریم. {{ارجاع|کتاب آخرالزّمان}}
+
برو آن‌جا سفارش امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را بکن و به این جمعیّت بگو: {{آیه|الیوم أکملت لکم دینکم|سوره=5|آیه=3}} ای مردم! اگر می‌خواهید رستگار شوید، علی {{علیه}} را باید به {{آیه|الیوم أکملت لکم دینکم|سوره=5|آیه=3}} قبول داشته‌ باشید؛ دین تو، ای محمّد! به علی {{علیه}} افشاء شد! ای مردم! امیرالمؤمنین علی {{علیه}} از پیامبر {{صلی}} بالاتر است! از کجا می‌گویی بالاتر است؟ ما حرف خدا را می‌زنیم؛ می‌فرماید: اگر تمام انس و جنّ عبادت کنند و حضرت‌ علی {{علیه}} را قبول نداشته‌ باشند، به‌ رو در جهنّم هستند. این‌ را فقط درباره امیرالمؤمنین {{علیه}} داریم. {{ارجاع|کتاب آخرالزّمان}}
  
 
حالا خدا از بین صد و بیست و چهار هزار پیامبر، پیامبر اکرم {{صلی}} را برانگیخته کرد و گفت: همه او را اطاعت کنید! این را که نمی‌شود نگفت، این مطلب را که باید یقین داشته باشید! هر روز در نمازتان می‌خوانید، هر روز هم بیشتر ما نمی‌فهمیم! {{آیه|إنّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبیّ، یا أیها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً|سوره=33|آیه=56}}. هر روز دارد به شما هشدار می‌دهد که تسلیم پیامبر {{صلی}} بشوید! حالا همه که تسلیم شدند، خدا امریّه صادر کرد: یا محمّد! باید علی {{علیه}} را معرّفی کنی!  
 
حالا خدا از بین صد و بیست و چهار هزار پیامبر، پیامبر اکرم {{صلی}} را برانگیخته کرد و گفت: همه او را اطاعت کنید! این را که نمی‌شود نگفت، این مطلب را که باید یقین داشته باشید! هر روز در نمازتان می‌خوانید، هر روز هم بیشتر ما نمی‌فهمیم! {{آیه|إنّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبیّ، یا أیها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً|سوره=33|آیه=56}}. هر روز دارد به شما هشدار می‌دهد که تسلیم پیامبر {{صلی}} بشوید! حالا همه که تسلیم شدند، خدا امریّه صادر کرد: یا محمّد! باید علی {{علیه}} را معرّفی کنی!  
  
اگر بدانید این حرف را، اگر ندانید جسارت است! خدا گفت: جای خودت علی {{علیه}} را معلوم کن! چرا؟! پیامبر {{صلی}}، پیامبر خاتَم است، اگر گفته جای خودت معلوم کن! می‌خواهد ما یک اندازه‌ای بفهمیم، پیامبر {{صلی}} که پیغمبر خاتَم است، بعد از پیامبر {{صلی}}، چرا می‌گوید جای خودت معلوم کن؟! از آن‌ طرف هم می‌گوید اگر معلوم نکنی، هیچ‌ کاری نکرده‌ای؛ دارد به او می‌گوید ولایت را در عالم افشاء کن! ولایت را معلوم کن!
+
اگر بدانید این حرف را، اگر ندانید جسارت است! خدا گفت: جای خودت علی {{علیه}} را معلوم کن! چرا؟! پیامبر {{صلی}}، پیامبر خاتَم است، اگر گفته جای خودت معلوم کن! می‌خواهد ما یک اندازه‌ای بفهمیم، پیامبر {{صلی}} که پیامبر خاتَم است، بعد از پیامبر {{صلی}}، چرا می‌گوید جای خودت معلوم کن؟! از آن‌ طرف هم می‌گوید اگر معلوم نکنی، هیچ‌ کاری نکرده‌ای؛ دارد به او می‌گوید ولایت را در عالم افشاء کن! ولایت را معلوم کن!
  
 
حالا پیامبر اکرم «صلوات‌ الله و سلامه علیه»، امیرالمؤمنین {{علیه}} را معلوم می‌کند. وقتی‌که معلوم شد، می‌گوید: {{آیه|الیوم أکملت لکم دینکم|سوره=5|آیه=3}} ؛ دین علی {{علیه}} است. ببین دارد چه می‌گوید؟! باباجان! عزیز من! قربان‌تان بروم، فدایتان بشوم، یک‌ قدری تفکّر داشته‌ باشید. اوّل گفت: جای خودت معلوم کن! یعنی می‌گوید: مردم! من چطور پیامبری بودم؟ تمام مردم می‌گویند: این‌جور، این‌جور، این‌جور، همه‌اش تعریف می‌کنند. باز چه می‌گوید؟! می‌گوید که من هیچ اجری از شما نمی‌خواهم؛ مگر ذوی‌القربای من؛ یعنی اهل‌بیتم را دوست داشته‌ باشید!  
 
حالا پیامبر اکرم «صلوات‌ الله و سلامه علیه»، امیرالمؤمنین {{علیه}} را معلوم می‌کند. وقتی‌که معلوم شد، می‌گوید: {{آیه|الیوم أکملت لکم دینکم|سوره=5|آیه=3}} ؛ دین علی {{علیه}} است. ببین دارد چه می‌گوید؟! باباجان! عزیز من! قربان‌تان بروم، فدایتان بشوم، یک‌ قدری تفکّر داشته‌ باشید. اوّل گفت: جای خودت معلوم کن! یعنی می‌گوید: مردم! من چطور پیامبری بودم؟ تمام مردم می‌گویند: این‌جور، این‌جور، این‌جور، همه‌اش تعریف می‌کنند. باز چه می‌گوید؟! می‌گوید که من هیچ اجری از شما نمی‌خواهم؛ مگر ذوی‌القربای من؛ یعنی اهل‌بیتم را دوست داشته‌ باشید!  
حالا پیامبر {{علیه}} معلوم می‌کند {{آیه|الیوم أکملت لکم دینکم|سوره=5|آیه=3}}، یعنی پیامبر {{صلی}} دین مردم را معلوم کرد. عزیز من! قربان‌تان بروم، متوجّه باشید اگر پیامبر {{صلی}} می‌گوید علی {{علیه}} وصیّ من است، دارد و می‌خواهد برای ما افشاء کند؛ اما والله، پیامبر {{صلی}} دین را معلوم کرد! علی {{علیه}} دین است نه نبیّ. {{ارجاع|عاشورای 77}}
+
 
 +
حالا پیامبر {{علیه}} معلوم می‌کند {{آیه|الیوم أکملت لکم دینکم|سوره=5|آیه=3}}، یعنی پیامبر {{صلی}} دین مردم را معلوم کرد. عزیز من! قربان‌تان بروم، متوجّه باشید اگر پیامبر {{صلی}} می‌گوید علی {{علیه}} وصیّ من است، دارد و می‌خواهد برای ما افشاء کند؛ اما والله، پیامبر {{صلی}} دین را معلوم کرد! علی {{علیه}} دین است، نه نبیّ. {{ارجاع|عاشورای 77}}
  
 
اصحاب در زمان پیامبر {{صلی}}، خیلی قشنگ جنگ می‌کردند، خیلی اسلام داشت پیش می‌رفت، پیش پیامبر {{صلی}} آمدند و گفتند: یا رسول‌ الله! ما ایمان آوردیم. جبرئیل فوری نازل‌شد و گفت: این‌ها اسلام آوردند. پیامبر {{صلی}} فرمود: جبرئیل آمده، می‌گوید شما اسلام آورده‌اید.  
 
اصحاب در زمان پیامبر {{صلی}}، خیلی قشنگ جنگ می‌کردند، خیلی اسلام داشت پیش می‌رفت، پیش پیامبر {{صلی}} آمدند و گفتند: یا رسول‌ الله! ما ایمان آوردیم. جبرئیل فوری نازل‌شد و گفت: این‌ها اسلام آوردند. پیامبر {{صلی}} فرمود: جبرئیل آمده، می‌گوید شما اسلام آورده‌اید.  
سطر ۲۵: سطر ۲۶:
 
تمام مقصد پیامبر اکرم {{صلی}} این‌ بود که مقصد خدا را آبیاری کند، پرورش بدهد و به مردم معرّفی کند. تمام کوشش پیامبر {{صلی}} این ‌بود. شما حساب کنید! اگر یک مقصد داشته ‌باشید، صدها زمینه درست می‌کنید تا به آن مقصدت برسید. فوراً که نمی‌توانید به آن مقصدتان برسید. مقصد ابعاد دارد. حالا صد و بیست و چهار هزار پیامبر، آن‌ها آگاه به مقصد نبودند، آگاهِ امر بودند. توجّه کنید! آن‌ها آگاه به مقصد خدا نبودند. چرا؟ تمام انبیاء باید به آن‌ها برسد؛ یا خواب ببینند. کسی‌که خواب ببیند، یا به او برسد، آن مقصد واقعی خدا را توجّه نداشته ‌است؛ اما جوری بود که هر کسی‌که آن‌ها را اطاعت می‌کرد، اهل‌ بهشت بود؛ چون‌که خدا آن‌ها را معیّن کرده‌ بود. آن‌ پیامبران نسبتاً سنّت بودند؛ یعنی سنّت خدا بودند؛ یعنی از آدم تا خاتَم؛ اما حالا پیامبر خاتَم {{صلی}} به ‌غیر از آن پیامبران دیگر است؛ یعنی ولیّ است، به او ولایت ابلاغ شده‌ است؛ یعنی آگاه ولایت بود. خودش توجّه داشت. صد بار، هزار بار، امیرالمؤمنین {{علیه}} را تشویق می‌کرد.
 
تمام مقصد پیامبر اکرم {{صلی}} این‌ بود که مقصد خدا را آبیاری کند، پرورش بدهد و به مردم معرّفی کند. تمام کوشش پیامبر {{صلی}} این ‌بود. شما حساب کنید! اگر یک مقصد داشته ‌باشید، صدها زمینه درست می‌کنید تا به آن مقصدت برسید. فوراً که نمی‌توانید به آن مقصدتان برسید. مقصد ابعاد دارد. حالا صد و بیست و چهار هزار پیامبر، آن‌ها آگاه به مقصد نبودند، آگاهِ امر بودند. توجّه کنید! آن‌ها آگاه به مقصد خدا نبودند. چرا؟ تمام انبیاء باید به آن‌ها برسد؛ یا خواب ببینند. کسی‌که خواب ببیند، یا به او برسد، آن مقصد واقعی خدا را توجّه نداشته ‌است؛ اما جوری بود که هر کسی‌که آن‌ها را اطاعت می‌کرد، اهل‌ بهشت بود؛ چون‌که خدا آن‌ها را معیّن کرده‌ بود. آن‌ پیامبران نسبتاً سنّت بودند؛ یعنی سنّت خدا بودند؛ یعنی از آدم تا خاتَم؛ اما حالا پیامبر خاتَم {{صلی}} به ‌غیر از آن پیامبران دیگر است؛ یعنی ولیّ است، به او ولایت ابلاغ شده‌ است؛ یعنی آگاه ولایت بود. خودش توجّه داشت. صد بار، هزار بار، امیرالمؤمنین {{علیه}} را تشویق می‌کرد.
  
بعضی‌ها یک‌قدری، روی فکر خودشان می‌خواهند حرف بزنند و باقی می‌آورند. ولایت یک ‌چیزی نبود که افشاء نشده ‌باشد. ولایت افشاء شده‌ بود؛ اما در پرده افشاء می‌شود. مثلاً ببین پیامبر {{صلی}} در فتح‌ خیبر می‌گوید: من فردا پرچم را به ‌دست کسی می‌دهم که خدا و رسول {{صلی}} و جبرئیل و میکائیل و آنچه که هست از او راضی هستند. همه جلو آمدند؛ پیامبر {{صلی}}، عمر و ابابکر، همه را پس زد و پرچم را دست علی {{علیه}} داد؛ یا در جریان آن مرغ بریان ‌کرده، پیامبر {{صلی}} می‌گوید: خدایا! بهترین خَلقت بیاید و آن را با من بخورد؛ امیرالمؤمنین {{علیه}} می‌آید. صدها از این حرف‌ها داریم که پیامبر {{صلی}} علی {{علیه}} را به مردم معرّفی می‌کرد. این‌ها همه‌اش آگاهی بوده. آخر، مرتیکه عمر و ابابکر! تو بهترین خلق خدا هستی؟ نه! پس ولایت همیشه افشاء می‌شد.  
+
بعضی‌ها یک‌ قدری، روی فکر خودشان می‌خواهند حرف بزنند و باقی می‌آورند. ولایت یک ‌چیزی نبود که افشاء نشده ‌باشد. ولایت افشاء شده‌ بود؛ اما در پرده افشاء می‌شود. مثلاً ببین پیامبر {{صلی}} در فتح‌ خیبر می‌گوید: من فردا پرچم را به ‌دست کسی می‌دهم که خدا و رسول {{صلی}} و جبرئیل و میکائیل و آنچه که هست از او راضی هستند. همه جلو آمدند؛ پیامبر {{صلی}}، عمر و ابابکر، همه را پس زد و پرچم را دست علی {{علیه}} داد؛ یا در جریان آن مرغ بریان‌کرده، پیامبر {{صلی}} می‌گوید: خدایا! بهترین خَلقت بیاید و آن را با من بخورد؛ امیرالمؤمنین {{علیه}} می‌آید. صدها از این حرف‌ها داریم که پیامبر {{صلی}} علی {{علیه}} را به مردم معرّفی می‌کرد. این‌ها همه‌اش آگاهی بوده. آخر، مرتیکه عمر و ابابکر! تو بهترین خلق خدا هستی؟ نه! پس ولایت همیشه افشاء می‌شد.  
  
 
مگر نبود که سلمان آن موضوع شد که به پیامبر {{صلی}} گفت یک سرّ مگو را به ‌من بگو! گفت: برو آن‌جا یک نصرانی است، او را صدا بزن! یک یهودی است، او را صدا بزن! صدا زد. به او گفت: آن‌جا چه‌ خبر است؟ یهودی گفت: من همه جانم آتش بود. یک سلام به علی {{علیه}} می‌کردم. وقتی مُردم، مرا بو کردند، دیدند محبّت علی {{علیه}} دارم. به محبّت علی، این ‌جای من است، این جلال من است، این بساط من است.
 
مگر نبود که سلمان آن موضوع شد که به پیامبر {{صلی}} گفت یک سرّ مگو را به ‌من بگو! گفت: برو آن‌جا یک نصرانی است، او را صدا بزن! یک یهودی است، او را صدا بزن! صدا زد. به او گفت: آن‌جا چه‌ خبر است؟ یهودی گفت: من همه جانم آتش بود. یک سلام به علی {{علیه}} می‌کردم. وقتی مُردم، مرا بو کردند، دیدند محبّت علی {{علیه}} دارم. به محبّت علی، این ‌جای من است، این جلال من است، این بساط من است.
سطر ۴۳: سطر ۴۴:
 
{{یا علی}}
 
{{یا علی}}
 
==ارجاعات==
 
==ارجاعات==
[[رده: منتخب 1402]]
+
[[رده: منتخب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۲

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

حالا بعد از مدّتی، خدا به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: ای رسول من! اگر حرف تو را عمل نکنند، کافرند؛ اما تو این‌ همه زحمت کشیدی، عصاره تمام زحمت‌هایت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) است. تمام زحمت‌هایی را که کشیدی، ما قبول داریم، ائمه (علیهم‌السلام) قبول دارند؛ حالا ما می‌خواهیم یک برتری به تمام این عالَم بدهیم و آن امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) است! من کسی را دارم مافوق تو! بلند شو و او را معرّفی کن. او را روی شانه‌ات بگذار تا نگویند علی دیگری است!

برو آن‌جا سفارش امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را بکن و به این جمعیّت بگو: «الیوم أکملت لکم دینکم»[۲] ای مردم! اگر می‌خواهید رستگار شوید، علی (علیه‌السلام) را باید به «الیوم أکملت لکم دینکم»[۲] قبول داشته‌ باشید؛ دین تو، ای محمّد! به علی (علیه‌السلام) افشاء شد! ای مردم! امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بالاتر است! از کجا می‌گویی بالاتر است؟ ما حرف خدا را می‌زنیم؛ می‌فرماید: اگر تمام انس و جنّ عبادت کنند و حضرت‌ علی (علیه‌السلام) را قبول نداشته‌ باشند، به‌ رو در جهنّم هستند. این‌ را فقط درباره امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) داریم. [۳]

حالا خدا از بین صد و بیست و چهار هزار پیامبر، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را برانگیخته کرد و گفت: همه او را اطاعت کنید! این را که نمی‌شود نگفت، این مطلب را که باید یقین داشته باشید! هر روز در نمازتان می‌خوانید، هر روز هم بیشتر ما نمی‌فهمیم! «إنّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبیّ، یا أیها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً»[۴]. هر روز دارد به شما هشدار می‌دهد که تسلیم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بشوید! حالا همه که تسلیم شدند، خدا امریّه صادر کرد: یا محمّد! باید علی (علیه‌السلام) را معرّفی کنی!

اگر بدانید این حرف را، اگر ندانید جسارت است! خدا گفت: جای خودت علی (علیه‌السلام) را معلوم کن! چرا؟! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، پیامبر خاتَم است، اگر گفته جای خودت معلوم کن! می‌خواهد ما یک اندازه‌ای بفهمیم، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که پیامبر خاتَم است، بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، چرا می‌گوید جای خودت معلوم کن؟! از آن‌ طرف هم می‌گوید اگر معلوم نکنی، هیچ‌ کاری نکرده‌ای؛ دارد به او می‌گوید ولایت را در عالم افشاء کن! ولایت را معلوم کن!

حالا پیامبر اکرم «صلوات‌ الله و سلامه علیه»، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را معلوم می‌کند. وقتی‌که معلوم شد، می‌گوید: «الیوم أکملت لکم دینکم»[۲] ؛ دین علی (علیه‌السلام) است. ببین دارد چه می‌گوید؟! باباجان! عزیز من! قربان‌تان بروم، فدایتان بشوم، یک‌ قدری تفکّر داشته‌ باشید. اوّل گفت: جای خودت معلوم کن! یعنی می‌گوید: مردم! من چطور پیامبری بودم؟ تمام مردم می‌گویند: این‌جور، این‌جور، این‌جور، همه‌اش تعریف می‌کنند. باز چه می‌گوید؟! می‌گوید که من هیچ اجری از شما نمی‌خواهم؛ مگر ذوی‌القربای من؛ یعنی اهل‌بیتم را دوست داشته‌ باشید!

حالا پیامبر (علیه‌السلام) معلوم می‌کند «الیوم أکملت لکم دینکم»[۲]، یعنی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دین مردم را معلوم کرد. عزیز من! قربان‌تان بروم، متوجّه باشید اگر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید علی (علیه‌السلام) وصیّ من است، دارد و می‌خواهد برای ما افشاء کند؛ اما والله، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دین را معلوم کرد! علی (علیه‌السلام) دین است، نه نبیّ. [۵]

اصحاب در زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، خیلی قشنگ جنگ می‌کردند، خیلی اسلام داشت پیش می‌رفت، پیش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمدند و گفتند: یا رسول‌ الله! ما ایمان آوردیم. جبرئیل فوری نازل‌شد و گفت: این‌ها اسلام آوردند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود: جبرئیل آمده، می‌گوید شما اسلام آورده‌اید.

مدّت زمانی گذشت، به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امر شد که یا محمّد! علی (علیه‌السلام) را باید معرّفی کنی. به امر خدا، به امر جبرئیل، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، علی (علیه‌السلام) را معرّفی کرد. «الیوم أکملت لکم دینکم»[۲]، (روایت در کتاب کافی است،) هفت‌هزار جمعیّت، هفتاد هزار جمعیّت این‌ها همه، ایمان را قبول نکردند. گویا نظر من، هفت‌هزار است، ایمان را قبول نکردند، پنج‌ نفر ایمان را قبول کردند. آن روزی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود که اسلام آوردید، اسلام بود. اسلام بی‌ایمان، عمر است و ابابکر و پیروان‌شان. اصل، ایمان است. [۶]

تمام مقصد پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این‌ بود که مقصد خدا را آبیاری کند، پرورش بدهد و به مردم معرّفی کند. تمام کوشش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این ‌بود. شما حساب کنید! اگر یک مقصد داشته ‌باشید، صدها زمینه درست می‌کنید تا به آن مقصدت برسید. فوراً که نمی‌توانید به آن مقصدتان برسید. مقصد ابعاد دارد. حالا صد و بیست و چهار هزار پیامبر، آن‌ها آگاه به مقصد نبودند، آگاهِ امر بودند. توجّه کنید! آن‌ها آگاه به مقصد خدا نبودند. چرا؟ تمام انبیاء باید به آن‌ها برسد؛ یا خواب ببینند. کسی‌که خواب ببیند، یا به او برسد، آن مقصد واقعی خدا را توجّه نداشته ‌است؛ اما جوری بود که هر کسی‌که آن‌ها را اطاعت می‌کرد، اهل‌ بهشت بود؛ چون‌که خدا آن‌ها را معیّن کرده‌ بود. آن‌ پیامبران نسبتاً سنّت بودند؛ یعنی سنّت خدا بودند؛ یعنی از آدم تا خاتَم؛ اما حالا پیامبر خاتَم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ‌غیر از آن پیامبران دیگر است؛ یعنی ولیّ است، به او ولایت ابلاغ شده‌ است؛ یعنی آگاه ولایت بود. خودش توجّه داشت. صد بار، هزار بار، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را تشویق می‌کرد.

بعضی‌ها یک‌ قدری، روی فکر خودشان می‌خواهند حرف بزنند و باقی می‌آورند. ولایت یک ‌چیزی نبود که افشاء نشده ‌باشد. ولایت افشاء شده‌ بود؛ اما در پرده افشاء می‌شود. مثلاً ببین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در فتح‌ خیبر می‌گوید: من فردا پرچم را به ‌دست کسی می‌دهم که خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و جبرئیل و میکائیل و آنچه که هست از او راضی هستند. همه جلو آمدند؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، عمر و ابابکر، همه را پس زد و پرچم را دست علی (علیه‌السلام) داد؛ یا در جریان آن مرغ بریان‌کرده، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید: خدایا! بهترین خَلقت بیاید و آن را با من بخورد؛ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌آید. صدها از این حرف‌ها داریم که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) علی (علیه‌السلام) را به مردم معرّفی می‌کرد. این‌ها همه‌اش آگاهی بوده. آخر، مرتیکه عمر و ابابکر! تو بهترین خلق خدا هستی؟ نه! پس ولایت همیشه افشاء می‌شد.

مگر نبود که سلمان آن موضوع شد که به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت یک سرّ مگو را به ‌من بگو! گفت: برو آن‌جا یک نصرانی است، او را صدا بزن! یک یهودی است، او را صدا بزن! صدا زد. به او گفت: آن‌جا چه‌ خبر است؟ یهودی گفت: من همه جانم آتش بود. یک سلام به علی (علیه‌السلام) می‌کردم. وقتی مُردم، مرا بو کردند، دیدند محبّت علی (علیه‌السلام) دارم. به محبّت علی، این ‌جای من است، این جلال من است، این بساط من است.

پس بدانید! (من هنوز این‌طوری صحبت نکردم،) بدانید ولایت افشاء شده، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم در قیامت افشاء کرد، هم در دنیا. ولایت یک‌ چیزی نبود که یک‌ دفعه بخواهد افشاء شود. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) صدها بار امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را افشاء کرد. مگر در رختخواب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نخوابید، گفت: یک نَفَس علی (علیه‌السلام)، افضل از عبادت ثقلین است؟ ای عمر! ابابکر! آیا یک نَفَس تو افضل از عبادت ثقلین است؟ مگر آن شمشیر را امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در یوم‌ الخندق نزد؟ «ضَربةُ امیرالمؤمنین، افضل عبادت ثقلین» یعنی علی (علیه‌السلام) یک ضربتش افضل از عبادت ثقلین است. عمر! ابابکر! می‌خواهم شما را محاکمه کنم، آیا تو هستی؟ تو هستی که ادّعا می‌کنی؟ خاک بر سر تو و آن‌ها که دنبال تو آمدند!

پس عزیزان من! ولایت افشاء شده‌ بود. حالا باز هم خدا افشاء کرد. مگر به امر خدا، به امر خود جبرئیل، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را بلند نکرد؟ «الیوم أکملت لکم دینکم»[۲] خدا گفت: «أتممت علیکم نعمتی»[۲]؛ یعنی نعمتم تمام شد. مگر افشاء نکرد؟ خدا گفت: یا محمّد! علی (علیه‌السلام) را نشان بده! نه این‌که منافق‌ها بگویند یکی ‌دیگر بوده ‌است، یک علی دیگر بوده ‌است. رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) او را بلند کند، تا نشانش بدهد. منبری از جهاز شتر تشکیل داد، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را بلند کرد؛ آن‌وقت جبرئیل نازل‌شد: «الیوم أکملت لکم دینکم»[۲] ای عمر! ای ابابکر! مگر تو ندیدی؟ چرا این ‌کار را کردی؟ [۷]

حالا به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌گوید اگر علی (علیه‌السلام) را معرّفی نکنی، کاری نکردی. عزیز من! تو هم باید حتّی‌الإمکان علی (علیه‌السلام) را معرّفی کنی؛ به قلب خودت بکن! به دل خودت بکن! به خون خودت بکن! به قدرت خودت بکن! به اشیاء خودت بکن! این‌ نیست که بیایی در خیابان حرف بزنی، می‌خواهی خودت را افشاء کنی؟ [۸]

فهرست فرمایشات منتخب

دیگر ببینید

غدیر

غدیر 2

یا علی

ارجاعات

  1. عاشورای ۷۷ (دقیقه ۶) و حاکمیّت شیعه (کامپیوتر جهانی، جلسه چهارم) ۸۰ (دقیقه ۱)
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ (سوره المائدة، آیه 3)
  3. کتاب آخرالزّمان
  4. (سوره الأحزاب، آیه 56)
  5. عاشورای 77
  6. سواد و تفکّر (سواد) 76
  7. حاکمیّت شیعه (کامپیوتر جهانی، جلسه چهارم) 80
  8. ️شیعه هماهنگ با امام زمان 81
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه