نتایج جستجو
از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
آیا منظورتان این بود: روضه نجوا حضرتزینب با هنده
صفحهٔ «روضه نجوای حضرتزینب با هنده» را در این ویکی بسازید! همچنین نتایج جستجوی یافتشده را ببینید.
- شباربعین 81 (رده روضه نجوای حضرتزینب با هنده)(علیهمالسلام)؛ یکقدری هنده تکان خورد، گفتش که: اهل کجا هستید؟ [حضرتزینب (علیهاالسلام)] گفت: اهلمدینه. گفت: کجای مدینه؟ مدینه بزرگ است، کجایش مینشستید؟ گفت: کوچه بنیهاشم. یکدفعه حضرتزینب (علیهاالسلام) فرمود که هنده! من را نمیشناسی؟! من زینب هستم! [یزید]۷۰ کیلوبایت (۶٬۱۵۷ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۳
- اربعین 78 (رده روضه نجوای هنده با حضرتزینب)بنیهاشم. زینب دارد با هنده نجوا میکند، هنده دارد نجوا میکند. ببین چه میگویم؟ هنده دارد پی [دنبال] خواستش میگردد، خواستش حسین (علیهالسلام) است. تو عزیز من! خواستت چیست؟ تو مارک اسلام زدی، مارک ولایت زدی، بهدینم! راست میگویم. ببین هنده حواسش کجاست؟۶۱ کیلوبایت (۵٬۹۹۱ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۹
- اربعین 83 (رده روضه نجوای هنده با حضرتزینب)گفت: شما چه اُسرایی هستید؟ زینب (علیهاالسلام) گفت: اُسرای آلمحمّد (صلیاللهعلیهوآله) هستیم. [هنده] گفت: این [یزید] که گفته شما خارجی هستید. [حضرتزینب (علیهاالسلام)] گفت: نه! [هنده] صدا زد: کجا محلّهتان است؟ گفت: مدینه. هنده صدا زد: آیا کجا مینشینید؟۷۵ کیلوبایت (۶٬۴۶۹ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۰
- اربعین 91 (رده روضه نجوای هنده با حضرتزینب)[که] هنده دارد با یک جمعیّت میآید. یک تختی زدند [و] هنده روی آن تخت نشست. گفت: سرِ [یعنی سالار] اُسرا بیاید! زینب (علیهاالسلام) آمد. [هنده] گفت: شما اُسرای روم هستید یا فرنگ؟ [حضرتزینب (علیهاالسلام)] گفت: ما اُسرای آلمحمّد هستیم. یکوقت زینب (علیهاالسلام)۶۵ کیلوبایت (۵٬۴۴۰ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۰
- عشقورزیِ با خدا و ذوقِ اطاعت است. نماز هم واقعش عشقبازی با خداست، خدا چه احتیاجی به نماز ما دارد؟ خدا خوشش میآید که با او حرف بزنیم، میگوید بیایید روزی سهدفعه با من عشق کنید و با من حرف بزنید. نماز شکرانه ولایت است. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با خدا عشقبازی۲۸۴ کیلوبایت (۲۹٬۳۷۱ واژه) - ۷ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۴۱
- شباربعین 80 (رده روضه نجوای هنده با حضرتزینب)آیا او را میشناسی؟ گفت: خانم! [آن] کیست؟ [هنده] گفت: زینب (علیهاالسلام) است. یکدفعه [حضرت] گفت: هنده! حقّ داری من را نشناسی! من زینبم، حسینِ من را کشتند! تا [حضرتزینب (علیهاالسلام)اینرا] گفت، یکدفعه [هنده] گریبان چاک داد، خودش را [به] زمین زد، بنا۷۴ کیلوبایت (۶٬۳۷۲ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۵
- زده نمیشود، با همین حرفها مطالعه کنید. ما نباید حرف دیگری بزنیم؛ اگر با این حرفها صحبت کنید، با امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) محشور میشوید. با همدیگر هماهنگ باشید و یکدیگر را بهخاطر ولایت بخواهید، با هم تماس تلفنی داشتهباشید؛ آنوقت با این حرفها۱۸۱ کیلوبایت (۱۸٬۴۸۲ واژه) - ۴ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۷
- نفس مطمئنه و امّاره (رده روضه رسیدن اهلبیت به کربلا و نجوای حضرت زینب با امام حسین)هفته کاخش را داد دست حضرت سجّاد (علیهالسلام)، داد دست اینها و اینها روضهخوانی کردند، اعیان و اشراف هم میآمدند و میبردند. حالا بنا شد که اینها را با عزّت و احترام چیز کنند [ببرند]. ده روز که تمام شد، کجاوههایی درست کرد و به حضرت سجّاد (علیهالسلام)۴۶ کیلوبایت (۴٬۷۳۳ واژه) - ۲۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۲۷