نتایج جستجو
از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
صفحهٔ «روضه سوار کردن اهلبیت» را در این ویکی بسازید! همچنین نتایج جستجوی یافتشده را ببینید.
- اربعین 91 (رده روضه سوار کردن اهلبیت)بروید [تا] عمّهام [آنها را] سوار کند. کنار رفتند، عمّهاش [آنها را] سوار کرد؛ اما آخِر که [حضرتزینب (علیهاالسلام)] میخواست خودش سوار شود، یکوقت چشم به نهر علقمه انداخت] و گفت:] عبّاسجان! برادر! [وقتی] من میخواستم سوار شوم، تو زانویت را خم میکردی۶۵ کیلوبایت (۵٬۴۴۰ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۰
- اربعین 90؛ عبادتهای خیالی (رده روضه سوار کردن اهلبیت)را میشنویم، [اما آنها را] نمیبینیم. [امامسجّاد] گفت: کنار بروید! به عمّهام زینب (علیهاالسلام) میگویم سوار کند، کنار رفتند، اینها را سوار کردند، حرکت کردند. حالا اینها حرکت کردند، دارند میآیند، میروند. اینها را دارند میبرند دیگر؛ اما سرها را۴۸ کیلوبایت (۴٬۵۴۷ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۱
- اربعین 85؛ کنار رفتن (رده روضه سوار کردن اهلبیت)عمّهام میگویم اینها را سوار کند. همه کنار رفتند، حضرت همه را سوار کرد. یکوقت رُو به نهر علقمه کرد، صدا زد: برادر! عباس! هر وقت میخواستم سوار شوم، زانویت را خم میکردی، دست مرا میگرفتی، پایم را روی زانویت میگذاشتم، شتر را سوار میشدم. عباسجان! خداحافظ۴۳ کیلوبایت (۴٬۱۷۷ واژه) - ۴ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۰
- اربعین 83 (رده روضه رسیدن اهلبیت به دوراهی و شنیدن حضرتسکینه بوی کربلا را)[حاجشیخعباس] گفت: پیش حضرتسجّاد (علیهالسلام) آمد [و] گفت ما از طرف باید شما را [سوار کنیم]. گفت: کنار بروید! زینب (علیهاالسلام) اینها را سوار کرد؛ چنان اینها تجلّی داشتند. حالا اینها سوار شدند، دم دروازهشام آمدند، اینها را به یکروز، دو روز خلاصه نگهداشتند۷۵ کیلوبایت (۶٬۴۶۹ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۰
- شباربعین 81 (رده روضه حضرتزینب و سوار کردن اهلبیت)هم که اینها را نمیبینیم. گفت: کنار بروید! عمّهام [همه آنها را] سوار میکند. اینها کنار رفتند، حضرتزینب (علیهاالسلام) شترها را، همه را حاضر کردهبودند، آماده بود، اینها همه را سوار کرد؛ اما رقیّه (علیهاالسلام) و سکینه (علیهاالسلام) را در مَحمل خودش۷۰ کیلوبایت (۶٬۱۵۷ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۴۳
- اربعین 86؛ تذکر درباره زیارت (رده روضه حضرتزینب و سوار کردن اهلبیت)یککار دیگر هم زینب (علیهاالسلام) کرد، همه را که سوار کرد، یکدفعه گفت: برادر! ابوالفضل! این مسافرت که تا اینجا آمدم، هروقت خواستم سوار شوم، تو زانویت را خم میکردی، من پایم را روی زانویت میگذاشتم، سوار میشدم. ابوالفضلجان! کجایی؟ اُسرا حرکت کردند، خدا۶۶ کیلوبایت (۵٬۹۹۲ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۵
- رفتند و گفتند: آقا! یزید گفته که ما باید اهلبیت را سوار شترها کنیم و آنها را خدمت خلیفه ببریم؛ یعنی یزید بن معاویه. ما اینها را نمیبینیم، فقط صدایشان را میشنویم. حضرت فرمود: کنار بروید؛ تا عمهام زینب آنها را سوار کند. آخر تو چه میگویی؟ اصلاً من نمیدانم۷۲ کیلوبایت (۷٬۲۶۳ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۳۹
- ولایت در خلقت کفو ندارد (رده روضه شهادت امامرضا و وداع حضرت با جوادالائمه)سوارش بشو! عزیز من! حرفت را بزن! بهمن چهکار داری؟ بعضیها میگویند: این تند میشود. من که تندی، کُندی ندارم، تو سوار بشو! سوار امر خدا بشو! سوار عقیده الهی بشو! سؤال کنید! وقتی سؤال کنید، مطلب پرورش پیدا میکند؛ اما عناد نباشد.) من گفتم: اگر امامحسین (علیهالسلام)۶۱ کیلوبایت (۵٬۱۸۹ واژه) - ۳۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۳
- میخواستند کاروان اهلبیت امام حسین (علیهالسلام) را به سمت کوفه حرکت بدهند، حضرت زینب (علیهاالسلام) همه را سوار شترها کرد و خودش که میخواست سوار شتر شود، نگاهی به نهر علقمه کرد، گفت: برادر! عباس! کجایی؟! هر وقت من میخواستم سوار شتر شوم، تو زانویت۳۰ کیلوبایت (۳٬۰۴۸ واژه) - ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۵
- امام زمان دارد «هل من ناصر» میگوید، زهرایعزیز تا آخر «هل من ناصر» گفت. چقدر سوار الاغ شد و رفت که مهاجر و انصار را دعوت کند، یکنفر نیامد؛ اما نگاه کنید؛ وقتی عایشه سوار شتر شد، چندین هزار نفر دنبالش رفتند. مردم دنبال باطل هستند، نه دنبال حقیقت! دنبال۱۴۷ کیلوبایت (۱۵٬۶۰۹ واژه) - ۴ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۶
- بِده، تا به اسم امامحسین (علیهالسلام) رسید، اشک ریخت و گفت: خدایا! دلم شکست! حسین (علیهالسلام) کیست؟ خدا برای آدم روضه خواند. اول روضهخوانِ حسین (علیهالسلام)، خودِ خداست. گفت: این حسین (علیهالسلام) است که در صحرایکربلا کُشته میشود و بدنش از تشنگی۲۸۴ کیلوبایت (۲۹٬۳۷۱ واژه) - ۷ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۰۴:۴۱
- نمیآمد، چادرش را بو میکردم، میدیدم بویش را میدهد. حالا وقتی روضه خواندم، به امامرضا (علیهالسلام) چه گفتم؟! گفتم: «آقاجان! من برای مادرت زهرایعزیز (علیهاالسلام) روضه خواندم، پول روضهخوانیِ مرا بده.» امامرضا (علیهالسلام) گفت: «چه میخواهی؟!» گفتم:۱۸۱ کیلوبایت (۱۸٬۴۸۲ واژه) - ۴ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۷
- شباربعین 80 (رده روضه بعد از شهادت امامحسین و سوار کردن اهلبیت)زینب (علیهاالسلام) بگویید! حالا آمدند [و] به عمّه [گفتند]، گفت: بروید کنار! من [آنها را] سوار میکنم. [حضرتزینب (علیهاالسلام)] همه اینها را سوار کرد. حالا که سوار کرده، یکوقت رُو به نهر علقمه کرد [و] صدا زد: برادر! عباس! هر کجا میخواستم بروم، زانویت۷۴ کیلوبایت (۶٬۳۷۲ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۵
- خداحافظی با خواهرت، مادرت و عمّههایت بکن! علی زِره پوشید و اسب سوار به طرف خیمه آمد. روایت داریم: مادرش لیلا هم بود؛ اما بیشتر به عمّهاش نظر داشت. گفت: عمّهجان! زینب! خداحافظ! تمام اهل خیمه دور علی جمع شدند، همه گریه میکردند. میدانستند که اگر علی۱۲ کیلوبایت (۱٬۲۳۸ واژه) - ۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۷
- گنجینه (رده روضه ابا الفضل)اینها محمد و علی (علیهالسلام) و فاطمه و حسن و حسین هستند. آدم گفت تا اسم حسین آمد دلم شکست. خدا آنوقت روضه خواند. (کفر است اگر بگویم: روضهخوان وقتی روضه میخواند خودش هم ناراحت است و گریه میکند) خدا گفت: یا آدم! این حسین است که او را در صحرایکربلا میکشند۱۶۰ کیلوبایت (۱۶٬۱۶۸ واژه) - ۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۲:۵۳
- شهادت حضرتزهرا 81 (رده روضه شهادت حضرتزهرا و خبر کردن آقا امیرالمؤمنین)بفرستید.) خدایا! عاقبتتان را بهخیر کن! خدایا! ما را بیامرز! خدایا! معرفت بهما بده! خدایا! تو را بهحقّ امام زمان، ما در حقّ اهلبیت عارف باشیم! خدایا! زهرا (علیهاالسلام) در قلب تمام زنان تجلّی کند! خدایا! در قلب تمام مردان [تجلّی کند]! خدایا! بهما تفکّر۵۷ کیلوبایت (۵٬۰۰۹ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۲:۵۳
- نفس مطمئنه و امّاره (رده روضه رسیدن اهلبیت به دوراهی کربلا، مدینه)باید ماشین داشته باشی، حلال خدا حلال، حرام خدا حرام است. تو الآن یک شخصیّتی هستی، نمیتوانی بروی کنار خیابان که زنت را بیاید سوار کند، یکی هم بیاید بغلش بنشیند، تو باید ماشین داشته باشی؛ اما ماشین را پول داری بخر! نرو آنجا از بانک نمیدانم بخر! [که] آن۴۶ کیلوبایت (۴٬۷۳۳ واژه) - ۲۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۲۷
- عاَلم رؤیا دیدم که سرِ کوچهمان آمدم تا سوار ماشین بشوم و به حرم حضرتمعصومه (علیهاالسلام) بروم. دیدم که تمام مردم حیوان هستند. یکدفعه دیدم هودَجی از آسمان پایین آمد، آقایی در آن بود که بهمن فرمود: سوار شو! سوار شدم. خوب یادم است از رودخانه قم ردّ شد،۱۴۵ کیلوبایت (۱۴٬۹۰۳ واژه) - ۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۰۵
- اربعین 95 (رده روضه حضرت زینب و سوار کردن اهلبیت و خداحافظیاش با آقا ابوالفضل)حضرت فرمود که بروید کنار، به عمّهام میگویم اینها را سوار کند، حضرت سجّاد (علیهالسلام) مریض بود، نگفت به او میگویم حضرت سجّاد (علیهالسلام)، گفت به عمّهام میگویم سوار کند. خلاصه عمّهاش سوار کرد و آن آخری هم دیگر؛ (خدا من را نگه دارد امروز،) رویش۳۳ کیلوبایت (۳٬۴۶۹ واژه) - ۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۱۱
- عاشورای 92 (رده روضه زینب و سوار کردن اهلبیت)شیخ عباس تهرانی را، گفت: این اهلبیت یک قدری اینها سختشان بود تا وقتی امام حسین (علیهالسلام) بود. گفت: وقتی امام حسین (علیهالسلام) شهید شد، خدا هر کدام را به قدر صدها خورشید به اینها عظمت داد، دیگر این زنها را اهل کوفه نمیتوانستند ببینند. گفت:۳۶ کیلوبایت (۳٬۵۹۲ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۰۰