منتخب: اصحاب امام حسین: تفاوت بین نسخهها
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
از آدم تا خاتم مانند اصحاب امام حسین {{علیه}} نیامده، اصلاً امام زمان {{عج}} به خلق نگفته جانم به فدایت! مگر خلق لیاقت دارد که امام بگوید جانم به فدایت؟! پس اصحاب امام حسین {{علیه}} خلق نیستند. اینقدر اصحاب امام حسین {{علیه}} بالا هستند، از یک خلقت بالاترند، امام زمان {{عج}} هیچ وقت نگفته ای خلقت! جانم به فدایت. فرموده: ای اصحاب جدّم حسین! جانم به فدایتان! {{ارجاع| توفیق بکاء نجوی 79}} عزیزان من! اصحاب امام حسین {{علیه}} یقین به ولایت داشتند. ببین اینها اوّل ولایت را، امام حسین {{علیه}} را تشخیص دادند، بعد حرکت کردند و آمدند کربلا، سپس اطاعت کردند. اصحاب امام حسین {{علیه}} مطیع هستند، به کار امام کار ندارند، امام را خدا میدانند، خدا او را خدا کرده، خدا او را اذن الله کرده. بعد هم شهید شدند، اینها اگر شهید هم نمیشدند، شهید بودند؛ جزء شهداء بودند. چرا؟ حاضر شدند جانشان را فدا کنند. | از آدم تا خاتم مانند اصحاب امام حسین {{علیه}} نیامده، اصلاً امام زمان {{عج}} به خلق نگفته جانم به فدایت! مگر خلق لیاقت دارد که امام بگوید جانم به فدایت؟! پس اصحاب امام حسین {{علیه}} خلق نیستند. اینقدر اصحاب امام حسین {{علیه}} بالا هستند، از یک خلقت بالاترند، امام زمان {{عج}} هیچ وقت نگفته ای خلقت! جانم به فدایت. فرموده: ای اصحاب جدّم حسین! جانم به فدایتان! {{ارجاع| توفیق بکاء نجوی 79}} عزیزان من! اصحاب امام حسین {{علیه}} یقین به ولایت داشتند. ببین اینها اوّل ولایت را، امام حسین {{علیه}} را تشخیص دادند، بعد حرکت کردند و آمدند کربلا، سپس اطاعت کردند. اصحاب امام حسین {{علیه}} مطیع هستند، به کار امام کار ندارند، امام را خدا میدانند، خدا او را خدا کرده، خدا او را اذن الله کرده. بعد هم شهید شدند، اینها اگر شهید هم نمیشدند، شهید بودند؛ جزء شهداء بودند. چرا؟ حاضر شدند جانشان را فدا کنند. | ||
− | مطلق کسی است که جانش را فدای امام کند؛ یعنی در تمام روی زمین، مطلق اصحاب امام حسیناند.حالا خدا عنایت کرد به اینها؛ چونکه اگر اینجا بودند، به ماوراء نمیرسیدند، حالا رفتند شهید شدند و به ماوراء رسیدند. اینها زودتر به جایگاهشان رسیدند، امام حسین {{علیه}} به اینها عنایت کرد. حالا که مطلق شدند و جانشان را فدا کردند، امام زمان {{عج}} میفرماید: {{روایت|«السلام علیک یا مطیع لله و لرسوله عبدالصالح.»}} جان خودم، پدر و مادرم فدایتان؛ یعنی فدای مقصد میشود، دارد خودش و پدر و مادرش را فدای جدّش حسین {{علیه}} می کند؛ نه فدای آن غلام سیاه. میفرماید: شما که فدای مقصد جدّم حسین {{علیه}} شدید! جانم به فدایتان! نمیگوید حسین! حسین چیزی است که اگر خدا را میفهمیم کیست؟ حسین {{علیه}} را هم میفهمیم کیست؟ امام زمان {{عج}} میفرماید: فدای آنها که حمایت از ولایت کردند، حمایت از مقصد خدا کردند، جانم فدای آنها! {{ارجاع|احیاء و صراط مستقیم 77 و خدشه تفکّر 80 و شب قدر یا عظماییت ولایت 77 و إذن الله 75 و شبهای رمضان 88}} | + | مطلق کسی است که جانش را فدای امام کند؛ یعنی در تمام روی زمین، مطلق اصحاب امام حسیناند.حالا خدا عنایت کرد به اینها؛ چونکه اگر اینجا بودند، به ماوراء نمیرسیدند، حالا رفتند شهید شدند و به ماوراء رسیدند. اینها زودتر به جایگاهشان رسیدند، امام حسین {{علیه}} به اینها عنایت کرد. |
+ | |||
+ | مثل اینکه شما الآن یک راهی را میروی، صد فرسخ راه است، میخواهی به یک جایی برسی که خوب باشد. درست است؟ یک مرتبه میبینی زودتر رسیدی. چرا به شما میگوید دنیا برای شیعه، برای دوست امیرالمؤمنین {{علیه}} زندان است؟ زندان یعنی وقتی به ماوراء برسی اینجا برایت زندان است. | ||
+ | |||
+ | حالا که اصحاب امام حسین {{علیه}} مطلق شدند و جانشان را فدا کردند، امام زمان {{عج}} میفرماید: {{روایت|«السلام علیک یا مطیع لله و لرسوله عبدالصالح.»}} جان خودم، پدر و مادرم فدایتان؛ یعنی فدای مقصد میشود، دارد خودش و پدر و مادرش را فدای جدّش حسین {{علیه}} می کند؛ نه فدای آن غلام سیاه. میفرماید: شما که فدای مقصد جدّم حسین {{علیه}} شدید! جانم به فدایتان! نمیگوید حسین! حسین چیزی است که اگر خدا را میفهمیم کیست؟ حسین {{علیه}} را هم میفهمیم کیست؟ امام زمان {{عج}} میفرماید: فدای آنها که حمایت از ولایت کردند، حمایت از مقصد خدا کردند، جانم فدای آنها! {{ارجاع|احیاء و صراط مستقیم 77 و خدشه تفکّر 80 و شب قدر یا عظماییت ولایت 77 و إذن الله 75 و شبهای رمضان 88}} | ||
مگر امام زمان {{عج}} کیست؟ چه کسی را میخواهد؟ امام زمان {{عج}} هم ولایت را میخواهد، امام زمان {{عج}} هم آن کسی را میخواهد که امر امام زمان {{عج}} را اطاعت کند، میگوید من به اینها چه بدهم که فدای جدّم شدند؟ میگوید پدر و مادرم به قربانتان! پدر و مادر که میگوید به قربانت! فدای ولایت تو میکند، من که ارزشی ندارم! به قربان آن عقیدهات میکند. امام که احتیاج به مال ندارد؛ اما احتیاج به جان تو دارد. چرا؟ چرا حجّت خدا احتیاج به جانت دارد؟ میخواهد جان بدهی؛ تا جان به تو بدهد؛ اما به تو گفته به دوستان ما کمک کن؛ اما او کمک که نمیخواهد، او جان میخواهد، حالا میخواهد جان بدهید، تا جان به شما بدهد. | مگر امام زمان {{عج}} کیست؟ چه کسی را میخواهد؟ امام زمان {{عج}} هم ولایت را میخواهد، امام زمان {{عج}} هم آن کسی را میخواهد که امر امام زمان {{عج}} را اطاعت کند، میگوید من به اینها چه بدهم که فدای جدّم شدند؟ میگوید پدر و مادرم به قربانتان! پدر و مادر که میگوید به قربانت! فدای ولایت تو میکند، من که ارزشی ندارم! به قربان آن عقیدهات میکند. امام که احتیاج به مال ندارد؛ اما احتیاج به جان تو دارد. چرا؟ چرا حجّت خدا احتیاج به جانت دارد؟ میخواهد جان بدهی؛ تا جان به تو بدهد؛ اما به تو گفته به دوستان ما کمک کن؛ اما او کمک که نمیخواهد، او جان میخواهد، حالا میخواهد جان بدهید، تا جان به شما بدهد. |
نسخهٔ ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۰
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
از آدم تا خاتم مانند اصحاب امام حسین (علیهالسلام) نیامده، اصلاً امام زمان (عجلاللهفرجه) به خلق نگفته جانم به فدایت! مگر خلق لیاقت دارد که امام بگوید جانم به فدایت؟! پس اصحاب امام حسین (علیهالسلام) خلق نیستند. اینقدر اصحاب امام حسین (علیهالسلام) بالا هستند، از یک خلقت بالاترند، امام زمان (عجلاللهفرجه) هیچ وقت نگفته ای خلقت! جانم به فدایت. فرموده: ای اصحاب جدّم حسین! جانم به فدایتان! [۲] عزیزان من! اصحاب امام حسین (علیهالسلام) یقین به ولایت داشتند. ببین اینها اوّل ولایت را، امام حسین (علیهالسلام) را تشخیص دادند، بعد حرکت کردند و آمدند کربلا، سپس اطاعت کردند. اصحاب امام حسین (علیهالسلام) مطیع هستند، به کار امام کار ندارند، امام را خدا میدانند، خدا او را خدا کرده، خدا او را اذن الله کرده. بعد هم شهید شدند، اینها اگر شهید هم نمیشدند، شهید بودند؛ جزء شهداء بودند. چرا؟ حاضر شدند جانشان را فدا کنند.
مطلق کسی است که جانش را فدای امام کند؛ یعنی در تمام روی زمین، مطلق اصحاب امام حسیناند.حالا خدا عنایت کرد به اینها؛ چونکه اگر اینجا بودند، به ماوراء نمیرسیدند، حالا رفتند شهید شدند و به ماوراء رسیدند. اینها زودتر به جایگاهشان رسیدند، امام حسین (علیهالسلام) به اینها عنایت کرد.
مثل اینکه شما الآن یک راهی را میروی، صد فرسخ راه است، میخواهی به یک جایی برسی که خوب باشد. درست است؟ یک مرتبه میبینی زودتر رسیدی. چرا به شما میگوید دنیا برای شیعه، برای دوست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) زندان است؟ زندان یعنی وقتی به ماوراء برسی اینجا برایت زندان است.
حالا که اصحاب امام حسین (علیهالسلام) مطلق شدند و جانشان را فدا کردند، امام زمان (عجلاللهفرجه) میفرماید: «السلام علیک یا مطیع لله و لرسوله عبدالصالح.» جان خودم، پدر و مادرم فدایتان؛ یعنی فدای مقصد میشود، دارد خودش و پدر و مادرش را فدای جدّش حسین (علیهالسلام) می کند؛ نه فدای آن غلام سیاه. میفرماید: شما که فدای مقصد جدّم حسین (علیهالسلام) شدید! جانم به فدایتان! نمیگوید حسین! حسین چیزی است که اگر خدا را میفهمیم کیست؟ حسین (علیهالسلام) را هم میفهمیم کیست؟ امام زمان (عجلاللهفرجه) میفرماید: فدای آنها که حمایت از ولایت کردند، حمایت از مقصد خدا کردند، جانم فدای آنها! [۳]
مگر امام زمان (عجلاللهفرجه) کیست؟ چه کسی را میخواهد؟ امام زمان (عجلاللهفرجه) هم ولایت را میخواهد، امام زمان (عجلاللهفرجه) هم آن کسی را میخواهد که امر امام زمان (عجلاللهفرجه) را اطاعت کند، میگوید من به اینها چه بدهم که فدای جدّم شدند؟ میگوید پدر و مادرم به قربانتان! پدر و مادر که میگوید به قربانت! فدای ولایت تو میکند، من که ارزشی ندارم! به قربان آن عقیدهات میکند. امام که احتیاج به مال ندارد؛ اما احتیاج به جان تو دارد. چرا؟ چرا حجّت خدا احتیاج به جانت دارد؟ میخواهد جان بدهی؛ تا جان به تو بدهد؛ اما به تو گفته به دوستان ما کمک کن؛ اما او کمک که نمیخواهد، او جان میخواهد، حالا میخواهد جان بدهید، تا جان به شما بدهد.
مگر اصحاب امام حسین (علیهالسلام) جان ندادند؟ حالا که جان دادند، آقا امام زمان (عجلاللهفرجه) یک چیز هم رویش گذاشت، گفت: جان خودم؛ پدر و مادرم به قربانتان؛ این است اسم و رسم. بیایید اینطوری بشویم. چطور اصحاب امام حسین (علیهالسلام) اینطوری شدند؟ اینها از دنیا گذشتند، جانشان را در اختیار امام زمانشان گذاشتند؛ این است انتظار الفرج: ما آرزو ببریم جانمان را فدای امام زمان (عجلاللهفرجه) کنیم، عین اصحاب امام حسین (علیهالسلام).
حالا ببین اینها چه لذّتی میبرند؟ امام جایشان را نشانشان داد، روایت داریم: حوریههایشان را نشانشان داد، سرهایشان را زیر انداختند؛ مثل اینکه نامحرم دیدند. امام حسین (علیهالسلام) دید اینها یک چیز دیگری میخواهند، یک دفعه جلوه کرد، دیدند امام حسین (علیهالسلام) دارد میرود، اینها هم دنبال امام حسین (علیهالسلام) دارند میروند؛ یعنی اتّصال شدند به ولایت، آنوقت بنا کردند شوخی کردن. گفت: امشب شوخی میکنی؟ گفت: شب شوخی است. آقاجان! تو هم باید اینطوری باشی! والله میتوانی بشوی. [۴]
دیگر ببینید
ارجاعات
- ↑ شب قدر یا عظماییت ولایت ۷۷ (دقیقه ۹) و اشراف در خلقت، مضطرّ ولایت ۷۶ (دقیقه ۵۶)
- ↑ توفیق بکاء نجوی 79
- ↑ احیاء و صراط مستقیم 77 و خدشه تفکّر 80 و شب قدر یا عظماییت ولایت 77 و إذن الله 75 و شبهای رمضان 88
- ↑ اطاعت امر زیارت معصومین است 82 و میلاد حضرت علی 78 و گذشت خانمها، مشهد 84 و اشراف در خلقت، مضطرّ ولایت 76