نتایج جستجو
از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
صفحهٔ «روضه هنده» را در این ویکی بسازید! همچنین نتایج جستجوی یافتشده را ببینید.
- اربعین 78 (رده روضه نجوای هنده با حضرتزینب)حالا [هنده] آمده [و] سؤال میکند، [زینب میگوید:] ما اُسرای آلمحمّدیم. [میپرسد] کجا مسکنتان است؟ [میگوید:] مدینه، [میپرسد:] کجا مینشینید؟ [میگوید:] کوچه بنیهاشم. زینب دارد با هنده نجوا میکند، هنده دارد نجوا میکند. ببین چه میگویم؟ هنده دارد پی۶۱ کیلوبایت (۵٬۹۹۱ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۹
- عاشورای 87 (رده روضه هنده)(علیهاالسلام) صدا زد: هنده! تو من را نمیشناسی؟! من زینبم! یزید برادر من را کشته، همه را کشته، حالا میگوید [که] اینها اُسرای روم و فرنگ هستند. هنده خودش را [به] زمین زد، گریبان چاک داد، تا زنان اعیان و اشراف، زینب (علیهاالسلام) را، هنده را گرفتند [و] بردند۵۶ کیلوبایت (۵٬۱۳۰ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۱۳
- اربعین 83 (رده روضه نجوای هنده با سرِ امامحسین)پشتپرده گذاشتهبود. حالا یکدفعه هنده پرید [و] سرِ امامحسین (علیهالسلام) را به بغل گرفت، همینطور گفت: حسین! حسین! حسین! کرد. یزید تا [هنده] یکقدری آن عشقش را بههم زد، یکوقت دستور داد [که] یک عبا [بیاورید و] روی هنده بیندازید. خدا لعنتش کند! با تمام۷۵ کیلوبایت (۶٬۴۶۹ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۰
- اربعین 91 (رده روضه نجوای هنده با حضرتزینب)را یک حاشیه [ای] برای شماها میآیم. حالا یکوقت دیدند [که] هنده دارد با یک جمعیّت میآید. یک تختی زدند [و] هنده روی آن تخت نشست. گفت: سرِ [یعنی سالار] اُسرا بیاید! زینب (علیهاالسلام) آمد. [هنده] گفت: شما اُسرای روم هستید یا فرنگ؟ [حضرتزینب (علیهاالسلام)]۶۵ کیلوبایت (۵٬۴۴۰ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۰
- شباربعین 80 (رده روضه نجوای هنده با حضرتزینب)[و] اشراف [و] وُزَراء [به] آنجا آمد، یک صندلی گذاشتند، [هنده رویش نشست.] گفتش که شما محلّ ولایتتان کجا بود؟ گفت: مدینه. [هنده با تعجّب گفت:] مدینه؟! یکذرّه هنده تکان خورد. ببین در کاخ یزید است؛ [ولی] با امامحسین (علیهالسلام) است؛ اما زن امامحسن (علیهالسلام)۷۴ کیلوبایت (۶٬۳۷۲ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۵
- میشناسی؟! یکوقت زینب صدا زد: هنده! حق داری مرا نشناسی! من زینبم! بدان حسینِ مرا کشتند! زینب دارد با هنده نجوا میکند، هنده دارد نجوا میکند. ببین چه میگوید؟! هنده دنبال خواستش میگردد، خواستش حسین است. تا گفت زینب، هنده از تخت، خودش را پایین انداخت و۷۲ کیلوبایت (۷٬۲۶۳ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۳۹
- شباربعین 81 (رده روضه نجوای حضرتزینب با هنده)میگفتند خارجی [هستند]، اینها را آوردند و یکروز هنده گفتش که خب من هم [به آن بارانداز] بروم [و] اسیرها را ببینم. یزید نمیدانست حالا چه خاکی بر سرش میشود؟! [به هنده] گفت: برو! خلاصه زنان اعیان و اشراف، این [هنده] را آوردند، آنجا را آب پاشیدند، صندلی گذاشتند،۷۰ کیلوبایت (۶٬۱۵۷ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۳
- حالا منظورم ایناست. هنده آمده روی تختی نشستهاست. تختی برای او گذاشتند. گفت: به بزرگ قافله بگویید بیاید. گفتند: بزرگ قافله زینب است. حالا آمد. میگوید: شما چه اسرایی هستید؟ گفت: اسرای آلمحمد هستیم. تا گفت: اسرای آلمحمد هستیم، هنده یکمقدار تکان خورد۵۸ کیلوبایت (۵٬۶۶۴ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۸
- وقایع عاشورا (رده روضه حضرتسکینه)میپوشد و توی کوچهها میآید؟! لعنت خدا و پیغمبر به یزید! اما مسلمان! تو غیرتت کجا رفته؟! چهخبر است؟!) هنده [زن یزید] داد کشید: یزید! چرا اینکار را کردی؟ هنده دیگر ساکت نشد و تا آخر عمرش گریه میکرد. حالا چه شد؟ یزید میخواست بگوید [که] من امامجماعت هستم۷۲ کیلوبایت (۶٬۷۲۴ واژه) - ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۱
- از یکی میخواهم، دو دفعه کربلا رفته؛ اما پول من را نمیدهد. میخواستم حالا که این آقا اینجاست این حرفها را بزنم. همهاش روضه، روضه را بخوان؛ اما یک حرفهایی بزن، مردم نجات پیدا کنند، مردم بفهمند تکلیفشان چه است؟ حالا زینب آمده خودش را روی قبر امامحسین۵۷ کیلوبایت (۵٬۲۷۶ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۵
- یک نوار داریم، بعد من رفتم در فکر که ما یکچیزی بگوییم که بالاخره بفهمیم که نجات ما در چیست. آن روضه است؛ خب، خیلی خوب است اما خب خیلیها مجلس میگیرند، روضه میگیرند، اینها نجات بشر نیست. نجات بشر در ایناست که ولایتش را تشخیص بدهد. اگر بشر ولایتش را۴۷ کیلوبایت (۴٬۲۵۴ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۹
- نفس مطمئنه و امّاره (رده روضه گذاشتن یزید ده روز کاخش را در اختیار امام سجّاد و حضرت زینب)به شما جزا میدهد. الآن به شما گفتم، میروی آنجا، مکان شرط نیست، خودتان شرط هستید. حالا میخواهید واسهات بهتر بشکافم؛ ببین هنده توی خانه یزید است؛ اما [دلش] توی خانه حضرت زهرا (علیهاالسلام) است. عایشه توی خانه پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) است؛ اما [دلش]۴۶ کیلوبایت (۴٬۷۳۳ واژه) - ۲۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۲۷
- نمیآمد، چادرش را بو میکردم، میدیدم بویش را میدهد. حالا وقتی روضه خواندم، به امامرضا (علیهالسلام) چه گفتم؟! گفتم: «آقاجان! من برای مادرت زهرایعزیز (علیهاالسلام) روضه خواندم، پول روضهخوانیِ مرا بده.» امامرضا (علیهالسلام) گفت: «چه میخواهی؟!» گفتم:۱۸۱ کیلوبایت (۱۸٬۴۸۲ واژه) - ۴ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۷
- بِده، تا به اسم امامحسین (علیهالسلام) رسید، اشک ریخت و گفت: خدایا! دلم شکست! حسین (علیهالسلام) کیست؟ خدا برای آدم روضه خواند. اول روضهخوانِ حسین (علیهالسلام)، خودِ خداست. گفت: این حسین (علیهالسلام) است که در صحرایکربلا کُشته میشود و بدنش از تشنگی۲۸۴ کیلوبایت (۲۹٬۳۷۱ واژه) - ۷ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۴۱
- لبها را میبوسید! از آنطرف، هنده دوید سر امامحسین (علیهالسلام) را به سینه چسبانید. گفت: یزید تو که ادعای خلیفه بودن میکنی، چرا چوب به لب حسین (علیهالسلام) میزنی؟ هم یزید، پیش یهودیها و نصرانیها رسوا شد، هم آنجا هنده او را رسوا کرد. رفقایعزیز،۵۰ کیلوبایت (۴٬۶۷۳ واژه) - ۶ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۳:۰۴