نتایج جستجو
از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
صفحهٔ «روضه خداحافظی حضرت‌زینب با آقا ابوالفضل» را در این ویکی بسازید! همچنین نتایج جستجوی یافت‌شده را ببینید.
- اربعین 78 (رده روضه خداحافظی حضرت‌زینب با آقا ابوالفضل)خدا، نسبت به زینب (علیهاالسلام) معرفت نداری. حالا آقا امام‌حسین (علیه‌السلام) آمده [که] وداع کند، [با اهل‌خیمه] وداع کرد. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) حرف‌ها را به اُمّ‌السلمه زده‌بود، اُمّ‌السلمه هم به حضرت‌زینب (علیهاالسلام) زد. بعد [حضرت‌زینب (علیهاالسلام)]۶۱ کیلوبایت (۵٬۹۸۲ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۵۳
- اربعین 91 (رده روضه خداحافظی حضرت‌زینب با آقا ابوالفضل)کرد. [حالا حضرت‌زینب (علیهاالسلام)] آمد [و] یک خداحافظی هم با امام‌حسین (علیه‌السلام) کرد [و] گفت: گفتم: زینب‌جان! این‌کار منحصر به تو نیست، مگر دوستان برادرت [این] غم [از دل‌شان] بیرون می‌رود؟! آدم دائم باید در غم این‌ها شریک باشد. [حضرت‌زینب (علیهاالسلام)]۶۵ کیلوبایت (۵٬۴۲۷ واژه) - ۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۵۴
- اربعین 85؛ کنار رفتن (رده روضه خداحافظی حضرت‌زینب با آقا ابوالفضل)ابن‌زیاد گفت: این [زینب] خیلی به برادرش علاقه دارد، سرِ برادرش را جلویش ببرید! یک‌وقت حضرت‌زینب (علیهاالسلام) سَبکش عوض شد. گفت: آخر، می‌دانید چطوری شده‌بود؟ خولی با شمر قرارداد کرد، گفت: من سر امام‌حسین را می‌بُرم؛ اما تو برو جایزه را بگیر! با هم قسمت کنیم۴۳ کیلوبایت (۴٬۱۶۶ واژه) - ۱۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۲۷
- اربعین 86؛ تذکر درباره زیارت (رده روضه خداحافظی حضرت‌زینب با آقا ابوالفضل و امام‌حسین)آن در وارد شدم، آقا امام‌حسین (علیه‌السلام) آن‌جا ایستاده، آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) مثل یک سربازی که تیمسار [را احترام کند]، امام‌حسین (علیه‌السلام) را احترام می‌کرد. تا من پیدا شدم، امام‌حسین (علیه‌السلام) گفت: حسین بیا! آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) کوچه۵۶ کیلوبایت (۴٬۹۳۵ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۶
- شب‌اربعین 80 (رده روضه خداحافظی حضرت‌زینب با آقا ابوالفضل)پدرم علی (علیه‌السلام) است، گفتند «بُغضاً لِأبیک»، [به‌خاطر] بُغضی که [با] بابایت داریم، [تو را می‌کشیم]. حالا آمده وداع کرد، آمده با خواهرش زینب (علیهاالسلام)، [با] اهل‌بیت خداحافظی کند. این اُمّ‌ایمن، خیلی در مقابل ولایت اجر دارد! خیلی در مقابل ولایت۷۴ کیلوبایت (۶٬۳۷۱ واژه) - ۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۳۹
- اربعین 83 (رده روضه خداحافظی حضرت‌زینب با حضرت‌رقیّه)(علیه‌السلام) یک اختیاری داشت؛ یعنی آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) [و] این‌ها یک‌جوری بودند که یک سایه‌ای به‌سر این‌ها [یعنی اهل‌بیت] بودند؛ یعنی این‌ها [اهل‌بیت] زیر پرچم قدرت این‌ها [امام‌حسین (علیه‌السلام) و آقا ابوالفضل (علیه‌السلام)] بودند. همین‌طور به۷۵ کیلوبایت (۶٬۴۶۱ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۵۳
- عاشورای 87 (رده روضه آقا ابوالفضل)این آقا امام‌حسین (علیه‌السلام) آمد با زینب (علیهاالسلام) وداع کند، اُمّ‌السلمه به زینب (علیهاالسلام) گفته‌بود: هر وقت که برادرت آمد [و] پیراهن‌کهنه خواست، بدان [حسین (علیه‌السلام)] نیم‌ساعت یا یک‌ساعت دیگر بیشتر زنده نیست. [امام با همه تا حتّی با فضّه۵۶ کیلوبایت (۵٬۱۲۶ واژه) - ۸ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۷
- بود، توی صحن آقا امام‌حسین (علیه‌السلام) منبر رفته‌بود، حالا ببین امام‌حسین (علیه‌السلام) درباره آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) چه می‌گوید؟ [ارجاع به روضه] حالا به آن [فلانی] می‌گویی که تو زیارت آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) برو! می‌گوید [ابوالفضل] کفایه نخوانده‌است۶۷ کیلوبایت (۶٬۲۹۰ واژه) - ۱۲ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۹
- اربعین 90؛ عبادتهای خیالی (رده روضه خداحافظی حضرت‌زینب با رقیّه)وداع کند، وقتی می‌خواست خداحافظی کند، تا با زینب (علیهاالسلام) خداحافظی کرد، تا حتّی امام‌حسین با فضّه خداحافظی کرد، [فرمود:] فضّه! خداحافظ. خواهرم زینب! فضّه! خداحافظ! [یعنی] خدا حافظت باشد زینب! خدا حافظت باشد فضّه! چرا؟ دست از زینب (علیهاالسلام) برنداشت،۴۸ کیلوبایت (۴٬۵۴۳ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۰
- شب‌اربعین 81 (رده روضه خداحافظی حضرت‌زینب با امام‌حسین و آقا ابوالفضل)(علیهاالسلام)] می‌گوید که خیمه‌ها را آتش زدند، اُمّ‌السلمه همه چیزها را [به حضرت‌زینب (علیهاالسلام)] گفته [بود، حضرت‌زینب (علیهاالسلام) می‌فرماید:] ای حجّت‌خدا! [آیا] ما باید بسوزیم؟ حضرت می‌گوید: «عَلیکُنّ بالفرار»: فرار کنید! زینبی که حاضر است بسوزد، این‌که نمی‌آید۷۰ کیلوبایت (۶٬۱۴۳ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۳
- بخواهد می‌رود. البته منظور از بالِ آقا ابوالفضل (علیه‌السلام)، پر و بال ملائکه نیست، بلکه منظور ارادة اللهی است؛ یعنی هر چه آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) اراده کند، انجام می‌دهد. امام، آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) را مثل خودش قرار داده‌است. شیعه واقعی هم ارادة‌الله۷۲ کیلوبایت (۷٬۲۴۵ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۵۰
- افتاده‌است. ببین، چه می‌گوید؟ اولاً این حضرت‌زینب، یک‌کاری کرد که خیلی دل‌سوز هست. حالا همه محمل‌ها را که حاضر کردند، یک‌دفعه گفت: من بروم یک خداحافظی با رقیه بکنم. محمل‌ها همه حاضرند حرکت کنند، زینب گفت: من بروم یک خداحافظی با رقیه کنم. آمده در خرابه روی قبر۵۸ کیلوبایت (۵٬۶۵۱ واژه) - ۲۸ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۲۵
- شناخت امام (رده روضه حضرت‌زینب)اهل‌جهنم هستند؟ چون با یقین در خانه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نبودند. شما هم همین‌است. بی‌رودربایستی، با یقین باید در مجلس ولایت بیایید. عزیز من، اگر در این مجلس می‌آیید، باید با همدیگر نجوا کنید. این آقا بگوید من اینجوری متوجه شدم، آن‌آقا بگوید اینجوری باشید؛۴۶ کیلوبایت (۴٬۴۶۳ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۴۹
- پشت درخت قایم شده بود، با شمشیر، دست آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) را قطع کرد؛ ظالمی دیگر، دست دیگرش را قطع کرد. حالا حقیقت دارد یا ندارد، آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) گفت: حالا وقتی تیر به مشکش زدند و آب‌ها روی زمین ریخت. آقا ابوالفضل (علیه‌السلام) در ظاهر۱۲ کیلوبایت (۱٬۲۳۸ واژه) - ۸ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۷
- فرار کردند. آقا رفت در شریعه، نهیب زد اسب آب‌بخورد، اسبی که آقا ابوالفضل رویش است، تصرف ولایت شده، [آب] نخورد. آقا ابوالفضل آب را آورد اینجوری دم دهانش، همچین همچین کرد، اسب آب خورد. حالا آقا ابوالفضل دارد می‌آید، ظالمی دست آقا ابوالفضل را قطع کرد، حالا۴۶ کیلوبایت (۴٬۶۳۴ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۷
- بیایم با رقیه خداحافظی کردم؛ اما خواهرم کلثوم گفت من نمی‌آیم، پیش رقیه می‌مانم. خدا رحمت کند علمایی که در راه حق و حقیقت بودند، گویا حاج‌میرزا ابوالفضل زاهد بود در مقابل آقای‌بروجردی گفت آن زینب که مصر است زینب است، آن زینب‌کبری آن‌است. این زینب ام‌کلثوم۴۷ کیلوبایت (۴٬۲۴۰ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۲۷
- و نجاتش بدهد. وقتی امام‌حسین به آقا ابوالفضل گفت یک‌شب وقت بخواه، می‌خواست حر را نجات دهد! حر با ابن‌سعد گفتگویی کرد و پرسید: با حسین چه می‌کنی؟ گفت: او را می‌کشم و بعد توبه می‌کنم. آن‌وقت حر به بهانه آب‌دادن به اسب، با پسرانش به سمت امام‌حسین حرکت کرد۱۴۷ کیلوبایت (۱۵٬۵۲۳ واژه) - ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۵
- آمد و فرمود: «زینب‌جان! خداحافظ! سکینه! رقیه! خداحافظ!» تا حتی با فضه هم خداحافظی کرد. وقتی امام‌حسین (علیه‌السلام) به حضرت‌زینب (علیهاالسلام) فرمود: زینب‌جان! پیراهن‌کهنه بیاور! زینب غش کرد. امام‌حسین (علیه‌السلام) دست ولایت بر قلب زینب گذاشت و فرمود:۱۴۵ کیلوبایت (۱۴٬۷۶۶ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۷
- را دیده؟ تو آقا! کجا عمل امّ‌داوود به‌جا می‌آوری؟ بیا عمل خدا را به‌جا بیاور! بیا عمل پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به‌جا بیاور! می‌گوید: اگر حاضر بشوی نگاه به زنت بکند، دیوث هستی. تو کجا می‌روی؟ بیا با فکر باش! با چه گفتم [باید] باشی؟ با عصاره، بَه‌بَه۵۲ کیلوبایت (۵٬۲۰۶ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۶
- جلوی من راه برو! یک‌قدری آقا علی‌اکبر جلوی امام‌حسین (علیه‌السلام) راه رفت، امام‌حسین (علیه‌السلام) یک‌قدری نگاه به علی‌اکبر کرد. گفت: پسرم! عزیز من! حالا که می‌خواهی [به] میدان بروی، برو با عمه‌هایت، برو با آن‌ها خداحافظی کن. آقا علی‌اکبر درِ خیمه آمد،۵۱ کیلوبایت (۴٬۶۷۲ واژه) - ۱ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۵۳
