منتخب: تنها مقصد متقی رستگاری شماست
تنها مقصد متقی ایناست که میخواهد شما رستگار شوید
یکنفر بود مرید امامصادق (علیهالسلام) بود. آنوقت یک برادر داشت، برادرش قدری اوباش بود. رفت برادرش را نصیحت کرد و بالاخره او هم بهقول ما یک پالتو بلندی پوشید و خودش را ظاهر الصلاح نشان داد. آنوقت برادرش خبر خوشحالی را به امامصادق (علیهالسلام) داد. گفت: آقا جان، برادرم که بد بود، خوب شد و توبه کرد. امام فرمود: اگر خوب شدهبود در بلخ آن قضایا واقع نمیشد. صدها فرسخ تا بلخ است. در بلخ یک دریاچه بود. کنار بلخ با یکزنی دوستی کردهبود. ببین، امام خبر دارد. گفت: در بلخ آن قضایا واقع نمیشد. چهخبر است؟ تو را به حضرتعباس، کدامیک از شما امامزمان (عجلاللهفرجه) را اینطور میشناسید؟ همهشما پی کارتان هستید. آیا ما امامزمان (عجلاللهفرجه) را اینطور میشناسیم؟
دلم میخواهد آقایانی که اینجا میآیند تصفیه شوند. مثل آبی که تصفیه میشود. ببین، چقدر خوب است؟ یعنی شما کُر شوید، نه اینکه نجس شوید، نجس را پاک کنید. من این توقع را از شما دارم. انشاءالله امیدوارم که همهشما همینسان باشید. خواست متقی مثل خواست این دوازدهامام، چهاردهمعصوم است، فقط دلش میخواهد شما هدایت شوید، هیچ نظر دیگری ندارد. شما اگر حس کنید که متقی اینطوری است، خوب است.
ببین، این دو نفر نگذاشتند امیرالمؤمنین علی، یعسوبالدین، امامالمبین، حجتخدا، وصی رسولالله مردم را هدایت کند. اینها هر کدامشان یک دستوراتی داشتند، مثلاً میگویند امامرضا (علیهالسلام) رزاق رزق است. رزق را تقسیم میکند. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) هم آمدهبود مردم را هدایت کند. حالا وقتی میخواهد در ظاهر از دنیا برود، خدا نمیگذارد با دل پر غصه برود. حالا جبرئیل به او کمک کرد. اشارهشد به جبرئیل، یا اخا جبرئیل، علی (علیهالسلام) را کشتند. جبرئیل به تمام این دنیا و شاید به تمام این خلقت گفت: ارکان خدا شکست؛ یعنی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) ارکان خداست؛ یعنی مقصد خداست. شما که میدانید ارکان خیلی بالاست. حالا آنها که در جهنم بودند بغض امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نداشتند، گناه کردهبودند و بهتوسط گناهشان در جهنم رفتند، آنها مخلد نیستند، اهلجهنم هستند. به همه اهلجهنم یکدفعه این ندا رسید، تمام آنها توبه کردند و ضجه کردند و خدا همه آنها را نجات داد. اینکه میگوید اول ماه چقدر آمریزده میشود، وسط ماه چقدر، آخر ماه بهقدر همه ماه، آمرزیده میشود، اینها دائم دیگر در جهنم نمیسوزند. حالا یکدفعه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) گفت: «فزت و رب الکعبه» به پروردگار کعبه؛ یعنی به خدای کعبه رستگار شدم؛ یعنی به مقصدم رسیدم.
به تمام آیات قرآن، متقی هم همینجور است. مقصدش ایناست که شما رستگار شوید. هیچ مقصدی ندارد. ببین، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) چهچیزی گفت؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) وقتی میخواست از دنیا برود، خدا به او فرصتی داد و ایشان صحبت کرد. گفت: مردم، وقتی خدای تبارک و تعالی من را به رسالت امر کرد، شما چطور بودید؟ آب شما از چالهها بود، گوشت شما مار و موش بود، حالا چطور شدید؟ اعیانترین مردم شدید. همه گفتند: بله. گفت: من هیچ مزد رسالت نمیخواهم، فقط «ذوی القربی» من را احترام کنید؛ یعنی بچههای من را احترام کنید. امامصادق (علیهالسلام) میگوید: اگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفتهبود بدترین اذیت را بکنید، اینها عوض سفارشها پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) اذیتی نبود که نکردند.
به تمام آیات قرآن، متقی همینجور است. دلش خوناست. اشک میریزد، دلش میخواهد شما رستگار شوید. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفت: مزد رسالت نمیخواهم، ما که رسالت نداریم. من الان هشتاد و چهار پنجسال است که دارم داد میزنم. هیچچیز هم از شما نمیخواهم، فقط تقوا میخواهم. تقوا؛ یعنی پرهیزکاری، تقوا؛ یعنی امر اطاعتکردن. دلم میخواهد همهشما همینسان باشید.
حالا خدا برای شما پیام داده. من پیام خدا را میگویم. میگوید: اگر بخواهید شما را هدایت میکنم. این پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برای ما مشکل بهوجود آورده و شما توجه ندارید. (شما را احترام میکنم، نمیگویم نمیفهمید، انشاءالله توجه ندارید.) چرا؟ اگر بخواهی رستگار شوی، باید مثل آن گدا باشی. آمد پیش امامحسن (علیهالسلام) و گفت: حسنجان، من چیزی ندارم، بچههایم چیزی ندارند. گفت: من فقیرم، چیزی ندارم. امام فرمود: آیا ولایت ما، خانواده را میفروشی. گفت: حرف ولایت را نزن، جان میدهم و ولایت را نمیفروشم. اگر تمام دنیا را بهمن بدهی ولایت را نمیدهم، حرف آنرا نزن. خب، این فقیر، ولایت را خواسته، امام به او گفت: تو تهیدست هستی، فقیر نیستی. علی (علیهالسلام) داری، حسن (علیهالسلام) داری، حسین (علیهالسلام) داری، زهرا (علیهاالسلام) داری، تقوا داری، گناه نداری. کدامیک از ما اینطور هستیم؟
قربانتان بروم، همینجور که الان شما مهندسید، بهفکر معدن هستید، بهفکر این هستید که کارگرتان چطوری باشد، تفکر را هم یککاری حساب کنید، یکمقدار فکر کنید. تفکر را در کارهایتان بیاورید. من تفکر را در کارهایم آوردهام. تو اگر در کارهایت تفکر بیاوری، نمیروی زمین مردم را، ملک مردم را بگیری. قربانت بروم، چهکار داری میکنی؟ کجای ای رفیق؟ من به جرأت قسم خوردم که من هم هیچچیز از شما نمیخواهم. شما اگر میوهای گرفتید، چیزی گرفتید، پولی گرفتید، اینچیزها، در خزانه خودتان میرود. بهمن که مربوط نیست، اما من شما را تشویق میکنم. فردایقیامت از آنها نیستید که پشت دستتان را دندان بگیرید.
مرجع: سخنرانی اربعین 92
تاریخ درج: [ 1397/06/29 ]